سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بردبارى و درنگ از یک شکم افتادند و هر دو از همت بلند زادند . [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 95 مرداد 24 , ساعت 5:22 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله حضرت ابوالفضل علیه السلام فایل ورد (word) دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله حضرت ابوالفضل علیه السلام فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله حضرت ابوالفضل علیه السلام فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله حضرت ابوالفضل علیه السلام فایل ورد (word) :

حضرت ابوالفضل علیه السلام

شناسنامه حضرت ابوالفضل علیه السلام
عباس بن علی ( علیه السلام) پدرش امیرالمؤمنین ( علیه السلام)، مادرش فاطمه‏ ام‏ البنین و کنیه‏ اش ابوالفضل و ملقب به قمر بنی‌ هاشم و سقای کربلا است . حضرت ابوالفضل در چهارم شعبان سال 26 هجری متولد شد. «عباس‏» جوانی دلاور، زیبا و بلند بالا بود . وقتی‏که سوار اسب می ‏شد، پاهایش به زمین می ‏رسید . او علاوه بر مزایای جسمی، از نظر ملکات روحی و کمالات نفسانی نیز بعد از برادرش امام حسین ( علیه السلام) در میان همه جوانان و رجال اهل‏بیت ( علیه السلام) نظیر نداشت. در جنگ‏های صفین و نهروان در رکاب پدر بزرگوارش مشارکت داشت.
به خاطر سیمای جذاب و نورایش، او را «قمر بنی هاشم‏» می‏ خواندند و به خاطر آوردن آب به خیمه‏ ها، «سقا» لقب یافت .

امام سجاد ( علیه السلام) می‏فرماید: «خدا رحمت کند عمویم را که جان خویش را در راه برادرش فدا کرد تا آنکه دست هایش قطع شد . خداوند دو بال به او داده است که به وسیله آن با فرشتگان در بهشت پرواز می‏کند . چنانکه خداوند برای جعفر بن ابیطالب قرار داده است .» حضرت ابوالفضل در کربلا سی و چهار ساله بود . (1)

کودکی و نوجوانی ابوالفضل (ع)

مادری ستوده خصال
از مطالبی که روان‏شناسان در خصوص دوران رشد کودکِ شیر خوار مورد تأکید قرار داده‏اند، این است که طفل تنها از شیر مادر استفاده نمی‏کند و خصوصیات شخصیتی وی همراه با محبت‏ها، عواطف و نوازش‏های او به فرزندش انتقال می‏یابد و به رشد روانی او کمک می‏کند. امام علی علیه‏السلام قرن‏ها قبل، این ویژگی را مورد توجه قرارداده و فرموده‏اند:

 

این مادر است که به تو از عصاره قلبش غذا داد؛ قوتی که دیگری از دادن آن امتناع می‏کند. این مادر است که که با تمامی اعضاء و جوارحش با نهایت شادمانی و خوشرویی تو را از جمیع حوادث و رخدادها محافظت نمود.1
حضرت علی علیه‏السلام در سیره عملی و زندگانی فردی خویش، این موضوع را مورد توجه قرار داد و چون به سوگ شهادت پاره تن پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام نشست، برادرش عقیل را که از آگاهان به انساب عرب بود و طوایف و قبایل شبه جزیره عربستان و نقاط مجاور را به خوبی می‏شناخت، فراخواند و از او خواست برای وی همسری بیابد که زاده دلاوران باشد تا فرزندی شجاع به دنیا آورد؛ چرا که به طور مسلّم سرشت و خصائص اجداد در فرزند تأثیر

یافته و به او منتقل می‏شود. عقیل پس از تحقیق، فاطمه دختر حزام بن خالد بن ربیعه ـ از نوادگان عامر و منسوب به طایفه هوازن ـ را به برادرش معرفی نمود و خاطر نشان کرد: پدران و دایی‏های این زن از دلاوران عرب در قبل و بعد از اسلام بوده و مورّخان از آنان در هنگام نبرد، شجاعت و دلیری و رادمردی‏ها نقل کرده‏اند؛ آن چنان که حاکمان زمان آنان در برابرشان سرتسلیم فرود می‏آورده‏اند. در میان عرب شجاع‏تر و قهرمان‏تر از پدرانش یافت نشود. و مقصود امیرمؤمنان علیه‏السلام نیز چنین همسری بود؛ چرا که در میان تیره فاطمه که به «امّ‏البنین» هم موسوم است، شخصی وجود دارد به نام عامر بن مالک بن جعفر بن کلاب ـ جدّ ثمامه، مادر این زن ـ که به سبب قه

رمان‏سالاری و شجاعتش، او را بازی‏گیرنده سرنیزه‏ها (نیزه باز) لقب داده‏اند.
حزام پدر امّ‏البنین از استوانه‏های شرافت در میان عرب به شمار می‏رفت و در بخشش، دلاوری و حماسه آفرینی شهرت داشت. خاندانش از طوایف و قبایل ریشه‏داری بودند که علاوه بر رشادت و شجاعت در میادین نبرد، به دستگیری از مستمندان، میهمان‏نوازی و یاری رسانیدن به درماندگان نیز اشتهار داشتند. برخی از برجستگان این خاندان متّصف به صفات والا وگرایش‏های عالی انسانی بودند که به حکم قانون وراثت، ویژگی‏های اخلاقی خود را از طریق امّ‏البنین به فرزندان بزرگوارش انتقال دادند.2
علی علیه‏السلام وقتی از گزارش برادرش درباره خاندان همسر آینده‏اش مطلع گردید، به وی فرمود تا برای خواستگاری از امّ‏البنین به نزد بستگانش مراجعه کند. عقیل پذیرفت و به دیدن حزام بن خالد رفت و موضوع را با او مطرح کرد. وقتی حزام از مقصودش باخبرگردید، بدون لحظه‏ای درنگ، موافقت خود را با این وصلت اعلام داشت و برای این که دخترش را در شادمانی خود شریک نماید، این خبر مهم را به اطلاع او رساند. چون دختر حزام به هویت خواستگار با فضیلت خویش پی‏برد، در

حالی که عرق شرم و حیا بر پیشانی‏اش نشسته بود، نتوانست از ابراز سرور و شعف خودداری کند؛ زیرا این وصلت مبارک برای او و خانواده‏اش افتخاری بزرگ و سعادتی فوق العاده محسوب می‏گردید. عقیل به وکالت از سوی برادرش مولا علی علیه‏السلام خطبه عقد را جاری کرد و بدین ترتیب، فاطمه دختر حزام رهسپار خانه امیرمؤمنان علیه‏السلام شد.3
بانویی پارسا و مهربان
امّ‏البنین پیش از آن که پای در خانه نخستین فروغ امامت نهد، «فاطمه» نام داشت. او که از خصال نیکو و ایمانی استوار برخوردار بود، در همان نخستین روزهای زندگی مشترکش با حضرت علی علیه‏السلام ، از ایشان خواست تا نام او را تغییر دهد. امیرمؤمنان علیه‏السلام با شگفتی علت آن را جویا شدند. امّ‏البنین با نهایت بصیرت و تیزهوشی، گفت: هرگاه مرا فاطمه صدا می‏زنی، حسن و حسین علیهماالسلام به یاد مادرشان حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام می‏افتند و خاطره غم‏بار جدایی از او و رنج بی‏مادری، در ذهنشان تداعی می‏گردد و من راضی نیستم که آنان از این بابت آزرده شوند. پس نام آن بانوی گرامی به «امّ‏البنین» تغییر یافت.4 چون حضرت علی علیه‏السلام در همسرش خردمندی و صفات نیکو مشاهده کرد، در تکریم و احترامش از صمیم قلب کوشید.

گروهی از مورّخان در پی‏اثبات این نکته بوده‏اند که امیرمؤمنان علیه‏السلام پس از شهادت فاطمه علیهاالسلام با دختر حزام عامریه ازدواج کرد.5 و دسته‏ای دیگر می‏گویند: این وصلت بعد از ازدواج آن حضرت با بانویی به نام «امامه» بوده است.6 اما به طور مسلّم، این پیمان مبارک بعد از رحلت حضرت صدیقه کبرا علیهاالسلام می‏باشد؛ زیرا تا فاطمه علیهاالسلام در قید حیات بود، اختیار همسر دیگری برای امام علی علیه‏السلام روا نبود.7

امّ‏البنین از بانوان ارجمند و با معرفت نسبت به جایگاه اهل‏بیت علیهم‏السلام و دارای اخلاص و صفا در ولایت و محبت به این خاندان، بود همان‏طور که نزد اهل‏بیت علیهم‏السلام از شأن و مقامی بس والا بهره داشت و زینب کبری علیهاالسلام همان‏گونه که در ایام عید به دیدارش می‏آمد، پس از واقعه کربلا و ورود به مدینه؛ به دیدارش رفت و شهادت فرزندانش را به وی تسلیت گفت.8

از عظمت مقام و موقعیت اهل‏بیت علیهم‏السلام نزد او چنین نقل کرده‏اند که وقتی به عقد ازدواج حضرت علی علیه‏السلام درآمد، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام بیمار بودند و او همچون مادری دلسوز و پرستاری مهربان به مراقبت و دل‏نوازی از آنان مبادرت نمود، و چنین امری از همسر سرور اهل ایمان که از انوار معارفش بهره‏ها گرفته، در بوستان علوی پرورش یافته و به اخلاق و آداب مولای متقیان مؤدّب و متخلّق شده، امری شگفت نمی‏باشد.9

امّ البنین بر آن بود تا در حدّ توان جای مادر را برای نوادگان پیامبر و سروران جوانان بهشت پرکند؛ مادری که در اوج جوانی پژمرده شد. فرزندان رسول خدا در وجود این بانوی پارسا، مادر خود را می‏دیدند و از فقدان مادر کم‏تر رنج می‏بردند. امّ‏البنین فرزندان دختر پیامبر را بر کودکان خود مقدم می‏داشت و عمده محبت و عاطفه خود را نثار آن نمونه‏های والای کمال می‏نمود. تاریخ، مانند چنین بانوی بزرگواری که فرزندان زن دیگری را بر کودکان خویش برتری دهد، کمتر به خود دیده است. او این توجه و رجحان را نه تنها وظیفه‏ای عاطفی، بلکه فریضه‏ای دینی می‏شمرد و این حقیقت قرآنی را در نظر داشت که خداوند متعال اجر رسالت پیامبر خویش را محبت به خاندان او قرارداده و آنان عزیزترین اهل‏بیت آخرین فرستاده الهی بودند. و وی با درک چنین عظمتی، کمر به خدمتشان بست و حقشان را در حدّ توان ادا کرد.

امّ‏البنین نزد مسلمانان به دلیل این گونه محبت‏ها و پرورش انسان هایی شجاع و فداکار، جایگاهی ویژه دارد و بسیاری معتقدند او به دلیل پارسایی، در پیشگاه خداوند منزلتی والا دارد و اگر دردمندی، او را واسطه خود نزد حضرت باری تعالی قرار دهد، لطف خداوند شامل حالش گردیده و حزن و اندوهش برطرف می‏شود. از این جهت به هنگام سختی‏ها و درماندگی‏ها، این مادر فداکار را شفیع خود قرار می‏دهند.10
امّ‏البنین همان زنی بود که حضرت علی علیه‏السلام می‏خواست؛ بانویی که قادر گردید فرزندانی حماسه‏آفرین به جامعه اسلامی تحویل دهد که از همان سنین طفولیت از خصم نهراسند و در مقابل شمشیرها و نیزه‏ها مقاومت کنند و بیمی به دل راه ندهند. او برای شوهر گران قدرش، چه در زمان حیات و چه بعد از شهادت آن امام همام، زنی باوفا، فداکار و پاکدامن بود.

نقل کرده‏اند: پس از این که حضرت علی علیه‏السلام توسط یکی از شقاوت پیشگان نهروان در محراب عبادت به فوز عظیم شهادت نائل گردید، مغیره بن نوفل و پس از او، ابوهیاج بن سفیان از «امامه» خواستگاری کردند و او در این باره با امّ‏البنین مشورت کرد. آن زن وفادار در جوابش گفت: سزاوار نیست بعد از مولای پرهیزگاران، بدن ما با مرد دیگری تماس پیدا کند. این پاسخ سنجیده آن‏چنان اثر ژرفی در روح و روان امامه و دیگر زنان حضرت علی علیه‏السلام از جمله لیلا و اسماء برجای نهاد که از آن پس، هیچ یک ازدواج نکردند و این زنان فداکار پس از شهادت همسرشان در حال تجرّد باقی ماندند تا آن که به داربقا شتافتند و به شوهر ارجمندشان ملحق گشتند.
فاطمه‏امّ‏البنین دومین یا سومین زنی است که به حباله نکاح علی علیه‏السلام در آمد و چهار پسر به دنیا آورد که در واقعه کربلا و در رکاب برادر بزرگوارشان، امام سوم، پس از پیکاری عزّت آفرین با دشمنان، جام شهادت نوشیدند.

گفته‏اند: چون اهل‏بیتِ امام حسین علیه‏السلام به مدینه آمدند، امّ‏البنین برکنار مرقد مطهّر رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم با زینب کبری علیهاالسلام ملاقات نمود و به وی عرض کرد: ای دختر امیرمؤمنان! از پسرانم چه خبر دارید؟ آن بانوی بزرگ فرمود: همه کشته شدند. امّ‏البنین با استواری و بدون آن که تغییری در روحیه‏اش پدید آید، عرض کرد: جان همه به فدای حسین علیه‏السلام ! از او چه خبر دارید؟ خواهرش با ناگواری گفت: او را با لب تشنه کشتند. تا این سخن را شنید،

دست‏های خویش را به سر و سینه کوبید و با صدای بلند و به حالت گریان گفت: واحسیناه! زینب کبری علیهاالسلام فرمود: از فرزندت عباس یک یادگار آورده‏ام و آن، سپری خونین است. با مشاهده آن سپر، امّ‏البنین طاقت نیاورد و بیهوش شد. چون به هوش آمد به دلیل شهادت آن جانبازان راه حقیقت و مجاهدان طریق انسانیّت به گریستن و نوحه‏سرایی ادامه داد و در چنین حالتی به اطرافیان گفت: به من امّ‏البنین نگویید؛ زیرا دیگر پسری ندارم که مادرشان باشم. و از آن پس، گوشه عزلت گزید و یار و همدمش غصه و اشک بود تا آن که در مدینه دعوت حق را لبیک گفت و در گورستان بقیع دفن گردید که آرامگاهش هم اکنون زیارتگاه شیعیان و اهل ایمان می‏باشد.11

چهار روز از ماه شعبان سال 26 هجری می‏گذشت؛ ماهی که برای اهل‏بیت عصمت و طهارت علیهم‏السلام و پیروان آنان با برکت، رحمت و وارستگی توأم است. در این روز در شهر مدینه ستاره‏ای پرفروغ در آسمان فضیلت هویدا گردید که درخشش آن، خاندان عترت و اصحاب ائمه را در موجی از شادی و شعف فرو برد. این مولود شکوهمند در خانه‏ای دیده به جهان گشود که ایمان و تقوا در آن حضور داشت و اهلش به نور معنویت آراسته بودند.12

با تولد این کودک که «عبّاس» نامیده شد، مدینه به گُل نشست و موجی از سرور، خاندان علوی را فراگرفت. وقتی مژده ولادت این طفل به امیرمؤمنان علیه‏السلام داده شد، به خانه شتافت و او را در برگرفت. گونه‏اش را بوسه‏باران کرد و مراسم شرعی را درباره‏اش اجرا نمود؛ یعنی در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت. نخستین کلمات، بانگ روح بخش توحید بود که توسط پیشاهنگ پارسایی و پرهیزگاری بر صفحه ذهن و دلش نشست و سرود جاویدان یکتا پرستی، جانش را نوازش داد و در اعماق وجودش جوانه زد و به درختی بارور از باورها و ایمان و تقوا مبدّل گردید تا آن جا که در راه حفظ آن، جان باخت و خونش را به پای آن ریخت.

در هفتمین روز تولد، بنا به سنّتی اسلامی که رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم آن را بنیان نهاده بود، حضرت علی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم سرفرزندش را تراشید و هم سنگ موهایش طلا یا نقره به فقیران و مستمندان داد و همان گونه که نسبت به حسنین علیهماالسلام عمل کرده بود، گوسفندی به عنوان عقیقه برای این نوزاد ذبح کرد. پدر تمامی آرمان‏های خدا پسندانه را در سیمای نورانی این کودک خواند و در پس پرده‏های غیب؛ جنگاوری، دلیری و فداکاری این فرزند را در عرصه پیکار با پلیدی‏ها دریافت و به همین جهت، او را عباس (شیر بیشه) نامید؛ چرا که این طفل به همه ثابت کرد که هرگز به اهل باطل روی خوش نشان نمی‏دهد و در برابر جویندگان حقیقت و پویندگان این مسیر، خندان و شاداب است.13

روزی امّ‏البنین امیرمؤمنان صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را مشاهده کرد که عباس را در آغوش گرفته و بردستانش بوسه می‏زند و می‏گرید. چون آن بانوی با فضیلت این گونه دید، دچار نگرانی و ناگواری شد؛ زیرا سابقه نداشت که فرزندی چنین نیک منظر و صاحب شمائل علوی، برای پدرش اضطراب و پریشانی به همراه آورد و برحسب ظاهر، عاملی که موجب آشفتگی شود دروی دیده نمی‏شد. پس امّ‏البنین سبب را از حضرت پرسید. حضرت علی علیه‏السلام او را نسبت به حقیقتی که در آینده اتفاق خواهد افتاد، آگاه کرد و فرمود دستان فرزندش در راه مدد رسانی به امام حسین علیه‏السلام قطع می‏شود. با شنیدن این خبر غیبی، صدای فریاد و شیون آن مادر دلسوخته از خانه علی علیه‏السلام بلند شد و اهل منزل نیز به نوحه‏گری پرداختند. حضرت افزود: ای امّ‏البنین! نور دیده‏ات نزد خداوند منزلتی بزرگ دارد و پروردگار در عوضِ دو دست بریده‏اش، دو بال به او مرحمت خواهد کرد که با ملائکه در بهشت به پرواز در می‏آید، همان گونه که از قبل، این لطف را به جعفر بن ابی‏طالب عنایت نموده است. امّ‏البنین با شنیدن این بشارت ابدی و سعادت جاودانه، مسرور گردید.14

از جمله آداب و سنت‏های مربوط به کودکان در صدر اسلام و در میان خاندان عترت، این بود که برای فرزندان خود، کُنیه تعیین می‏کردند. مزیت این ویژگی آن بود که از همان دوران کودکی شخصیت فرزند مورد توجه قرار می‏گرفت و در اجتماع از اعتماد به نفس بیشتری برخوردار بود. همچنین وقتی طفلی را با کنیه صدا می‏کنند، مورد محبت واقع شده و آرامش می‏یابد و یاد می‏گیرد که بزرگان را چگونه مورد خطاب قرار دهد. امام باقر علیه‏السلام فرموده‏اند: ما برای فرزندانمان در دوران خردسالی کنیه مشخص می‏کنیم تا در سنین بالاتر به لقب‏های ناگوار مبتلا نشوند.15

حضرت عباس علیه‏السلام نیز به کنیه‏ها و لقب‏هایی اشتهار یافت؛ کنیه مشهور آن حضرت «ابوالفضل» می‏باشد؛ زیرا که از جهتی، فرزندی به نام «فضل» داشته و از طرف دیگر، به دلیل مکارم اخلاقی و فضیلت‏های انسانی، شایسته چنین کنیه‏ای می‏باشد واگر فضل و سیادت را بنیانی رفیع تصوّر کنیم، عباس علیه‏السلام از پایه‏های مهم آن است.

القاب آن حضرت نیز معرف شخصیت و ارزش معنوی وی می‏باشد. از آن‏جا که سیمایی نیکو و با صلابت داشت و چون بدر می‏درخشید و از آیات کمال و جمال به شمار می‏رفت، او را «قمر بنی‏هاشم» لقب دادند.
در آن هنگامه‏ای که جنایت پیشگان آب را بر امام حسین علیه‏السلام و یارانش بستند، حضرت عباس علیه‏السلام بارها صفوف دشمن را شکافت و خود را به فرات رسانید و تشنگان اهل بیت و اصحاب امام را سیراب ساخت و به همین دلیل، از بزرگ‏ترین و بهترین القابش «سقّا» می‏باشد.
آن حضرت در کنار رودخانه‏ای که «علقمه» نام داشت، به شهادت رسید؛ لذا وی را قهرمان «علقمه» لقب دادند.
«باب الحوائج»، «سپه‏سالار»، «کبش الکتیبه» و «پرچمدار» یا «علمدار» کربلا از دیگر القاب آن حضرت است.16
حضرت علی علیه‏السلام ضمن رعایت اصول تربیت دینی، نظارت دقیق و مداومی در مورد فرزند خود داشت و سعی وافرش براین بود تا وی را به عنوان شخصی اهل دیانت، دارای تعهد و مسئولیت و برخوردار از کرامت‏های انسانی پرورش دهد. امام با عباس همچون دیگر فرزندانش دوست و رفیق بود و با نهایت عطوفت و محبت با او رفتار می‏نمود. یار و یاورش بود و در مشکلات و دشواری‏ها دستش را می‏گرفت. هرگز اجازه نمی‏داد کودکش در مسیر تربیت تحقیر گردد و می‏کوشید زمینه هایی فراهم کند تا او احساس شخصیت کند و دوران کودکی و نوجوانی را با اصلاح و تعدیل غرائز و احساسات پشت سر بگذارد؛ چرا که وقتی فردی گرامی داشته شود و از او به عنوان انسانی صاحب هویت مستقل و کرامت نفسانی سخن گفته شود و با چنین نگرشی به سوی رشد و شکوفایی گام بردارد، برای تکمیل حالات ملکوتی در وجود خویش به فضایل و خصال نیکو روی می‏آورد و در میدان معرفت و در عرصه مبارزه با نفس امّاره پیروز و سر بلند می‏گردد و از ورطه‏های گناه اجتناب می‏نماید و تمایلش به بوستان معارف و گلستان معنویت افزون‏تر می‏شود.

 

امام علی علیه‏السلام عباس علیه‏السلام را بخصوص در سنین کودکی و دوران رشد، نصیحت و امر به معروف می‏نمود و بر این امر، اصرار داشت. در هر فرصتی ذهن پاک فرزندش را با حکمت‏ها و مطالب سازنده و عمیق بارور می‏کرد. و همچون لقمان حکیم، جان کودک خود را با مواعظ و حکمت‏های ژرف می‏نواخت، و این توصیه‏های اخلاقی، یا نوازش‏های عاطفی با لحنی صمیمانه توأم بود. بر همین اساس این جوان هاشمی، انسانی برازنده، پرهیزگار، دانشور، مبارز، شجاع و اهل سخاوت بارآمد و آیینه تمام نمای جمال و کمال پدر پاک خود گردید.

در محیط پرورشی عباس علیه‏السلام چشمه توحید جاری بود و او با دلی لبریز ازعشق الهی و مهر ملکوتی تربیت می‏گردید. دوران کودکی او مملوّ از عنایت و لطف ابراز محبت پدر و برادرانی بود که لحظه‏ای از پرورش وی به عنوان انسانی والا و صاحب کرامت‏های اخلاقی، غافل نبودند.
روزی حضرت علی علیه‏السلام در منزل خویش نشسته و حضرت عباس و حضرت زینب علیهماالسلام در طرف راست و چپ امام بودند. پدر، پسر را مورد خطاب قرار داد و به وی فرمود: بگو یک! گفت: یک. امام فرمود: بگو دو! عرض کرد: حیا می‏کنم با زبانی که یک گفته‏ام، دو بگویم.
این نکته اشاره به یک لطیفه توحیدی است؛ یعنی انسان یکتا پرست هرگز به شرک و دوگانه‏پرستی روی نمی‏آورد. حضرت علی علیه‏السلام به منظور تشویق و تحسین این کودک و به پاس پاسخ جالب و بجای او، چشمان فرزند خویش را بوسید.17 زیرا امام متوجه این حقیقت بود که اگر او به طور شایسته مورد تمجید قرار نگیرد و این گونه جواب نغز و زیبایش با بی‏اعتنایی والدین توأم باشد، امکان دارد، دچار کم‏رویی و خجالت شود. به علاوه تحسین به موقع، از بهترین وسایل مسرور کردن کودکان است. به همین دلیل علی علیه‏السلام نسبت به عباس علیه‏السلام مهر و محبت افزون‏تری مبذول نمود و در واقع، فزونی عطوفت خود را پاداش او قرار داد.

ابوالفضل علیه‏السلام از بالندگی شایسته‏ای برخوردار بود؛ چرا که در پرتو پدری پارسا، که حجّت خدا بر روی زمین بود، رشد کرد و از گرایش‏های والا جرعه‏های جان‏بخش و جاودانی نوشید تا در آینده نمونه کاملی از فضایل و مکارم باشد. مادرش نیز در تربیت فرزندش اهتمامی شایسته داشت و بذر همه صفات پسندیده را در مزرعه وجود عباس علیه‏السلام افشانید. حضرت ابوالفضل علیه‏السلام ملازم دو نوه گرامی رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم یعنی امام حسن و امام حسین علیهماالسلام سروران جوانان بهشت بود و در کلاس درس آن دو امام بزرگوار اصول فضیلت و آداب والا را آموخت. بخصوص هماره با سید شهیدان همراه بود و در سفر و حضر، از وی جدا نمی‏شد و از اخلاق و رفتارش تأثیر می‏پذیرفت و الگوهای رفتاری او را در جان خویش استوار می‏ساخت تا آن‏جا که

پرتوی از برادر در خصوصیات و دیدگاه‏هایش گردید. امام حسین علیه‏السلام نیز که ارادت بی‏شائبه و جانبازی برادرش عباس علیه‏السلام را نیک دریافته بود، او را بر تمامی اهل‏بیت خود مقدم می‏داشت و خالصانه، نسبت به او محبت می‏ورزید. اسوه‏های تربیتی ابوالفضل علیه‏السلام او را به سطح مصلحان بزرگ بشریت ارتقاء داد؛ آن بزرگانی که با فداکاری‏های والا و تلاش‏های مستمر برای نجات

جامعه انسانی از ذلّت و احیای آرمان‏های بلند انسانی مسیر تاریخ را دگرگون ساختند. این کودک از همان روزهای آغازین رشد و شکوفایی، آموخت که در راه اعتلای کلمه حق و اهتزاز پرچم توحید، جانبازی کند و چنین باوری در اعماق جانش ریشه دوانید و با هستی او عجین کشت. و عجیب نبود او چنین مسیر سازنده و پویایی را طی کند؛ زیرا پدرش امیرمؤمنان و برادرانش حسن و حسین علیهماالسلام و نیز مادر نیکو خصالش، نهال ارزش‏ها را در کشتزار روح و روانش غرس کرده بودند.
سیمای با صلابت عباس علیه‏السلام

از عنایات الهی در خصوص حضرت عباس علیه‏السلام این بود که علاوه بر بزرگواری، کرم، نیک خویی و عطوفت، دارای سیمایی جذّاب و چهره‏ای شکفته و با حُسن و جمال بود و در واقع، نور ایمان از پیشانی وی می‏درخشید ولوای مَجد و شکوه پدرش را بردوش می‏کشید و رخساری زیبا و اندامی متناسب و نیرومند داشت که آثار دلیری و شجاعت در آن نمایان بود. راویان و مورّخان، او را خوب‏رو و پرجاذبه وصف کرده‏اند. رشادت اندام و قامت ایشان در حدی بود که براسب نیرومند و بزرگی می‏نشست؛ لکن در همان حال پاهایش بر زمین کشیده می‏شد.18

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
یکشنبه 95 مرداد 24 , ساعت 5:22 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله در مورد مهدویت در ادیان متفاوت فایل ورد (word) دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد مهدویت در ادیان متفاوت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد مهدویت در ادیان متفاوت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد مهدویت در ادیان متفاوت فایل ورد (word) :

مهدویت در ادیان متفاوت

مقدمه:
اندیشه نجات و اشاره به موعودی که در پایان جهان خواهد آمد و نظامی منطبق با قوانین الهی و آسمانی خواهد ساخت ، بطور کلی ادیان وجود دارد. اما این که ویژگیهای این موعود چیست ،کی ، کجا ظهور خواهد کرد ،در همه اینها یکسان نیست . آن چه در این اندیشه مشترک است این است که نجات دهنده آخرالزمان از خاندان نبوت است و این نجات بخش پسندیده ، تقوا ، دانش و همه

صفات نیکو آراسته و از بدیها و زشتیها مبر است . به طور کلی وصف جهان انتظار در ادیان مختلف الگوی واحدی دارد ، جمله ای است که در زمینه های فردی ، اجتماعی ، سیاسی اقتصادی ، علمی و فرهنگی به ابتذال کشیده شده است و خرابی و تباهی در آن روز به روز بالا می‌گیرد تا به اوج خویش برسد و آن گاه است که فرج نزدیک می‌شود .

مهدی موعود در دین درمسیحیت (عهد دین) :
امید بستن به جهان روشن و نورانی که در آن آدمی بر همه خواسته های خود کامیاب شود و از گناهان پاک و از همه بستگیهای مادی و جلوه های ناخوب آن رهایی یابد و ایمان به وجود نجات دهنده ای که برآورنده این آرزو ها و نیاز هاباشد در کتاب عهد دین آشکارا دیده می‌شود . جهان مطلوبی که همه خواستار آن هستند و برای رسیدن به آن در تلاش

هستند با همت و کوشش والای نجات بخشان راستین نظام می‌گیرد و تحقق می‌پذیرد.
نجات دهنده واقعی خدای مقتدر دانا و آگاه بر همه چیز است که به بندگان خود نیروی نجات روحانی می‌بخشد و خدا و نجات بخشی وجود ندارد. زیرا من خدای تو و قدوس اسرائیل نجات دهنده تو هستم.
هر چند نجات دهنده واقعی خداست و پس ، اما آنان که او بر کشد و به درجه ای از نیروو قدرت برساند که کامیابی و نجات قومشان را سبب شوند. نیز نجات دهنده ای هستند. نجات دهنده پایانی بر مبنای معتقدات یهودیان است که جهان درخشان و با شکوه آینده را می‌سارد و اعتقاد بیشتر دانشمندان یهود بر این است که ظهور مسیح و فعالیت ار برای بهبود وضع جهان و تامین

خواستها و نیز های مردمان بخشی از نقشه های خداوند در آغاز آفرینش بوده است و لزوم وجود نجات بخشی که کسی جز مسیح نیست پیش از آفرینش کائنات به ذهن خداوند خطور کرده است .مسیح به اعتقاد مسیحیان نیز آخرین نجات بخش است و در مورد آفرینش او به چنین اندیشه ای بر خرد می‌کنیم آن جا که عیسی (ع) با یهودیان گفتگو می‌کند ظاهرا به وجود خویش در آغازآفرینش اشاره می‌کند .یهودیان به مسیح گفتند : هنوز 50سال نداری و ابراهیم را دیده ای ؟

. عیسی به آنها گفت : آمین ، آمین به شما می‌گویم که پیش از آن که ابراهیم پیدا شود ، من هستم. به اعتقاد یهودیان او که نجات دهنده بشریت است همانند دیگران انسانی است ، اما برخوردار از جلوه و جبروت خدایی که جهان را با نور خویش روشن خواهد کرد.
و بار دیگر آفتاب در روز نور تو خواهد بود و ماه با درخشندگی برای تو نخواهد تابید زیرا که یهوه نور جاودانی تو خواهد بود. (اشعیاء60)
برخی از یهودیان ما شیح یعنی نجات دهنده آخرین را همان داوود می‌شمارد. گرچه در این زمینه آراء متفاوتی اظهار شده است که , گاه یکدیگر را نقض می‌کند اما آنچه روشن است این است که مسیح از خاندان داوود است که در پایان جهان برای نو ساختن جهان و نجات آن ظهور خواهد کرد.
در تورات در مورد مهدی موعود آمده : نهالی از تنه شیئی بیرون آمده ، شاخه ای از ریشه هایش خواهد شکفت و روح خدا بر او قرار خواهد گرفت. مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد کرد. گرگ با بره سکونت خواهد و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید گوساله شیر پرواری با هم طفل کوچک آنها را خواهد راند. در تمامی کوه مقدس من ، ضرر و فسادی نخوهاد کرد. زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود.
در عهد جدید نجات دهندگی به عیسی (ع) نسبت داده شده است ، زیرا او مامور شده است که امت خویش را از گناه نجات دهد. برای ظهور مسیح و قیام او تاریخ مشخص وجود ندارد. اشارات ماخذ مختلف گاه کلی است و زمانی به سالهای غیر دقیق اشاره می‌کند.
در جایی از آمده است :
به خاطر ذات خود، این را می‌کنم زیرا که اسم من چرا باید بی حرمت شود و جلال خویش را به دیگری نخواهد داد و این بدان معنی است که دیگر عوامل نیکو کاری یافت نمی شود تا به خاطر او این کار را انجام دهد.
گروه دوم که معتقدند وقتی مردم بی گناه باشند ، عیسی ظهور می‌کند به این آیه استناد

می‌کنند : و جمیع قوم تو عادل خواهد بود و زمین را تا ابد متصرف خواهند شد. هر چند برای ظهور روز مشخصی یاد نشده و قیام مسیح ناگهانی دانسته شده است ، اما نشانه هایی مبهم و غیر مشهود نیز در متون آمده است.
نشانه های عمده ای که برای ظهور مسیح یاد شده است می‌توان تحت چند عنوان خلاصه کرد:
1- ظهور مسیح با ذلت قوم یهود بستگی دارد هر وقت او آشکار شود ذلت یهود پایان پذیرد.
2- ظهور هنگام رقابت دولتها و جنگ آنها با یکد یگرخواهد بود .
3- در عهد جدید به ظهور مسیح دروغین (=رجال) نیز اشاره شده است و رجال کسی است که

عیسی محسیح را انکار می‌کندو روحی که عیسی مسیح مجسم شده را انکار کند از خدا نیست و این است روح رجال که شنیده اید که او می‌آید و الان هم در جهان است.
4- پیدا شدن نشانه های مشخصی در آفتاب و ماه و ستارگان به جزای او در تسلیم و بروز تنگی , و حیرت برای انتها نیز از علایم ظهور است.
مسیح پیروان خود را بر نکاتی که پیش از ظهور مجددش رخ خواهد داد ، آگاه می‌سازد. در این گفته ها دور نمای جهان بیثبات و آشوب و ناامنی و هرج و مرج را می‌توان دید. بر مبنای برخی اشارات تورات ، جهان پیشاز ظهور درست همان حالت و موقعیت را خواهد داشت که پیش از مقام ابراهیم داشت. بنا به برخی از روایتها طی دوران هفت ساله پیش از ظهور مسیح جهان وضع خاصی خواهد داشت. نخستین سال از هفت سال پیش از ظهور مفهوم «بر یک شهر باریدنم و بر شهر دیگر نباریدنم ». مصداق خواهد یافت. در سال دوم و سوم قحطی شدید حکمفرما خواهد شد و مردان وزنان و کودکان و ؟ خواهند مرد و آموزندگان تورات آن را فراموش خواهند کرد. در سال چهارم نعمت خواهد آمد اما نه بطور کامل و نه چنان مردم خرسند شوند و راضی باشند. در سال پنجم فراوانی خواهد بود و تورات به سوی آموزندگانش باز خواهد گشت. در سال ششم نداهایی از آسمان به گوش خواهد رسید و بالاخره در سال هفتم جنگها در خواهد گرفت و در پایان این دوره مسیح قیام خواهد کرد.
برمبنای گواهیهای مختلف ، در مسیحیت ، مردم قبل از ظهور منجی آزمند و خود پرست و بی مهر و بد دل و دور از صفات انسانی و متنفر از نیکی وحریص بر خیانت و دروغ و بی دین و خوشگذران و ریاکارو دورو و ناراحت و بی خرد خواهند شد و فریب شیطان را خواهند خورد و بر راه او خواهند رفت و از راه حق و دین درست منحرف خواهند گشت . منع ازدواج و احتراز از خوردن خوراکهای مجاز رواج خواهد یافت . ولی جهان پس از ظهور مسیح ، به طور کلی با جهان پیشین تفاوت دارد ، دنیایی

است با قانونهای نو جهانی که در آن آسایش همگان فراهم شده و نیروی رشد و بالندگی جامعه به اوج خویشتن رسیده است . مثلا جنگ و خونریزی از جهان رفت بر خواهد بست و قومی ر قوم دیگر تیغ نخواهد کشید . با از میان رفتن جنگ ، گریه و شیون نیزنابود خواهد شد وشادمانی و خرمی دلها را تسخیر خواهد کرد . مرگ برای ابد نابود خواهد شد و اشکی در ماتم کسی ریخته نخواهد شد و ;
در انجیل متی فصل 25 : اما چون پسر انسان در جلال خود با مسیح ملائکه مقدس خوش آید ، آنگاه برکسی جلال خود خواهد نشست .

جمیع امتها در حضور او جمع شوند و آنها را از همدیگر جدا می‌کند ، طوری که شبان میشها را از بزها جدا می‌کند . آنگاه پادشاه به اصحاب خود گوید . بیایید ای برکت یافتگان از پدر من و ملکوتی را که از ابتدای عالم برای شما آماده شد ، به میراث گیرید .
آنگاه علامت پسرانسان در آسمان پدیدار گرددو در آن وقت جمیع طوایف زمین سینه زنی کنند و پسر انسان را ببینند که بر ابرهای آسمان با قوت و جلال عظیم می‌آید و فرشتگان خود را با صوربلند آواز فرستاده و برگزیدگان او را از بادهای اربعه از کران تا کران فلک فراهم خواهد آورد . پس از درخت انجیر مثاش را فرا گیرید که جون شاخه اش نازک شده برگهامی آورد و می‌فهمیدندکه تابستان نزدیک است . اما آن روز و ساعت برای هیچ کس معلوم نیست خبر بر پدر من.

مهدی موعود در دین مبین اسلام
به اعتقاد مسلمانان ، جهان پر از ستم و کینه ، قحط و تهیدستی و تبهکاری را آزاد مردی سامان می‌دهد که ظهور ش مسلم و قیامش قطعی است حتی اگر همر دنیا یک روز مانده باشد و خدای تبارک و تعالی خلیفه ای دارد که در آخر الزمان ظهور می‌کند ، در حالی که زمین را از عدل پرمیکند . این موعود که مهدی نامیده می‌شود ،آخرین امام از امامان دوازده گانه و فرزند بلافصل امام حسن عسگری (ع) است و از این طریق نسبتش به دختر پیامبر اکرم (ص) می‌رسد و بدین ترتیب تردیدی نمی نماید که مهدی (ع) از خاندان نبوت است. نامش محمد ، کنیه اش ابوالقاسم یا بقولی

ابوصالح است و برای او لقب های فراوانی یاد شده است که از جمله آن مهدی ،منتظر، منصور، قائم ، قائم بامرالله ، حجه الله ، خلیقه الله ، ولی الله ، صاحب الامر، صاحب الزمان ، موعود، بقیه الله ، امام غایب ، امام منتظر و;. مشهورترند .
او پس از در گذشت پدر با عامه مردم در ارتباط نبود و نوعی زندگی مخفی داشت و این زندگی مخفی (غیبت صغری) 69 سال و چند ماه طول کشیدئ بعد از این مدت غیبت کبری آغاز میگردد که دوران انتظارنیزهست در طول دوران انتظار امام قیام هایی رخ می‌دهد که تنها به ذکر نام آنها

بسنده می‌کنیم. قیام یمانی ، قیام خراسانی ، نفس زکیه و خروج دجال.
آنها معتقد بودند که قیام وقتی واقع می‌شود که مردم پذیرفتن حقیقت و خواستار قیام مصلح و منجی باشند و این عطش آن گاه به اوح خود می‌رسد که حکومت های ناحق جامعه را به ورطه نابودی کشانیده باشند. زمانی که جنگ های خانمان سوز ناشی از تضادهای اجتماعی مردم را به تنگ آورده باشد . زمانیکه ظلم فراگیر شود و گمراهی به اوج خود برسد، آن گاه که تازیانه های ستمرا بیدار کند و آنها هوشیار شدند . شیعیان معتقد هستند که مهدی نهضت خود را از کنارخانه خدا آغاز می‌کند . جبرئیل نخستین کسی است که با او بیعت می‌کند وفرا رسیدن امر الهی را اعدام میکند و این سر فصل انقلاب جهانی مهدی وروز خروج و قیام است . حکومتش حکومتی

است که با ظهورش حق آمده است و باطل از میان رفته و مستضعفان وارثان زمین گشته اند و در زیر پرجم عدل و داد او گرد آورنده اند که مصداق واقعی صابرین و متفین هستند و عصر او عصر پیروزی حق و عدل ثبات اصول و معانی اساسی است . اوابتدا با نادرستی ها و دغل کاری ها به ستیز بر میخیزد ، بدعت های رایج را نابود می‌کند و دروغ را ریشه کن می‌سازد و شرک را از میا

ن برمی دارد و از ویژگیهای دیگر حکومت مهدی رعایت عدل در همه ابعاد آن است و نیز وحدت است که هم صورتی است و هم معنوی .
مهدی موعود در آیات قرآن :
1- وعدا;الذین آمنو منکم و عملو الصالحلت لیستخلفهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم ولیکن لهم دینهم الذین ارتضی لهم ولیبو لنهم من بعد خوفکم امنا یعبدوننی لا یشرکون لی شیاء :

ترجمه آیه :
خداوند به کسانی که از شما ایمان آورده و اعمال صالح پیش گرفته وعده داده است که آنها را در زمین نماینده خود گرداند. چنانکه افراد پیش از آنها را نماینده خود گردانیدو دینی را که برای آنها برگزید برای اینان باقی داشته و ترس آنها را تبدیل به امن کند تا مرا پرستش کنند و هیچ به من شرک نورزند. در کتاب غیبت شیخ طوسی از امام چهارم روایت می‌کند که فرمود : این آیه درباره مهدی نازل شده است و نیز امام باقر (ع) و امام صادق (ع) فرموده اند که در خصوص مهدی و یارانش نازل گردیده است.

د ستم واقع گشتند و آنها را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم و در زمین جایگزین گردانیم و باز هم شیخ طوسی در غیبت از امام علی (ع) روایت کرده است :«اینان که در زمین مورد ستم واقع شدند ، خاندان پیامبر هستند که خداوند بعد از سختی که می‌بینند مهدی آنها را بر می‌انگیزد تا آنها را عزیز داشته و دشمنان شان را ذلیل گرداند.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
یکشنبه 95 مرداد 24 , ساعت 5:22 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقایسه استرس دانشجویان بومی و غیر بومی دانشگاه ها فایل ورد (word) دارای 70 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقایسه استرس دانشجویان بومی و غیر بومی دانشگاه ها فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

 

چکیده:
هدف اصلی این مطالعه مقایسه استرس دانشجویان بومی و غیر بومی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر است. جامعه پژوهش حاضر را کلیه دانشجویان بومی و غیر بومی دانشگاه ازاد اسلامی واحد ابهر تشکیل می دادند. تعداد افراد مورد مطالهه در این تحقیق60 نفر که به طور تصادفی انتخاب شده اند.
با اجرای پرسشنامه ای که حاوی 23 سوال است میزان استرس آزمودنیها سنجیده شد. مسئله مورد پژوهش عبارت بود از اینکه آیا بین میزان استرس دانشجویان بومی و غیر بومی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر تفاوت معنی داری وجود دارد؟
برای تجزیه و تحلیل داده از آزمونt مستقل برای گروهها استفاده شد. نتایج نشان دا که تفاوت دو گروه در میزان استرس معنی دار بود.
تعریف عملیاتی مفاهیم و اصطلاحات:
در پژوهش حاضر میزان استرس آن چیزی است که آزمون استرس در دانشجویان بومی و غیر بومی انجام می شود.


مقدمه :
بحث در مورد استرس یا فشار روانی در طی قرون گذشته دچار تحولات و فراز و نشیبهای گوناگون شده است. اولین بار واژه استرس برای رسانیدن مفهوم فشار فیزیکی بکار برده شده و فیزیکدانان طبق فرمول  ثابت کرده اند که هر چه نیروی وارد بر سطح بیشتر باشد فشار حاصله بیشتر خواهد بود و به این نتیجه رسیدند که هر چه نیرو افزایش یابد در صورتیکه سطح ثابت باشد فشار به همان نسبت افزایش می یابد با توجه به این مسئله بود که کلودبرنارد فیزیولوژیست قرن 19 خاطر نشان ساخت که قسمتهای مختلف بدن موجودات زنده بوسیله محیطی مایع مانند احاطه شده است که برای ادامه زندگی باید ثبات داشته باشد و به نظر او تمام ساختارهای فیزیولوژیک او هدفشان تنها حفظ این ثبات است. بعد او دسته کانون نظرات کلودبرنارد را گسترش داد و برای اولین بار اصطلاح فیزیکی فشار را در فیزیولوژی بکار برد بدنبال کارهای کانون، هانس سلیه(1930) تعریفی نوین و کاملا متفاوت برای فشار ارائه داد. سلیه با تاکید بر سیستم اندوکرینی معتقد است که تحت تاثیر هر عامل یا محرکی تغییرات حفاظتی سازگارکننده ایی در ارگانیسم روی می دهد به نظر هر محرک فشار زا اگر فشار کافی داشته باشد ممکن است منجر به ایجاد واکنش شود که او آنرا ((سندرم سازگاری عمومی)) نامیده است و معتقد است استرس یا فشار رواین عبارت است از مجموعه واکنش غیر اختصاصی که تحت تاثیر محرکهای گوناگون در ارگانیسم ایجاد می شود بعدا نظرگاه دیگری ارائه گردید و برای تعریف استرس سه مدل طراحی شده ارائه نمود. در اولین مدل استرس به عنوان یک محرک یا حادثه محیطی تعریف شده که فشار زیاد و بیش از حد بر ارگانیسم بوجود می آورد. در دومین مدل استرس به عنوان یک پاسخ فیزیکی و بدنی نسبت به حوادثی که تعادل را بر هم می زند تعریف شده و در سومین مدل استرس به عنوان ارزیابی شناختی تعریف شده است که منجر به درک این موضوع می شود که تقاضاها و توقعات محیطی بیشتر از توانایی ها برای مواجه با آن است. فروید معتقد است تا زمانیکه خصلت محیط تغییز نکرده است قدرتهای انطباقی می تواند تعادل بین ارگانیسم و محیط را بوجود آورند و الگوئی معمول رفتار ادامه یابد. وقتی از ضربه یا فشار صحبت می کنیم منظورمان این است که بعضی از خصوصیتهای محیط تغییر کرده است. این تغییرات باعث می شود که روش سازگاری قبلی برای انطباق با محیط جدید کافی نباشد به دنبال این تغییرات اعتماد به نفس از بین می رود و در علاقه و انگیزه برای فعالیت حاصل می شود و فرد دچار اختلال می شود.


فهرست منابع:
1-    اخوت- ولی الله- (1362)- تشخیص اختلالات روانی – انتشارات رز.
2-    بلورچی –پروین-(1367)- فشار روانی و ماهیت پیشگیری و سازگاری – انتشارات پازنگ.
3-    حاتمی- حمید رضا- (1377)- بررسی تاثیر استرس بر جنبه های عاطفی و هیجانی و شخصیت در بیماران روانی شهر تهران- کارشناسی ارشد رشته روانشناسی عمومی.
4-    فلسفی- فاطمه- (1375)- ماهنامه پرورشی تربیت.
5-    گنجی- حمزه- (1379)- بهداشت روانی- انتشارات ارسباران- چاپ سوم- فصل چهار.
6-    یزدی- سیروس-(1365)- استرس های ناگهانی و پیامدهای آن.
7-    پرسشنامه کودرون.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
یکشنبه 95 مرداد 24 , ساعت 5:21 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  بررسی و شناخت آلکالوئیدها فایل ورد (word) دارای 89 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد بررسی و شناخت آلکالوئیدها فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

 


بخشی از فهرست پروژه بررسی و شناخت آلکالوئیدها فایل ورد (word)
پیشگفتار( آلکالوئیدها)
آلکالوئیدهای گروه پیریدین و پی پریدین
آلکالوئید های گروه تروپان
آلکالوئیدهای گروه لینولین
آلکالوئیدهای گروه ایزوکینولین
آلکالوئیدهای گروه اندول
گروه استروئید آلکالوئید ها
آلکالوئیدهای گروه لوپی نان
آلکالوئید های گروه آلگامین( آلکالوئید های آمین)
آلکالوئیدهای گروه پورین
برخی گیاهان آلکالوئید دارو و خواص آنها



پیشگفتار پروژه بررسی و شناخت آلکالوئیدها فایل ورد (word)
از نظر بیولوژیکی  و شیمیایی ترکیبات همگنی نیستند ازت دار هستند و اکثراً در  گیاهان وجود دارد در تعدادی از حیوانات هم دیده می شود و قبلاً آلکالوئید ها را در آزمایشگاه بطور مصنوعی تهیه کرده اند و آلکالوئیدها عامل آمین را دارند به همین دلیل اغلب خاصیت بازی دارند. بخصوص آلکالوئید هایی که در داروسازی و پزشکی استفاد می شوند و دارای اثرات فیزیولوژیکی هستند.
 در بین گیاهان:
1- نهاندانگان Angiosperm
 2-  لگومینوزهاleguminuosae
3- پاپاوراسی papaveraceas
4-Ranunculaceas
5- روبیاسن Rubiaceae
6-سولاناسه Solanaceae
7- ببریداسی Berberidaceae
از نظر تولید آلکالوبید بیار جالب می باشد
گیاهان خانواده لابیه وروزاسه فاقد آلکالوئید هستند.
 گیاهان بازدانه Gymnosperm به ندرت دارای آلکالوئید می باشند.
 گفته شده که گیاهان تک ر تولید آلکالوئید نمی کنند. ولی تحقیقات نشان داده که گیاهان خانواده آماریلید Amarylidaceae و لیلیاسه Liliaceae از همزین خانواده های گیاهی هستند که تولید آلکالوئید می کنند.
 آلکالوئید ممکن است در اندامهای مختلف گیاه وجود داشته باشد.

 

منابع پروژه بررسی و شناخت آلکالوئیدها فایل ورد (word) :
1) مفردات پزشکی و گیاهان دارویی ایران
مألف : دکتر یعقوب آئینه چی استاد دانشگاه تهران
2) گیاهان معجزه گر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
یکشنبه 95 مرداد 24 , ساعت 5:21 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  پروژه راه سازی فایل ورد (word) دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه راه سازی فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه راه سازی فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه راه سازی فایل ورد (word) :

بخشی از فهرست پروژه راه سازی فایل ورد (word)

مقدمه ..................................................................................................................................................................................................... 1

فصل اول:
طراحی پلان مسیر ............................................................................................................................................................................................. 2

فصل دوم:
برداشت اطلاعات ارتفاعی مسیر ............................................................................................................................................. 6

فصل سوم:
پروفیلهای طولی .............................................................................................................................................................................................. 10

فصل چهارم:
طراحی روسازی راه ................................................................................................................................................................................ 16

فصل پنجم:
طرح هیدرولیکی.............................................................................................................................................................................................. 17

فصل ششم:
مقاطع عرضی ..................................................................................................................................................................................................... 19

فصل هفتم:
محاسبه احجام عملیات خاکی .................................................................................................................................................... 21

فصل هشتم:
متره و برآورد پروژه ........................................................................................................................................................................... 27

در زمانهای گذشته برای تعیین مسیر از یک رشته روابط کلی استفاده می شده است و عواملی مانند نزدیکترین راه بین آبادانی و شهرها و راههای مال رو ملاک تعیین مسیر نهایی قرار میگرفت . ولی امروز به علت فراوانی وسایط نقلیه ،‏ نه تنها عوامل ایمنی در پیچ و شیب و سرعت و راحتی عبور از راهها ملاک قرار می گیرد بلکه عوامل دیگری از قبیل تاثیر راه در صنایع و کشاورزی منطقه ‏، تجارت و افزایش قیمت زمین های مسکونی باید مورد توجه قرار گیرد .
راههای اولیه بشر از ناهمواریهای زمین پیروی میکرد .اولین پدیده بشر در گسترش راهسازی و در زمینه ترابری،ساخت چرخ بود . پس از چرخ بشر درشکه ، گاری و کجاوه را ساخت . برای این ابزار جابجایی ، راه ها به صورت سنگفرش ساخته شد .
همزمان با گسترش صنایع خودروسازی ، جاده سنگفرش پاسخگوی نیاز آنروز نبود . مهندسین آسفالت را روی جاده ها ریختند که بهترین سطح تماس با لاستیک چرخ خودرو بود و تا به امروز جایگزینی دیگر یافته نشده است .

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
<   <<   1281   1282   1283   1284   1285   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ