سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پاکدامنى زیور درویشى است ، و سپاس زینت توانگرى . [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 95 خرداد 12 , ساعت 3:45 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله دیدگاه امام در مورد زنان فایل ورد (word) دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله دیدگاه امام در مورد زنان فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله دیدگاه امام در مورد زنان فایل ورد (word)

مقدمه  
مادر موجودی بی همتا  
حضور در سازندگی  
مشارکت سیاسی  
بینش امام خمینی  در ارتباط با زن‌ در عرفان‌ اسلامی‌ و  ابن عربی  
امام‌ خمینی‌ قدس‌ سره‌ الشریف‌  
منابع  
پی‏نوشت‏ها    

مقدمه

          در طول تاریخ افراد زیادی در مورد حقوق زنان سخن گفته اند، اما سخن و رفتارشان باهم یکسان نبوده است، اما حضرت امام خمینی(ره) یکی از افرادی است که حرف و سخنش با عمل و کردارش در رابطه با زنان یکسان بوده است.ما به مناسبت 14 خرداد ماه سالروز رحلت حضرت امام خمینی(ره) به بیان مطالبی در خصوص نظرات امام در مورد بانوان می پردازیم

    زن و مرد دارای یک حقیقت وجودی هستند

       در دین مقدس اسلام که از جانب خدای متعال بر پیامبر اکرم(ص) نازل شده است: بیان شده است که زن و مرد با یک حقیقت وجودی آفریده شده اند و هر دوی آنها از یک حقیقت سر چشمه گرفته اند و قرآن کریم به طور کلی تفاوتهای بین زن و مرد را به طور کلی نفی می کند. همان کسی که در مرحله آفرینش از یک حقیقت سخن می گوید، در مرحله عمل و تکلیف نیز از هر دوی آنها به عنوان انسان یاد می کند. و می فرماید: ان اکرمکم عندا.. اتقاکم(1)

      حضرت امام خمینی(ره) نیز بر این نکته تاکید دارد: و می فرماید: از نظر حقوق انسانی تفاوتی بین زن و مرد نیست، زیرا که هر دو انسان هستند، زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همانند مرد دارد. بله در بعضی موارد تفاوت هایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد.(2)

    مادر موجودی بی همتا

    یکی دیگر از مسایلی که بسیار مورد توجه حضرت امام(ره) بوده است، نقش والای زنان به عنوان مادر بوده است.در این مورد می فرماید: شما خانم ها شرف مادری دارید که در این شرف از مردها جلو هستید، و مسئولیت تربیت بچه را در دامن خودتان دارید، اول مدرسه ای که بچه دارد، دامان مادر است، مادر خوب بچه خوب تربیت می کند و خدای نخواسته اگر مادر منحرف باشد، بچه از همان دامن مادر منحرف بیرون می آید و چون بچه ها آن علاقه ای که به مادر دارند به هیچ کس ندارند و در دامن مادر هستند با تمام چیزهایی که دارند، آرزوهایی که دارند خلاصه می شود در مادر و همه چیز را در ما در می بینند حرف مادر، خلق مادر، عمل مادر، در بچه ها اثر دارد.(3)

    حضور در سازندگی

    یکی دیگر از صحنه های حضور زنان بعد از جنگ تحمیلی، سازندگی ویرانه های شهرهای مورد حمله بوده است

    حضرت امام(ره) در این مورد بیان داشته است

    “همه ملت ایران، چه بانوان و چه مردان باید این خرابه ای که برای ما گذاشته اند، بسازند، با دست مرد تنها درست نمی شود. مرد و زن باید این خرابه را بسازند.”(4)

    مشارکت سیاسی

    بانوان ایرانی به برکت انقلاب اسلامی و راهنمایی های حضرت امام(ره) از بینش سیاسی خاصی بهره مند شدند

    - بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در این مورد بیان کرده است

  زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد، زنها در جمهوری اسلامی باید رای بدهند همان طوری که مردان حق رای دارند، زنها هم حق رای دارند.(5)

بینش امام خمینی  در ارتباط با زن‌ در عرفان‌ اسلامی‌ و  ابن عربی

عرفا مسئله‌ وجود زن‌ را از دیدگاه‌ دیگری‌ مورد بحث‌ قرار داده‌ و سعی‌ کرده‌اندمقام‌ و موقعیت‌ زن‌ را از یک‌ دیدگاه‌ وجودی‌ و الهی‌ تبیین‌ کنند. ذکورت‌ و انوثت‌، یامرد و زن‌ بودن‌ می‌باید معلل‌ به‌ علل‌ حقیقی‌ وجودی‌ باشد و مادام‌ که‌ ما این‌ مسئله‌ رااز یک‌ دیدگاه‌ وجودی‌ الهی‌ تبیین‌ و تعلیل‌ نکرده‌ باشیم‌ نمی‌توانیم‌ گفت‌ که‌ ما به‌ رازآفرینش‌ زن‌ پی‌ برده‌ایم‌ در حالی‌ که‌ می‌بینیم‌ متفکران‌ دیگر، غالباً مسئله‌ را از یک‌دیدگاه‌ سطحی‌ و ظاهری‌ مورد تحلیل‌ و بررسی‌ قرار داده‌اند، نظر عرفا، خاصه‌عرفای‌ کامل‌ مکمل‌ درباره‌ شأن‌ و مقام‌ وجودی‌ زن‌ چیزی‌ دیگر بوده‌ است‌. که‌ ما دراینجا به‌ بیان‌ برخی‌ از اقوال‌ آنان‌ در این‌ خصوص‌ می‌پردازیم‌. در این‌ جا نظر ابن‌ عربی‌که‌ یکی‌ از عرفای‌ نامی‌ است‌ را مورد بررسی‌ قرار می‌دهیم‌

یکی ا ز مسائلی‌ که‌ ابن‌ عربی‌ در کتاب‌ فصوص‌ الحکم‌ مطرح‌ می‌سازد مقام‌ زن‌ ومرتبه‌ او در نظام‌ وجود است‌ و جالب‌ این‌ که‌ ابن‌ عربی‌ این‌ مسأله‌ را در یکی‌ ازمهمترین‌ فصولی‌ که‌ به‌ مقام‌ محمدی‌ اختصاص‌ داده‌ مطرح‌ می‌سازد. شایسته‌ ذکراست‌ که‌ ابن‌ عربی‌ در این‌ کتاب‌ درباره‌ بیست‌ و هفت‌ پیامبری‌ که‌ نام‌ آنها در قرآن‌ ذکرشده‌ است‌، بحث‌ می‌کند و در هر فصی‌ از فصوص‌ این‌ کتاب‌ با اشاره‌ به‌ آیات‌ وروایاتی‌ که‌ درباره‌ پیامبری‌ وارد شده‌ است‌ به‌ بحث‌ درباره‌ مقام‌ و مرتبه‌ آن‌ پیامبر ومنزلت‌ او در مدارج‌ معرفت‌ و قرب‌ الهی‌ می‌پردازد. در آخرین‌ فص‌ از فصوص‌ این‌کتاب‌ که‌ در حقیقت‌ خاتم‌ فصوص‌ است‌ ابن‌ عربی‌ به‌ مسئله‌ مقام‌ زن‌ و محبت‌ او، سهم‌او در معرفت‌ الهی‌، اشاره‌ می‌کند و آن‌ را از اختصاصات‌ مقام‌ محمدی‌ که‌ کمال‌ مرتبه‌نبوت‌ است‌ می‌داند بحث‌ درباره‌ مقام‌ و شان‌ الهی‌ زنان‌ بخش‌ اعظم‌ فص‌ محمدی‌ راشامل‌ می‌شود

تمامی‌ بحث‌ ابن‌ عربی‌ درباره‌ این‌ حدیث‌ نبوی‌ است‌ که‌ جُبِّب‌َ اِلی‌َّ مِن‌ْ دُنیاکَم‌ثَلاث‌ٌ، النِشاءُ وَ الطیب‌ُ و جُعِلَت‌ْ قُرّه‌ُ عَینی‌ فِی‌ الصَلوه‌ِ؛  یعنی‌ خداوند از این‌ دنیای‌شما محبت‌ سه‌ چیز را در دل‌ من‌ قرار داده‌ است‌، زنان‌، عطر و نماز و نور دیده‌ وآرامش‌ دل‌ را در نماز قرار داده‌ است‌. ابن‌ عربی‌ سعی‌ می‌کند با بحث‌ درباره‌ این‌حدیث‌ مقام‌ ممتاز حضرت‌ رسول‌ (ص‌) را در میان‌ پیامبران‌ الهی‌ مشخص‌ سازد و ازاین‌ رهگذر دو مسأله‌ محبت‌ و معرفت‌ الهی‌ را که‌ این‌ حدیث‌ بر آن‌ دلالت‌ می‌کند وکمال‌ نوع‌ انسان‌ در آن‌ نهفته‌ است‌ و کمال‌ آن‌ در مرتبه‌ حقیقت‌ محمدیه‌ به‌ ظهوررسیده‌ است‌ گوشزد نماید

به‌ نظر ابن‌ عربی‌ ازا بن‌ حیث‌ محبت‌ زن‌ در وجود مرد سرشته‌ شده‌ است‌ که‌ زن‌جزئی‌ از حقیقت‌ مرد است‌ و این‌ شوق‌ متقابل‌ مرد به‌ زن‌ نمودار شوق‌ اصل‌ به‌ فرع‌ وفرع‌ به‌ اصل‌ خویش‌ است‌

بشنوازنی‌ چون‌ حکایت‌ می‌کندو از جدائیها شکایت‌ می‌کند

کزنیستان‌ تا مرا ببریده‌ اندازنفیرم‌ مرد و زن‌ نالیده‌اند

هرکسی‌ کود و رماند از اصل‌ خویش‌بازجوید روزگار وصل‌ خویش‌

پس‌ هر اصلی‌ طالب‌ فرع‌ و هر کلی‌ مشتاق‌ به‌ جزء است‌ و در واقع‌ محبت‌ زنان‌فرعی‌ است‌ از یک‌ اصل‌ وجودی‌ و محبت‌ کلی‌ که‌ در همه‌ کائنات‌ سریان‌ دارد و آن‌حب‌ الهی‌ یا حب‌ حق‌ به‌ خلق‌ است‌ که‌ اصل‌ وجود و ایجاد است‌ و اگر این‌ حب‌وجودی‌ در میان‌ نبود از عالم‌ و آدم‌ خبری‌ نبود. چنانکه‌ در حدیث‌ آمده‌ است‌ که‌کُنْت‌ُ کَنْزاً مَخْفیاً فَاَحْبَیْت‌ُ اَن‌ْ اُعْرَف‌ٌ فَخَلَقْت‌ُ الْخَلْق‌َ لِکَی‌ْ اُعْرَف‌ْ

اما حب‌ الهی‌ دو جنبه‌ مختلف‌ دارد یکی‌ حب‌ حق‌ به‌ خلق‌ و دیگری‌ حب‌ وشوق‌ خلق‌ به‌ حق‌ است‌. اما شوق‌ حق‌ به‌ خلق‌ شدیدتر از شوق‌ خلق‌ به‌ حق‌ است‌،چنان‌ که‌ در حدیث‌ قدسی‌ خطاب‌ به‌ حضرت‌ داود آمده‌ است‌ که‌ «یا داود اِنی‌ اشدشوقاً الیهم‌» یعنی‌ از داود شوق‌ من‌ به‌ لقای‌ بندگان‌ من‌ بسی‌ بیشتر از اشتیاق‌ آنان‌ به‌دیدار فن‌ است‌. ابن‌ عربی‌ در این‌ رهگذر دلایلی‌ را می‌آورد مبنی‌ بر این‌ که‌ شوق‌ اصل‌،به‌ فرع‌، بسی‌ بیشتر از شوق‌ فرع‌ به‌ اصل‌ خویش‌ است‌، چون‌ فرع‌ در حقیقت‌ چیزی‌جز اصل‌ نیست‌ و شوق‌ فرع‌ به‌ اصل‌ در حقیقت‌ شوق‌ اصل‌ به‌ خویشتن‌ است‌ که‌ درمظهر عبد مشتاق‌ اشتیاق‌ به‌ خویش‌ است‌. پس‌ اشتیاق‌ حق‌ به‌ خلق‌ شامل‌ اشتیاق‌خلق‌ به‌ حق‌ نیز می‌شود و بر هر دو معنای‌ اشتیاق‌ دلالت‌ می‌کند و از این‌ حیث‌ بسی‌کامل‌تر از اشتیاق‌ عبد و خلق‌ به‌ حق‌ است‌
محبت‌ از نظر ابن‌ عربی‌ به‌ نحو دوام‌ میان‌ حق‌ و خلق‌ وجود دارد و مادام‌ که‌ حب‌و محبت‌ دوام‌ دارد شوق‌ لقا و وصال‌ هم‌ علی‌ الدوام‌ استمرار خواهدداشت‌، زیراظهور حق‌ در عالم‌، در صور خلق‌ دائمی‌ است‌ و علت‌ آن‌ نیز حب‌ ذاتی‌ حق‌ برای‌ظهور و اظهار است‌ و چون‌ لازمه‌ حب‌ فنای‌ مطلق‌ است‌، او موجودات‌ عالم‌ را فانی‌در این‌ محبت‌ می‌بیند. وجود به‌ مثابه‌ دایره‌ای‌ است‌ از محبت‌ که‌ آغاز آن‌ فراق‌ و پایان‌آن‌ وصال‌ است‌
این‌ لقای‌ الهی‌ در این‌ عالم‌ برای‌ اهل‌ شهود و مقربان‌ الهی‌ حاصل‌ می‌شود،کسانی‌ که‌ در این‌ عالم‌ از تعینات‌ و انیات‌ مجازی‌ خویش‌ فانی‌ شده‌ و از قیود طبیعت‌و مشتیهات‌ نفسانی‌ بریده‌ و به‌ موت‌ ارادی‌ که‌ همان‌ مرتبه‌ فنا باشد متحقق‌ گشته‌ و باتحقق‌ به‌ مرتبه‌ فنا به‌ کمال‌ محبت‌ و عین‌ قرب‌ رسیده‌ باشند. کمال‌ ظهور این‌ حب‌ دراین‌ عالم‌، از دیدگاه‌ ابن‌ عربی‌، در مظهر انسانی‌ آن‌، در محبت‌ میان‌ مرد و زن‌ دیده‌می‌شود و خود بیان‌ کاملی‌ در این‌ نشأه‌ ناسوتی‌ از مرتبه‌ فناست‌ که‌ به‌ تعبیر او در نکاح‌به‌ منصه‌ ظهور می‌رسد. محبت‌ انسانی‌ جوه‌ای‌ از مشاهده‌ نور جمال‌ حق‌ است‌ که‌ ازافق‌ وجود زن‌ تجلی‌ کرده‌ است‌

بازهم‌ ابن‌ عربی‌ در ارتباط‌ با همین‌ حدیث‌ نبوی‌ مقام‌ ممتاز زن‌ را از دیدگاه‌دیگری‌ مورد توجه‌ قرار می‌دهد. انسان‌ از نظر او مظهر جامعه‌ اسما و صفات‌ الهی‌است‌ و در نشأه‌ وجود، انسان‌ ظهور تجلی‌ اسماء و صفات‌ حسنای‌ الهی‌ است‌. انسان‌به‌ مصداق‌ فاذا سویته‌ و نفخت‌ فیه‌ من‌ روحی‌، به‌ مرتبه‌ توبه‌ و اعتدال‌ وجودی‌ رسیده‌و در نتیجه‌ شایسته‌ نفخ‌ روح‌ الهی‌ گشته‌ است‌ و فرشتگاه‌ مأمور به‌ سجده‌ آوردن‌بروی‌ شده‌اند. پس‌ نفس‌ انسانی‌ نفخه‌ ایست‌ الهی‌ که‌ در آن‌ همه‌ کمالات‌، ظهور وبروز یافته‌ است‌. در نتیجه‌ معرفت‌ نفس‌، بهترین‌ راه‌ برای‌ معرفت‌ رب‌ است‌ بلکه‌بمصداق‌ من‌ عرف‌ نفسه‌ فقد عرف‌ ربه‌ تنها طریق‌ کامل‌ جهت‌ معرفت‌ ربوبیت‌ حق‌است‌ و انسان‌ به‌ جهت‌ تحقق‌ به‌ حقیقت‌ اسماء، و به‌ اندازه‌ ظهور آنها در مظهر وی‌،علم‌ شهودی‌ به‌ آنها کسب‌ می‌کند. انسان‌ به‌ تعبیر ابن‌ عربی‌ در حکم‌ آیینه‌ و مرآتی‌است‌ که‌ خداوند کمالات‌ خویش‌ را در آنها مشاهده‌ می‌کند. چنان‌ که‌ در فص‌ آدمی‌از کتاب‌ فصوص‌ الحکم‌ به‌ این‌ معنی‌ اشاره‌ دارد که‌ چون‌ خداوند سبحانه‌ و تعالی‌اراده‌ کرد که‌ اسماء حسنای‌ خویش‌ را در مرتبه‌ خارج‌ از ذات‌ خویش‌ مشاهده‌ کند وسر اسمای‌ خویش‌ را بر خویش‌ اظهار نماید عالم‌ را به‌ مانند آئینه‌ای‌ آفرید، زیرا به‌تعبیر وی‌، دیدن‌ خود را در ذات‌ خود به‌ مانند دیدن‌ خود در امر دیگری‌ که‌ برای‌ آن‌به‌ مانند آئینه‌ باشد نیست‌. اما عالم‌ بدون‌ آدم‌ مانند کالبدی‌ بی‌ روح‌ و آئینه‌ای‌ فاقدجلا بود و وجود آدم‌ عین‌ جلای‌ این‌ آئینه‌ و روح‌ این‌ کالبد است‌ و عالم‌ ما آفرینش‌آدم‌ به‌ کمال‌ وجود و غایت‌ ایجاد رسیده‌ است‌ و به‌ همین‌ جهت‌ وی‌ از آدم‌ به‌ انسان‌العین‌ وجود، یا مردمک‌ چشم‌ عالم‌ تعبیر می‌کند، فانه‌ به‌ ینظر الحق‌ الی‌ خلقه‌فیرحمهم‌، بدین‌ معنی‌ که‌ خداوند بواسطه‌ وجود او به‌ خلق‌ نظر می‌نماید و فیض‌وجود و رحمت‌ رحمانی‌ ایجادی‌ را، بر عالم‌ افاضه‌ می‌نماید

اما در نظر ابن‌ عربی‌ کمال‌ شهود حق‌، در مظهر عالم‌ و آدم‌ در وجود زن‌، یا بهتربگوئیم‌ در مرآت‌ وجود او متحقق‌ می‌شود و گوئی‌ در نظر او لفظ‌ «مرأه‌» در زبان‌عربی‌ که‌ بمعنای‌ زن‌ است‌ بالفظ‌ «مرآه‌» که‌ به‌ معنای‌ آئینه‌ است‌ تناسب‌ تام‌ دارد. زن‌ ازنظر او آئینه‌ تمام‌ نمای‌ کمالات‌ الهی‌ و مجلای‌ تا صفات‌ جمال‌ است‌. اگر مرد، حق‌را در آئینه‌ وجود خویش‌ مشاهده‌ کند، این‌ شهود و معرفتی‌ که‌ از آن‌ حاصل‌ می‌شودجنبه‌ انفعالی‌ دارد. اما اگر خویش‌ را در مرآت‌ وجود زن‌ مشاهده‌ نماید. این‌ شهودی‌تام‌ و کامل‌ است‌. زیرا حق‌ را در دو مظهر فعلی‌ و انفعالی‌ مشاهده‌ کرده‌ است‌. به‌ هرحال‌ از نظر ابن‌ عربی‌، زن‌ نه‌ تنها کاملترین‌ مظهر حُب‌ِّ الهی‌ است‌، بلکه‌ مجلای‌ تام‌ وکاملی‌ از ظهور کمالات‌ حق‌ در خلق‌ است‌ و مرآتی‌ است‌ که‌ در آن‌ عارف‌ و اصل‌،اسماء و صفات‌ و کمالات‌ حق‌ را مشاهده‌ می‌نماید. به‌ همین‌ جهت‌ است‌ که‌ درحدیث‌ شریف‌ حبب‌ الی‌ ; سخن‌ از زن‌ بمیان‌ آمده‌ و سر این‌ که‌ حضرت‌ رسول‌ (ص‌)در آنزنان‌ را بر دیگران‌ (عطر و نماز) مقدم‌ داشته‌ است‌ از این‌ بیان‌ روشن‌ می‌شود

; صلاح‌ و فساد یک‌ جامعه‌ از صلاح‌ و فساد زنان‌ در آن‌ جاعمه‌ سرچشمه ‌می‌گیرد

یک‌ مادر ممکن‌ است‌ بچه‌اش‌ را خوب‌ تربیت‌ کند و آن‌ بچه‌ یک‌ امت‌ را نجات‌دهد و ممکن‌ است‌ بد تربیت‌ کند و آن‌ بچه‌ موجب‌ هلاک‌ یک‌ امت‌ شود

امام‌ خمینی‌ قدس‌ سره‌ الشریف‌

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

لیست کل یادداشت های این وبلاگ