سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمند بی کردار، مانند چراغی است که خود را می سوزاند و به مردم روشنی می دهد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
سه شنبه 95 خرداد 11 , ساعت 3:12 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله اعجاز های علمی قرآن فایل ورد (word) دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله اعجاز های علمی قرآن فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله اعجاز های علمی قرآن فایل ورد (word)

اعجاز های علمی قرآن

نمونه‏هایی از اشارات علمی

رتق و فتق آسمان‏ها و زمین

نقش کوه‏ها در استواری زمین

دشواری تنفس با افزایش ارتفاع

آب منشا حیات;

پوشش هوایی حافظ زمین

نهی قرآن از پرخوری و اسراف;

خلق جهان

بزرگ شدن جهان

مدارها

وحدت هستی

پیدایش هستی

تجزیه اتم

کمبود آکسیژن

دوگانگی یا دوقطبی بودن همه چیز

نطفه گذاری در درختان بواسطه باد: 

منابع

پی‏نوشتها

اعجازهای علمی قرآن

«اعجاز علمی قرآن‏»مربوط به اشاراتی است که ازگوشه‏های سخن حق تعالی نمودار گشته و هدف اصلی نبوده است،زیرا قرآن کتاب‏هدایت است و هدف اصلی آن جهت‏بخشیدن به زندگی انسان و آموختن راه‏سعادت به او است.از این‏رو اگر گاه در قرآن به برخی اشارات علمی بر می‏خوریم،از آن جهت است که این سخن از منبع سرشار علم و حکمت الهی نشات گرفته و ازسرچشمه علم بی‏پایان حکایت دارد. قل انزله الذی یعلم السر فی السماوات والارض  ،بگو:آن را کسی نازل ساخته است که راز نهان‏ها را در آسمان‏ها و زمین‏می‏داند»و این یک امر طبیعی است که هر دانش‏مندی هر چند در غیر رشته‏تخصصی خود سخن گوید،از لا به لای گفته‏هایش گاه تعابیری ادا می‏شود که حاکی‏از دانش و رشته تخصص وی می‏باشد.همانند آن که فقیهی درباره یک موضوع‏معمولی سخن گوید،کسانی که با فقاهت آشنایی دارند از تعابیر وی در می‏یابند که‏صاحب سخن،فقیه می‏باشد،گرچه آن فقیه نخواسته تا فقاهت‏خود را در سخنان‏خود بنمایاند.هم چنین است اشارات علمی قرآن که تراوش گونه است و هدف‏اصلی کلام را تشکیل نمی‏دهد

چند تذکر:پیش از آن که نمونه‏هایی از این اشارات علمی ارائه گردد،ضرورت‏است که چند نکته تذکر داده شود

1- برخی را گمان بر آن است که قرآن مشتمل بر تمامی اصول و مبانی علوم‏طبیعی و ریاضی و فلکی و حتی رشته‏های صنعتی و اکتشافات علمی و غیره‏می‏باشد و چیزی از علوم و دانستنی‏ها را فرو گذار نکرده است.خلاصه قرآن علاوه‏بر یک کتاب تشریعی کتاب علمی نیز به شمار می‏رود.برای اثبات این پندارافسانه‏وار،خواسته‏اند دلایلی از خود قرآن ارائه دهند،از جمله آیه و نزلنا علیک‏الکتاب تبیانا لکل شی‏ء ،قرآن را بر تو فرستادیم تا بیان‏گر همه چیز باشد». ما فرطنا فی‏الکتاب من شی‏ء  ،در کتاب-قرآن-چیزی فرو گذار نکردیم‏». و لا رطب و لا یابس الافی کتاب مبین  ،هیچ خشک و تری نیست مگر آن که در کتابی آشکار[ثبت]است‏»

در حدیثی از عبد الله بن مسعود آمده:«من اراد علم الاولین و الآخرین فلیتدبرالقرآن  ،هر که علوم گذشتگان و آیندگان را خواهان باشد،همانا در قرآن تعمق‏نماید»

اگر این گمان از جانب برخی سرشناسان  مطرح نگردیده یا به آنان نسبت داده‏نشده بود،متعرض آن نگردیده در صدد نقد آن بر نمی‏آمدیم،زیرا سستی دلایل آن‏آشکار است

اولین سؤال که متوجه صاحبان این پندار می‏شود آن است که از کجا و چگونه‏این همه علوم و صنایع و اکتشافات روز افزون از قرآن استنباط شده،چرا پیشینیان به‏آن پی نبرده و متاخرین نیز به آن توجهی ندارند؟!

دیگر آن که آیات مورد استناد با مطلب مورد ادعا بی گانه است.زیرا آیه سوره‏نحل در رابطه با بیان فراگیر احکام شریعت است.آیه در صدد اتمام حجت‏برکافران است که روز رستاخیز هر پیامبری با عنوان شاهد بر رفتار امت‏های خودبر انگیخته می‏شود و پیامبر اسلام نیز شاهد بر این امت می‏باشد،زیرا کتاب وشریعتی که بر دست او فرستاده شده کامل بوده و همه چیز در آن بیان شده است وجئنا بک شهیدا علی هؤلاء.و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شی‏ء و هدی و رحمه و بشری‏للمسلمین.یعنی جای نقص و کاستی در بیان وظایف و تکالیف شرعی باقی‏نگذاردیم،تا هدایت و رحمت و بشارتی باشد برای مسلمانان.لذا با ملاحظه شان‏نزول و مخاطبین مورد نظر آیه و نیز صدر و ذیل آیه،به خوبی روشن است که‏مقصود از«تبیانا لکل شی‏ء»همان فراگیری و جامعیت احکام شرع است

اصولا شعاع دائره مفهوم هر کلام،با ملاحظه جای گاهی که گوینده در آن قرارگرفته،مشخص می‏گردد.مثلا محمد بن زکریا که کتاب‏«من لا یحضره الطبیب‏»رانگاشت و یاد آور شد که تمامی آن چه مورد نیاز است در این کتاب فراهم ساخته‏است،از جای گاه یک پزشک عالی مقام سخن گفته است،لذا مقصود وی از تمامی‏نیازها،در چار چوب نیازهای پزشکی است.بر همین شیوه مرحوم صدوق کتاب‏«من لا یحضره الفقیه‏»را تالیف نمود،تا مجموع نیازهای در محدوده فقاهت راعرضه کند.هم چنین است آن گاه که خداوند بر کرسی تشریع نشسته،در رابطه باکتب و شرایع نازل شده بر پیامبران،چنین تعبیری ایفا کند که صرفا به جامعیت‏جنبه‏های تشریعی نظر دارد!

همین گونه است آیه ما فرطنا فی الکتاب من شی‏ء  اگر مقصود از«کتاب‏»قرآن‏باشد.در صورتی که ظاهر آیه چیز دیگر است و مقصود از کتاب،کتاب تکوین و دررابطه با علم ازلی الهی است.آیه چنین است: و ما من دابه فی الارض و لا طائر یطیربجناحیه الا امم امثالکم.ما فرطنا فی الکتاب من شی‏ء ثم الی ربهم یحشرون.یعنی ماهمه موجودات و آفریده‏ها را زیر نظر داریم و هیچ چیز بیرون از علم ازلی ما نیست‏و سرانجام همه موجودات به سوی خدا است

آیه و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو و یعلم ما فی البر و البحر و ما تسقط من ورقه الا یعلمها و لا حبه فی ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین ،در این‏جهت روشن‏تر است،که همه موجودات و رفتار و کردارشان در علم ازلی الهی ثبت‏و ضبط است و حضور بالفعل دارد

و اما حدیث ابن مسعود،صرفا در رابطه با علومی است که وی با آن آشنایی‏داشته و آن،علوم و معارف دینی است و مقصود از اولین و آخرین،سابقین ولا حقین انبیا و شرایع آنان می‏باشد،که تمام آن چه در آن‏ها آمده در قرآن فراهم‏است

2- دومین نکته آن که به کارگیری ابزار علمی برای فهم معانی قرآنی،کاری بس‏دشوار و ظریف است،زیرا علم حالت ثبات ندارد و با پیش رفت زمان گسترش ودگرگونی پیدا می‏کند و چه بسا یک نظریه علمی-چه رسد به فرضیه-که روزگاری‏حالت قطعیت‏به خود گرفته باشد،روز دیگر هم چون سرابی نقش بر آب،محو ونابود گردد.لذا اگر مفاهیم قرآنی را با ابزار ناپایدار علمی تفسیر و توجیه کنیم،به‏معانی قرآن که حالت ثبات و واقعیتی استوار دارند،تزلزل بخشیده و آن را نااستوارمی‏سازیم.خلاصه،گره زدن فرآورده‏های دانش با قرآن،کار صحیحی به نظرنمی‏رسد

آری اگر دانش مندی با ابزار علمی که در اختیار دارد و قطعیت آن برایش روشن‏است،توانست از برخی ابهامات قرآنی-که در همین اشاره‏ها نمودار است-پرده‏بردارد،کاری پسندیده است.مشروط بر آن که با کلمه‏«شاید»نظر خود را آغاز کند وبگوید:شاید-یا به احتمال قوی-مقصود آیه چنین باشد،تا اگر در آن نظریه علمی‏تحولی ایجاد گردد،به قرآن صدمه‏ای وارد نشود،صرفا گفته شود که تفسیر او اشتباه‏بوده است

ما در این بخش از اعجاز قرآنی،با استفاده از برخی نظریه‏های قطعی علم منقول‏از دانش‏مندان مورد اعتماد،سعی در تفسیر برخی اشارات علمی قرآن نموده‏ایم

اما به این نکته باید توجه داشت که هرگز نباید میان دیدگاه‏های استوار دین وفراورده‏های ناپایدار علم،پیوند ناگسستنی ایجاد نمود

3- نکته سوم،آیا تحدی-که نمایان‏گر اعجاز قرآن است-جنبه علمی قرآن را نیزشامل می‏شود؟بدین معنا که قرآن آن گاه که تحدی نموده و هم آورد طلبیده،آیا به‏این گونه اشارات علمی نیز نظر داشته است؟یا آن که بر اثر پیش رفت علم و پی بردن‏به برخی از اسرار علمی که قرآن به آنها اشارتی دارد،گوشه‏ای از اعجاز این کتاب‏آسمانی روشن شده است.به عبارتی دیگر پس از آن که دانش مندان با ابزار علمی که‏در اختیار داشتند توانستند از این گونه اشارات علمی که تا کنون حالت ابهام داشته،پرده بردارند و در نتیجه به گوشه‏ای از احاطه صاحب سخن(پروردگار)پی ببرند ودریابند که چنین سخنی یا اشارتی در آن روزگار،جز از پروردگار جهان امکان صدورنداشته و بدین جهت مساله اعجاز علمی قرآن مطرح گردیده است!

برخی برهمین عقیده‏اند،که این گونه اشارات علمی دلیل اعجاز می‏تواند باشد

ولی تحدی به آن صورت نگرفته است،چون روی سخن در آیات تحدی با کسانی‏است که هرگز با این گونه علوم آشنایی نداشته‏اند. بر این مبنا قرآن در جهت علمی‏همانند دیگر کتب آسمانی است،که صورت تحدی به خود نگرفته‏اند،گرچه‏اشارات علمی دلیل اعجاز می‏توانند باشند

ولی این طرز تفکر از آن جا نشات گرفته که گمان برده‏اند روی سخن در آیات‏تحدی تنها با عرب معاصر نزول قرآن بوده است،در حالی که قرآن مرحله به مرحله‏از محدوده زمانی عصر خویش فراتر رفته و دامنه تحدی را گسترش داده است،نه‏تنها عرب بلکه تمامی بشریت را برای ابدیت‏به هم آوردی فرا خوانده است

یکی از آیات تحدی که در سوره بقره است و پس از ظهور و گسترش اسلام درمدینه نازل گشته،تمامی مردم را مورد خطاب قرار داده است،پس از خطاب یا ایهاالناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم و الذین من قبلکم لعلکم تتقون -با فاصله یک آیه‏می‏فرماید: و ان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فاتوا بسوره من مثله و ادعوا شهداءکم‏من دون الله ان کنتم صادقین.فان لم تفعلوا و لن تفعلوا; همه مردم مخاطب قرارگرفته‏اند،تا چنان چه تردیدی در رابطه با صحت وحی قرآنی در دل‏های شان راه‏یافته،آزمایش کنند آیا می‏توانند حتی یک سوره همانند قرآن بیاورند؟هرگزنتوانسته و نخواهند توانست

آیه قل لئن اجتمعت الانس و الجن علی ان یاتوا بمثل هذا القرآن لا یاتون بمثله و لو کان‏بعضهم لبعض ظهیرا  آب پاکی را بر دست همه ریخته،تمامی انس و جن را به نحوجمعی-که عموم افرادی و ازمانی هر دو را شامل می‏شود  -مورد تحدی قرارداده است و اعلام کرده که اگر همه انسان‏ها و پریان پشت در پشت هم بکوشند تاهم چون قرآنی بیاورند نخواهند توانست

اکنون می‏پرسیم که این گونه گسترش در دامنه تحدی-که همه انسان‏ها را در همه‏سطوح و در طول زمان شامل گردیده است-آیا نمی‏تواند دلیل آن باشد که همه‏جوانب اعجاز قرآنی،هر کدام به فراخور حال مخاطب خاص خود،مورد تحدی‏قرار گرفته باشند؟به سادگی نمی‏توان از کنار این احتمال گذشت‏یا آن رانادیده گرفت!

نمونه‏هایی از اشارات علمی

در قرآن از این گونه اشارات علمی و گذرا بسیار است.برخی از این اشارات از دیرزمان و برخی در سالیان اخیر با ابزار علم روشن شده و شاید بسیاری دیگر را گذشت‏زمان آشکار سازد.دانش مندان-به ویژه در عصر حاضر-در این باره بسیارکوشیده‏اند،گرچه افرادی به خطا رفته ولی بسیاری نیز موفق گردیده‏اند.نمونه‏هایی‏از این گونه اشارات در بخش اعجاز علمی قرآن در کتاب‏«التمهید»ج 6 آمده است،در این جا به جهت اختصار به چند نمونه بسنده می‏کنیم

رتق و فتق آسمان‏ها و زمین

او لم یر الذین کفروا ان السماوات و الارض کانتا رتقا ففتقناهما  «رتق‏»به معنای‏«به‏هم پیوسته‏»و«فتق‏»به معنای‏«از هم گسسته‏»است.در این آیه آمده است که‏آسمان‏ها و زمین به هم پیوسته بوده‏اند و سپس از هم گسسته شدند

مفسران در این پیوسته بودن و گسسته شدن زمین و آسمان‏ها اختلاف نظرداشته‏اند.بیش‏تر بر این نظر بوده‏اند که مقصود از به هم پیوستگی و گسسته شدن،همان گشوده شدن درهای آسمان و ریزش باران است، ففتحنا ابواب السماء بماءمنهمر  ،پس درهای آسمان را با آبی ریزان گشودیم‏».و نیز شکافتن زمین و روییدن‏گیاه،چنان چه می‏فرماید: ثم شققنا الارض شقا فانبتنا فیها حبا  ،زمین را شکافتیم وپس در آن،دانه رویانیدیم‏».علامه طبرسی گوید:«و این معنا از دو امام(ابو جعفرباقر و ابو عبد الله صادق علیهما السلام روایت‏شده است  ،در«روضه کافی‏»روایتی ضعیف‏السند از امام باقر علیه السلام است  و در تفسیر قمی روایتی که اتصال سندی ندارد ازامام صادق علیه السلام روایت‏شده است

تفسیر دیگری در این باره شده که آسمان‏ها و زمین ابتدا به هم پیوسته بودندسپس از هم جدا گشته و به این صورت در آمده‏اند. چنان چه در سوره‏«فصلت‏»

می‏خوانیم: ثم استوی الی السماء و هی دخان فقال لها و للارض ائتیا طوعا او کرها قالتااتینا طائعین.فقضاهن سبع سماوات  ، [خداوند]هنگامی که به آفرینش آسمان روی‏آورد،آسمان‏ها به صورت دودی-توده گازی-بودند.آن گاه به زمین و آسمان فرمان‏داد که به صورت جدا از هم حضور یابند-چه بخواهند و چه بخواهند-(یعنی یک‏فرمان تکوینی بود)،آن‏ها[به زبان حال]گفتند:فرمان پذیر آمدیم.سپس هفت‏آسمان را این چنین استوار ساخت‏»

مطلب مذکور در آیه فوق مبین یک حقیقت علمی است که دانش روز،کم و بیش‏به آن پی برده است و آن این است که منشا جهان مادی به صورت یک توده گازی‏بوده است.بدین ترتیب واژه‏«دخان‏»در کلمات عرب،دقیق‏ترین تعبیر از ماده‏نخستین ساختار جهان است

مولا امیر مؤمنان-مکررا-در نهج البلاغه به همین حقیقت علمی که آیه کریمه به‏آن اشارت دارد،تصریح فرموده است.در اولین خطبه نهج البلاغه-که درباره‏آفرینش جهان است-می‏خوانیم:«ثم انشا سبحانه فتق الاجواء و شق الارجاء وسکائک الهواء;ثم فتق ما بین السماوات العلی فملاهن اطوارا من ملائکته،سپس‏خداوند فضاهای شکافته و کرانه‏های کافته و هوای به آسمان و زمین راه یافته راپدید آورد;آن گاه میان آسمان‏های زبرین را بگشود و از گونه گون فرشتگان پرنمود».در خطبه 211 می‏فرماید:«ففتقها سبع سماوات بعد ارتتاقها،آن‏ها را از هم‏شکافت پس از آن که به هم پیوسته بودند»

علامه مجلسی-در شرح روضه کافی-پس از نقل دو روایت‏سابق الذکرمی‏فرماید:«این دو روایت،بر خلاف آن چیزی است که از مولا امیر مؤمنان علیه السلام‏رسیده است‏».در این باره تفصیلا سخن گفته‏ایم

نقش کوه‏ها در استواری زمین

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

لیست کل یادداشت های این وبلاگ