تحقیق ضرورت وجود قانون در جامعه ( حقوق زن و مرد ) فایل ورد (word) دارای 167 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق ضرورت وجود قانون در جامعه ( حقوق زن و مرد ) فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق ضرورت وجود قانون در جامعه ( حقوق زن و مرد ) فایل ورد (word)
ضرورت وجود قانون در جامعه
اول- ضرورت عقلی زندگی اجتماعی بشر
دوم- وجود اختلافات در زندگی اجتماعی
الف) عدم صلاحیت کافی انسان برای قانونگذاری
ب: صلاحیت انحصاری خداوند
ج: نقش انسان در قانونگذاری
1- نقش انسان در قانونگذاری قوانین ثابت و پایدار
2- نقش انسان در قانونگذاری قوانین متغیر و غیر دائمی
جایگزینی حقوق بشر بجای قانون اساسی داخلی و فقه
تاریخچه تدوین کندانسیون
اشارهای اجمالی به مواد کندانسیون متن کندانسیون
تساوی زن و مرد شعار محوری کندانسیون
سیره عقلا
تساوی یا عدالت
بررسی دیدگاه اسلام در مورد تساوی زن و مرد
1- واژهشناسی عدالت
2- مقام زن در جهانبینی اسلامی
الف- زن انسانی همچون مرد
از نظر مبدا آفرینش
در داشتن استعدادها و امکانات
ب) زن با ارزشی همچون مرد
ج- انکار نظرات تحقیرآمیز نسبت به زن
الف: تفاوتهای جنسی و بدنی
ب: تفاوتهای روحی و عاطفی
تفاوت زن و مرد در حقوق
5- فلسفه تفاوتهای حقوقی در اسلام
بررسی حقوق زن در قانون اساسی
ماده
تعارض با قوانین مدنی
1-2-جرم قذف
1-3-جرم سرقت
1-4-محاربه
1-5-جرم شرب خمی
2-2-کیفیت استیفا قصاص
2-3-میزان دیه
برخی حکمتها راجع به تفاوت زن و مرد در شهادت
توضیحی راجع به تفاوت دیه زن و مرد
ماده
ماده
ماده
ماده
حرمت تبرج از دیدگاه اسلام
ماده
1- امامت و رهبری
2- قضاوت
3- مرجعیت
ماده
ماده
2- تابعیت خارجی زنان
ماده
ماده
الف- حق اشتغال به کار در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
ب- حق انتخاب شغل در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
ج- حقوق زنان شاغل در قوانین مدنی ایران
د- ایجاد فرصتهای شغلی یکسان برای زن و مرد
هـ – زنان و اشتغال از دیدگاه اسلام
ماده
ماده
ماده
ماده
اهداف تشکیل خانواده
حکمت ازدواج با مومن و مومنه
لزوم انفاق شوهر بر خانواده
تکلیف مردان
تکالیف زن نسبت به شوهر
تفاوت مهریه و نفقه
حقوق و مسئولیتها در خصوص انحلال ازدواج
الف-طلاق
ب-حضانت
مقدمه بخش سوم- بررسی حق شرط
فصل اول: تعریف حق شرط
فصل دوم- بررسی حق شرط در کنوانسیون
فصل سوم-تعیین مطابقت شرط با موضوع و هدف معاهده
فصل چهارم-بررسی برخی شروط کشورهای عضو
برزیل
استرالیا
بلژیک
فرانسه
جمهوری فدرال آلمان
ایرلند
انگلستان
بنگلادش
اردن
مصر
عراق
لیب
بخش پنجم: بررسی الحاق ایران به کنوانسیون
فصل اول- گزینه های انتخابی پیش روی جمهوری اسلامی ایران
فصل دوم : سیر تصمیمات جمهوری اسلامی ایران
فصل سوم: نظر برخی از فقهاء در رابطه با الحاق
فصل چهارم- ارائه پیشنهاد
1-بعد جهانی
2-در بعد داخلی
اول- ضرورت عقلی زندگی اجتماعی بشر
در باب منشا پیدایش جامعه و زندگی اجتماعی در میان فیلسوفان و اندیشمندان اختلاف فراوانی بروز کرده ایت و توافقی صورت نپذیرفته است به اعتقاد ما، هم در پیدایش جامعه و هم در دوام و استمرار آن، عامل طبیعی و غریزی و عامل عقلانی با هم تاثیر داشتهاند، زندگی اجتماعی آن ضرورتی را که برای موریانهها یا زنبوران عسل دارد برای انسانها ندارد. یعنی چنان نیست که انسان نتواند به تنهایی زندگی کند. البته عوامل طبیعی و غریزی در گرایش به زندگی جمع و پیدایش جامعه انسانی تاثیر فراوان دارند اما این تاثیر به حدی نیست که جایی برای آزادی اراده و انتخاب انسان باقی نماند، بنابراین، انسان با اختیار خود زندگی جمعی را بر میگزیند و عامل عقلانی، در گزینش وی دخالت دارد. اگر انسان به تنهایی روزگار بگذراند، همه مصالحش حاصل نمیشود و اگر بعضی از افراد بتوانند بخشی از مصالح خویش را در خودشان تحصیل کنند، باز این کار برای همگان میسر نیست، پس برای این که انسان هر چه بیشتر به کمال خود برسد باید زندگی اجتماعی داشته باشد
دوم- وجود اختلافات در زندگی اجتماعی
انسان که برای تامین هر چه بیشتر و بهتر مصالح خود به زندگی اجتماعی روی میآورد در اولین مراحل زندگی جمعی با یک مشکل اساسی مواجه میشود که میتواند همه فواید زندگی اجتماعی را از بین ببرد و آن تزاحم خواستهها و درگیری در مورد چگونگی تامین نیازها و بهرهبرداری از مواهب زندگی جمعی است. وجود نیازهای مشترک از یک سو و محدودیت اشیاء و کالاهای مورد نیاز خواه ناخواه به اختلاف میانجامد، اختلاف در این که از فلان شیء چه کسر، چه قدر و چگونه استفاده کند. در چنین شرایطی است که قدرت وجود قانون به منظور تعیین حق و تکلیف انسانها در زندگی اجتماعی اجتناب ناپذیر به نظر میرسد. به همین دلیل است که در ابتداییترین جوامع انسانی نیز ضوابط و مقرراتی هر چند ساده و ابتدایی وجود داشته است و انسانها خود را ملزم به اطاعت از آنها میدانستهاند و تخلف از آنها عواقب سختی را به دنبال داشته است
سوالی که در مورد ضرورت وجود نظام حقوقی در جوامع انسانی قابل طرح است این است که آیا نمیتوان در حل این مشکل اجتماعی به عقلانیت و مصلحت اندیشی انسان اکتفاء کرد؟ به این معنی که در مورد تزاحم، خود افراد- بر اساس عقل- مصالح کلی خویش را در مییابند و هر کس از مجموع مواهب و نعمتها به اندازهای و به شیوهای بهره میبرد که مصالح عمومی کاملاً تامین شود و تزاحمات (به بهترین وجه) حل و رفع گردد و بنابراین نیازی به مقررات حقوقی نباشد. پاسخ این است که، تاریخ زندگی بشر- از آغاز تاکنون- چنین حل و فصلهای خردمندانه و از روی حسن نیت را نشان نمیدهد و کم و بیش قابل پیشبینی است که در آینده نیز بشر تا این حد به مقتضیات مصالح عمومی تن در نخواهد داد
از لحاظ نظری نیز نمیتوان پذیرفت که انسان با اتکاء به عقلانیت خود و بدون نیاز به مقررات الزام آور حقوقی بتواند از پدید آمدن اختلافات جلوگیری کند و زندگی اجتماعی آرام و بی دردسری داشته باشد
گوناگونی انسانها د ربرخورداری از انگیزههای نوع دوست و خیرخواهی و حق جویی و نیز در درجه شناخت و معرفت، مانع از آن است که انسانها در زندگی اجتماعی به گونهای رفتار کنند که هیچ گونه نزاع و درگیری بین آنها پدید نیاید و هر انسانی بتواند به اهداف مورد نظر خود در زندگی اجتماعی نایل شود
بنابراین به دلیل این که همه مردم به یک اندازه انگیزههای حق طلبانه ندارند و میزان شناختهای آنان نیز با یکدیگر متفاوت است. طبعاً تزاحمات به اختلافات منجر خواهد شد و از این رو وجود قانون و مقررات اجتماعی الزامی و مورد حمایت دولت ضرورت خواهد شد. چرا که آن دسته از قواعد اخلاقی که همه مردم، کم و بیش آنها را درک کرده و پذیرفته باشند برای حل مشکلات ریز و درشت اجتماعی کفایت نمیکند
علاوه بر آن که تعداد این قواعد کلی، بسیار اندک بوده و در بیشتر مسائل اخلاقی هم چون و چرای فراوان وجود دارد.[1]
سوال مهمی در اینجا بوجود میآید اینست که این قوانین را چه کسی باید و صلاحیت دارد که وضع کند؟
اولین پاسخی که به ذهن میآید، خود انسان است، انسانها میتوانند برای روابط بین یکدیگر برنامهریزی کرده و قوانین مناسبی ارائه دهند. برای رسیدن به پاسخ مناسب ابتدا لازم است صلاحیت انسان برای قانونگذاری بررسی شود
«ادیان الهی قائل هستند: تشریح و قانون گذاری باید از سوی کسی انجام بگیرد که آفرینش و تکوین، از سوی او انجام گرفته است»[2]. برای اثبات این مدعا بایستی عدم صلاحیت انسان جهت قانونگذاری ثابت شود
الف) عدم صلاحیت کافی انسان برای قانونگذاری
دلایل این مدعا از این قرار است
1- انسان چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی، صلاحیت علمی لازم و کافی را برای قانونگذاری قانونی که سعادت جاوید انسان را تامین کند ندارد، چرا که وضع و یا کشف چنین قانونی مبنی بر یک انسان شناسی کامل و شناخت جایگاه انسان در جهان هستی است. و پر واضح است که «انسان» هنوز بزرگترین مسئله و مجهول بشریت است، بشری که به «موجود ناشناخته» لقب گرفته است
2- انسان قانون گذار، چه به صورت فردی و چه جمعی، همواره در معرض این لغزش و یا اتهام است که در عمل قانونگذاری منافع خود و وابستگاه خود را در نظر گرفته باشد و به همین جهت، قوانین موضوعه او از قدرت نفوذ و مقبولیت همگانی برخوردار نیست
3- حتی اگر از دو مطلب فوق چشمپوشی کنیم و انسان را دارای علم و صلاحیت اخلاقی لازم و کافی بدانیم، از هم از جهت دیگری فاقد صلاحیت لازم برای قانونگذاری است. چرا که غیر از دو آفت جهل و خودخواهی، آفت سومی نیز وجود دارد که از آن گریزی نیست و آن آفت، غفلت، خطا و نیسان است. انسان عالم هم در بسیاری از موارد به دلیل غفلت یا نسیان دچار خطا میشود و به همین جهت نمیتوان بر قانونگذاری او به طور کلی مهر صحت نهاد
4- قانون از هر نگاهی، بالاخره دستور رفتار اجتماعی انسان است، و پر واضح است تا این دستور از جانب مقامی والا و بالا صادر نگردد
و پر واضح است تا این دستور از جانب مقامی والا و بالا صادر نگردد، قدرت نفوذ و الزام نخواهد داشت، مگر آن که با قواست انسان موافق باشد. و البته قانون همیشه چنین نیست و در بسیاری از موارد برای انسان محدودیت و تکلیف میآفریند چیزی که موافق میل بسیاری از افراد نیست. در چنین مواردی چون قانون گذاران، هیچ برتری و تفوق ذاتی بر قانون پذیران ندارند، قوانین موضوعه آنان از مقبولیت و نفوذ بیبهره خواهد ماند
ب: صلاحیت انحصاری خداوند
از آنچه گذشت، دلیل انحصار حق قانونگذاری به خداوند- که از لوازم اعتقاد به توحید است- به خوبی روشن میشود. چرا که
اولا: خداوند به همه حقایق آشکار و پنهان عالم و آدم و سعادت و شما دست انسان و برنامههای لازم برای کمال او آگاه است و هیچ کس جز او از چنین علمی برخوردار نیست
ثانیاً: خداوند، خود از ملل و اعتبار قوانین هیچ سود و زیانی نمیبرد و تنها بر اساس لطفش نسبت به بندگان و در جهت رشد و تعالی انسان به وضع قانون پرداخته و آنها را از طریق ارسال و سل و انزال کتب به انسان ابلاغ فرموده است. پس به هیچ وجه شائبه و منفعت طلبی و خود خواهی نسبت به قانونگذار وجود ندارد
ثالثاً: خطا و غفلت و نسیان هرگز به ساحت قدس ربوبی راه ندارد
رابعاً: تفوق و برتری ذاتی تکوینی و تشریحی خداوند بر همه انسانها، اعم از موافق قانون یا مخالف آن، روشن است بنابراین، دستور او اگر چه مخالف خواستم و مانع فرد یا گروهی هم باشد. همچنان نافذ خواهد بود، چرا که همه خود را محکوم اراده او میدانند
بنابراین تنها خداوند است که اولاً قدرت بر قانونگذاری دارد ثانیاً حق قانون گذاری دارد و جز او کس دیگری نمیتواند و نه حق دارد، به این کار دست بزند، مگر آنکه او اجازه دهد
ج: نقش انسان در قانونگذاری
انحصار حق قانونگذاری به خداوند و ناشر شدن مشروعیت نظام حقوقی از اراده الهی به معنای نفی مطلق نقش انسان در قانونگذاری نیست. بلکه ممکن است خداوند متعال، خود به افرادی محدود و در قلمروهایی محدود، حق قانونگذاری را تفویض نماید. در این گونه موارد انسان- خلافتاً نه اصالتاً- حق قانونگذاری خواهد داشت و به دلیل خلافتی بودن این حق قانونگذاری، طبعاً انسان تا آن جا حق قانون گذاری دارد که در چارچوب اجازه خداوند و موافق با قوانین او باشد. به هر حال نقش انسان در قانون گذاری به صور مختلفی قابل تحقق است
1- نقش انسان در قانونگذاری قوانین ثابت و پایدار
قوانین و قواعد حقوقی اسلام، اعتباراتی است مبتنی بر واقعیات و این واقعیات خود واجد ابعاد گوناگون دنیوی و اخروی، مادی و معنوی فردی و اجتماعی و بالاخره ثابت و متغیر میباشد. بر این اساس، بدیهی است که واگذاری حق قانونگذاری به انسان، در ابعاد آن جهانی، ثابت و جاوید به دلیل عدم اطلاع و علم بشر منطقی به نظر نمیرسد. و به همین جهت هم هست که در نظام حقوقی اسلام، برای وضع این دسته از قوانین، که خارج از حیطه علم بشری است، به انسان عادی اجازه قانونگذاری داده شده است و تنها در مواردی به پیامبر گرامی اسلام (ص) و نیز ائمه (ع) جاده داده شده است. دلیل منطقی بودن این استثناء هم رابطه خاصی است که بین این بزرگواران و خداوند وجود دارد که در پرتو آن از مقام عصمت و علم مافوق بشری برخوردار گردیدهاند. به همین جهت است که دستورات و اوامر ثابت صادره از جانب پیامبر و ائمه معصومین، همانند اوامر الهی، به عنوان قانون ثابت اسلام تلقی میشود. خداوند متعال در قرآن کریم، صریحاً فرمان میدهد که باید مسلمانان هر آنچه را که پیامبر به آنها دستور میدهد بپذیرند.[3] و او را الگوی مردم قرار میدهد.[4]
که بر اساس رفتار او، رفتار خود را تنظیم نمایند
پیامبر گرامی اسلام هم به موجب روایات قراوان- از جمله حدیث معروف و متواتر ثقلین، ائمه معصومین را به جای خویش در کنار قرآن معرفی کرده است
به غیر از دو مورد استثنایی یاد شده[5]
هیچ انسانی حق قانونگذاری ندارد بلکه نقش انسان، صرفاً کشف اراده الهی است و نه جعل و وضع قانون، بنابراین به صورت قاعده کلی میتوان چنین نتیجه گرفت که نسبت به قوانین ثابت و پایدار انسان حق قانون گذاری ندارد، بلکه وظیفه کشش قانون الهی را دارد، کشفی مضبط و روشمند که علم اصول الفقه بیانگر چگونگی آن است
2- نقش انسان در قانونگذاری قوانین متغیر و غیر دائمی
از آن جا که وضع قانون ثابت نوبت به موضوعات متحول و متغیر منطقی به نظر نمیرسد و وضع قوانین گوناگون هم برای همه موضوعات متغیر امکان پذیر نیست، اختیار وضع قانون در این موارد به انسان واگذار شده است. به این معنی که دولت اسلامی مشروع، در این موارد حق دارد که متناسب با موضوع و در راستای فلسفه اصلی احکام الهی، به وضع قانون مبادرت ورزد. این نوع احکام را که دولت اسلامی در هنگام خلاء قانون ثابت وضع میکند، احکام حکومتی و یا احکام سلطانیه مینامند. بنابراین، احکام حکومتی آن دسته از قوانین اسلام و مقررات حقوقی است که از ویژگی ثبات برخوردار نبوده و در جایی که نص قانونی وجود نداشته باشد، توسط دولت اسلامی وضع میگردد
این نوع از قواعد، بر حسب مورد، ممکن است مستقیماً توسط شخص خاکم و یا افراد و یا نهادهایی که از طرف او ماذون هستند مانند هیئت دولت، پارلمان … وضع شود.[6]
فصل دوم
جایگزینی حقوق بشر بجای قانون اساسی داخلی و فقه
بدون شک منظور از این سوال، جایگزین حقوق بشر در مواردی است که به یکی از موضوعات قانون اساسی و یا فقه مربوط میشود احیاناً با آنها تعارض دارد، وگرنه واضح است که حقوق بشر جهانی در تمام موارد قابلیت این جایگزینی را ندارد زیرا موضوعاتی که در قانون اساسی و فقه مورد بحث قرار گرفته/ بسیار وسیعتر از موضوعاتی است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر مطرح شده است، مثلاً هیچگاه ساختار قوای سه گانه (مقننه، مجریه و قضائیه) و چگونگی ارتباط آنها را با یکدیگر در اعلامیه جهانی حقوق بشر نمیتوان یافت در حالی که این مسایل در قانون اساسی مورد بررسی شده است. همچنین احکام مربوط به معاملات و عبادات دراعلامیه جهانی حقوق بشر بیان نشده است. در حالی که به تفصیل در فقه آمده است. واضح است که در چنین مواردی نمیتوان از جایگزینی حقوق بشر در این مورد با خلا مواجه است
پس باید سوال فوق را چنین مطرح کرد که در موارد تغایر یا تعارض حقوق بشر با قانون اسای و فقه، آیا میتوان اعلامیه جهانی حقوق بشر را مقدم دانست؟ بعضی به این سوال، پاسخ مثبت دادهاند و دلیل آن را چنین بیان کردهاند که اعلامیه جهانی حقوق بشر حاصل عقل جمعی و فرد بینالمللی است
[1] – مصباح یزدی، محمدتقی، حقوق و سیاست در قرآن، ص 49
[2] – طباطبائی، محمدحسین، تفسیرالمیزان، ج:10، ص
[3] – ما تالم الرسول فخذوه و مانها کم عذنه فانتهوا
[4] – و تکلم فی رسولالله اسوه حسنه
[5] – این دو استثنا بر آن نظریه مبتنی است که برای ائمه نیز حق جعل حکم ثابت قائل است و نقش آنان را به تبیین احکام منحصر نمینماید
[6] – دانش پژوه- مصطفی- فلسفه حقوق- ص 70-
مقاله متعلّق جعل و ملاک مجعولیت در آراى حکماى مسلمان فایل ورد (word) دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله متعلّق جعل و ملاک مجعولیت در آراى حکماى مسلمان فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله متعلّق جعل و ملاک مجعولیت در آراى حکماى مسلمان فایل ورد (word)
چکیده
مقدّمه
مجعولیت ماهیت
نقد ادلّه مجعولیت ماهیت
توجیه دوگانگى در کلام برخى حکما
مجعولیت اتّصاف
دلایل مجعولیت اتّصاف و نقد آن
مجعولیت وجود
دیدگاه حکمت متعالیه در زمینه مجعولیت وجود
نفى مجعولیت ماهیت45
مجعولیت وجود
ملاک مجعولیت
تحلیل معناى جعل و نفى مجعولیت ماهیت
مناقشه در کلام ملّاصدرا
جعل تألیفى و بسیط
نتیجه گیرى
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله متعلّق جعل و ملاک مجعولیت در آراى حکماى مسلمان فایل ورد (word)
ـ آشتیانى، سید جلالالدین، هستى از نظر فلسفه و عرفان، چ سوم، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1376
ـ ابنسینا، التعلیقات، تحقیق عبدالرحمن بدوى، چ دوم، قم، مکتبهالاعلام الاسلامى، 1411ق
ـ ـــــ ، الشفاء (الاهیات)، تحقیق حسن حسنزاده آملى، قم، مکتبهالاعلام الاسلامى، 1376
ـ بهمنیاربن مرزبان، التحصیل، تصحیح و تعلیق مرتضى مطهّرى، چ دوم، تهران، دانشگاه تهران، 1375
ـ تهانوى، محمّدعلى، کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم، بیروت، مکتبه لبنان، 1996م
ـ جوادى آملى، عبداللّه، رحیق مختوم، چ دوم، قم، اسرا، 1382
ـ ـــــ ، شرح حکمت متعالیه، تهران، الزهراء، 1368
ـ حسنزاده آملى، حسن، رساله جعل، ترجمه ابراهیم احمدیان، قم، قیام، 1378
ـ رازى، فخرالدین، المباحث المشرقیه فى علم الاهیات و الطبیعیات، بیروت، دارالکتب العربى، 1410ق
ـ سبزوارى، ملّاهادى، تعلیقات اسفار اربعه، چ سوم، بیروت، داراحیاء التراثالعربى، 1981م
ـ ـــــ ، شرحالمنظومه، تصحیح حسن حسنزاده آملى، تهران، ناب، 1416ق
ـ سجادى، سیدجعفر، فرهنگ علوم عقلى، تهران، انجمن اسلامى حکمت و فلسفه ایران، 1361
ـ سهروردى، شهابالدین، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، تصحیح هانرى کربن، چ سوم، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، 1380
ـ شکر، عبدالعلى، وجود رابط و مستقل در حکمت متعالیه، قم، بوستان کتاب، 1389
ـ عبودیت، عبدالرسول، درآمدى بر نظام حکمت صدرایى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1385
ـ مطهّرى، مرتضى، شرح منظومه، تهران، حکمت، 1360
ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازى)، الشواهد الربوبیه، به اهتمام سید جلالالدین آشتیانى، چ دوم، مشهد، مرکز نشر دانشگاهى، 1360
ـ ـــــ ، الحکمه المتعالیه فى الاسفار العقلیه الاربعه، چ سوم، بیروت، دارالاحیاء الثراث العربى، 1981م
ـ ـــــ ، المشاعر، به اهتمام هانرى کربن، چ دوم، تهران، کتابخانه طهورى، 1363
ـ موسوى خمینى، سیدروحاللّه، تعلیقات على فصوص الحکم و مصباح الانس، تهران، مؤسسه پاسدار اسلام، 1406ق
ـ میرداماد، محمّدباقر، قبسات، به اهتمام مهدى محقق و دیگران، چ دوم، تهران، دانشگاه تهران، 1367
ـ ـــــ ، مصنّفات میرداماد، به اهتمام عبداللّه نورانى، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، 1385
چکیده
کلمه «جعل» معانى گوناگونى دارد. افاده اصل واقعیت در معناى جعل مورد اتّفاق حکماى مسلمان است؛ امّا مصداق اصل واقعیت، یعنى وجود، ماهیت یا صیرورت، محلّ نزاع مىباشد. متأخرّان در تبیین نظر حکماى مشّایى و اشراقى نیز وحدت نظر ندارند. عدّهاى صیرورت را، و گروهى ماهیت را متعلّق جعل در اندیشه متقدّمان مسلمان دانستهاند. برخى نیز بر این باورند که از آثار این بزرگان، بوى مجعولیت وجود به مشام مىرسد. در حکمت متعالیه، بر پایه اصالت وجود و تقسیم دوضلعى آن به رابط و مستقل، ملاک مجعولیتْ رابط بودن است؛ از این طریق، مجعولیت ماهیت و اتّصاف منتفى مىگردد. نظر نهایى صدرایى در تحلیل رابطه علّى و معلولى به اینجا مىرسد که تنها یک وجود حقیقى و نفسى محقّق است که آن ذات خداوند مىباشد، و ماسوا تجلّیات و شئونات او هستند. در این صورت، مجعولیت نیز مصداقى نخواهد داشت. وجود حقیقى خداست که فوق جعل است و بقیه، وجود حقیقى نداشته و دون جعلاند
کلیدواژهها: جعل، مجعول بالذّات، وجود رابط، ماهیت، صیرورت
مقدّمه
ملّاصدرا در مبحث جعل، پیشینه آن را به قدماى مشّاء مىرساند.1 این مسئله با اصالت وجود قرابت دارد، امّا بدیل یکدیگر نیستند. تفاوت این دو مبحث آن است که اصالت وجود شامل واجب و ممکن مىشود، ولى متعلّق جعل تنها ممکنات را دربر مىگیرد. به عبارت دیگر، مسئله جعل پس از اثبات واجبالوجود و پذیرش اصل علّیت مطرح مىشود؛ در حالى که اصالت وجود ربطى به بحث علّیت ندارد و حتى منکران واجبالوجود نیز به آن مىپردازند. تفاوت دیگر آن است که در بحث از اصالت، دو قول وجود دارد: یکى اصالت وجود و دیگرى اصالت ماهیت؛ امّا در بحث جعل، ما با سه نظریه مواجهیم: گروهى متعلّق جعل را وجود، و دسته دیگر ماهیت را مجعول مىدانند؛ نظریه سوم اتّصاف ماهیت به وجود را مصداق جعل دانسته است.2 در زمان شکلگیرى دو مکتب اشراق و مشّاء، بحث جعل3 و مجعول بالذّات به طور مستقل مطرح نبوده است؛ همانگونه که بحث اصالت وجود یا ماهیت جایگاه مستقلى نداشت. به همین جهت، انتظار نمىرود که مطابق مبناى فلسفى حکمت متعالیه که اصالت وجود برهانى شد، در مبحث جعل وارد شده و به لوازم آن عنایت داشته باشند
از آنجا که هرکدام از دو مشرب مشّایى و اشراقى طرفدارانى در بین فیلسوفان متأخّر دارند، هر گروه در بیان و توجیه دیدگاه مورد پذیرش خود به تفسیر و تأویلهاى متعدّدى روى آورده و دلایلى براى اثبات نظر خویش بیان مىکنند. در حکمت متعالیه، مسئله جعل را به صورت مستقل طرح کردند: بر مبناى اصالت وجود، متعلّق جعل همان وجود اصیل است. در این نوشتار، تلاش بر آن است که دیدگاه حکماى قبل از ملّاصدرا در مسئله جعل بررسى شود و در نهایت، بر مبناى وجود رابط در حکمت متعالیه، تحلیل نوینى در حلّ این منازعه ارائه گردد
مجعولیت ماهیت
در عالم خارج فقط یک امر مىتواند واقعیت داشته باشد و بقیه بالعرض، و به تبع آن، واقعیت پیدا مىکنند. برخى معتقدند: حکماى اشراقى ماهیت را اثر جاعل، و وجود و اتّصاف را امرى عقلى مىدانند که مصداقش همان ماهیت است.4 کسانى که قائل به مجعولیت ماهیت به جعل بسیط هستند، به سه دسته تقسیم مىشوند
دسته اوّل، میرداماد و اتباع وى، معتقدند: واجبالوجود وجود محض است؛ امّا وجود در ممکنات، زاید بر ماهیات بوده و اعتبارى است. میرداماد ممکنات را زوج مرکّب از ماهیت و وجود مىداند که وجودْ زاید بر آنها، و اعتبارى است. به اعتقاد وى، در ذات بارىتعالى، وجود عین حقیقت اوست و بارىتعالى منزّه از آن است که ماهیتى شبیه به ممکنات داشته باشد؛ چون این امر مستلزم ترکیب است. بنابراین، ماهیت خداوند همان انیت اوست
دسته دوم، کسانى هستند که واجب بالذّات را ماهیتى ناشناخته، و ماهیات را مجعول بالذّات مىدانند و معتقدند که ماهیات ممکنات، ظلّ ماهیت واجب هستند.7 از نظر میرداماد، سهروردى قائل به تشکیک در ماهیت نیز مىباشد
دسته سوم معتقدند: خداوند وجود صرف است. البته، این دسته وجود را در ممکنات امرى زاید بر ماهیات نمىدانند، بلکه مىگویند: اطلاق موجود بر ماهیات به این معناست که آنها منتسب به وجود حقیقى و جاعل مىباشند
این سه دسته، به ظاهر، قول به مجعولیت ماهیت را پذیرفتهاند؛ امّا در نحوه رابطه وجود و ماهیت در واجب و ممکن، با یکدیگر تفاوت دارند
نقد ادلّه مجعولیت ماهیت
میرداماد معتقد است که اثر بالذّات جاعل، ماهیت است. وى اصالت را از آن ماهیت مىداند که مىتوان آن را موضوع قرار داد و وجود را به عنوان محمول بر آن حمل کرد. اگر ماهیت از نظر قوام و تقرّر ماهوى از جاعل بىنیاز باشد، در این صورت حمل وجود بر ماهیت از جهت ذات ماهیت است و ماهیت از محدوده امکان خارج شده و واجب مىگردد؛ در صورتى که ماهیت در حدّ ذات خود، چیزى نیست و فقط جاعل آن را به تقرّر ماهوى مىرساند. بنابراین، ماهیت هم از حیث قوام و تقرّر ماهوى و هم از حیث حمل موجودیت بر آن، نیازمند جاعل است
ملّاصدرا، هم از جهت مبنا و هم از حیث بنا، بر این استدلال اشکال وارد کرده است. وى مىگوید: این دلیل بر پایه اعتبارى بودن وجود، و اصیل بودن ماهیت است. در بحث اصالت وجود، ثابت شده است که وجودات خاصّه، حقایق عینى و خارجى مىباشند؛ لذا با اثبات اصالت وجود، دلیل فوق منتفى است.11 در عین حال، با پذیرش اعتبارى بودن وجود، مجعولیت ماهیت ثابت نمىشود؛ چون به فرض که وجود مجعول نباشد، امکان مجعولیت اتّصاف نیز وجود دارد
بنابراین، با اعتبارى بودن وجود و اصیل بودن ماهیت، هنوز جاى این پرسش باقى است که: آیا ماهیت براى انتزاع مفهوم «وجود» و حمل آن کافى است یا نه؟ در صورتى که ذات ماهیت براى انتزاع مفهوم «وجود» و حمل آن کافى باشد، مفهوم «وجود» از نفس ماهیت مجعول (بدون لحاظ حیثیت ارتباط و تعلّق آن به واجب) انتزاع مىگردد. این امر علاوه بر انقلاب امکان به وجوب، انقلاب ماهیت به وجود را نیز در پى دارد. براى اینکه وجود بر ماهیت حمل شود، ابتدا باید ماهیت وجود یافته باشد و سپس با جاعل ارتباط پیدا کند. به عبارت دیگر، حمل وجود بر ماهیت از قبیل حمل ذاتیات ماهیت بر آن نیست تا براى این حمل بىنیاز از حیثیت دیگر باشد، بلکه نیازمند حیثیت صدور ماهیت از جاعل آن است. پس، اثر جاعلْ ماهیت به تنهایى نیست، بلکه ارتباط آن با جاعل است. این ارتباط، و حیثیت مکتسبه، وجود ممکن را محدود مىکند و نشاندهنده آن است که این حیثیت از ناحیه واجب تعالى به او بخشیده شده است؛ در صورتى که در حمل وجود بر خداوند، منشأ انتزاع محمول در واجب تعالى، ذات اوست
بىنیازى از جعل به دو دلیل است: یکى به دلیل فوق جعل بودن است که فقط واجب تعالى چنین است و دیگرى دون جعل قرار گرفتن است. بىنیازى ماهیت از جعلْ ملازم با خروج آن از بقعه امکان و ورود به مرتبه وجوب نیست، بلکه به دلیل دون جعل بودن آن است
سهروردى اصالت را چه در جعل و چه در تحقّق، از آن ماهیت مىداند. وى در اعتبارى بودن وجود، به قاعدهاى تمسّک مىجوید که از ابتکارات خود اوست. مفاد این قاعده آن است که هر چیزى که از فرض تحقّق آن، تکرّرش لازم آید، اعتبارى است. به نظر سهروردى، وجود از مصادیق این قاعده است؛ زیرا اگر وجود موجود باشد، داراى وجود خواهد بود. نقل کلام به وجودِ وجود مىکنیم؛ اگر وجودِ وجود، موجود باشد، آنهم داراى وجود خواهد بود و به همین ترتیب، سلسله تا بىنهایت ادامه خواهد یافت. در نتیجه، مطابق قاعده فوق، وجود اعتبارى خواهد بود. به عقیده وى، هیچ علّتى بر معلول خود تقدّم نمىیابد، مگر به ماهیت. پس، جوهر (ماهیت) معلول سایه و اثر جوهر (ماهیت) علّت است و جوهریت علّت بر جوهریت معلول مقدّم است.13 این قاعده در اعتبارى بودن وجود راه ندارد؛ زیرا وجود براى اینکه موجود باشد، نیازمند به واسطه شدن وجود دیگرى نیست، بلکه بالذّات موجود است
همانگونه که بیان شد، ادّعاى مجعولیت بالذّات بودن ماهیت،15 مبتنى بر اعتبارى بودن وجود و اصالت ماهیت است. ملّاصدرا با اثبات اصالت وجود ریشه این ادّعا را خشکانید و نشان داد که مجعول بالذّات نه ماهیت، بلکه وجود است
توجیه دوگانگى در کلام برخى حکما
تحقیق بررسی اثرات عصاره صمغ گیاه Pistacia atlantica بر مقادیر آلانین آمینوترانسفراز پلاسمای سگهای دیابتیک فایل ورد (word) دارای 50 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق بررسی اثرات عصاره صمغ گیاه Pistacia atlantica بر مقادیر آلانین آمینوترانسفراز پلاسمای سگهای دیابتیک فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق بررسی اثرات عصاره صمغ گیاه Pistacia atlantica بر مقادیر آلانین آمینوترانسفراز پلاسمای سگهای دیابتیک فایل ورد (word)
چکیده فارسی
مقدمه
فصل اول: معرفی گیاه سقز و دیابت
معرفی گیاه سقز (Pistacia atlantica)
ترکیبات اصلی گیاه سقز
قند خون
کنترل سطح قند خون
پانکراس (Pancreas)
گلوکاگن (Glucagon)
ساختمان شیمیایی گلوکاگن
اثرات فیزیولوژیک گلوکاگن
انسولین (Insulin)
سوماتوستاتین(Somatostatin):
پلی پپتید پانکراس
اپی نفرین (Epinephrin)
کورتیزول
انسولین
بیوسنتز انسولین
سیستم تنظیم ترشح انسولین
تأثیر گلوکز بر میزان ترشح انسولین
تأثیر اسیدهای آمینه بر میزان ترشح انسولین
تأثیر سایر هورمونها بر میزان ترشح انسولین
اثرات متابولیسمی انسولین
اثرات انسولین در متابولیسم گلوکز
اثر انسولین بر متابولیسم پروتئین و اسیدهای آمینه
اثر انسولین بر متابولیسم چربیها
اعمال اصلی و اساسی انسولین
دیابت قندی (Diabetes Mellitus)
دیابت شیرین وابسته به انسولین (IDDM) یا دیابت نوع یک
فنوتیپ و سیر طبیعی IDDM:
علایمی بالینی
درمان بیمار مبتلا به دیابت نوع اول یا (IDDM)
دیابت شیرین غیر وابسته به انسولین (NIDDM) یا نوع دوم
مراحل پیدایش NIDDM
عوارض ناشی از افزایش قند خون (دیابت)
افزایش گلوکز خون موجب دفع گلوکز در ادرار میشود
افزایش گلوکز خون موجب دهیدراتاسیون میشود
غلظت بالای مزمن گلوکز موجب آسیب بافتی میشود
دیابت قندی موجب افزایش مصرف چربیها و اسیدوز متابولیک میشود
دیابت موجب تهی شدن پروتئینهای بدن میشود.
تست تحمل گلوکز به روش خوراکی
تست تحمل گلوکز داخل وریدی
تست تحمل انسولین
آلوکسان
آلانین آمینوترانسفراز
فصل دوم: مواد و روش کار
مواد و روش کار
اساس روش
نمونه مورد آزمایش
روش آزمایش آلانین آمینوترنسفراز
محاسبه
فصل سوم: نتایج
نتایج
فصل چهارم: بحث و پیشنهادات
بحث
پیشنهادات
منابع فارسی
منابع انگلیسی
چکیده انگلیسی
بخشی از منابع و مراجع پروژه تحقیق بررسی اثرات عصاره صمغ گیاه Pistacia atlantica بر مقادیر آلانین آمینوترانسفراز پلاسمای سگهای دیابتیک فایل ورد (word)
1- امیر رسولی، ه.(1385) بیوشیمی بالینی، انتشارات جعفری، ویرایش چهارم، جلد اول، صفحه 100-85
2- پناهی،پ. ( 1385 )، مبانی بیوشیمی ، انتشارات امید ، ویرایش دوم ، چاپ پنجم ، جلد دوم ، صفحه 182 – 97
3- خاکی، ز.، اطیابی ن. ، عباسعلی پورکبیره م. و خضرائی نیا، پ.(1384) ، بیوشیمی بالینی حیوانات اهلی ، انتشارات دانشگاه تهران ، چاپ اول ، صفحه 87 – 71
4- دلاورخان م.، بیشه بان پ. (1371)، پرستاری بیماری دیابت (برونر سودارث)، انتشارات نشر و تبلیغ بشری، چاپ دوم صفحه95-1
5- ربانی چادگانی، ع.( 1384)، مبانی بیوشیمی، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، ص:119-118
6- شادان ف.، صدیقی ا. تابستان (1380)، فیزیولوژی پزشکی گایتون، نشر چهر، تجدید نظر دهم (2000) چاپ اول، جلد دوم، صفحه 1440 – 1436
7- شهبازی پ.، ملک نیا ن.، (1385)، بیوشیمی عمومی، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ بیست و پنجم، جلد دوم، صفحه 640 – 579
8- محمدی ر.،( 1383،، بیوشیمی لنینجر، نشر آییژ، ویرایش سوم، چاپ سوم، صفحه 1016 – 997
9- مجابی ع.، پاییز( 1379)، بیوشیمی درمانگاهی دامپزشکی، نشر نوربخش، چاپ اول ، صفحه 120- 101
10-ولیلو م.ر.، (1386)، بررسی ضایعات هیستو پاتولوژیک دیابت ملیتوس ایجاد شده بوسیله آلوکسان در سگ، پایان نامه دکتری تخصصی، شماره پایان نامه 128
11-هدایتی امامی ح.،( 1370 )، بیماری های هورمونی و متابولیکی استخوان ( مبانی طب هاریسون 1991 ) ، نشر دانش پژوه ، چاپ اول ، صفحه 333 – 273
منابع انگلیسی
12- Chairperson R., Helena W, Task Force Members: Zangeneh.Farhad, May/June 2007; Medical guidelines for clinical practice for the management of diabetes mellitus (AACE Diabetes Mellitus Clinical Practice Guidelines Task force), American Association of clinical endocrinologists (AACE). 9(8), pp:15-
13- Cook.Dl, Millslois M., Green DM., 1953; The Mechanism of alloxan protection inexperimental atherosclerosis, From the Division of Biological Research, G.D. Searlr and Co., Chicago, 5(6), pp:103-
14- Cowell Rl ., 2004; Veterinary Clinical Secretes, Elsivier Mosby. pp: 168-
15- Hamadan I.I, Afifi F.U., Studies on the in vitro and vivo hypoglycemic activities of some medicinal plants used in treatment of diabetess in Jordanian traditional medicine, Journal of Ethnopharmacology. 11(5), pp:93.117-
16- Kabir F., Pazdezh P., 2002; Hand book of Normal Values in Domestic animals, Nourbakhsh press, pp: 113-
17- Postic C., Dentin. R., Girard. J., 2004; Role of the liver in the control of carbohydrate and lipid homeostasis, Diabetes Metabolism, 30, pp: 398-
18- Safarzadeh A., Vincze L., Csapo J., 1999; Determination of the chemical composition of acorn (quercus branti), pistacia atlantica and pistacia khinjuk seeds as non-conventional feedstuffs, ministry of Jahad-e- Sazandegi.Animal Science Research Institue Karaj.7(9), pp: 121-
19- Thrall MA., 2004; Veterinary hematology and clinical chemistry. Lipincott William Wilkins, pp: 355-
20- Watson S., Miller K.,2004; The Endocrine System ( Human Body System), Pancreas: Exocrine function.3(4), pp: 75-
قند خون
در شرایط طبیعی غلظت گلوکز خون ناشتایی در انسان، معمولاً بین 80-90 میلیگرم در دسیلیتر و در سگها 75-55 میلیگرم در دسیلیتر میشود. این غلظت در انسان در حدود ساعت اول بعد از صرف یک وعده غذا به 140-120 میلی گرم در دسیلیتر خون افزایش مییابد. اما سیستمهای فیدبکی برای کنترل گلوکز خون، غلظت گلوکز را به سرعت (معمولاً در ظرف 2 ساعت بعد از آخرین جذب کربوهیدراتها) به حد طبیعی باز میگردانند(4). بر عکس، در حالت ناشتایی بوسیله گلوکونئوژنز کبدی، گلوکز مورد نیاز برای حفظ غلظت گلوکز در حد ناشتا را تأمین میگردد که این مقدار برای بیماران دیابتی قدری بالاتر است
(5 و3)
کنترل سطح قند خون:
تنظیم لحظه به لحظه گلوکز خون در حدود[1] mM5/4، نیاز به ترکیبی از فعالیتهای مربوط به انسولین، گلوکاگن و اپی نفرین بر روی فرآیندهای متابولیکی بسیاری از بافتهای بدن، بخصوص کبد، عضله و بافت چربی دارد. انسولین به این بافتها پیام بالا بودن غلظت خونی گلوکز بیش از حد مورد نیاز بوده و در نتیجه گلوکز اضافی توسط سلولها از گردش خون برداشت و به ترکیبات ذخیرهای همچون گلیکوژن و تریآسیل گلیسرول تبدیل میگردد. گلوکاگن حامل پیامی مبنی بر پائین بودن گلوکز خون بوده و سلولها با تولید گلوکز طی فرآیندهای گلیکولیز یا گلوکونئوژنز و با اکسیداسیون چربیها برای کاهش مصرف گلوکز، به این پیام پاسخ میدهند. اپی نفرین نیز برای آمادهسازی عضلات، ریهها، و قلب جهت یک فعالیت انفجاری، به داخل خون آزاد میشود. این روش تنظیم در بیماران با اختلالات کبدی تقریباً غیر ممکن است (7 و1)
پانکراس (Pancreas)
متابولیسم کربوهیدراتها، لیپیدها و پروتئینها تحت کنترل و تنظیم خیلی دقیق بوده که این اعمال بوسیله هورمونهای مترشحه از پانکراس صورت میگیرند. پانکراس از دو نوع غده مترشحه کاملاً متمایز تشکیل یافته است. قسمت آسینی یا خوشهای (Acinar) که بخش اگزوکرین (Exocrine) بوده و ترشحات خود را برای کمک به هضم مواد غذایی در دوازدهه میریزد (آنزیمهایی مانند آمیلاز، تریپسین و لیپاز) و دیگری غدهای درونریز (Endocrine) که از جزایر موسوم به جزایر لانگرهانس تشکیل یافته و سنتز و ترشح انسولین (Insulin)، گلوکاگن (Glucagon) سوماتوستادین (Somatostatin) و پپتید پانکراس را بر عهده دارد (19 و8 ،6). این هورمونها ابتدا در داخل ورید باب ریخته شده و سپس از راه ورید باب مستقیماً به کبد میرسند زیرا که بافت کبد مکان اصلی فعالیت انسولین و گلوکاگن است (6). نقش اصلی هورمونهای انسولین و گلوکاگن شرکت در تنظیم متابولیسم ترکیبات گلوسیدی است ولی در اعمال فیزیولوژیک متعدد دیگر نیز دخالت دارند (8 و 6). سوماتوستاتین ابتدا از بافت هیپوتالاموس جداسازی شده و به عنوان عامل بازدارنده ترشح هورمون رشد هیپوفیزی شناخته میشد ولی بعداً در مقادیر بیشتر از جزایر لانگرهانس جداسازی شده و نقش آن در تنظیم موضعی ترشح انسولین و گلوکاگن به اثبات رسید (19 و18 ،6). پلی پپتید پانکراس نیز در تنظیم ترشحات دستگاه گوارش دخالت دارد (7)
یاختههای این جزایر از نظر ترشح هورمون به چهار گروه تقسیم میشود
1 یاختههای A یا آلفا که حدود 25 درصد از کل یاختههای جزایر را شامل شده و مسئول ساخت گلوکاگن هستند
2 یاختههای B یا بتا که حدود 70 درصد جزایر را تشکیل داده و انسولین را که یکی از مهمترین هورمونها در تنظیم قند خون است را ترشح میکنند
3 یاختههای D یا گاما که کمتر از 5 درصد کل یاختههای جزایر را تشکیل و ترشح سوماتوستاتین را بر عهده دارند
4 یاختههای F که در مقادیر جزئی موجودبوده و پپتید پانکراس را ترشح میکنند
هورمونهای پانکراس از طریق عروق پانکراس به سیاهرگ باب و سپس به کبد میریزند. (19و8)
گلوکاگن (Glucagon)
نخستین محصولات انسولین که به صورت تجاری تهیه میگشتند، در ابتدای مصرف به جای کاهش قند خون باعث افزایش قند خون میشدند. با مطالعه بر روی این عارضه دریافتند که علت این امر وجود پپتید دیگری از منشاء سلولهای جزایر لانگرهانس پانکراس میباشد بدین صورت بود که گلوکاگن، دومین هورمون پانکراس کشف شد (6 و2)
ساختمان شیمیایی گلوکاگن
گلوکاگن از یک زنجیره ساده پلی پپتیدی با 29 اسیدآمینه و وزن مولکولی 3485 دالتون ساخته شده و در ساختمان آن ریشه سیستئین وجود دارد. گلوکاگن ابتدا به صورت یک پلی پپتید پیشساز (پروگلوکاگن) با وزن ملکولی 9000 دالتون ساخته شده و سپس در اثر جدا شدن قطعات پپتیدی اضافی به گلوکاگن تبدیل میشود. این هورمون فاقد پروتئین حامل پلاسمائی بوده و به صورت آزاد در پلاسما حمل میشود، به همین دلیل نیمهی عمر پلاسمایی آن کوتاه میباشد (حدود 5 دقیقه). گلوکاگن در کبد تحت تأثیر واکنش آنزیمی دو اسید آمینه آن (His-Ser) از جهت N – انتهایی رشته پلیپپتیدی آن جدا و به صورت غیرفعال در میآید. از آنجایی که کبد اولین عضوی است که گلوکاگن پس از ترشح وارد شده و با توجه به این که کبد به سرعت آن را غیرفعال و نیمه عمر آن کوتاه است، از این رو غلظت گلوکاگن در خون ورید باب خیلی بیشتر از جریان خون محیطی است (19 و6 ،2)
اثرات فیزیولوژیک گلوکاگن:
این هورمون، برعکس انسولین عمل کرده بطوری که با کاهش گلوکز خون، ترشح گلوکاگون افزایش و برعکس، ترشح انسولین کاهش مییابد. به عبارتی دیگر گلوکز ترشح گلوکاگن را مهار میکند. البته هنوز مشخص نیست که آیا گلوکز عمل خود را در تنظیم ترشح گلوکاگن را به طور مستقیم و یا به کمک انسولین و فاکتور رشد شبه انسولینی-I (IGF-I) انجام میدهد به ویژه این که هر دوی این هورمونها (انسولین و IGF-I) قادرند مستقیماً از ترشح گلوکاگن جلوگیری کنند. گلوکاگن با روشهای متعددی سبب افزایش گلوکز خون میشود. گلوکاگن با افزایش cAMP[2]، گلیکوژن فسفریلاز را فعال و گلیکوژن سنتاز را مهار، در نتیجه تجزیه گلیکوژن کبدی را تسریع میکند. همچنین گلوکاگن مانع از تجزیه گلوکز طی گلیکولیز در کبد شده و سنتز گلوکز را از طریق گلوکونئوژنز تحریک میکند. به طور کلی گلوکاگن دارای اثرات فیزیولوژیک مخالف انسولین است. در حالیکه انسولین باعث فعالسازی کلیه واکنشها ذخیرهای بدن میشود (سنتز گلیکوژن، سنتز چربیها و پروتئینها)، گلوکاگن با فعالسازی واکنشهای مخالف (گلیکوژنولیز و لیپولیز) موجب میشودتا منابع ذخیره انرژی در بدن به سرعت به گلوکز تبدیل شود (19 و7 ،6 ،3)
انسولین (Insulin)
گلوکز محرک ترشح انسولین است، به این صورت که گیرندههای اختصاصی گلوکز بر روی سلولهای بتا، تحریک ترشح انسولین را هنگام افزایش قند خون، انجام میدهند که در فصول بعد به طور کامل توضیح داده میشود (8)
سوماتوستاتین(Somatostatin):
این هورمون برای نخستین بار از هیپوتالاموس جدا و به عنوان عامل بازدارنده ترشح هورمون رشد هیپوفیزی شناخته شده و به همین دلیل نام سوماتوستاتین بر روی آن گذاشته شد. این هورمون علاوه بر پانکراس و هیپوتالاموس در تعداد زیادی از بافتهای دستگاه گوارش وجود داشته و به نظر میرسد که در این بافتها نقش تنظیمکنندگی در اعمال گوناگونی را بر عهده دارد. جالبتر اینکه در جایگاههای متعددی از سیستم اعصاب مرکزی نیز وجود داشته و احتمالاً به صورت واسطه عصبی فعالیت میکند
سوماتوستاتین (غلظت دارویی) تولید ترکیبات کتونی را که در اثر کمبود حاد انسولین افزایش می یابند به طور قابل توجهی کاهش میدهد. این اثر سوماتوستاتین احتمالاً نتیجه اثر مهار کنندگی آن را در ترشح گلوکاگن میباشد که خود به علت کمبود ترشح انسولین افزایش یافته است. (19و6 ،2)
پلی پپتید پانکراس
این هورمون در سالهای اخیر کشف شده و همان طور که اشاره گردید از سلولهای F جزایر لانگرهانس ترشح میشود. این هورمون یک پپتید خطی حاوی 36 اسیدآمینه و وزن مولکولی 42000 دالتون است. ترشح آن در گرسنگی، ورزش، هیپوگلیسمی حاد و رژیم غنی از پروتئین افزایش و در جهت مخالف تزریق داخل وریدی گلوکز و همچنین هورمون سوماتوستاتین از ترشح آن جلوگیری میکند. نقش متابولیسمی این پلی پپتید هنوز به خوبی شناخته شده نیست ولی به نظر میرسد که در میزان ذخیره گلیکوژن کبدی و تنظیم ترشحات دستگاه گوارش مؤثر باشد (6و3)
اپی نفرین (Epinephrin)
این هورمون از قسمت مرکزی غده فوق کلیوی ترشح شده و اساساً بر روی عضله، بافت چربی و کبد اثر مینماید. کاهش غلظت گلوکز خون، تحریک غده هیپوتالاموس و سیستم عصبی سمپاتیک موجب ترشح اپینفرین میگردد. این هورمون به طریق فسفوریلاسیون وابسته به cAMP منجر به فعال شدن گلیکوژن فسفریلاز و مهار گلیکوژن سنتاز شده، بنابراین با تحریک تبدیل گلیکوژن کبدی به گلوکز، از گلوکز حاصله به عنوان سوخت اصلی برای کار عضلات در شرایط بیهوازی استفاده میگردد. اپی نفرین همچنین تجزیه بیهوازی گلیکوژن در عضله اسکلتی و تبدیل آن به لاکتات را تسریع نموده و تشکیل ATP طی گلیکولیز را تحریک میکند (7و6 ،3 ،2)
کورتیزول
انواع مختلف استرسها سبب آزادسازی هورمون کورتیکوستروئیدی کورتیزول از بخش قشری غده فوق کلیوی میگردد. کورتیزول نیز در تنظیم قند خون مؤثر است. این هورمون باعث افزایش آزادسازی اسیدهای چرب از تری آسیل گلیسرول ذخیره شده در بافت چربی میگردد. این اسیدهای چرب به خون انتقال و به عنوان سوخت در اختیار بافتهای مختلف قرار گرفته و گلیسرول حاصل از تجزیه تریآسیل گلیسرول در کبد در مسیر گلوکونئوژنز مورد استفاده قرار میگیرد (7و6)
انسولین
برای اولین بار در سال 1921 به وجود انسولین در عصاره جدا شده از جزایر لانگرهانس پی برده شده و به سرعت اثر کاهندگی قند خون آن مشخص گردید. بعد از مدت کوتاهی از کشف انسولین، انسولین استخراج شده از گاو و خوک در درمان بیماری قند انسان مورد استفاده قرار گرفت. انسولین نخستین پروتئینی بود که خواص هورمونی آن شناخته شده و به صورت کاملاً خالص و متبلور تهیه، نوع و ردیف کامل اسیدهای آمینه آن نیز مشخص گردید. این هورمون بطریقی مصنوعی نیز سنتز شده و پیشساز آن هم شناخته شده است. انسولین اولین پروتئینی است که به روش نوترکیبیDNA (Recombinant DNA) جهت مصارف تجاری تهیه گردید. (18و6)
بیوستز انسولین
غلظت سرمی انسولین چند ساعت بعد از صرف غذا افزایش مییابد. چندین عامل همراه با تغییر در غلظت گلوکز خون، غلظت سرمی انسولین را تغییر میدهد. بیوسنتز و بستهبندی هورمون به صورت گرانولها ترشح کننده با نظم معین در درون سلولهای بتا جزایر لانگرهانس غده پانکراس صورت میگیرد. به این صورت که ابتدا هورمون به صورت پره پروهورمون توسط ریبوزومها بر روی شبکه آندوپلاسمی خشن سلولها ساخته میشود. این پیشساز که واجد 109 باقیمانده آمینواسیدی بوده و به داخل شبکه آندوپلاسمی هدایت میشود. در داخل شبکه، 23 آمینواسید از آن قطعه جدا و به پیشساز “پروانسولین” با 86 باقیمانده آمینواسیدی و وزن مولکولی 9 کیلودالتون تبدیل میشود.(18و8 ،6 ،2)
توالی اسیدهای آمینه در پروانسولین از انتهای آمینی به طرف کربوکسیل انتهایی به ترتیب زنجیره B، پپتیدها و سپس زنجیر A میباشد. در دستگاه گلژی، با پروتئولیز پروانسولین و جدا شدن پپتید c با 31 باقیمانده آمینواسیدی و 2 دی پپتید، انسولین با 2 زنجیر و 51 باقیمانده آمینواسیدی تشکیل میشود. مونومرهای انسولین طی عبور به طرف غشای پلاسمایی سلول به دی مر و سپس به صورت هگزامری با نظم دقیق و شکل فضایی کروی در میآیند. گرانولهای تشکیل شده حاوی هگزامر انسولین به غشای پلاسمایی متصل و در اثر تحریک مناسب به خارج از سلول هدایت میشوند. انسولین حیوانات مختلف معمولاً در موقعیتهای 8، 9 و 10 از زنجیره A و موقعیت 30 از زنجیره B با یکدیگر تفاوت دارند. مکانهای 8، 9 و 10 زنجیره A در فعالیت حیاتی انسولین نقش مهمی ندارند (8و7 ،3)
سیستم تنظیم ترشح انسولین:
· تأثیر گلوکز بر میزان ترشح انسولین
افزایش گلوکز خون ترشح انسولین را تحریک میکند. در غلظت طبیعی گلوکز در حالت ناشتا یعنی 80 تا 90 میلیگرم در دسیلیتر، میزان ترشح انسولین حداقل بوده و در حدود 25 نانوگرم در دقیقه برای هر کیلوگرم وزن بدن می باشد و غلظتی است که در آن فقط فعالیت فیزیولوژیک مختصری دارد. هر گاه غلظت گلوکز خون به طور ناگهانی به 2 تا 3 برابر حالت طبیعی افزایش یافته و در این حد بالا حفظ گردد، ترشح انسولین در طی دو مرحله زیاد میشود. رابطه فیدبکی بین غلظت گلوکز خون و میزان ترشح انسولین وجود دارد، بدین صورت که به تدریج غلظت گلوکز خون از 100 میلیگرم در دسیلیتر خون بالاتر رفته، ترشح انسولین سریعاً زیاد و در غلظت 400 الی 600 میلیگرم در دسی لیتر خون به میزان حداکثری حدود 10 تا 25 برابر ترشح پایه میرسد. علاوه بر آن، قطع ترشح انسولین نیز بسیار سریع بوده و ظرف 3 تا 5 دقیقه بعد از کاهش غلظت گلوکز خون به حد ناشتا بر میگردد (5)
· تأثیر اسیدهای آمینه بر میزان ترشح انسولین
علاوه بر آن که افزایش گلوکز، ترشح انسولین را تحریک میکند؛ بعضی از اسیدهای آمینه نیز اثر مشابهی دارند که قویترین آنها آرژنین و لیزین هستند. این تأثیر در تحریک ترشح انسولین بوسیله گلوکز از جهاتی متفاوت است بدین صورت که آن دسته از اسیدهای آمینهای که در غیاب افزایش گلوکز خون، تزریق میگردند، تنها موجب افزایش اندکی در ترشح انسولین میشوند. اما هنگامی که اسیدهای آمینه، همزمان با بالا بودن غلظت گلوکز خون تزریق شوند، افزایش ترشح انسولین بر اثر افزایش گلوکز خون ممکن است در حضور اسیدهای آمینه اضافی تا 2 برابر برسد. به این ترتیب، اسیدهای آمینه اثر تحریکی گلوکز بر ترشح انسولین را قویاً تقویت میکند (6و5)
· تأثیر سایر هورمونها بر میزان ترشح انسولین
مخلوطی از چندین هورمون مهم گوارشی یعنی گاسترین، کوله سیستوکینین، سکرتین و پپتید مهاری معده (که به نظر میرسد قویترین همه آنها باشد) موجب افزایش متوسطی در ترشح انسولین میشود. این هورمونها بعد از مصرف یک وعده از مخاط لوله گوارش آزاد و سپس یک افزایش پیشبینی شدهای در ترشح انسولین برای گلوکز و اسیدهایی آمینهای جذب شده از غذا، ایجاد میکنند. این هورمونهای دستگاه گوارش به طور عموم به همان روش اسیدهای آمینه عمل کرده و حساسیت پاسخ انسولین به افزایش گلوکز خون را افزایش و به تدریج که غلظت گلوکز خون بالا میرود، تقریباً میزان ترشح انسولین را دو برابر میکنند
از سایر هورمونهایی که یا مستقیماً ترشح انسولین را افزایش داده و یا اثر گلوکز در تحریک ترشح انسولین را تقویت میکنند عبارتند از: گلوکاگن، هورمون رشد، کورتیزول و تا حدود کمتری پروژسترون و استروژن. ترشح طولانی هر یک از آنها به مقدار زیاد میتواند گاهاً منجر به از کار افتادن سلولهای بتای جزایر لانگرهانس و ایجاد دیابت شود (6 و5 ،2)
اثرات متابولیسمی انسولین
اثرات انسولین در متابولیسم گلوکز:
یکی از مهمترین اثرات انسولین ذخیره کردن قسمت اعظم گلوکز جذب شده به صورت گلیکوژن در کبد است. در فاصله بین غذاها که گلوکز در دسترس نیست و غلظت گلوکز خون سیر نزولی داشته و ترشح انسولین به سرعت کاهش مییابد، گلیکوژن کبد مجدداً به گلوکز تجزیه شده و مجدداً به خون آزاد میگردد تا مانع از کاهش زیاد غلظت گلوکز خون شود. مکانیسمهایی که به وسیله آنها انسولین موجب جذب و ذخیره گلوکز در کبد میشود، شامل چندین مرحله تقریباً همزمان میشوند
· انسولین فسفوریلاز کبدی را مهار میکند که آنزیم اصلی دخیل در تجزیه گلیکوژن به گلوکز باشد. این امر از تجزیه گلیکوژن در سلولهای کبدی جلوگیری میکند
· انسولین موجب تشدید جذب گلوکز از خون به وسیله سلولهای کبدی با افزایش دادن فعالیت آنزیم گلوکوکیناز میشود. این آنزیم موجب فسفوریلاسیون اولیه گلوکز بعد از انتشار آن به داخل سلولهای کبدی میشو. به محض فسفریله شدن گلوکز در داخل سلولهای کبدی، گلوکز فسفریله نمیتواند در جهت معکوس از طریق غشای سلول انتشار یافته ودر نهایت به دام میافتد
· انسولین همچنین فعالیت آنزیمهایی را که موجب پیشرفت سنتز گلیکوژن میشوند را افزایش میدهد، از جمله آنها میتوان به آنزیم گلیکوژن سنتاز که مسئول پلیمریزاسیون واحدهای منوساکاریدی برای تشکیل مولکولهای گلیکوژن ، اشاره نمود. نتیجه نهایی تمام این اعمال افزایش دادن مقدار گلیکوژن در کبد است. گلیکوژن میتواند تا حدود 5 تا 6 درصد وزن کبد افزایش یابد که معادل با صد گرم گلیکوژن ذخیره شده در تمام کبد است
· انسولین موجب پیشبرد تبدیل گلوکز اضافی به اسیدهای چرب شده و گلوکونئوژنز را در کبد مهار مـیکند. (18 و6 ،5)
اثر انسولین بر متابولیسم پروتئین و اسیدهای آمینه
[1] – Mili mole
[2] -Cyclic adenosine mono phosphate
مقاله نقد و بررسی کتابهای هریپاتر فایل ورد (word) دارای 196 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله نقد و بررسی کتابهای هریپاتر فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله نقد و بررسی کتابهای هریپاتر فایل ورد (word)
زندگینامه
مسائل کودکانه
درسهای زندگی
هری متولد میشود
رولینگ چگونه مینویسد؟
انتشار یک پدیده
دگرگونی نویسنده از سنگ جادو تا جام آتش
هری پاتر و سنگ جادو
هریپاتر و حفره اسرار
هریپاتر و زندانی آزکابان
هریپاتر و جام آتش
سنت ادبیات عامه پسند
داستانهای مدرسهای
مدارس جادویی
دنیای خیالی
دنیای سحرآمیز هاگوارتز
گریز و جدایی
جامعه
آموزش
خانواده
نتیجهگیری
زندگینامه
والدین جیکی رولینگ در سال 1963 در یک قطار با هم آشنا شدند. مثل قصههای پریان در نگاه اول به هم دل باختند
پیتر مدیر یک کارخانه اتومبیل سازی بود در حالی که «آن» متخصص علوم آزمایشگاهی بود
جوآن کتلین رولینگ در روز 31 ژوییه سال 1966 در حالی که جیغ میکشید و دست و پا میزد در بیمارستان چیپینگ سادبری قدم به عرصه گیتی نهاد. سالها بعد که جوان به لحظهی تولدش میاندیشید آن را پیامآور رویدادهای آیندهی زندگیاش قلمداد کرد. او خندید و گفت: « به نظر من متولد شدن در بیمارستانی به نام چیپینگ سادبری برازنده کسی است که به جمعآوری اسامی خندهدار میپردازد.»
شاید بتوان گفت پیتر و «آن» از بدو تولد جوآن به تیزهوشی و کنجکاوی نوزادشان پی بردند. چشمانش همواره از مشاهده جهان پیرامونش شگفت زده میشد. و با کنجکاویهای خاصی به لمس کردن و گرفتن اشیا میپرداخت. آنها پیشبینی کرده بودند که واژه «چرا» جزو اولین کلماتی است که بر زبان نوزادشان جاری میشود
جوآن در یکی از گفتگوهایش سالهای کودکیاش را دورانی خیالانگیز نامیده است. این کودک خردسال در انجام فعالیتهای انفرادی مهارت داشت. در بیشتر موارد در اتاقش یا در میان علفهای بلند باغشان به بازیهای تخیلی میپرداخت. اگر درختی در دسترسش بود از آن بالا میرفت اگر کودکان دیگر به سراغش میآمدند بلافاصله آنها را برای شرکت در بازیهای متعدد فرا میخواند. حتی در سالهای اولیه زندگی نیز به عباراتی همچون بیایید فرض کنیم . . . » بسیار علاقمند بود
پدر و مادر هر دو اهل مطالعه بودند و عجیب نیست که نویسنده پیرامون اولین خاطرات کودکی خود گفته است:« خانه پر از کتاب بود و پدر و مادرم دایم برایم کتاب میخواندند ». تخیل جوآن با قصههای پریان داستانهای خیالی و گاهی نیز ادبیات کلاسیک تغذیه میشد
رولینگ در گفتگو با دیلی تلگراف گفته است:« روشنترین خاطرهام از دوران کودکی تصویر پدرم است که بر روی صندلی نشسته و کتاب وزش باد در شاخههای بید را برایم میخواند. در آن زمان من آبله مرغان گرفته بودم اما چگونگی این بیماری را به یاد ندارم. فقط خاطره آن کتاب در ذهنم مانده است
آنچه والدینش از آن بیخبر بودند این نکته بود که ارتباط مستقیم و پیوسته با ادبیات به ویژه قصههای پریان و داستانهای خیالی تأثیر عظیمی بر کودکشان گذاشته است. او طرح داستانهای خیالی با شخصیتهای اغراقآمیز را آغاز کرد. داستانهایی که در هنگام بازی طرح میکرد سرشار از جزییات و شخصیتهای متعدد بود و با داستانهایی که کودکان همسالش به طور معمول به هم میبافند زمین تا آسمان فرق داشت
جوآن کتیلن رولینگ در آن دوران بسیار کوچک بود و نمیتوانست درباره شغل خود بیندیشد. با این وجود از همان نخستین سالهای کودکی خود را در قالب کسی میدید که قلم به دست میگیرد و به خلق جهانهای سحرآمیز می پردازد. او در مصاحبهای در سال 1999 گفته است:« نوشتن برای من همیشه حکم یک اجبار اعجابانگیز را داشته است. هیچ کس نمیتوانست مرا به نوشتن وادارد یا مانع من شـود. خیلی عجیب است اما نوشتن تنها کاری است که همیشه آرزوی انجامش را داشتهام.»
این افکار محرمانه راز اعجابانگیزی بود که در تمام ساعات شبانه روز جوآن را دلگرم و امیدوار نگه میداشت و به او نیرو می بخشید. اما افشای این راز حتی برای پدر و مادرش برابر بود با فروپاشی قصر رویاهایش
در زمانی کمتر از دو سال پس از تولد جـوآن خـواهرش «دی» چشـم بـه جهـان گشود و هنگامی که به سن سه سالگی رسیـده بـود جوآن پنج ساله داستانهای دور و درازی درباره موجودات شگفتانگیز و سرزمینهای خیالی برای او طرح و بازگو میکرد
رولینگ در گفتگو با اسکول لایبرری ژورنال گفته است: « از همان وقتی که قصه خرگوش و دوشیزه زنبور را نوشتم میدانستم که میخواهم نویسنده بشوم. نمیتوانم درباره شدت این خواسته اغراق کنم اما میتوانم بگویم که در این زمینه به هیچ کس چیزی نمیگفتم. اگ هم با کسی در این باره صحبتی نمیکردم برای این بود که خجالت میکشیدم چون پدر و ماردم از آن والدینی بودند که می گفتند: اوه ، بله، این فکر جالبی است. اما برای دوران بازنشستگیات چه فکری کردهای؟»
جوآن کودک باهوش و با استعدادی بود. و قدرت تخیل بینظیرش موضوع صحبت همسایگانش بود. استعداد جوآن در نخستین سالهای مدرسه نیز موضوع صحبت آموزگاران بود و همه از پختگی و ابتکار او در نوشتن اولین داستانها و مقالههایش به حیرت میافتادند. جوآن تمجید و تحسین آموزگارانش را به فال نیک گرفت و دریافت که در این زمینه استعداد و مهارت دارد
یکی دیگر از اولین تجربههای قصهگویی او قصه هفت الماس نفرین شده است. رولینگ سالها پس از نوشتن آن قصه گفته است: « در آن زمان تصور میکردم یک داستان بلند نوشتهام اما حالا میدانم که یک داستان کوتاه طولانی بوده است.»
جوآن در نخستین سالهای کودکی تنها از نوشتن قصههایش لذت نمیبرد. والدینش همواره او را در حال خواندن قصههای دیگران مییافتند. او دختر بچه اجتماعی و خونگرمی بود و دوستان زیادی داشت اما همیشه ترجیح میداد به تنهایی از خانه بیرون برود و مطالعه کند. برخی از داستانهای محبوب او عبارتند از: اسب سفید کوچک نوشته الیزابت گوج، موش بیدم نوشته پل گالیکو و مجموعه کتابهای نارینا نوشته سی اس لویس
جوآن در مصاحبه با دیلی تلگراف گفته است: « من شیفته کتابهای ای نزبیت بودم . به نظر من کتابهایش بینظیر است. کتابهای نوئل استریت فیلد را هم دوست داشتم. او داستانهای دخترانهای درباره کفش باله و این جور چیزها مینوشت. حتی الان هم اگر در جایی باشم و یکی از مجموعه کتابهای نارینا در دسترسم باشد در یک چشم به هم زدن آن را میخوانم.»
اندکی پس از آن که جوآن نوشتن را آغاز کرد والدینش به این نتیجه رسیدند که نیاز به خانه بزرگتری دارند و به شهر کوچک ییت در بیرون بریستول نقل مکان کردند. در مدتی کمتر از یک سال پیتر و «آن» متوجه شدند که چشم انداز منطقه دیگری از حومه بریستول را بیشتر میپسندند و بدین ترتیب به شهر کوچک دیگری به نام وینتر بورن نقل مکان کردند
جوآن و «دی» در این جابهجایی ها به سرعت خود را با محیط اطراف وفق میدادند و به راحتی با کوکان محلی دوست میشدند. به ویژه در وینتربورن که عدهی کودکان هم سن و سال آنها از جاهای دیگر بیشتر بود خیلی زود جذب گروه کودکان شدند و به بازی کوچه پس کوچهها پرداختند
در آن دوران جوآن بیشتر روحیات پسرانه داشت و بدون واهمه از افتادن و آسیب دیدن بیمهابا در بازیهای پر جنب و جوش شرکت میکرد. اما حتی در آن دوران نیز جوآن جزو کودکان ورزشکار نبود و در این بازیها زیاد به زمین میخورد با این حال شور و شوقش برای شرکت در بازیها موجب کسب احترام و اعتبار او در میان دوستان جدیدش می شد
مسائل کودکانه
اندکی پس از نهمین سالروز تولد جوآن کتلین رولینگ والدینش بار دیگر مصلحت را در نقل مکان دیدند. اما این بار علت نقل مکانشان این بود که آرزوی والدین جوآن به حقیقت پیوسته بود
پیتر و «آن» رولینگ هر دو در لندن متولد شده، پرورش یافته و در اصل شهرنشین بودند. اما از آنجا که زندگی در روستا مستلزم هزینه کمتری بود آن دو تصور زندگی در شهر را به تعویق انداخته بودند. اما هنگامی که پیتر در شغلش در کارخانه اتومبیل سازی ارتقای مقام یافت و درآمدش بیشتر شد او و همسرش فرصت را غنیمت شمردند و راهی شهر شدند
جوآن و دی به سرعت با محیط جدید پیرامون خود سازگار شدند. آن دو ساعتها در کنار رودخانه به بازی و جست و خیز سرگرم بودند و به طرح بازیهای خیالی در دشتها میپرداختند. جوآن دختری اجتماعی بود و خیلی زود با کودکان محلهشان طرح دوستی ریخت. هرگاه آرامش و فراغتی حاصل میشد قصههایش را برای کودکان محلی میخواند
کودکان دیگر از کارهای دختر کوچکی که حرفهای بزرگی میزد و قصههای خندهداری از سرزمینهای شگفتانگیز نقل میکرد سردر نمیآوردند اما تحت تأثیر او قرار میگرفتند و برای شنیدن قصههای او زمانهای معینی را محفوظ میداشتند
او همچنان به بازیهای گروهی ادامه میداد اما خواندن و نوشتن که فعالیتهای انفرادی هستند همواره سرلوحه امور دلخواهش بود
در زمینه کتابخوانی جوآن همیشه همیشه پیشتاز بود و سطح کتبهایی که میخواند فراتر از کتابهایی بود که در کلاس درس مطرح میشد. او در سن نه سالگی داستانهای جیمزباند نوشته یان فلمینگ را کشف کرد و مدتی کتابهای این مجموعه عضو ثابت فهرست کتابهایش بودند
زندگی در شهر تاتشیل فقط یک ایراد داشت. جوآن باید به دبستان تاتشیل میرفت و از رفتن به آن جا بیزار بود
رولینگ با تلخکامی درباره آن دوران به سایت اینترنی اوکوبوکز گفت:« آن مدرسه بسیار کوچک و قدیمی بود. در آن جا هنوز از آن نیمکتهای قدیمی که جاودواتی داشت استفاده میکردند.»
اما از نظر جوآن این تنها عیب آن مدرسه نبود. در آن جا با آموزگار جدیدی سروکار داشت که باعث اضطراب و واهمهاش میشد. او زنی سخت گیر و بسیار جدی بود که صرفاً بر اساس کتابهای درسی تدریس میکرد اما از بخت بد جوآن ، در بسیاری از دروس کتاب آموزگار و دانشآموز جدیدش با هم سازگاری نداشتند. جوآن گفته است:« او در اولین روز مدرسه از من امتحان گرفت و بعد از تلاش فراوان من از ده نمره صفر گرفتم»
جوآن با موفقیت تحصیل در دبستان تاتشیل را به پایان رساند و روانه دبیرستان جامع وایدین شد. اعتماد به نفس و خودانگاره مثبتی که در دوره تحصیلات ابتدائی با چنگ و دندان برای خود ساخته بود در اولین سال تحصیل در دبیرستان وایدین از بین رفت
تصور رفتن به مدرسه با بچههای بزرگتر او را لبریز از احساس ناامنی میکرد. از سوی دیگر او وارد دوران بلوغ شده و در نتیجه تحت تأثیر خودآگاهی شدیدی قرار داشت. عینک زدن نیز مزید بر علت شده بود. او اظهار داشته است:« من دختری ساکت و کک مکی بودم با چشمهای نزدیک بین که هیچ استعدادی در ورزش نداشتم»
اما جوآن توانست در دبیرستان وایدین موقعیت مناسبی پیدا کند. سرانجام دخترهایی پیدا کرد که مثل خودش بودند آرام باهوش و خارج از محدوده توجه عموم دانشآموزان. جوآن به این گروه پیوست . ربان انگلیسی و زبانهای خارجی دروس محبوب جوآن بودند و او شاگرد زرنگی بود
درسهای زندگی
جوآن میخواست نویسنده شود. اما از آن جا که به گفته خویش «بینظمترین انسان جهان» بود نمیدانست از کجا کارش را آغاز کند. بنابراین چیزی مینوشت، آن را میخواند و معمولاً ایرادهای متعددی در ان مییافت و آن را کنار میگذاشت. حتی زمانی که داستانی رضایتش را جلب میکرد خوشحالی و رضایتش خصوصی و محرمانه باقی میماند
داستانهای کوتاهش کشوها و جعبههای متعددی را اشغال کرده بودند اما نمیدانست برای انتشار آنها چه باید بکند. میدانست که مجلهها خریدار این گونه داستانها هستند اما هیچ یک از داستانهایش را برای چاپ در مجله مناسب نمیدانست و به همین دلیل هیچگاه برای این کار اقدامی نکرد. حتی تصور چنین اقدامی ترس از قضاوت دیگران درباره کارش را زنده میکرد و او را از این کار منصرف میساخت
هری متولد میشود
جوآن در یک بحران عاطفی به سر میبرد. تازه پا به سن 26 سالگی گذاشته بود. بار دیگر از کارش اخراج شده بود و رابطهاش با مرد محبوبش چندان امیدوار کننده نبود. فاجعه مرگ مادرش پیوسته باعث اندوه و افسردگیش بود
تنها شادی حقیقی زندگیاش هریپاتر بود. او با جدیت روی ماجراهای هریپاتر کار میکرد و یادداشتهای مربوط به اسامی، موضوع قصهها و طرحهای آن در جعبههای متعددی بر روی هم انباشته میشد. جوآن درباره طرحهایی که ریخته بود اطمینان کامل داشت و با عزمی راسخ نوشتن داستان را آغاز کرد. اما تردید عمیقی او را میآزرد. از یک سو میخواست به آرزوهایش جامهی عمل بپوشاند و تمام وقتش را صرف نوشتن کند و از سوی دیگر از این که میدید مانند دیگران نیست احساس گناه میکرد
جوآن اوقات بسیاری را صرف اندیشیدن به گذشته و هدفی میکرد که رویایش را در سر میپروراند. یکی از خاطرات روشنی که بارها ذهنش را به خود مشغول میکرد خاطرهی سالی بود که در پاریس گذرانده و در مقام کمک آموزگار کار کرده بود. او از آن تجربه لذت فراوانی برده بود و گمان میکرد که بار دیگر نیز میتواند از چنین تجربهای بهرهمند شود در هر حال او احساس میکرد زندگیاش نیاز به کاری اساسی و سازنده دارد
آروزی جوآن برای تدریس در سرزمینهای دور سرانجام به واقعیت پیوست. در سپتامبر سال 1990 به خانواده و دوستانش اطلاع داد که دیگر نمیخواهد جذب امور اداری شود و خیلی زود پیشنهاد کاری در خارج از کشور را پذیرفت
او باید به اوپورتو یکی از شهرهای شمال پرتغال میرفت و آموزگار زبان انگلیسی یک مدرسه میشد. جوآن از تصور کار کردن در کشوری دور هم هیجان زده بود هم نگران اما میدانست دور شدن از خانه و خانواده تنها وسیلهایست که به او کمک میکند راه اصلیاش را در زندگی بیابد
جوآن در پرتغال به درد غربت گرفتار شد اما خیلی زود توانست خود را با محیط وفق بدهد. بلافاصله آپارتمان راحتی برای خود دست و پا کرد و با مردم و آداب و رسوم آن کشور آشنا شد. از گردش در خیابانهای زیبای شهر ، خرید از فروشگاهها و آشنایی یا غذاهای لذیذ و غیر عادی پرتغال مانند سیرابی (جدارههای معده گاو) لذت میبرد. مردم آن خونگرم و صمیمی بودند و هوای آن بر خلاف هوای سرد و مه آلود لندن همیشه آفتابی و گرم بود. پس از مدت کوتاهی غم غربتزدگی از میان رفت و جوآن با امر تدریس و آموزش به خوبی کنار آمد
روزی که جوآن کتیلن رولینگ در دام عشق گرفتار شد همه چیز تغییر کرد
جوآن به طور کاملاً اتفاقی او را دید او خبرنگار یکی از شبکههای تلویزیونی مهم پرتغال بود. جوآن که همچون دختران مدرسهای چهرهاش گلگون شده بود بیدرنگ شیفته چهره شرقی و لبخند صمیمی او شد. جوآن در ملاقاتهای بعدی دریافت که او مردی خوشرو و حساس و به او علاقهمند است
دوران آشنایی آنها همچون گردباد بود. جوآن چند ماه پس از اولین ملاقاتش با عاشق خوشقیافهی پرتغالیاش با او ازدواج کرد
دو سال اول زندگی مشترکشان تا حدی پر جنب و جوش بود که به خوبی و خوشی سپری شد. کار شوهرش در تمام ساعات شبانه روز ادامه داشت و با توجه به ساعات کاری جوآن فرصت چندانی برای دیدار آن دو باقی نمیماند. با این حال جوآن بهانهای برای خوشبختی مییافت و تأثیر آن در شور و شوقش در محل کار و همچنین در پیشرفت مداومش در نوشتن داستان هریپاتر جلوهگر میشد
در سال 1992 جوآن دیافت که باردار شده است. زوج جوان از شادی در پوست خود نمیگنجیدند . مادر آینده در دل آروز میکرد حضور یک نوزاد در خانه باعث بهبود رابطهی نابسامانشان شود
متأسفانه نیازهای جسمی و عاطفی دوران بارداری بر فشارهای زندگی مشترک افزوده شده بود و همچون بار سنگینی بر دوش جوآن سنگینی میکرد. از نظر جوآن شوهرش خود را وقف کارش کرده بود و توجه و محبت اولیه را نسبت به او نداشت. جوآن دچار افسردگی شده بود و اغلب گریه میکرد
شوهرش هر کاری که میتوانست برای خوشحال کردن او انجام میداد اما بیفایده بود. متأسفانه تولد جسیکا، دختر این زوج جوان در سال 1993 نیز نتوانست ارتباط از هم گسیخته آن دو را نجات بدهد
جوآن در مصاحبه با یوکی نیوز در این باره به تلخی گفت: « من افسرده و ناامید بودم و تولد نوزادمان مزید بر علت شد حس میکردم وجود ندارم هیچ ارزشی نداشتم و احساس میکردم باید دست به کاری بزنم.»
پس از چند هفته کشمکش او و همسرش از هم جدا شدند. او در زمینه ازدواجش بسیار محتاطانه عمل میکند و حاضر به افشای نام همسرش یا علت واقعی طلاقشان نیست
او فقط اعتراف میکند که شکست خورده است و میگوید: « من نیز در آن زمان مرتکب اشتباههایی شدم . وقتی مغز کسی خوب کار میکند بدین معنا نیست که در زمینه مهار هورمونها نیز از اشخاص دیگری بهتر باشد»
جوآن در وضعیت سختی قرار گرفته بود. دیگر هیچ دلیلی برای ماندن در پرتغال نداشت زیرا خاطره ازدواج ناموفقش لحظهای او را آسوده نمیگذاشت. و از سوی دیگر زندگی یک زن مطلقه بچه دار در پرتغال محدودیتهای فراوانی را به دنبال داشت و آیندهاش چندان امیدوارکننده نبود. او خود را برای بازگشت به لندن آماده کرده بود اما اکنون یک مادر مجرد مطلقه بود برای بازگشت ب وطن چندان رغبتی نداشت
جوآن در دوره بعد از طلاقش آرام و منزوی باقی ماند. او از هر نظر در خدمت دخترش بود اما او دایم گریه میکرد. بدترین ویژگی آن دوران این بود که به ندرت روی کتابش کار میکرد
زمانی که در اوج افسردگی به سر میبرد خواهرش که ساکن ادینبورگ بود به او تلفن زد. دی به او پیشنهاد کرد که به ادینبورگ نقل مکان کند و در زمانی که برای اقدام بعدیاش تصمیمگیری میکند در نزدیکی خانوادهاش باشد
جوآن پیشنهاد او را پذیرفت. بار و بندیلش را جمع کرد جسیکا را در آغوش گرفت و سه فصل هریپاتر و سنگ جادو را برداشت و سوار قطار ادینبورگ شد. سفر دور و درازی بود. هوای آفتابی جای خود را به ابرهای تیره و تار میداد اما جوآن متوجه شد که این دگرگونی بر حال و هوایش تأثیر گذاشته است
جوآن همین که به ادینبورگ رسید با وجود خوشحالی و شوق دیدار ب خواهرش بار دیگر دلسرد و ناامید شد. او در گفتگو با نشریه پیپل به تلخی گفت: « من صاحب فرزند و بیکار بودم و به محل ناآشنایی رفته بودم»
رولینگ چگونه مینویسد؟
جیکی رولینگ هنگامی که سرگرم نوشتن ماجراهای هریپاتر میشود از اصل سادهای پیروی میکند. او میگوید:« در هر زمان و مکانی قلم را به دست میگیرم و مینویسم»
جوآن اغلب گفته است که نوشتن هریپاتر حدود یک سال وقت میگیرد. او میگوید رمز نوشتن یک کتاب با جزییات کامل در چنین مدتی نوشتن مداوم است
او در این زمینه میگوید :« من تقریباً هر روز مینویسم. گاهی اوقات ده یازده ساعت در روز مینویسم گاهی نیز این زمان از سه ساعت فراتر نمیرود. این دیگر به سرعت شکلگیری افکار در ذهنم بستگی دارد»
انتشار یک پدیده
جوآن راولینگ نیز همچون هر نویسنده تازهکار دیگر به سختی به دنیای چاپ و نشر راه یافت. طرح اولین کتابش هنگامی که با قطار از منچستر به لندن میرفت به ذهنش رسید و شش سال بعد از آن را صرف نوشتن آن کرد
حمایت مالی و تشویق شورای ادبیات و علوم انسانی اسکاتلند که در سال 1996 بر استعداد و نبوغ راولینگ صحه گذاشت و اعطای کمک دولتی به مبلغ 4000 پوند از سوی این شورا به او کمک کرد تا بتواند به نوشتن ادامه دهد. با این پشتیبانی سرانجام نوشتن کتاب را به پایان رساند و دنبالهی آن را به روشنی پیریزی کرد
دگرگونی نویسنده از سنگ جادو تا جام آتش
مقاله آناتومی فایل ورد (word) دارای 38 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله آناتومی فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله آناتومی فایل ورد (word)
آناتومی
مهره گردنی
عضلات گردنی
شبکه های عصبی مهره های گردنی
گردش خون
دفورمیتی ها
اهمیت ناهنجاریهای مادر زادی
دنده گردنی
پاتولوژی
علایم بالینی
تظاهرات رادیولوژیک
تشخیص افتراقی
درمان
پروتکل Edgelow
روشهای درمان اصلی
تنفس دیافراگمی آرام با حرکت ستون فقرات
تست خودآزمایی Snow Angel
شرطی سازی قلبی عروقی با پیاده روی آیروبیک
فعالیتهای انتخاب شده برای پیشرفت برنامه اصلی
عوامل موثر
پیشگیری
نتیجه
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله آناتومی فایل ورد (word)
آدافر کراوفورد جان- اصول ارتوپدی آدافر – انتشارات : آینده سازان
اروی ریچارد- روی استون- طب ورزش جلد (2) . انتشارات : علم ورزش
ترجمه مسعود اقبالی
انتشارات جهاد دانشگاهی SHOULDER PAIN- RENE CAILLIET. M.D
Robert A. Donatelli . physical Therapy of the shoulder
(چاپ) CHURCHI ll LIVINGSTONE
Catalogue- Equipment for physiotherapy and rehabilitation
http:/www. enraf – nonius. com
کاتالوگ تجهیزات توانبخشی و فیزیوتراپی – شرکت مهندسی پزشکی نوین
کاتالوگ تجهیزات فیزیوتراپی – شرکت نوآوران
آناتومی
ستون فقرات از 24 مهره متحرک (7 مهره گردنی ، 12 مهره پشتی، 5 مهره کمری) و تعدادی مهره ثابت (5 مهره ساکروم و تعدادی استخوان دنبالچه) تشکیل یافته است. این ستون آنقدر محکم است که می تواند بدن را حمایت کرده و نخاع را در درون خود به خوبی محافظت نماید، و در مقابل تا آنجا انعطاف پذیر است که اجازه می دهد حرکات متنوعی بر حول آن انجام گیرد. این انعطاف پذیری بیشتر مدیون صفحات یا دیسک های بین مهره های متحرک (به جز دو مهره اول گردنی) و زاویه اتصال سطح مفاصل در مناطق مختلف ستون فقرات است
هر بخشی از ستون فقرات (گردنی، پشتی و کمری) ویژگی های خاص خود را دارند. همچنین در هر بخش تفاوتهای ناچیزی به چشم می خورد
نخاع شوکی در میان ستون فقرات محاط شده است. ریشه های عصبی از نخاع منشعب شده و از میان سوراخهای بین مهره ای بخش های قدامی که از پدیکولهای مهره های مجاور هم تشکیل شده بیرون می آیند
مهره گردنی
مهره های گردنی کوچکترین مهره های ستون فقرات هستند. به شکل دوک می باشند و در مقایسه با اندازه مهره از جلو به پشت، مهره از پهلو به پهلو پهن تر است. از سوراخ های عرضی مهره ها سرخرگ مهره ای می گذرد
اولین مهره گردنی اطلس نام دارد که به جمجمه متصل می شود. اطلس دارای جسم مهره ای نیست، اما به وسیله زائده دندانه ای دومین مهره گردنی یا آسه (axis) نگهداری می شود. این زائده به سر و مهره اطلس اجازه می دهد تا بر روی سطوح مفصلی مهره آسه بچرخند. هفتمین مهره گردنی به طور طبیعی انحنای ملایمی دارد که از بخش قدامی محدب است. زمانیکه این مهره آسیب می بیند، عضلات حاشیه مهره دچار اسپاسم شده و انحنای آن از میان می رود انحنای اضافی می تواند وضعیت عمومی و طبیعی ستون فقرات و لگن را دچار اختلال سازد
عضلات گردنی
از آنجائیکه گردن تحرک زیاد را با حفاظت کافی از نخاع توام کرده است، وجود عضلات بهم پیوسته و پیچیده و در این ناحیه به حمایت و حفاظت از گردن کمک زیادی می کنند. یک هماهنگی مشترک در استفاده از عضلات وجود دارد بطوریکه حرکت و حمایت می توانند بطور همزمان رخ دهند. برخی از عضلات مهمی که در ارتباط با حرکت مهره های گردنی فعالند به شرح زیر می باشند
1- Iongissimus cervicis (عضله طویل گردنی): از زوائد عرضی مهره های چهارم و پنجم پشتی شروع می شود و تا داخل زائده عرضی دومین تا ششمین مهره گردنی ادامه می یابد. وظیفه : گردن را باز می کند
2- Iongissimus capitis (سری طویل): از نیمه پائینی Iigamentum nuchae و خارهای 7c تا 8T ادامه دارد و به زائده ماسئوئید الحاق می گردد. وظیفه : گردن را باز کرده و سر را می چرخاند
3- Splenius capitis (مهره ای سری): از نیمه پائینی Iigamentum nuchae و مهره های 7c تا 8T ادامه دارد. یا عضله به زائده ماستوئید الحاق می گردد
4- Splenivs cervicis (مهره های گردنی): از مهره های 3T 6 T ادامه دارد،و به زوائد عرضی 1 C تا 3 C ملحق می شود
وظیفه عضلات مهره ای باز کردن گردن در موقعی است که دو طرف گردن با هم کار می کنند، زمانیکه یک طرف گردن بطور جداگانه کار می کند، سر به یک طرف کشیده شده و صورت به همان سمت می چرخد
5 – Iliocostalis cervicis : از زوایای شش دنده اول شروع شده و به زوائد مهره های چهارم تا ششم گردنی ملحق می گردد. وظیفه : گردن را باز میکند
6- عضلات دیگری که در رابطه با حرکات گردن می باشند عبارتند از
الف: ذوذنقه ای
ب: بالابرنده کتف
ج: جناغی- چنبری- پستانی (Sternocleidomastoideus)
شبکه های عصبی مهره های گردنی
دو شبکه عصبی از ستون مهره های گردنی انشعاب پیدا می کند. شبکه سرویکال که از انشعاب قدامی 1C ، 2C ، 3C، 4C، تشکیل می یابد و دارای سه شاخه اصلی کوتانئوس (پوستی) ، حرکتی، و فرنیک. شبکه براکیال از انشعاب قدامی 5C، 6C، 7C، 8C، 1T جدا می شود و عصب تغذیه کننده اندام های فوقانی را می سازد. شبکه براکیال از ریشه هائی شکل گرفته که به هم می پیوندند و تنه ها را بوجود می آورند و سپس تقسیم می شوند تا طناب های شبکه براکیال را بسازند. از این طناب ها اعصاب اولنار،رادیال، مدیال، و ماسکولوکوتانیوس (musculocutaneous) منشعب می شوند
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مقاله رابطه هوش عاطفی و مهارت های ارتباطی با راهبردهای مدیریت تع
مقاله انواع غنیسازی در فرآورده های ماکارونی تحت فایل ورد (word)
مقاله تبیین رابطه سرمایه اجتماعی با خلق دانش و انتقال دانش سازما
مقاله پارامترهای موثر در استخراج نیکل توسط D2EHPA با اصلاح کننده
[عناوین آرشیوشده]