مقاله بررسی جهش های ژنCFTRدر 68 بیمار ایرانی مبتلا به فیبروز کیستی تحت فایل ورد (word) دارای 2 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله بررسی جهش های ژنCFTRدر 68 بیمار ایرانی مبتلا به فیبروز کیستی تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بررسی جهش های ژنCFTRدر 68 بیمار ایرانی مبتلا به فیبروز کیستی تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله بررسی جهش های ژنCFTRدر 68 بیمار ایرانی مبتلا به فیبروز کیستی تحت فایل ورد (word) :
سال انتشار: 1393
محل انتشار: اولین کنگره بین المللی و سیزدهمین کنگره ژنتیک ایران
تعداد صفحات: 2
نویسنده(ها):
سارا تقی زاده – دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پزشکی، گروه ژنتیک پزشکی
محمود شکاری خانیانی – دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پزشکی، گروه ژنتیک پزشکی
سیما منصوری درخشان – دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پزشکی، گروه ژنتیک پزشکی
چکیده:
بیماری فیبروز کیستیCFیک ناهنجاری ژنتیکی اتوزومی مغلوب می باشد. در حال حاضر بیش از یک هزار جهش در ژن تنظیم کننده ترارسانی فیبروز کیستیCFTRشناسایی شده که با بیماریCF مرتبط می باشند. نوع و توزیع جهش های مشاهده شده در بینکشورها و گروه های نژادی محتلف تفاوت زیادی را نشان می دهد. بنابراین هدف از این مطالعه شناسایی جهش های مختلف ژنCFTR در بیمارانی با علائم بیماریCFدر شمالغرب ایران می باشد. این مطالعه شامل 68 بیمار با علائم بیماری فیبروز کیستی می باشدDNAژنومی افراد و جنین های مورد بررسی، بروش نمک اشباع از سلول های سفید خون ، مایع آمنیوتیک و پرزهای کوریونی استخراج گردیده و بمنظور شناسایی جهش های ژنCFTRدر 14 واکنش زنجیره ای جداگانه(شامل 98 % از جهش های شناخته شده در ژنCFTRدرایران) انجام و در نهایت توالی یابی گردیدند. مطالعات توالی یابی مستقیمDNAنشاندهنده 11نوع مختلف ازجهش درژن CFTRودر27 نفر( 39,70 % از کل بیماران) بود. بیشترین فراوانی جهش ها مربوط به جهش های ( %22 F508del (% و( 18 c.19delG (F508)می باشد. انواع دیگر جهش های مشاهده شده شاملIVS10-2A>G, c.2998-A, S1311C, R1030S, T1036I,S549I, I148T, E94K, K95Rو دو پلی مورفیسمK532E و V470Mمی باشند. این مطالعه نشان دهنده تفاوت های معنی داری در توزیع جهش های مختلف ژنCFTRدر جمعیت شمالغرب ایران در مقایسه با آمارهای گزارش شده از جمعیت های پاکستانی، ترکیه ای، عربی و حتی با جمعیت های ایرانی دیگر با منشا نژادی مختلف است
مقاله Influence of Active Phase Composition on Catalytic Properties and Performance of Li/MgO Nanocatalyst Used in Oxidative Dehydrogenation of Ethane to Ethylene by Carbon Dioxide تحت فایل ورد (word) دارای 3 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله Influence of Active Phase Composition on Catalytic Properties and Performance of Li/MgO Nanocatalyst Used in Oxidative Dehydrogenation of Ethane to Ethylene by Carbon Dioxide تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله Influence of Active Phase Composition on Catalytic Properties and Performance of Li/MgO Nanocatalyst Used in Oxidative Dehydrogenation of Ethane to Ethylene by Carbon Dioxide تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله Influence of Active Phase Composition on Catalytic Properties and Performance of Li/MgO Nanocatalyst Used in Oxidative Dehydrogenation of Ethane to Ethylene by Carbon Dioxide تحت فایل ورد (word) :
سال انتشار: 1393
محل انتشار: پنجمین کنگره بین المللی نانو و فناوری نانو (ICNN2014)
تعداد صفحات: 3
نویسنده(ها):
P Taghavinezhad – Chemical Engineering Faculty, Sahand University of Technology, Sahand New Town, Tabriz, Iran- Reactor and Catalysis Research Center (RCRC), Sahand University of Technology, Sahand New Town, Tabriz, Iran
M Haghighi – Chemical Engineering Faculty, Sahand University of Technology, Sahand New Town, Tabriz, Iran- Reactor and Catalysis Research Center (RCRC), Sahand University of Technology, Sahand New Town, Tabriz, Iran
R Alizadeh – Chemical Engineering Faculty, Sahand University of Technology, Sahand New Town, Tabriz, Iran- Reactor and Catalysis Research Center (RCRC), Sahand University of Technology, Sahand New Town, Tabriz, Iran
چکیده:
In the present work, the effect of active phase composition on the oxidative dehydrogenationon (ODH) ofethane has been investigated. For this purpose Li/MgO catalysts were prepared via combustion method and relatedsamples were characterized by several techniques including XRD and FESEM.XRD patterns indicate the homogenousdispersion of Li2O into MgO. The FESEM images imply the porous structure of all prepared catalysis and an increasein the size of particle at high loading of active phase. Catalytic activity tests of ODH of ethane were carried out in thepresence of O2 and CO2 as oxidant with the ratio of O2, CO2 and ethane 2.5:5: 1. The Li/MgO with 3% Li loadingshowed the highest activity to ethane ODH at all temperatures also the ethane conversion, ethylene yield and selectivityremained unchanged on this samples remain during 10 hr
مقاله صمغ های ترشحی: امولسیفایر، پایدارکننده و عملگر تحت فایل ورد (word) دارای 10 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله صمغ های ترشحی: امولسیفایر، پایدارکننده و عملگر تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله صمغ های ترشحی: امولسیفایر، پایدارکننده و عملگر تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله صمغ های ترشحی: امولسیفایر، پایدارکننده و عملگر تحت فایل ورد (word) :
سال انتشار: 1390
محل انتشار: بیستمین کنگره ملی علوم و صنایع غذایی
تعداد صفحات: 10
نویسنده(ها):
هدی خالصی – دانش آموخته کارشناسی ارشد مهندسی علوم و صنایع غذایی
افشین موحدپور –
مهلا امیر –
چکیده:
صمغهای ترشحی از قدیمی ترین صمغها به شمار می روند زیرا به آسانی دردسترس بشر بودند و هنوز هم به عنوان صمغ طبیعی درصنعت کاربرد دارد صمغ عربی اصلی ترین صمغ این دسته است و خواص کاربردی ویژه ای از جمله تشکیل امولسیون فیبر تغذیه ای پریبیوتیک و ج ایگزین چربی را در مواد غذایی داراست همچنین دارای خواص انتی اکسیدانی و ضد میکروبی است صمغ کتیرا صمغ زدو و صمغ گاتی نیز خواص امولسیفایری و پایدارکنندگی دارند این صمغها هیدروکلوئیدهای جاذب محسوب میشوند که به واسطه نیروی الکترواستاتیک توانایی واکنش با ذرات کلوئیدی باردار را داشته وجذب سطح این پلیمرها می گردند تحقیقات نشان میدهد که قابلیت تشکیل و پایداری امولسیون توسط صمغ وابسته به فعالیت سطحی مولکولآن و تغییر خصوصیات رئولوژی محلول است ایران توانایی تولید صمغهای طبیعی گیاهی را داراست .
مقاله قرآن وروح تحت فایل ورد (word) دارای 57 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله قرآن وروح تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله قرآن وروح تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله قرآن وروح تحت فایل ورد (word) :
روح درقرآن
در قرآن در بعضى از آیات،از روح به عنوان یک امر و حقیقتى در عرض ملائکه نام برده مىشودولى معلوم مىشود که به هر حال از سنخ این موجوداتى که ما مىبینیم و حسمىکنیم(مثلا از سنگى، از درختى، از کوهى، از دریایى، از ستارهاى، از یک چنین چیزى)نیست، یک چیزى است از نوع امورى کهما حس و لمس نمىکنیم.در سوره عم مىفرماید: «یوم یقوم الروح و الملائکه صفا»(2) آن روزى که روح و ملائکه در یکصف بایستند.
ظاهر تعبیر این است که روح از نوع ملائکه هم نیست، چون آن را در عرض ملائکه[قرار مىدهد]، جبرئیل یکى از ملائکهاست، میکائیل یکى از ملائکه است، و این تناسب ندارد که یکى از ملائکه را در عرض عموم ملائکه ذکر کند: «روح و ملائکهدر یک صف مىایستند» .یا در آیه دیگرى مىفرماید: «تنزل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر»(3) در شب قدرملائکه و روح نازل مىشوند.باز ملائکه در عرض روح و روح در عرض ملائکهقرار مىگیرند.در یک آیه دیگر مىفرماید: «ینزل الملائکه بالروحمن امره»(4) ملائکه را به روح فرود مىآورد.اینکه باء «بالروح» آیا باء استعانت و استمداد است و در واقعاین طور است که ملائکه با استمداد روح فرود مىآیند، یا باء ملابست و مصاحبت استیعنى ملائکه با روح[فرود مىآیند]، در;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 1اسراء/85 2نبا/38 3قدر/4 4نحل/2
مدعاى ما که قرآن ملائکه و روح را در کنار یکدیگرذکر مىکند[تغییرى نمىدهد]و در این جهت دلالت آیه کافى است و در همین جاست که حدیثى از امیر المؤمنین على (علیهالسلام)نقل شده و ایشان گفتهاند روح غیر از ملائکه است و به همین آیه استدلال کردهاند که قرآن روح را با ملائکه یک چیز نمىگیرد.
کلمه روح گاهى به کلمه «امین» و گاهىبه کلمه «قدس» توصیف شده است: «نزل به الروح الامین على قلبک»(1) روح الامین قرآنرا بر قلب تو فرود آورده است.یا در آیه دیگر: «قل نزله روح القدس من ربک»(2) بگو این را روح القدس از ناحیه پروردگارتو فرود آورده است.چون در بعضى آیات دیگر هست که جبرئیل قرآن را بر پیغمبر نازل کردهاست، گفتهاند پس کلمه روح القدس و روح الامین کنایهاى از جبرئیل است.
همچنین شاید بعضى گفته باشند که در آن آیه:«یوم یقوم الروح و الملائکه» مقصود خصوص جبرئیل است که به طور جداگانه ذکر شده – که این حرف بعید است – ولىایشان این حرف را قبول ندارند که حتى مقصود از روح الامین و روح القدس جبرئیل باشد، بلکه مىگویند از آیات قرآن اینچنینفهمیده مىشود: ملائکه که وحى را نازل مىکنند، همراه آن، حقیقتى هست که قرآن نام آن را روح گذاشتهاست و حامل وحى در واقع آن روح(همان روح الامین و روح القدس)است،نه اینکه جبرئیل حامل وحى باشد
، جبرئیلحامل وحى نیست.این عقیدهاى است که ایشان در اینجا اظهار مىدارند.
در بعضى از آیات، روح با کلمهوحى توام شده است، مثل اینکه در این آیه مىفرماید: «و کذلک اوحیناالیک روحا من امرنا ما ما روحى از امرخودمان(4) به تو وحى فرستادیم.گفتهاند آن که خداوند وحى فرستاده آیات قرآن است، پس اینجا همان نفس آیات قرآنبه روح تعبیر شده است
.البته مانعى ندارد که ما آیات قرآن را از[نوع]آن حقایق[بدانیم].مسلم آیات قرآن وقتى بر قلب پیغمبرنازل مىشود، به صورت یک حقیقت نازل مىشود و بعد صورت لفظى پیدا مىکند وبه هر حال: «ما روحى از امر خودمان به تو وحى کردیم» .پس به قول این
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 1شعراء/193 و 194 2نحل/102 3شورى/52 4راجع به کلمه «ازامر» بعد صحبت مىکنیم که در اغلب این آیات کلمه «از امر» آمده است.
آقایان یکى از موارد اطلاق کلمه روح،خود آیات قرآن است ولى ایشان(1) مدعى هستند که در اینجاهم مقصود از کلمه روح، خود آیات قرآن نیست، همان حقیقتى است که درجاهاى دیگر روح الامین و روح القدس گفته است.به اعتبار اینکه خود او هم کلمه اللهاست و قرآن این چیزها را کلمات الهى مىنامد، وقتى که مىفرماید: «اوحینا الیک روحا من امرنا»
معنایش این است کهروح الامین را که از امر ما و از جنس امر ماست، بر تو فرو فرستادیم.اصلا معناى «اوحینا الیک روحا من امرنا» تقریبا «نزلناروح القدس من امرنا» مىشود، ما روح القدس را از امر خودمان بر تو نازل کردیم.
مقصود از روح در اینجابه عقیده ایشان خود آیات قرآن نیست، بلکه همان حقیقتحامل وحىاست، و مقصود از «اوحینا» هم در اینجا یعنى «فرود آوردیم» که روى این جهتمقدارى بحث مىکنند، مىگویند همان طورى که به عیساى مسیح روح گفته شده است – که یکى از تعبیراتقرآن است – به آن حقیقت هم که روح گفته شده است، مقصود این است.
یکى دیگر ازمواردى که باز کلمه روح در قرآن اطلاق شده است، بر شخص عیسى بن مریماست که لقب روح الهى گرفته است:«و کلمته القیها الى مریم و روح منه»(2) عیسىکلمه خداست که او را به سوى مریم القاء فرمود و این عیسى روحى از اوست.این هم جایى است که در قرآن این کلمه استعمال شده است.
آیات دیگرى که بازکلمه روح در قرآن آمده است زیاد است، مثل مواردى که به عنوان تاییدمؤمنین است.در یک جا در باب تاییدمؤمنین مىفرماید: «اولئک کتب فى قلوبهم الایمان و ایدهمبروح منه» (3) خدا ایمان را در دلهاى آنها ثبت کرد و آنها را به وسیله روحى از خود تایید کرد.مقصود ازروح در اینجا چیست؟آیا مقصود همان حقیقتى است که در عرض ملائکه ذکر مىشود(
یعنى او را مؤید اینها قرار داد)یا مقصود یکحالت معنوى است، یک القاء معنوى است به قلوب مؤمنین، یک نور معنوى است بر قلوب مؤمنین که فرود مىآید،همان را قرآن روح نامیده است، مثلا خداوند الهامى به قلب آنها فرستاد، قدرتى و قوهاى به قلب آنها فرستاد و همان را روح الهى مىنامد،
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 1[منظور مؤلف تفسیر المیزان است.] 2نساء/171 3مجادله/22
یک تاییدى که از ناحیهخدا رسیده است، آن را روح الهى مىنامد؟بعید نیست همین دومى باشد.
یکى دیگر[از موارد استعمالکلمه روح]در مورد مریم است، آنجا که مریم بنا بر آنچه قرآن تصریحمىکند که حامله شد ولى نه از یک انسان، بلکه خداوند فرشتهاى یا حقیقتىغیر از فرشته را فرستاد و او به یک شکل خاصى، این آمادگى را در او به وجود آورد.اینجاهم که به اصطلاح حیات بخشى در کار است، باز کلمه روح آمده است.
تعبیر این است: «فارسلناالیها روحنا» ما روح خود را به سوى مریم فرستادیم «فتمثل لها بشراسویا»(1) او در نظر مریم به صورت یک بشر معتدل متمثل شد، که خود «فتمثللها بشرا سویا» نشان مىدهد بشر نبود ولى به صورت یک بشر بر مریم ظهور کرد.اینجا هم باز «فارسلنا الیها روحنا» استکه بعید نیست بگوییم این همان روحى است که در آیات دیگر با ملائکه ردیف قرار داده شده است و قرآن مىخواهد بگوید ما همان را فرستادیم.
یکى دیگر از مواردى که تعبیر «روح» در قرآن آمدهاست آنجایى است که درباره انسان و یا انسانها به طور کلى آمده است. درباره آدم – که البته از مجموع آیات معلوم مىشودکه به هر حال به آدم اول اختصاص ندارد – [مىفرماید]: «ثم سویه و نفخ فیه من روحه» (2) سپس او را تسویه کرد.مىگویندمعناى تسویه همان تعدیل کردن و تکمیل کردن است.ظاهرش این است که پس از آنکه خلقت جسمانى آدم را تکمیل کرد، ازروح خود در او دمید.در آیه دیگر راجع به همان آدم اول مىفرماید: «فاذا سویته و نفخت فیه من روحى فقعوا له ساجدین»(3) وقتى که او را تکمیل کردم و از روح خودم در او دمیدم، پس شما او را سجده کنید.
هنوز هم آیات دیگردر قرآن زیاد است که کلمه روح اطلاق شده است، شاید کلیاتش همینهایىباشد که عرض کردم، ظاهرا، هم در سورههاى مکیه آمده و هم در سورههاى مدنیه،و حتى همین سوره بنى اسرائیل را که در آن آیه «یسئلونک عن الروح» آمده، سوره مکیهمىدانند.در این سوره این مطلب آمده است: «یسئلونک عن الروح»
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 1مریم/17 2سجده/9 3حجر/29
«قل الروح من امرربى» از تو درباره روح پرسش مىکنند، بگو روح از امر پروردگار من است.دراینجا باز مسالهاى مطرح شده که اولا مقصود از روح در اینجا چیست که سؤالکردهاند؟بعد این جواب چطور جوابى است؟آیا واقعا در اینجا جواب حقیقى را خواسته بیان کند یا خواسته بگوید شما دربارهآن سؤال نکنید، این چیزى نیست که ما برایش تعریفى بکنیم تا شما بتوانید به ماهیت و حقیقت آن پى ببرید؟راجع به هر دو جهتش[بحثشده است].
در[میان]مفسرین چنین قولى هست.مفسرین در اینزمینه اختلاف کردهاند که این روحى که مورد سؤال استیعنى چه؟چه بوده که مورد سؤال بوده است؟بعضى گفتهاند چونقبلا در بعضى آیات دیگر نام روح در عرض ملائکه آمده بوده است، این سؤال به وجود آمده که این روحى که غیراز ملائکه است، آن دیگر چیست؟پس مورد سؤال آن است.بعضى گفتهاند نه، مقصود از روح در اینجا خود قرآن است.همان کسانىکه گفتهاند در «و کذلک اوحینا الیک روحا من امرنا» مقصود از روح، خود آیات قرآن است، [گفتهاند]اینجا هم وقتى سؤالکردهاند: «یسئلونک عن الروح» یعنى وقتى درباره قرآن از تو سؤال مىکنند، بگو این از امر پروردگار است، یعنى امرىاست که از ناحیه پروردگار نازل شده
است.بعضى هم گفتهاند که مقصود از روح در اینجا جبرئیل است.اینها همان کسانى هستندکه روح الامین و روح القدس را مساوى با جبرئیل مىدانند و گفتهاند هر جا که در قرآن روح آمده است و هر جا کهمخصوصا در عرض ملائکه قرار گرفته، مقصود جبرئیل است.پس وقتى سؤال کردند: «یسئلونک عن الروح» یعنى از ماهیت جبرئیل[سؤالکردهاند]و گفتهاند این که گفته مىشود حامل وحى است، بر پیغمبر نازل مىشود و با پیغمبر سخن مىگوید،چیست؟
این را براى ما تعریف کن.بعضى هم گفتهاند مراد از روح در اینجا همین روح انسانى است که در آن آیات آمده است:«و نفخت فیه من روحى» ، سؤال از روح انسان کردهاند که مقصود چیست؟ و جواب داده شده است که: «من امر ربى» .
بعضى دیگر که خودایشان(1) آن را انتخاب مىکنند[نظرشان]این است که سؤال ازروح به معنى خاص نیست، سؤال کنندگان مىدیدهاند ذکر روح در قرآن زیاد آمده است، یکجا: «یوصم یقوم الروح و الملائکه صفا» یک جا: «ینزل الملائکه بالروح من
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 1[منظور، مؤلف تفسیر المیزان است.]
و جاى دیگر: «و ایدهم بروح منه»(2) که خیلى در قرآن کلمهروح آمده است، مىدیدهاند این کلمه خیلى استعمال مىشود بدون اینکه چیزى ازآن بفهمند و از جمله در مورد انسان استعمال شده است، گفتهاند این روح چیست که مرتب مىگویید روح، در انسانروح، در پیامبران روح، روحى در مقابل ملائکه، این چیست؟جواب آمده است: «قل الروح من امر ربى» .ایشان خودشان معتقدندکه این جواب همان جواب واقعى است، نه جوابى که در واقع این است که در این موضوع سؤال نکنید.
تعریف شىءبه علل درونى یا بیرونى
یک وقتیکى از استادهاى ما این طور تعبیرمىکرد – که با حرف ایشان(علامه طباطبایى)در اینجا تطبیق مىکند – مىگفت تعریف شىء یا به علل داخلیه استیا به علل خارجیه،یعنى اگر بخواهیم یک شىء را تعریف کنیم یا آن را به اجزائش تعریفمىکنیم(که به آنها مىگویند علل داخلى، علل درونى)ویا به علل بیرونى تعریف مىکنیم، یعنى آن را به فاعل یا نتیجهاش تعریف مىکنیم.مثلا کسى از ما مىپرسد: این قالیچه چیست؟وقتى مىخواهیم قالیچه را براى اوبیان کنیم،
گاهى مىگوییم – مثلا – این مجموعهاى از پنبه یا پشم است که آن را به صورت نخ در آوردهاند و بعد این نخها رااین طور رنگ کردهاند و بعد هم این طور بافتهاند، ماده و صورتش را ذکر مىکنیم: از چه به وجود آمده و به چه شکل و صورتىدر آمده است.اینکه مىگوییم قالیچه چیست، یعنى چنین مادهاى که به چنین شکل و صورتى در آمده است
.گاهى، وقتىبخواهیم قالیچه را تعریف کنیم به غرض و فایدهاش تعریف مىکنیم. مىگوید: این قالیچه چیست؟مىگوییم: قالیچه یعنى چیزىکه درست کنند براى اینکه رویش بنشینند، یعنى یک چیزى که پهن کنند روى زمین و بر روى آن بنشینند.مثل اینکهاز ما بپرسند: چراغ چیست؟مىگوییم آن چیزى که به وجود مىآورند براى اینکه در تاریکى ازنورش استفاده کنند، یعنى تکیه ما در تعریف روى خاصیت و اثر آن است.و
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 1نحل/2 2مجادله/22
گاهى ما یک شىء رابه فاعلش تعریف مىکنیم(البته مواردش فرق مىکند، موارد سؤال فرقمىکند و موارد جواب هم فرق مىکند)مثل اینکه کسى بپرسد این چیست؟ مىگوییماین اثر آقاى طباطبایى است، آن را تعریف[مىکنیم]بدوناینکه از محتواى این کتاب چیزى گفته باشیم که موضوع و محتوایش چیست
و بدون اینکه آن هدف وغرضى که از تالیف این کتاب بوده است بیان کرده باشیم، این را فقط از راه فاعلش معرفى مىکنیم، که البته مىگویند هیچیکاز این تعریفات به تنهایى کامل نیست، نه تعریف به علت فاعلى، نه تعریف به علت غایى و نه تعریف به علت مادى و صورى،هر کدام به تنهایى باشد کافى نیست.تعریف کامل آن است که هم علل داخلیه یک شىء را بیان کند و هم علل خارجیه، فاعلشرا بیان کند، غایتش را هم بیان کند، اجزاى تشکیل دهندهاش را هم بیان کند.
تعریف ناپذیر بودن خدا
اگر یک امرى بسیط بود و اساسا جزء نداشت، ما آن رادیگر نمىتوانیم به اجزائش تعریف کنیم، همچنانکه اگر شیئى غایت نداشت(یعنى براى یک غایت دیگر به وجود نیامده بودیا حتى غایتش با فاعلش یکى بود)آن را از راه اثر و غایتش نمىتوانیم تعریف کنیم، و اگر[یک شىء]تنها فاعل داشته باشد، یگانهراهى که ما مىتوانیم آن را تعریف کنیم این است که آن را به فاعلش تعریف کنیم، که اگر یک شىء فاعلنداشته باشد،
جزء هم نداشته باشد، غایت هم نداشته باشد، طبعا غیر قابل تعریف است و به همین دلیل ما خدا را نمىتوانیم تعریفکنیم(یک تعریف واقعى، تعریفى که به اصطلاح ذاتى باشد).ما خدا را ازراه اثر (1) مىتوانیم بشناسیم ولى خدا را نمىتوانیم تعریفکنیم به آن معنا که اشیاء دیگر را تعریف مىکنند، چون خدا نه جزء دارد که بگوییم خدا آن چیزى است
که از فلانشىء و فلان شىء به وجود آمده، نه فاعل دارد که بگوییم خدا آن چیزى است که آن را فلان شىء ایجاد کرده، و نهغایت دارد که بگوییم خدا آن چیزى است که آن را براى فلان هدف به وجود آوردهاند، و طبعا هیچیکاز آن چیزهایى که در باب تعریف از آنها استفاده مىشود، در مورد خدا
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 1اثر غیر از غایت است.
نمىتوان از آنها استفاده کرد.
تعریف روح به خدا
چیزى که قرآنآن را روح مىداند، فرض این است که اجزاء ندارد.وقتى سؤال کردند دربارهروح براى ما سخن بگو، روح که اجزاء ندارد تا او بگوید روح آن چیزى است که ازفلان شىء و فلان شىء به وجود آمده.و روح براى غایتى – یا لا اقل براى غایتى که آن شخص آن را بشناسد – به وجود نیامدهاست (1) .پس یگانه راهى که باقى مىماند این است که روح را به خدا تعریف کنند: روح از امرپروردگار است، آن چیزى است که امر پروردگار است و ناشى از امر پروردگار است.
«امر» در قرآن
آن استاد ما این مطلبرا بیان مىکرد ولى البته این بیان مىتواند یک مقدمهاى باشد وبیان کاملى نیست.به نظر من تکمیل آن بیان به مطلبى است که ایشان(علامه طباطبایى)دراینجا بیان کردهاند – که البته قبل از ایشان، دیگران هم این مطلب را گفتهاند و آقاى مهندس هم تا حدود زیادى دراین کتاب به این نکته توجه کردهاند – و آن این است که کلمه «امر» در قرآن آنجا که به خدا نسبت داده شود[ناظر بهوجود دفعى اشیاء است]نه آنجا که به خدا نسبت داده نشود.
«امر» در قرآنآمده و به ما نسبت داده شده است، مثلا: «اطیعوا الله و اطیعواالرسول و اولى الامر منکم» (2) .اینجا معنایش این است: کسانى که صاحبان امر شما هستند(در واقع متصدیانامر شما).یا در جاهاى دیگرى کلمه «امر» به اشیاء نسبت داده شده است.ولى کلمه «امر» آنجا که به خدا نسبت داده مىشودو هر وقت «امر الله» و «امره» گفته مىشود وجهه انتساب اشیاء است به خدا مستقیما بدون دخالت عامل زمان و مکان،یا به عبارتى که این آقایان مىگویند وجود دفعى اشیاء است نه وجود تدریجى، بر خلاف «خلق» که
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 1اگر روح براى غایتى هم بهوجود آمده باشد، آن غایت از خود روح مخفىتر است.غایت[روح]این است که به سوىخداوند باز گردد.تازه او(سؤال کننده)بازگشت به سوى خدا را نمىداند چیست. 2نساء/59
هر وقت در قرآنکلمه «خلق» را نام مىبرد نظر به ایجاد تدریجى اشیاء دارد: خداوند آسمانو زمین را در شش روز – حالا مقصود از شش روز هر چه مىخواهد باشد -خلق کرده است.خدا آن کسى است که نطفه را در رحم به صورت علقه در آورد، علقه را به صورت مضغهدر آورد، آنوقت مضغه را استخوانها کرد، بعد استخوانها را چنین کرد.
هر جا کلمه «خلق» در قرآن گفته مىشود، عنایت به وجودتدریجى اشیاء است، یعنى اشیاء از آن جهت که به علل زمانى و علل مکانى خودشان ارتباط دارند.وقتى «امر» گفتهمىشود توجهى هست به وجود دفعى، آنجا که مىرسد دیگر صحبت تدریج در کار نیست:«انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون» (1) امرپروردگار این است: چیزى را بخواهد اراده کند و بگوید «کن»(2) باش!هست.
یا: «و ما امرنا الا واحده کلمح بالبصر»(3) امر ما جز یکى بیشتر نیست.وقتى مىخواهند یک چیزى را کم زمانتر یا بىزمانتر[از هر زمانى معرفى کنند مىگویند]چشمبهم زدن.ظاهرا «لمح» همان بهم زدن چشم است، یعنى دیگر تدریج و وقت و زمان و این جور چیزها در آن نیست.
در یک آیه قرآن هم هست: «الا له الخلق و الامر»(4) هم خلق از آن اوست و هم امر.
آقایان این طور استنباط مىکنند: در قرآنهر جا که کلمه «امر» آمده و امر را به خدا نسبت داده است(امر خدا)، اگر فتیک چیزى امر خداست، یعنى یک وجودىاست غیر تدریجى و غیر زمانى، «خلق» نیست، «امر» است.شما از روح سؤال کردید، روح از خلق خدا نیست، از جنس امر خداستنه از جنس خلق خدا.این طور معنى مىکنند: «یسئلونک عن الروح قل الروح من (5) امر ربى» بگو روح از جنسامر پروردگار است
نه از جنس خلق پروردگار.آسمان از جنس خلق پروردگار است، زمین از جنس خلق پروردگار است، کوهو دریا از جنس خلق پروردگار است ولى روح از جنس امر پروردگار است، از جنس آن است که: «و ما امرنا الا واحده کلمح بالبصر» ، از جنس آناست که: «انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون» ، از آن که خواستنش عین وجود و
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 1یس/82 2همان «کن» گفتن[فعل خداوند است]، همانطور که حضرت امیر(علیه السلام)فرمود: «قوله فعله» قول خداوند همان نفس فعل خداوند است. 3قمر/50 4اعراف/54 5 «من» را «من» جنس مىگیرند.
ایجادش است، دیگر هیچ حالت منتظرهاى در وجوداو نیست.آنوقت جاهاى دیگر هم که کلمه «من امره» آمده است، همه را همین طور معنى مىکنند: «ینزل الملائکه بالروح من امره»ملائکه را فرود مىآورد به کمک روح یا با روح. «من امره» یعنى از آن که از جنس امر پروردگار است.همه اینها – به عقیدهاین آقایان – تعریف و بیان ماهیت است به آن مقدارى که مىشده بیان ماهیت کنند.کلمه «مکن امره» یا «من امر الله» درقرآن زیاد آمده است و هر چه که آمده است – به عقیده این آقایان – جنس را بیان مىکند، یعنى «از جنس امر پروردگار» .
وجههخلقى و وجهه امرى انسان
پس اینجا که ذکر کرده است: «یسئلونک عن الروح»- که مطلق هم ذکر کرده است – این روح که در قرآن آمده: مؤید است، در انسان هم دمیده مىشود و حامل وحىهم هست، جنس آن چیست؟آن را براى ما تعریف کن، جواب دادهاند که روح از جنس امر پروردگار است.چون این شامل روح انسانهم مىشود، طبعا در مورد روح انسان هم این نتیجه را مىگیرند که انسان هم داراى دو وجهه و دو جنبه وجودى است،وجهه خلقى و وجهه امرى، هر دو را دارد. «اذا سویته» وجهه خلقى انسان یعنى این وجود تدریجى انسان را مىگوید (1) ، هر جا«اذا سویته» یا «ثم سواه» آمده است،
این «سواه» جنبه مادى انسان را بیان مىکند که جنبه مادى، زمانى و مکانى و تدریجىاست، «نفخت فیه من روحى» جنبه امرى او را بیان مىکند.انسان در خلقت تدریجى خودش به جایى مىرسد که – همان طورکه آقاى مهندس خودشان اشاره کردند – «من عند الله» از نزد پروردگار[به او چیزى افاضه مىشود].همه چیز از نزد پروردگار استولى «از نزد پروردگار» که گفته مىشود مقصود این است: به اینجا که مىرسد، نه از چیزهایى که الآن در نزد شما همهست، از بالاتر از نزد شما و از بالا[چیزى]سرازیر مىشود، یعنى یک چیزى از نزد پروردگار بر وجود خلقى افاضه شد که نفس وجود آن،
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 1فعلا به آن بحث کار ندارم که آنوجود تدریجى همان خلقت تدریجى است که علوم آن را مىشناسد(و آن وقتى است که انسان به مرحله آمادگى مىرسدبراى اینکه آدم بشود و تا آن وقت براى آدم بودن آمادگى نداشته است) یا همان طورى است که دیگران هم – کههرگز به مساله تکامل انواع توجهى نداشتهاند – بر اساس همان اخبار و احادیثکه خداوند سرشت آدم را چهل صباح سرشت، آن را یک امر تدریجى مىدانستند.
دیگر وجود تدریجىنیست.البته باز این نه به معناى آن است که قبلا یک چیز درست و کاملشدهاى قلنبه شده در یک جایى بود و آوردند، آن طور که نظریه فلاسفه قبل از ارسطوبوده است(مثل افلاطون و;).حتى لزومى ندارد که بگوییم مقارن با این [ماده]یکدفعه امرى خلق شد (1) ، و حتى مىتوانیمبگوییم همین ماده در سیر تکاملى خودش، وجود امرى پیدا کرد، یعنى مانعى ندارد که شیئى وجود خلقى داشته باشد ووجود خلقى منتهى به وجود امرى شود، وجود زمانى مبدل به وجود غیر زمانى شود.
حرفى که ملا صدرا در این زمینه گفت این بود، آنوقترفت دنبال آیه دیگر، گفت آن آیاتى که در سوره مؤمنون هست فقط جنس را بیان مىکند اما هیچ بیان نمىکند اینجنس که «من عند الله» از نزد پروردگار است، به چه شکل و به چه کیفیت پیدا شد؟عرض کردم «از نزد پروردگار» افقش بالاتر ازاین افلق است و هر چیزى که نو به وجود مىآید، بالاخره اراده پروردگار استکه آن را به وجود مىآورد: «و ان من شىء الا عندنا خزائنه و ماننزله الا بقدر معلوم» (2) .هر چیزى که به وجود مىآید از ناحیه پروردگار فرود مىآید، یعنىاراده پروردگار است که در واقع متنزل شده و به این صورت در آمده است.
مقاله افزایش مقاومت به خوردگی فولاد زنگ نزن بوسیله اعمال پوشش نانو ذرات اکسید تیتانیوم با روش سل – ژل تحت فایل ورد (word) دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله افزایش مقاومت به خوردگی فولاد زنگ نزن بوسیله اعمال پوشش نانو ذرات اکسید تیتانیوم با روش سل – ژل تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله افزایش مقاومت به خوردگی فولاد زنگ نزن بوسیله اعمال پوشش نانو ذرات اکسید تیتانیوم با روش سل – ژل تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله افزایش مقاومت به خوردگی فولاد زنگ نزن بوسیله اعمال پوشش نانو ذرات اکسید تیتانیوم با روش سل – ژل تحت فایل ورد (word) :
سال انتشار: 1386
محل انتشار: دومین همایش دانشجویی فناوری نانو
تعداد صفحات: 11
نویسنده(ها):
علی شانقی – دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده فنی و مهندسی، گروه خوردگی و حفاظت از فلزات
علیرضا صبور روح اقدم – دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده فنی و مهندسی، گروه خوردگی و حفاظت از فلزات
تقی شهرابی – دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده فنی و مهندسی، گروه خوردگی و حفاظت از فلزات
چکیده:
پوشش نانوذرات TiO2 به دلیل دارا بودن خواص اپتیکی ، مقاومت به اکسیداسیون، خوردگی و سایش امروزه به میزان زیادی مورد توجه قرار گرفته شده است. در این پروژه پوشش نانو ذرات TiO2 بوسیله روش سل – ژل تحت فرایند غوطه وری بر روی فولاد زنگ نزن 316L اعمال شده است. ساختار، مورفولوژی و ترکیب پوشش بوسیله AFM, SEM, XRD مورد بررسی قرار گرفته است، همچنین خواص خوردگی پوشش در محلول 35% NaCl بوسیله روشهای الکتروشیمیایی مانند پلاریزاسیون تافلیو امپدانس ارزیابی شده است. نکته قابل توجه همگن، یکتواخت و عاری از ترک بودن پوشش است . همچنین پوشش نانو ذرات TiO2 اعمال شده روی فولاد زنگ نزن 316L مقاومت به خوردگی را از 135، 132 به 096، 16412 (Kcm2) به میزان تقریبا 120 برابر بهبود بخشیده است.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مقاله رابطه هوش عاطفی و مهارت های ارتباطی با راهبردهای مدیریت تع
مقاله انواع غنیسازی در فرآورده های ماکارونی تحت فایل ورد (word)
مقاله تبیین رابطه سرمایه اجتماعی با خلق دانش و انتقال دانش سازما
مقاله پارامترهای موثر در استخراج نیکل توسط D2EHPA با اصلاح کننده
[عناوین آرشیوشده]