بارالها ! ما را ازکسانی قرار ده که درختان شوق تو در باغ های سینه شان، شاخه ها گسترده و آراسته شده است و آتش محبّتت، دل هایشان را فراگرفته است ... و چشمانشان با نگریستن به تو روشن شده است . [امام سجّاد علیه السلام ـ در مناجات العارفین ـ]
 
یکشنبه 95 شهریور 28 , ساعت 5:18 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق نگاهی به تاریخچه نفت خام فایل ورد (word) دارای 10 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق نگاهی به تاریخچه نفت خام فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق نگاهی به تاریخچه نفت خام فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن تحقیق نگاهی به تاریخچه نفت خام فایل ورد (word) :

 

ه خوبی هویداست در بین انرژیهای غیر فسیلی (تجدید پذیر) و انرژی های فسیلی ( سوخت های جامد- مایع و گاز ) شاه بیت غزل انرژی ‌‌‌‌« نفت خام » میباشد که سخن گفتن از آن به زمانی بسیار و مجالی فراخ و مقاله ای بس فربه و متورم محتاج است ...   
 این مایع سیاه یاقهوه ای تیره که رؤیای کیمیاگران را به واقعیت تبدیل نمود (!) پس از آب فراوان ترین مایع در بخش های بالایی پوسته زمین است . اگر چه کمی اغراق آمیز بنظر می رسد ولی زندگی در جهان امروز بدون این مایع قهوه ای تیره که بوی نامطبوعی دارد ناممکن خواهد بود . دست کم در حال حاضر نفت نقش پراهمیتی را در زندگی بشر بازی می کند .
بخش بزرگی از نیازهای ما به انرژی با سوزاندن و سوختن نفت تأمین می شود نفت یک منبع غنی از مواد شیمیایی است موادی که میتوان از آنها رنگ ، دارو ، انواع پلاستیک ، پارچه، پروتئین های ساختگی (مصنوعی) و مواد گوناگون دیگر ساخت و کلید حمل و نقل ـ که پای روان انسانها و بال تیز پرواز بشر است ـ در دست نفت می باشد .
از نفت هم برای سوختن و هم برای ساختن استفاده می شود .براساس مطالعات آماری از هر بشکه نفت خام حدود % آن برای سوختن و سوزاندن و تولید انرژی و% آن برای ساختن ـ آنچه از نفت میسازند و حکایتی پر ماجرا دارد ـ مورد استفاده واقع می شود .
مندلیف دانشمند معروف روسی دهها سال پیش هشدار داد که : سوزاندن نفت برای تولید انرژی مانند آن است که اجاق آشپزخانه را با سوزاندن اسکناس با پشتوانه ، روشن، نگه داریم .
فراوانی ظاهری سهولت انبار داری و حمل ونقل ، کاربرد آسان و بهای ارزان نفت و هزار و یک پارامتر دیگر ـ که فرصت پرداختن به آن نیست ـ موجب شده است که به توصیه مندلیف توجه نکنیم که علاوه بر هشدار مندلیف ، مشکل مضاعف دیگری هم که از سوختن نفت زاییده شده ، مشکلات زیست محیطی است که با سوختن نفت به انحاء مختلف انواع مواد سمی و غیر سمی و خفه کننده را در هوای دل انگیز طبیعی رها می کنیم تا آنجا که حجم زیاد گاز CO ناشی از سوزاندن نفت و مشتقات آن موجب شده دمای زمین به تدریج افزایش یابد و لایه ازون آسیب بیند و اشعه های خطرناک فراکیهانی بشریت و طبیغت را تهدید و تحدید نماید از آن جهت که ‌‌‍«نفت» تاریخی بس بلند و پر سابقه دارد لازم است به صورت خیلی خلاصه و فشرده ـ قصه این متاع پراوازه و گرانبهارا ـ که از نعمت های پر ارزش خدادادی است ـ را باز گو کنیم :
قدما نفت را می شناخته و بعضی از موارد استعمال آن را می دانستند . در کشورهای خاورمیانه که جنگل های انبوه کم بود و تراوش نفت روی زمین از کشورهای مناطق دیگر بیشتر نمودار می گشت مردم آن نواحی زودتر از دیگران به کشف نفت و فواید آن پی بردند.
بر عکس در یونان و روم و کشورهای اروپایی که مردم در سرزمینی پر جنگل و مستور از بوته و چمن می زیستند سوخت خود را با هیزم وزغال چوب تأمین می کردند و صمغ های درختی به جای نفت و قیر حوائج آنها را مرتفع می ساخت از این رو در کتابهای تاریخی آسیا و شمال آفریقا نام نفت و موارد استعمال آن بسیار دیده می شود ولی از رواج و شیوع نفت در اروپای آنروز خبری نیست .
در کتابهای عهد عتیق از جمله تورات باب ششم آیه چهاردهم خطاب به نوح پیغمبر می نویسد: «پس برای خود کشتی از چوب کوفر بساز و حجرات در کشتی بنا کن و بیرونش را با قیر اندود کن»
کوفر : نام درختی باچوبهای مستحکم وزمخت است و احتمالاً منظور سدر یا کنار می باشد.
هم چنین در همین کتاب باب دوم آیه سوم راجع به تولد حضرت موسی می نویسد:
چون مادر موسی نتوانست او را از دیگران پنهان دارد تابوتی ازنی برایش گرفت و آن را به قیر و زفت اندود و طفل را در آن نهاد و آن را در نیزار به کنار نهر گذاشت.
آنچه در این دو بند بالا آمد فقط منظور چک نمودن سابقه تاریخی قیر و نفت می باشد و از بعد ارزشی و مذهبی و تحریفات صورت گرفته در این کتب آسمانی ، دخالتی نمی نمائیم و آن را به اهل تحقیق وتتبع وا می نهیم.
 زفت: صمغ دارویی و چسپنده که برای مداوا به سرافراد می مالیدند . هم چنین صمغ وزفت طبیعی که از شکاف برخی سنگها بدست می آید ماده ایست مرکب از هیدروکربن های جامد و خمیری شکل.
کاوشهای باستان شناسان در کشور عراق نشان داده که از چهار هزار سال پیش از میلاد مسیح ، ملات قیر در عمارات وابنیه به کار می رفته است .« هرودوت Herodotus معروف به پدر تاریخ ـ قرن پنجم پیش از میلاد می نوسید:
سنگ فرش کف باغهای معلق بخت النصر با « قیر معدنی » بند کشی شده بود و مردم بابل استخرها و راههای آب و سدهای خود را با قیر بند کشی می کردند . هم چنین بنا به گفته مورخین در بابل جاده ها را آجر فرش می کردندو با قیر بند کشتی می نمودند تا تحمل ارابه های سنگین را داشته باشد .
منظور از بند کشی ، پر کردن درز آجرها و سنگها با ملات می باشد .
مصریان از آسفالت و قیر ایران و فلسطین برای مومیائی کردن اجساد استفاده می نموده اند و بعضی از ملل خاورمیانه فراورده های نفتی را (به خصوص قیر معدنی) در سحر و جادو به کار می برده اند و گاهی هم بتهای کوچک و بزرگ از آن می ساختند . 

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
یکشنبه 95 شهریور 28 , ساعت 5:18 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تعادل قوا سه گانه فایل ورد (word) دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تعادل قوا سه گانه فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تعادل قوا سه گانه فایل ورد (word)

تعادل قوا در جمهورى اسلامى ایران  
الف) نظارت قوه مقننه بر قوه مجریه  
ب) نظارت قوه مقننه بر قوه قضاییه  
ج) نظارت قوه مجریه بر قوه مقننه  
د) نظارت قوه مجریه بر قوه قضاییه  
ه) نظارت و نفوذ قوه قضاییه برقوه مقننه  
و ) نظارت و نفوذ قوه قضاییه بر قوه مجریه  
مسؤولیت روابط قوه قضائیه با سایر قوا  
تفکیک قوا ؛ نظارت و تعادل:  
منابع :  

تعادل قوا در جمهورى اسلامى ایران

روابط قوا در جمهورى اسلامى ایران برخلاف تمامى کشورهاى دنیا به گونه اى خاص تنظیم شده است. هر چند که به ظاهر به صورت تفکیک نسبى قوا تلقى مى شود، لیکن این روابط از ویژگى هاى خاصى برخوردار است که به خوبى آن را از سایر رژیم ها متمایز مى سازد.(4)

مفهوم تفکیک قوا در مقابل «وحدت قوا»(5) به کار مى رود. این تفکیک موجب پدیدارى سازمان هاى حاکم عدیده تخصصى مى گردد که هر کدام به انجام وظیفه خاص خود مشغول اند و هیچ یک از قوا حق انجام وظیفه قواى دیگر را ندارد. سنخیت قواى حاکم، هم چنین اقتضا مى کند که هر یک از قوا، بدون برترى و دخالت یکى در قلمرو اختیارات دیگرى، کار خود را انجام دهد و هیچ یک از قوا حق سؤال، استیضاح، عزل و انحلال یکدیگر را نداشته باشد. این چنین استقلالى را اصطلاحاً «تفکیک مطلق قوا»(6) مى گویند

نظریه تفکیک مطلق قوا، در جریان تحولات تاریخى دست خوش تغییراتى شده است که دیگر نمى توان استقلال در مفهوم آن را چندان مشاهده کرد. خطر بالقوه و بالفعلى که از ناحیه قوه مجریه و زمام دارى آن ناشى مى شود، هم قواى دیگر را تحت الشعاع «ریاست گرایى»(7) اجرایى قرار مى دهد و هم این که آزادى و امنیت فردى را تهدید مى کند.(8) دلیل این مطلب این است که در اکثر کشورهاى دنیا در بحث ارتباط متقابل قوا، قوه مجریه مشمول بیش ترین نظارت ها از سوى دو قوه دیگر قرار مى گیرد

قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران، در تدوین قواى سه گانه، علاوه بر ضرورت همکارى قوا، براى تأمین اهداف کلى نظام از اندیشه مذکور به دور نبوده و مراتبى از ارتباط متقابل، توأم بانظارت و مسئولیت بین قواى حاکم را پیش بینى کرده است. در اصل 57 قانون اساسى ضمن برشمرن قواى سه گانه، مقرر مى دارد که این قوا مستقل از یکدیگرند. آن گاه در اصل 58 و 59 اِعمال قوه مقننه را منحصر به مصوبات مجلس شوراى اسلامى و در مسائل مهم از طریق همه پرسى و مراجعه مستقیم به آراى عمومى بیان داشته است. هم چنین در اصل 60 قانون اساسى، اِعمال قوه مجریه به استثناى برخى از آن که مستقیماً به عهده رهبرى قرار دارد، صرفاً از طریق رئیس جمهور و وزرا اجرا مى شود و در نهایت این که اِعمال قوه قضاییه (اصل 61) را نیز فقط به عهده دادگاه هاى دادگسترى قرار داده که باید براساس موازین اسلامى تشکیل و به حل و فصل دعاوى و ; بپردازد، اما نویسندگان قانون اساسى در سال 1358 در همان اصل 57 قانون اساسى، ضمن بیان استقلال قوا آورده بودند که : «; روابط بین قواى سه گانه توسط رئیس جمهور برقرار مى گردد.» و نیزدر اصل 113 قانون اساسى آمده بوده: «; مسئولیت اجراى قانون اساسى و تنظیم روابط قواى سه گانه و ریاست قوه مجریه جز در امورى که برعهده رهبرى است، به عهده رئیس جمهور است»

بنابراین، طبق این اصول، رئیس جمهور هماهنگ کننده قواى سه گانه کشور بود، لیکن پس از بازنگرى قانون اساسى در سال 1368 و با سپرى کردن یک دهه تجربه عملى در کارهاى اجرایى، قضایى و تقنینى وضعف هایى که در قانون اساسى وجود داشت، شوراى بازنگرى قانون اساسى به فرمان امام خمینى(ره) در تاریخ 1368/2/4 تشکیل گردید و در آن در خصوص روابط قوا نیز نکاتى مورد توجه و تصویب قرار گرفت

در قانون اساسى 68 بعد از بازنگرى، ضمن این که مسئولیت تنظیم روابط بین قواى سه گانه را از رئیس جمهور گرفته و به شخص رهبر واگذار کرده است، در اصل 57 آمده است

 «; قوه مقننه، مجریه و قضاییه زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت برطبق اصول قانون اساسى اعمال مى گردند.» هم چنین در اصل 110 قانون اساسى، ضمن برشمردن وظایف و اختیارات رهبر، در بند 7 همین اصل یکى از وظایف رهبر را «حل اختلاف و تنظیم روابط قواى سه گانه» متذکر شده است و در اصل 113 نیز این مسئولیت را از رئیس جمهور سلب کرده است

در نظام اسلامى هرگاه سخن از تفکیک قوا یا روابط قوا به میان مى آید، به دلیل جلوگیرى از تمرکز نامشروع و فساد برانگیز قدرت است؛ زیرا که ممکن است، انسانى که شایستگى هاى لازم و توانایى هاى منطبق بر معیارهاى اسلامى را دارا مى باشد، در رأس تمامى قوا و نهادهاى جامعه اسلامى قرار بگیرد و هیچ گونه مفسده اى هم به دنبال نداشته باشد، هم چنین براساس اعتقادات شیعى، ائمه(ع) در حکومت اسلامى، حاکمان مطلق و بدون قید و شرطى بودند که تنها براساس تکلیف شرعى و الهى اداره جامعه را به عهده مى گرفتند و این امر منافاتى با تفویض امر اداره قسمتى از حکومت به دیگران نخواهد داشت و لذا است که امام (ع)، ضمن این که ریاست و فرماندهى کل قواى نظامى را به عهده داشت، ولى در عین حال نصب و عزل استانداران و فرمانروایان ولایات گوناگون را خود شخصاً انجام مى داد، هم زمان در مسجد هم به امر قضاوت مى پرداخت.(9)

پس باتوجه به این که امروزه، به علل گسترش ارتباطات و افزایش جمعیت و ; چاره اى جز تقسیم وظایف وجود ندارد، وقتى سه قوه و ارگان از یکدیگر مشخص و متمایز شدند، مسئله دیگر، روابط قواى مزبور است. به عقیده منتسکیو، چگونگى این روابط، تأثیر زیادى در تأمین آزادى دارد. از این جهت منتسکیو قائل به دو اختیار مى شود، اختیار تصمیم گیرى و اختیار مانع شدن از اجراى آن، منتسکیو مى گوید باید هر قوه بتواند در قلمرو اختصاصى خود تصمیم بگیرد، ولى قواى دیگر نیز باید بتوانند به وسایلى از اجراى آن جلوگیرى کنند، چنان که مثلاً قوه مقننه قانون را تصویب مى کند (اختیار تصمیم گیرى) اما قوه مجریه نیز مى تواند در مواردى از توشیح واجراى آن جلوگیرى کند (اختیار مانع شدن و متوقف ساختن)(10). بر همین مبنا است که قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران پس از پذیرش مهم ترین اصل خود، یعنى اصل ولایت مطلقه فقیه عادل و جامع الشرایط که عامه مردم قبول ولایت او را بر خود لازم و واجب شمرده اند، نقطه پیوند و اتصال قواى حاکم درجمهورى اسلامى ایران را ولى فقیه و رهبر دانسته و اعمال حاکمیت قواى مزبور را صرفاً براساس نظر و نظارت رهبر مشروع و قانونى مى داند.(11)

بنابراین، از آن جایى که رهبر در نظام اسلامى داراى ویژگى هاى خاص است، لذا نظارت رهبرى باعث مى شود که کسى از کارگزاران نظام قدرت سوء استفاده از مقام و مسئولیت خود را نداشته باشد، به خصوص اصل 111 قانون اساسى مکانیزم خاصى براى جلوگیرى از انحراف رهبرى پیش بینى کرده است که بیش از پیش براطمینان مردم در خصوص عدم سوء استفاده از قدرت و تمرکز آن مى افزاید و ما در این جا به بخشى از این روابط و نظارت اشاره مى کنیم

الف) نظارت قوه مقننه بر قوه مجریه

قوه مقننه به شیوه هاى گوناگون برکار قوه مجریه نظارت دارد

1 – طبق اصل 131، صلاحیت و رسمیت وزرا منوطبه رأى اعتمادازمجلس است؛

2 – مسئولیت قوه مجریه در برابر قوه مقننه (سؤال، استیضاح) اصل 122 ، 134و 137

به این ترتیب که هر نماینده مى تواند یک وزیر و 14 نمایندگان هم رئیس جمهور را مورد سؤال قرار دهند و هم چنین ده نفر از نمایندگان، هیئت وزیران یا یکى از وزیران و 13 نمایندگان ، رئیس جمهور را مى توانند مورد استیضاح قرار دهند؛

3 – قوه مقننه بر کارهاى قوه مجریه، نظارت استصوابى (12) (اصل 77 – 83) و نظارت مالى (اصل 52، 54 و 55) دارد

ب) نظارت قوه مقننه بر قوه قضاییه

طبق اصل 156 قانون اساسى، قوه قضاییه، قوه اى است مستقل که قوه مقننه بر آن نفوذ و اقتدار چندانى ندارد و هیچ گونه راهى براى طرح سؤال، استیضاح و عزل مسئولین قوه قضاییه در آن دیده نمى شود، لیکن بعضى از اقدامات قوه مقننه بر روى قوه قضاییه بى اثر نیست

1 – از طریق اجراى قوانین (اصل 167)؛ بدین ترتیب که قاضى موظف است کوشش کند حکم هر دعوا را در قوانین مدونه بیابد؛

2 – از طریق شکایات (اصل 90). بدین ترتیب که مجلس در صورت دریافت شکایت، حق دارد از قوه قضاییه پاسخ کافى بخواهد. البته این از ضمانت اجراى لازم برخوردار نیست و بیش تر جنبه اخلاقى و سیاسى دارد.(13)

ج) نظارت قوه مجریه بر قوه مقننه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
یکشنبه 95 شهریور 28 , ساعت 5:18 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله مدیریت تغییر فایل ورد (word) دارای 10 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مدیریت تغییر فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله مدیریت تغییر فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله مدیریت تغییر فایل ورد (word) :

مدیریت تغییر
جهان همواره در حال تغییر و تحول است و ادامه حیات ذرات هستی در گرو همین تغییرات است. تغییر در همه پدیده‌های جهان جریان دارد و این تنها به طیف خاصی محدود نیست. تغییر پیش از پیدایش بشر وجود داشته و همیشه نیز وجود خواهد داشت. چه در غیر این صورت، در هر موقعیت و لحظه از زمان، انتقال به زمان و شرایط بعدی ممکن نخواهد بود. بشر همیشه درصدد ایجاد تغییرات مثبت، مهار تغییرات منفی و مبارزه با آثار آن بوده است و سعی نموده است که تغییرات را مدیریت نماید تا از آثار زیان بار آن در امان بماند. سازمان‌ها و بنگاههای اقتصادی نیز در دنیای پرشتاب امروزی دائماً در حال تغییر و تحول هستند و سازمان هایی می‌توانند باقی بمانند که برای بقای خود مزیت رقابتی بوجود آورند. سئوالی که به ذهن متبادر می شود این است که آیا تغییر فرایندی مثبت است یا منفی؟

نگرش به تغییر در دنیای مدیریت، نگرشی سیستمی و مبتنی بر فرآیند است. فرآیند از جایی آغاز و در جایی پایان می‌پذیرد. بنابراین می‌توان گفت که فرآیند مدیریت تغییر، فرآیندی آگاهانه و مبتنی بر رویکردی تعریف شده می باشد. در یک نگرش کلی می‌توان گفت فرآیند مدیریت تغییر از هفت مرحله تشکیل می‌شود که عبارتند از:
1- مرحله تدوین راهبرد و طرح
2- تغییر مستندات و مدارک در هسته مرکزی سازمان
3- تشخیص جدول‌بندی تغییرات
4- برپایی ساختار و ترکیب‌بندی
5- آزمایش در محیط قابل کنترل
6-گسترش ترکیب‌بندی تغییر
7- نمایش پایداری و عملکرد

زیرساخت‌های این هفت مرحله، زیرساخت‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری هستند اما زیرساخت اصلی هر نوع تغییر در سازمان ها در حقیقت انسان ها هستند.
در مواجهه با تغییرات اگر سازمان آمادگی لازم را نداشته باشد که از درون خود، تغییرات را پذیرا باشد و در مقابل آن مقاومت نشان دهد، لاجرم به سمت اضمحلال خواهد رفت.
برای مدیریت در تغییر باید دانست که:
– چرا تغییر ضروری است؟
– چه کسی می‌خواهد تغییر رخ دهد؟
– چه نتایجی مطلوب است؟
– چگونه تغییر ایجاد می‌شود؟
– چه کسانی حمایت و چه کسانی مشارکت می‌کنند؟
– ما باید چه کنیم و در چه مسیری حرکت نمائیم؟

باید اذعان نمود که پیچیدگی پدیده تغییر از آن جهت است که فرآیندی دینامیک بوده و از تعامل متقابل عوامل مختلف بوجود می‌آید و تمامی این عوامل و متغیرهای آن در رابطه علت و معلولی با یکدیگر، ساز و کاری بوجود می‌آورند که درک و تحلیل آن را مشکل می‌سازد. از این رو تشخیص جهت مناسب تغییر دشوار می‌شود.
دو دلیل عمده وجود دارد که ضرورت تغییر در سازمانها را ایجاب می‌نماید:
1- نیاز به تغییرات درونی برای تطبیق با رخ دادهای ایجاد شده در خارج از سازمان.
2- علاقه به پیش‌بینی توسعه در آینده و یافتن راه های تطبیق با آن.

به هنگام حادث شدن تغییر، عوامل انسانی در سازمان پاسخ‌های متفاوتی از خود نشان می‌دهند.
مقاومت افراد در مقابل تغییر یکی از مهمترین مسائل سازمان ها و بنگاه های اقتصادی است زیرا آنها تغییر را نوعی تهدید برای خود می‌دانند و به سادگی پذیرای تحولات و تغییرات نمی‌شوند و غلبه بر این مقاومت و هدایت آن، یکی از مشکل‌ترین وظایف مدیران است. به هر حال تغییر هرچه باشد و مقاومت در مقابل آن به هر شدتی که باشد نیاز به مدیریت و راهبری دارد و مدیر باید افراد را توجیه کرده و آگاهی‌های لازم را به آن ها بدهد.

مقاومت در مقابل تغییرات دو منشاء دارد:
1- مقاومت‌هایی که منشاء فردی دارند و به ویژگی‌های شخصیتی افراد مربوط می‌شود که عبارتند از: عادت، امنیت، ترس از ناشناخته‌ها، عوامل اقتصادی و بی‌اعتمادی به خود.
2- مقاومت‌هایی که منشاء سازمانی دارند که عبارتند از: مکانیسم‌های ساختاری، احساس تهدید توسط متخصصان، هنجارهای گروه و سرمایه‌گذاری شغلی.
برای مدیریت تغییر و مقابله با مقاومت کارکنان در برابر تغییر، “رابینز” روش هایی را به شرح زیر پیشنهاد نموده است:
1- ارتباطات: مدیر باید با کارکنان ارتباطی موثر برقرار نموده و دلایل ایجاد تغییر را برای آنان بیان کند.
2- مشارکت: کارکنان را باید در جریان تغییرات شرکت قرار داد و بدین ترتیب از مقاومت آنان در مقابل تغییرات کاست.
3- اعطای تسهیلات: شامل آموزش مهارتهای جدید و دادن مزایا و ..
4- استفاده از زور: آخرین روش است و مدیر باید گروه هایی را که هنوز مقاومت می‌نمایند به طور مستقیم مورد تهدید قرار داده و از
روش های مختلف مجبورشان نماید که از مقاومت دست بردارند.

به هر حال باید تاکید نمود که در تحولات سازمانی دو هدف به شرح زیر وجود دارد:
1- همساز کردن سازمان با نیازهای محیطی
2- تغییر رفتار کارکنان و همسو ساختن آن با نیازهای جدید
که هر دو این اهداف باید توسط مدیران و رهبران سازمان ها دنبال شود تا سازمان ها و بنگاه های اقتصادی قادر به ادامه حیات و ماندگاری در بازار رقابت باشند.

در ارتباط با انجام تغییرات نکته حائز اهمیت مقاومت کارکنان در مقابل تغییرات است. اما این مقاومت و عدم تمایل دلیل بر رد مسأله تغییر و تحول و تأخیر در آن نیست و انتظار می‌رود مدیر با اداره صحیح امور و تدبیر و کاردانی خویش، کارکنان را به سمت و سوی ایجاد تغییر هدایت نماید و این جا است که مشاهده می‌شود مدیریت آمیزه‌ای زیبا و پیچیده از علم و هنر است و مدیر هنرمند کسی است که بدون وقفه در فعالیت‌های قبلی سازمان قادر به انتقال کارکنان خود به وضعیت جدید باشد. سه اصل بنیادین مدیریت تغییر؛ ارزشیابی مستمر وضعیت (بیرونی و درونی) سازمان، مشارکت بخشیدن به کارکنان (در فعالیت‌ها و نتایج حاصله از آن) و ارتباطات اقناعی (در همه زمینه‌ها و موضوعات) است که بر پایه آنها می‌توان بر مقاومت در برابر تغییر غلبه کرد.
نگاهی به روند و چگونگی مدیریت تغییر در آموزش و پرورش

یکی از مهم ترین نتایج تغییر وزیر آموزش و پرورش، تغییرات گسترده در سطوح مدیریتی مجموعه آموزش و پرورش، از وزارتخانه تا مدارس است. به طوری که لااقل در سطح 19 منطقه شهر تهران، به غیر از یک مدیر منطقه که تعویض نشده و دو سه نفری که جابه جا شده اند، همه رؤسا تغییر یافتند. این اتفاق برای اولین بار نیست که رخ می دهد و آموزش و پرورش هم تنها وزارتخانه ای نیست که دستخوش تغییرات می شود، اما در این میان دو نکته قابل توجه است: اول- این تغییرات چه تأثیراتی در سطوح مختلف بر جای می گذارد؟ دوم- آیا اینها همان تغییراتی هستند که آموزش و پرورش بدان نیاز دارد؟ آیا این تغییرات چند باره، باعث بهبود و ارتقای عملکرد آموزش و پرورش شده است؟ نوشته ای که پیش رو دارید به بررسی نکته دوم می پردازد، چرا که نویسنده مطلب اعتقاد دارد با تحلیل مبانی تغییر در آموزش و پرورش، می توان به نتایج و تأثیرات آن هم پی برد. در این نوشته ابتدا رویه جاری تغییرات در آموزش و پرورش مورد بحث قرار می گیرد و سپس ضرورت های بنیادی و نیازهای اساسی تغییرات در آموزش و پرورش، تبیین می شود.

بد و خوب تغییر
درباره تغییر بحث های گوناگونی می توان انجام داد. یکی از این مسائل، بد و خوب تغییر و آثار خیر یا شر آن است. ممکن است اصلاً ضرورتی منطقی برای تغییر وجود نداشته باشد و تغییر فقط بر مبنای عوامل احساسی و هیجانی صورت گیرد. گاهی نیت اولیه تغییر ایراد دارد و به جای اصلاح، برای سوءاستفاده و منافع شخصی انجام می شود. گاهی ضرورت تغییر وجود دارد، ولی روش تغییر نادرست است و به نتایج معکوس می انجامد. یکی از سخت ترین کارهای انسان که تنش زیادی به همراه دارد، تصمیم گیری و اقدام برای تغییر و پذیرش عواقب آن است. در هر حال، آثار هر نوع تغییری، وابسته به مدیریت آن است. تغییراتی صورت می گیرند که علی رغم توجیه های مثبت اولیه، نتایج ناخوشایندی برای افراد، سازمان و محصول آن دارند. تغییراتی هم هستند که در فرآیندی سیستمی و با تدبیر و دوراندیشی به نتایجی خوشایند می انجامند.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
یکشنبه 95 شهریور 28 , ساعت 5:17 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله عقل و وحی برتری از کدام است فایل ورد (word) دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله عقل و وحی برتری از کدام است فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله عقل و وحی برتری از کدام است فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله عقل و وحی برتری از کدام است فایل ورد (word) :

عقل و وحی برتری از کدام است

اسلام مجموعه ای از قوانین دریافت شده از مبدأ کمال و مفاهیمی است وحیانی که در قالب الفاظی استوار و متین برقلب آماده و مهذب پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) نازل شده است و این آیین ، مجموعه ای است واقع گرا که با حقایق عینی عالم انطباق دارد.همچون انطاق با فطرت بشری و انطباق با نیازهای ذاتی و روانی و در کنار این ها پذیرش عقل در کنار وحی به عنوان

منبعی از منابع تشریع می باشد. در قران مجید و روایات ائمه اطهار-علیهم السلام- به نقش کارساز عقل و اهمیت آن برای انسان و تنظیم زندگی فردی و اجتماعی پرداخته شده است.قران مجید واژه عقل و مشتقات آن را به طور خاص بیش از 50 بار به کار برده است.
مشتقات عقل نهی، فکر، نظر، تدبر و; می باشد. امام هفتم – علیه السلام – به هشام می فرمایند:

ان الله علی الناس حجتین، حجه ظاهره و حجه باطنه، فاما الظاهره، فالرسل والانبیاء والائمه علیهم السلام و اماالباطنه فالعقول
یعنی خداوند را بر آدمیان دو حجت است یکی حجت بیرونی که همان وحی است و دیگری حجت درونی که عقل است.

نقش عقل در زندگی انسان چیست؟
عقل عامل حیات شریعت
حیات شریعت به سبب عقل است. قران مجید در منطق خویش به تمام شئون حیات انسانی می پردازد بدون اینکه قید و شرط زمانی یا مکانی به خود بگیرد و دربردارنده کلیاتی در باب فراست ها و اندیشه هایی است که با حیات انسانی پیوند دارند از این رو انسان را به تعقل درباره آخرت، بهشت و جهنم، زمین و آسمان، لوح، قلم، ملائکه و شیطان و آنچه مربوط به عالم غیب و شهادت است فراخوانده است. چه این که اندیشیدن، شریعت را بالنده می کند.از طرفی در قران و سنت، اصول کلی راهنمای زندگی وجود دارد لکن اجرای این اصول کلی هر روز رنگی تازه پیدا می کند.

اسلام هرگز نگفته است که اجتماع از حرکت و تکامل باز ایستد تا قوانین حاکم بر آن نیز همچنان ثابت بماند. اسلام مدعی است که پویایی لازم برای همگام شدن با جامعه را دارد و می تواند ضمن رهبری آن، احکام لازم را از اصولی که دارد استنباط کند. مواردی وجود دارد که فقها فتوا می دهند و حال آنکه دلیل نقلی از ناحیه شارع نرسیده است و فقط از باب این که عقل این گونه حکم می کند، فتوا می دهند. چون هر چه که حاکم شرع حکم کرده است عقل هم حکم نموده است. مقصود آن است که در هر حکم شرعی، رمزی وجود دارد که اگر آن رمز را برای عقل بگویند عقل آن را تصدیق می کند.

پس عقل در دو مورد نقش کاشفیت دارد :
الف ) نقش کاشفیت در ماهیت دین و حقانیت آن از منابع
ب ) نقش کاشفیت در وارد مسکوت در شریعت

فهم وضعیت و ماهیت محتوای دین
اساساً این بحث جای تامل دارد که دین در صورتی قابل دفاع و پذیرش است که معقول باشد یعنی هیچ دینی مقبول نیست مگر آنکه معقول باشد و این معقولیت در گوهر و ذات اسلام امری است انفکاک ناپذیر. محتوای دین، محتوایی خردپذیر و عقلانی است؛ قبول مبدأ و استدلال برآن جنبه

عقلانی دارد. برهان نظم دارای دو مقدمه است یک مقدمه آن حسی و مقدمه دیگر آن عقلی است و اگر روح این برهان را بکاویم به عقلی بودن آن دست می یابیم. بیان غیر معقول و غیر استدلالی دین یا تبیین آن در قالب تقلیدی، سنتی و رایج کاری خطاست که در نهایت به انزوای دین و ایمان

می انجامد. بیان دین باید بربنیادهای عقلی استوار باشد یعنی در مقام بیان و ترویج دین، باید چنان زمینه آماده شود که با وضعیت والا و متین محتوا و مراد، منطبق باشد. اسلام یک مسلک جامع نگر و قابل انطباق با هر عصر و دوره است و ضرورت این دین عقلانی و منطقی باید با اسلوب و روشهای عقلی و منطقی، تبلیغ و ترویج شود.

و اینک جواب چند شبهه:
1 جایگاه تعبد در دین چیست آیا تعبد در دین باعث جمود فکری و تعطیل کردن نمی باشد ؟
جواب: ما در دین تعبد داریم ولی نه تعبد صرف ،تعبدی مبرهن مستدل . ما با عقل و استدلال عقلی ،اصل ضرورت بعثت را اثبات می کنیم ما اغاز حرکت فکری و معرفتمان از عقل است و بعد به ضرورت دین می رسیم . وقتی به دین و به ضرورت وحی و نبوت رسیدیم و خداوند را به عنوان مبدأ تشریع شناختیم و گفتیم خداوند هر امر و نهی ای که می کند بر اساس حکمی است و این جا جای تعبد است ،دین عقل را محصور نمی کند .دین محدودیت های عقل را به او نشان میدهد گویی بینایی اش همه جا کارایی ندارد .بسیاری از نقاط سقوط را نمی بیند دین ،حدود را به او نشان میدهد.

2- ایا این از نقض عقل ماست که ظرفیت ادراک بعضی از فلسفه های دینی را ندارد ؟
جواب: برخی از اصولیان مثل مرحوم کمپانی و شاگردان ایشان مثل مرحوم مظفر قائلند که در بحث مستقلات عقلیه (مقدماتش ،مقدمات عقلی است ) در اصل حکمی که عقل می کند حجت و حکم شرعی است .البته با مقدمات و شرایطی که داردمثل این که از زمان پیامبر و امام معصوم می شنویم ما به وسیله عقل می توانیم در برابر خدا احتجاج کنیم و مقدمه ای از شرع (مقدمه ای از عقل و مقدمه ای از شرع ) قطعی که بدست می اید ان هم شرعی دارد .

پس باید به یک معنا بگوئیم عقل بر شرع رتبتا مقدم است برای این که ما اصل ضرورت شریعت را با عقل اثبات می کنیم یعنی پیش از این که به دین و دین داری برسیم از عقل کمک می گیریم .

3- چرا خداوند عقل را کامل نیافرید تا به بنهایی بتوانند کل مسایل علمی و دینی را بفهمند و نیازی به ارسال رسل نباشد؟
ما ابتدا باید بفهمیم چه نیازی به دین داریم به عقل خود به کمبودها و نیازمای زندگی پی ببریم ان گاه در صورت ناتوانی راه های انسانی در تأمین ان ها ، به دین و دستورهای الهی مراجعه می کنیم و نیازمنی ما با عقل و علم تأمین می شود و برای اثبات ان نیازی به راه دیگری نیست . مثلا نیازمندی های اقتصادی را علم اقتصاد و نیازمندی های حقوقی را رأی اکثریت مردم حل می کند .

دسته دیگری از نیازها با علم وفلسفه وقراردادهای اجتماعی حل نمی شود مثل موجودی مقدس این احساسی است که کم و بیش در بین انسانها یافت می شود و نام آن را رابطه انسان با خدا می نهیم. این جا جای دین است نه جای دیگر. پس دین فقط ارتباط با خداست و نباید در امور سیاسی و اقتصادی و قوانین مدنی و تجاری و روابط بین الملل دخالت داشته باشد زیرا خود مردم می توانند این موارد راحل کنند طبق نظر این افراد اگر در منابع دینی مانند قران راجع به این مسایل بیاناتی با شد به عنوان اصل دین همین رابطه انسان با خداست.

جواب: این که گفته اند علم و فلسفه می تواند به سایر نیازها پاسخ دهد می گوییم ایا جواب واقعی به نیارها می دهد یا این که جوابی است که فقط هر کسی خود را با ان قانع می کند اگر واقعا حقی وجود دارد و باید ان را کشف کرد پس چرا علم نتوانسته است راه واحدی را ترای احکام حقوقی وسیاسی ارائه دهد تامشکل بشر در این موارد که گاهی در مقابل یکدیگرند ؟

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
یکشنبه 95 شهریور 28 , ساعت 5:17 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق در مورد اخلاص فایل ورد (word) دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق در مورد اخلاص فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد اخلاص فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن تحقیق در مورد اخلاص فایل ورد (word) :

اخلاص

اخلاص عبارت است از خالص ساختن و پاک سازی قصد از غیر خدا؛ در نتیجه کسی که اطاعت یا عبادت می‌کند، اگر به قصد ریا ، یعنی نشان دادن به مردم و کسب قدر و منزلت در نزد آن ‌ها عبادت کند ، ریاکار مطلق و حتی از ذره ‌ای اخلاص بی‌بهره است.
اگر به قصد قربت باشد ، ولی با آن ، اهداف دنیوی دیگری غیر از ریا نیز همراه باشد ، اگرچه به او ریاکار نمی‌گویند ، لیکن عمل او از اخلاص خارج است. اگر عمل او از همه اهداف و اغراض دنیوی خالی باشد و فقط جهت محض تقرب به خداوند متعال باشد، چنین شخصی مخلص و عملش خالص است.

اخلاص در آیات و روایات :
پروردگار متعال در قرآن کریم می‌فرماید :

«و به آن دستوری داده نشده بود جز این که خدا را بپرستند در حالی که دین خود را برای او خالص کنند» (1)
تا زمانی که کسی خالص نشود و اخلاص پیشه خود نسازد از شر شیطان خلاص نخواهد شد. چون آن لعین ، قسم به عزت پروردگار عالمین یاد کرده است که همه‌ی بندگان را گمراه سازد مگر بندگان مخلص را.

چنان که در قرآن مجید از زبان آن پلید حکایت شده که :

«(شیطان) گفت : به عزتت سوگند ، همه‌ی آنان را گمراه خواهم کرد ، مگر بندگان خالص تو ، از میان آن‌ها» [2]
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند : هیچ بنده‌ای نیست که چهل روز عملی را خالص برای خدا به جا آورد مگر این که چشمه‌ های حکمت از دل او بر زبانش جاری می‌گردد. [3]
در بعضی از اخبار قدسیه وارد شده که :

اخلاص، سری از اسرار من است و آن را در دل هر یک از بندگان خود ‌که او را دوست بدارم ‌به ودیعه می‌گذارم. [4]
از حضرت امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) روایت شده که فرمود :

چندان در قید بسیاری عمل مباشید و در قید آن باشید که به درجه‌ی قبول برسد. [5]
و از امام محمد باقر (علیه‌السلام) روایت شده که فرمودند :

هیچ بنده‌ای ایمان خود را چهل روز برای خدا خالص نگردانید مگر اینکه خدا زهد در دنیا را به او کرامت فرمود و او را به دردهای دنیا و دوای آنها بینا گردانید ‌و حکمت آن را در دل او ثابت گردانید و زبان او را به آن گویا ساخت. [6]

به هر جهت ، ‌صفت اخلاص ، سرآمد همه‌ی فضایل اخلاقی است ، چرا که صحت عبادات و قبولی اعمال متوقف بر وجود اخلاص در آن‌ هاست. عملی که از اخلاص خالی باشد ، در نزد پرودرگار متعال اعتباری ندارد.
نیت خالص در تعلیم و تعلم :
باید بدانیم عملی که با نیت خالص و برای خدا انجام نگیرد برای انسان مفید نخواهد بود ، بلکه در آخرت مضرهم خواهد شد.

از امام صادق (علیه السلام) نقل شده :

کسی که منظورش از تحصیل عمل مقاصد دنیوی باشد برای او در آخرت بهره ای نیست و کسی که مقصد آخرتی داشته باشد خداوند به او پاداش دنیوی و آخرتی مرحمت خواهد نمود. [7]
از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده : «رب صائم حظه من صیامه الجوع و العطش و رب قائم حظه من قیامه الشهر ؛ چه بسا شخص روزه دار از روزه خود جز گرسنگی وتشنگی ، بهره دیگری نخواهد داشت و چه بسا سحر خیزانی که از بیداری شب جز بیداری نصیب دیگری نخواهند برد.» [8]
حقیقت اخلاص :
از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده :

«بدرستی که رای هر حقی حقیقتی است و انسان به حقیقت اخلاص نمی رسد مگر اینکه تمجید و ستایش مردم را (بر کارهای خود) دوست نداشته باشد. [9]

انسان بنده خالص نمی شود مگر اینکه تعریف و تکذیب مردم نسبت به او در نظرش یکسان باشد چون می داند که تعریف و تکذیب آنها واقعیت را تغییر نمی دهد. پس خوشحال نباش به تعریف کسی چرا که تمجید ، مقام انسان را در نزد خدا زیاد نکرده وبی نیازش نمی کند از آنچه که برایش مقدر گردیده است. [10]

 

مراتب اخلاص :
بالاترین مرتبه اخلاص آن است که در عمل ، چشم از اجر دنیوی و حتی اخروی بپوشد و نظر او فقط جلب رضای حضرت دوست باشد.

رسیدن به این مرتبه میسر نیست مگر این که از همه‌ی خواهش‌های نفسانی دست بردارد و به هوی و هوس پشت پا بزند و دل را فقط و فقط مشغول و متوجه ذکر خداوند نماید و تنها جمال یار را ببیند. پایین ‌ترین مرتبه اخلاص که آن را «اخلاص اضافی» می‌نامند ، آن است که در عمل خود قصد رسیدن به ثواب و رهایی از عقاب داشته باشد.
راه کسب اخلاص :
برای کسب این صفت ارزشمند باید در درجه‌ی اول به درمان رذیله‌ی ریا پرداخت و تا قلب از ریا پاک نشود نمی توان به اخلاص دست یافت. و برای درمان عملی ریا باید خویش را به پنهان نمودن عبادات عادت داد همانگونه که معاصی و گناهان را از دید مردم پنهان می‌کنیم !

و اگر در خلال عبادت ـ مثلاً نماز ـ شیطان رانده شده وسوسه نمود که اندک میلی به ریا برایمان حاصل شود باید از آن ابراز انزجار و تنفر نماییم. به هر جهت باید با نفس خبیث و شیطان کثیف ، مبارزه نماییم و آن قدر این محاسبه و مراقبه و مبارزه را ادامه داد تا سرانجام در این میدان نبرد ، پیروز شویم ،

همانگونه که شیطان دست از سر انسان بر نمی‌دارد و آن قدر وسوسه ‌هایش را تکرار می‌کند تا بلکه پیروز شود. برای ایجاد اخلاص در دل علاوه بر معالجه قلب از بیماری نفس گیر «ریا» بایستی توجه به جمال جمیل یار نماییم و همه‌ی تلاشمان را در جهت رضای او خالص گردانیم و اغراض و اهداف پست دنیوی را از صفحه‌ی ذهن و قلب پاک نماییم و به این نکته توجه کنیم که عمل را برای هر کس که به جا آوریم باید از خود او پاداش بگیریم (‌و بجز خدا چه کسی می‌تواند پاداش دهد؟) البته صد یقین و مخلصین حقیقی حتی برای پاداشت نیز عملی را انجام نمی دهند و تنها به رضای او می اندیشند.
حکایت :
1- قدرت اخلاص :
حکایت شده است که : درختی بود که عده‌ای آن را می ‌پرستیدند. عابدی از بنی اسراییل از این جریان باخبر می‌شود.

غیرت ایمان ، او را وادار کرد تا تیشه‌ای برداشته و جهت قطع آن درخت بسوی آن درخت روانه شود. در بین راه ، شیطان به صورت مردی بر او ظاهر شد و پرسید : به کجا می‌روی ؟ عابد گفت : درختی است که عده‌ای از کفار به جای پروردگار ، آن را می‌پرستند ، می‌روم تا آن را قطع کنم. شیطان گفت : تو را چه به این کار ؟

و گفتگو میان این دو به طول انجامید تا این که دست در گریبان شدند و عابد ، شیطان را بر زمین افکند. چون شیطان خود را عاجز دید گفت : معلوم است که تو این عمل را به قصد ثواب انجام می‌دهی و من برای تو عملی قرار می‌دهم که ثواب آن بیشتر باشد ، هر روز فلان مبلغ به زیر سجاده ‌ات می‌گذرام آن را بردار و به فقرا عطا کن.

عابد فریب شیطان را خورد و از تصمیم خود مبنی بر قطع درخت منصرف شده ، به خانه برگشت. هر روز هنگامی که سجاده‌اش را جمع می‌کرد ، همان مبلغ را در آن جا می ‌دید برمی‌‌داشت و صدقه می‌داد.

چون چند روز به همین ترتیب سپری شد ، شیطان قطع وظیفه کرد و عابد در زیر سجاده خود مبلغ مورد نظر را نیافت. تیشه برداشت و جهت قطع درخت به طرف آن روانه شد. شیطان سر راه جلوی او را گرفت ، باز با یکدیگر مجادله کردند. این بار ، ‌شیطان بر عابد پیروز شد و او را بر زمین افکند. عابد حیران شد. از شیطان پرسید : چگونه این بار بر من پیروز شدی ؟!
گفت : به خاطر این که در ابتدا نیت تو خالص بود و به خاطر خدا تصمیم بر قطع درخت داشتی و این بار به جهت آلودگی طمع ، به طرف درخت (برای قطع آن) می‌روی و نیت تو خالص نیست ، به این جهت من بر تو پیروز شدم.» [11]

2- نماز در صف اول :
گویند شخصی می‌گفت:« سی سال نماز خود را که درمسجد در صف اول خوانده بودم قضا کردم ، به جهت این که یک روز به خاطر عذری به مسجد دیر آمدم و در صف اول جا نبود ، در صف دوم ایستادم ، در نفس خود خجالتی یافتم از این که مردم مرا در صف دوم ملاحظه می‌کردند. دانستم که در این سی سال همین که مردم مرا در صف اول می‌دیدند باعث اطمینان خاطر من بود ‌و من به آن شاد بودم و به آن آگاه نبودم!» [12]

ضرورت اخلاص

باید عمل و نیّت را خالص کنیم، باید بتها و شریکانی را که برای‏خدا درست کرده‏ایم نابود کنیم، پس دراین حال است که خود با خدانجوی می‏کنیم و او نیز با ما نجوی می‏کند، با او سخن می‏گوییم اونیز باما سخن می‏گوید. از پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله نقل شده است که فرمودند:
“قلب مؤمن بین دو انگشت از انگشتان خداوند رحمان قرار دارد.(31)”

بله این قلب به وسیله مصاحبت با خدا منقلب می‏شود، مانند حال‏حضرت علی‏علیه السلام چرا که می‏فرمایند: “هیچ چیزی را ندیدم مگر اینکه‏خدا را قبل، بعد و همراه آن مشاهده کردم.” درست است که دیده انسان‏جز ظواهر مادّی چیز دیگری را نمی‏بیند، ولکن حضرت علی‏علیه السلام‏بصیرت خود را جلا می‏دهد تا ازخلال این ظواهر به پروردگار برسد.واز میان دلائل به خداوند نظر کند، بله او ظاهر را نمی‏نگرد، بلکه‏ماورای آن را می‏بیند، و لذا ایشان بر اینکه خداوند بوسیله بصیرت‏دیده می‏شود تأکید می‏ورزند و می‏فرمایند:

“او را چشمها بدیدن آشکارا درک نمی‏کنند و لکن قلبها بوسیله حقایق‏ایمان اورا درک می‏کنند.(32)”

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
<   <<   166   167   168   169   170   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ