
مقاله لوکوربوزیه معمار فایل ورد (word) دارای 35 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله لوکوربوزیه معمار فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله لوکوربوزیه معمار فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله لوکوربوزیه معمار فایل ورد (word) :
لوکوربوزیه معمار
شرح مختصری از تاریخچه زندگی ، سبک ، تجزیه و تحلیل آثار وی
شارل ادوارد ژانره معروف به لوکوربوزیه ، پدر معماری و یکی از پیشگامان معماری مدرن ، ( مدرن متعالی) ، آرشیتکت ، مهندس و معمار معروف سوئیسی فرانسوی ، قرن بیستم ، در 4 می سال 1897 قدم به عرصه وجود نهاد . او در دفتر دو تن از معروف ترین معماران آن دوره در اروپا، یعنی اگوست پره و پیتر بهرنز به مدت چند سال کار کرد و سپس به بالکان، آسیای صغیر ، یونان و رم سفر نمود.
لوکوربوزیه هنوز خیلی جوان بود که به نشر افکار انقلابی خود در باره لزوم تحول در سبک معماری پرداخت و بعد از آن که افکار خود را با ایجاد بناهایی در گوشه و کنار جهان به مرحله عمل درآورد ، شهرت بین المللی یافت . و در اکثر ممالک بزرگ و کوچک جهان بناهایی از او به یادگار مانده است.
نقش لوکوربوزیه در معماری نو مانند نقش پیکاسو در نقاشی نو بود . او مانند پیکاسو زندگی درویشانه بسیار ساده ای داشت و تا آخر عمر در همان آتیله محقر خود که در جوانی تاسیس کرده بود ، کار کرد. این آتلیه ، اتاق کوچکی بیش نبود و شمار همکاران لوکوربوزیه هرگز از چهار یا پنج نفر بیشتر نشد. گاه اتفاق افتاد که تنگی جا سبب شود نقشه های اجرایی کارها در جایی دیگر رسم شوند.
این آرشیتکت و معمار برجسته جهان در قرن بیستم پس از 68 سال زندگی روز 27 اوت 1965 میلادی هنگام استحمام طبی در پلاژ ” رک برون ” فرانسه غرق شد .
“مختصری از سبک معماری لوکوربوزیه “
سبک معمار لوکوربوزیه ، معماری مدرن متعالی است. و لی بهتر است قبلا توضیحاتی در رابطه با سبک کلی معماری مدرن داده شود.
معماری مدرن که سبکی غالب و جهانگیر در قرن بیستم میلادی بوده ، ریشه در تحولاتی دارد که خاستگاه آن شهر فلورانس در شمال ایتالیا ، در حدود چهار صد سال پیش از ظهور معماری مدرن بوده است. ولی باید توجه داشت که معماری مدرن بصورت یک مکتب معماری با مبانی نظری مدون و ساختمانهای ساخته شده بر اساس اندیشه مدرن،از اواخر قرن 19 میلادی شکل گرفت. خاستگاه این معماری در شهر شیگاگو ، و در اروپا شهرهای پاریس ، برلین و وین بود. و همچنین قابل ذکر است که معماری مدرن ، نقطه عطفی در تاریخ معماری غرب و یا به عبارت دیگر ، در تاریخ معماری جهان بود. زیرا برای اولین بار ، نگرش از سنّت و تاریخ و گذشته ، بعنوان منبع الهام معماری تغییر جهت داد و آینده و پیشرفت ، بعنوان موضوع و هدف اصلی معماری مطرح شد.
معماران و نظریه پردازان مدرن سعی کردند ، معماری را با علم ، تکنولوژی و جهان در حال تحول همگون سازند.
به هر حال اگر بخواهیم اعضای خانواده معماری مدرن را نام ببریم شامل سه دوره اصلی ، معماری مدرن اولیه ، معماری مدرن متعالی و معماری مدرن متاخّر ، خواهد بود که هر کدام از آنها نیز دارای زیر مجموعه هایی هستند. ولی همانطوری که قبلا اشاره شد ، سبک معماری لوکوربوزیه ، معماری مدرن متعالی بود که به اختصار به شرح این نوع سبک میپردازیم.
معماری مدرن متعالی و یا به عبارتی اوج معماری مدرن در بین دو جنگ جهانی اول و دوم ، یعنی عمدتاَ در دهه های 20 و 30 میلادی در اروپا و آمریکا مطرح بود. در دوره معماری مدرن اولیه ، کماکان سبکهای تاریخ گرایی , همچون نئوکلاسیک ، رمانتیک و بالاخص التقاتی ، بعنوان سبک های مهم و رایج در غرب ، حائز اهمیت بودند. مانند مکتب شیگاگو ، که بعد از یک دوره نسبتاَ کوتاه بیست ساله ، در مقابل سبکهای تاریخ گرایی نتوانست دوام بیاورد. نهضت هنر نو نیز در اروپا بلا رقیب نبود و بسیاری از ساختمانهای مهم ، به سبک های مختلف تاریخی در اروپا ، همچنان احداث می شد. ولی با پایان جنگ جهانی اوِّل و نیاز شدید به ترمیم خرابی های جنگ و تولید انبوه ساختمان ، گرایش به سمت معماری مدرن افزایش یافت. لذا استفاده از تکنولوژی روز، مصالح مدرن ، پیش ساختگی ، عملکرد گرایی و دوری از سبکهای پر زرق و برق تاریخی ، مورد توجه قرار گرفت .
در این دوره معماری مدرن بعنوان تنها سبک مهم در غرب مطرح شد و دامنه نفوذ آن بصورت یک سبک جهانی ، در اقصا نقاط گیتی گسترش یافت.
یکی از موضوعات کلیدی و بسیار مهم در دوره مدرن متعالی ، مسئله صنعت ، تولیدات صنعتی و تکنولوژی بود. تمامی معماران صاحب نام ، در این دوره به نوعی با مسئله تکنولوژی درگیر بودند. و معماران دیگری مانند والتر گروپیوس و میس ونده رو ، که همفکر با لوکوربوزیه بودند ، سعی در قطع کردن وابستگی های معماری مدرن ، به گذشته و تاریخ گرایی داشتند. و بجای آن خواهان جایگزینی تکنولوژی و عملکرد ، بعنوان منبع الهام معماری شدند. و گروهی دیگر نیز مانند فرانک لوید رایت و آلوار آلتو خواهان استفاده از امکانات مدرن ، برای رسیدن به یک معماری همگون با طبیعت بودند.
الگوی شهر طراحی شده لوکوربوزیه
لوکوربوزیه شهرهای آینده را شهرهایی تجسم نمود که از آسمانخراشهای عظیم و مرتفع تشکیل شده است . در هر یک از این آسمانخراشها ی چند عملکردی ، حدود صد هزار نفر کار و زندگی خواهند کرد. در این ساختمانها ، آپارتمانهای مسکونی ، ادارات ، فروشگاه ها ، مدارس ، مراکز تجمع و کلیه احتیاجات یک محله بسیار بزرگ فراهم است. ساکنان این مجتمع ها ، از دود و سر و صدای ترافیک اتومبیل ها به دور هستند و بجای آن از آفتاب و دید و منظر زیبا استفاده میکنند.
بر اساس این نظریه ، دو شهر مهم در دهه پنجاه میلادی ، طراحی و اجرا شد. یکی شهر چندیگار در هند بود که توسط خود لوکوربوزیه طراحی شد. البته به درخواست جواهر لعل نهرو ، نخست وزیر وقت هند ، که از او خواسته بود شهری جدید با نگرش به سمت توسعه و آینده در پنجاب هند طراحی کند. برای طرح این شهر که چندیگار نام گرفت ، لوکوربوزیه از جدیدترین ظوابط شهر سازی و معماری مدرن که عمدتاَ خود او مسئول تبیین آنها بود ، استفاده کرد.
یک مرکز اداری وسیع برای استقرار ساختمانهای ایالتی و تعدادی محلات مسکونی در اطراف آن. بعلاوه خیابانهای عریض ، پارک های وسیع و مغازه های بزرگ برای این شهر در نظر گرفته شد.
لوکوربوزیه خود چند ساختمان مهم ایالتی، از جمله ساختمانهای پارلمان و ساختمان دادگاه عالی را با بتن نمایان طراحی کرد. این شهر از سال 1952 آغاز شد.
دومین شهری که توسط عقاید لوکوربوزیه طراحی شد ، شهر برازیلیا ، پایتخت برزیل بود که توسط لوچیو کوستا و اسکار نیمایر در سال 1957 طراحی شد. نمایر خود با لوکوربوزیه ، در طراحی ساختمان وزارت آموزش و پرورش برزیل در سال 1936 همکاری کرده بود.
همچنین ساختمان طراحی شده توسط نورمن فاستر ، معمار سبک های-تک ، بنام برج هزاره توکیو 1989 در ساحل شهر توکیو را میتوان نمونه کاملی از برج های چند منظوره نظریه لوکوربوزیه تلقی کرد.
لوکوربوزیه عقاید مطرح شده خود در مورد معماری مدرن را ، در طرح ویلا ساووا ، در پو آسی در شمال پاریس ( 30-1928 ) به نمایش گذارد. وی تکنولوژی بعنوان منبع الهام معماری مدرن و پنج اصل ساختمان مدرن را بصورتی هنرمندانه و شاعرانه و با توجه به عقیده قبلی خود که ” خانه بعنوان ماشینی برای زندگی میباشد ” را در این ماشین زیستی پیاده کرد. عملکرد این ساختمان ، که همچون ماشینی بی آلایش ، در وسط و مسلط بر محیط اطراف قرار گرفته ، فراهم نمودن شرایط آسایش برای انسان است.
ویلا ساووا ، در پو آسی در شمال پاریس ( 31-1928 )
” شرح آثار لوکوربوزیه “
طرحها و پروژه های لوکوربوزیه در بسیاری از کشورها به اجرا در آمد . ولی بیشترین کارهای او در فرانسه و هندوستان بود که به اختصار به قسمتی از آثار او پرداخته و سعی شده است آثار لوکوربوزیه به ترتیب تاریخ اجرای پروژه توضیح داده شود که در ذیل به 30 آثار وی با عکسهای مربوطه ، میپردازیم.
با توجه به تاریخ شروع اولین پروژه ایشان ، شاید بتوان گفت که وی جزو یکی از فعالترین معماران در عرصه معماری بوده است. چرا که پروژه خانه دم اینو را در سال 1914 و درست در17 سالگی، طراحی و اجرا کرده است.
1) پروژه خانه دم اینو – فرانسه ( 1914 )
فرم کلّی این پروژه بصورت مستطیل بوده و کاربرد ستونهای بتنی ، برای نگهداری سقف و کف بدون اتَکا به دیوارهای باربر را بصورت کامل نشان میدهد.
لوکوربوزیه (27 آگوست 1965–6 اکتبر 1887)، اسم مستعار چارلز ادوارد ژان نرت گریس است. او یک معمار معروف بود که با سبکی که امروزه سبک بین المللی نامیده می شود به همراهی لودویگ میس واندر روهه، والتر گروپیوس و تئو وان داربورگ کار می کرد. او همچنین در طراحی مبلمان دستی داشت.
لوکوربوزیه در لشودفوند (La Chaux-de-Fonds)، شهر کوچکی در شمال غربی سوئیس، در نزدیکی مرز فرانسه متولد شد. لوکوربوزیه علاقه ی زیادی به هنرهای بصری داشت و نزد شخصی به نام چارلز لپلاتنیه، که معلم یک مدرسه ی هنرهای زیبای محلی بود و خود در بوداپست و پاریس درس خوانده بود، به آموختن مبانی هنر پرداخت.
اولین خانه هایی که او طراحی کرد در لشودفوند و متعلق به خود وی بودند، مانند ویلا فالت (Villa Fallet) ویلا شوآب (Villa Schwob) و ویلا ژان نرت (این خانه ی آخر را برای پدر و مادرش ساخته بود). این خانه ها یادآور سبک معماری رایج، منطبق بر طبیعت کوه های بومی در آن منطقه، یعنی رشته کوههای آلپ بودند.
لوکوربوزیه همیشه برای فرار از محدودیت های حاکم در شهرش، به دورتا دور اروپا سفر می کرد. در حدود سال 1907به پاریس رفت. در آنجا در دفتر یک فرانسوی پیشگام تولید بتن تقویت شده، به نام آگوست پرت (August Perret ) کار پیدا کرد. بین اکتبر 1910و مارس 1911برای پیتر بیرنس–معمار و طراح معروف آن زمان–در نزدیکی برلین کار کرد و در آنجا با لودویگ میس واندر روهه ی جوان ملاقات کرد. در آن موقع می توانست آلمانی را بسیار روان و سلیس صحبت کند. هر دوی این تجربه ها تأثیرات زیادی بر زندگی شغلی او در آینده گذاشتند.
لوکوربوزیه، در اواخر سال 1911 به کشورهای بالکان رفت و از یونان و ترکیه نیز دیدن کرد. دفترچه ای از اسکیس های او در این مسافرت، حاوی طرح هایی از معبد پارتنون، به خوبی اثبات کننده ی تأثیرات ارائه شده در کار بعدی او به نام ورس اون آرکیتکچر (Vers Une Architecture) در سال 1923 بود.
او در سال 1916و در سن 29 سالگی برای همیشه به پاریس نقل مکان کرد و در سال 1920، لقب لوکوربوزیه را که اسم پدربزرگ مادری اش بود به عنوان اسم مستعار خود انتخاب کرد.
لوکوربوزیه در طرح های خود بسیار تحت تأثیر فضای کلی شهری و سیستم شهرنشینی منطقه به منطقه بود که به کارش جذابیت بالایی می بخشید. او همچنین عضو انجمن بین المللی معماران مدرن شد.
او یکی از اولین کسانی بود که در زمان خود تأثیر ماشین را، انباشتگی انسان ها بیان کرد! او این مطلب را چنین توضیح می داد که در آینده، شهرها حاوی آپارتمانها و ساختمان های بزرگی خواهند شد که هر کدام به طور مجزا، گویی در کنار بقیه پارک شده اند. تئوری ها و طرح های لوکوربوزیه خصوصا توسط صنف ساختمان سازان کاملا مورد قبول قرار می گرفت، چنان که لوکوربوزیه می گفت: به طور قانونی تمام ساختمان ها باید سفید باشند. و دیگر معماران از این گفته پیروی می کردند و از هر گونه تزئینی به شدت انتقاد می کردند. لوکوربوزیه
از ترکیب های بزرگ منظم در شهرها همواره با عبارت های خسته کننده و ناهماهنگ با افراد پیاده در شهر، یاد می کرد. پلان شهری برزیل نیز بر همین ایده های او بنا شده بود.
آخرین آثار لوکوربوزیه بیان کننده ی یک برداشت پیچیده از فشارهای مدرنیته در زمان خود بودند ولی در عین حال طراحی های معماری شهری او دارای حالت استهزا و انتقادگرایانه هستند.
اسکناس با طرح لوکوربوزیه و سیستم مدولار
سوئیسیها به لوکوربوزیه، معمار بزرگ کشور خود میبالند. برای خیلیها که تاکنون لوکوربوزیه را با ملیت فرانسوی میشناختند، دیدن تصویر او بر روی اسکناسهای 10 فرانکی سوئیسی اندکی تعجببرانگیز است اما واقعیت این است که او علیرغم تمرکز فعالیتهایش در کشور فرانسه، یک سوئیسی به حساب میآید و تصویر او و آثارش بر روی اسکناسهای 10 فرانکی این کشور، به همین خاطر و در ستایش او و تأثیرات غیرقابل انکارش بر معماری مدرن صورت گرفته است. بر روی اسکناس تصویر لوکوربوزیه را میبینم با همان عینک قاب
مشکی آشنایش و در پشت اسکناس تصویری از نظام مدولاری که او برای طراحی معماری و اجزایش ابداع کرده است. در پسزمینه پشت اسکناس تصویری از نمای بنای دادگاه عالی چندیگر در هندوستان که بر مبنای همین تقسیمات مدولار طراحی شده نیز به چشم میآید
سوئیسیها به لوکوربوزیه، معمار بزرگ کشور خود میبالند. برای خیلیها که تاکنون لوکوربوزیه را با ملیت فرانسوی میشناختند، دیدن تصویر او بر روی اسکناسهای 10 فرانکی سوئیسی اندکی تعجببرانگیز است اما واقعیت این است که او علیرغم تمرکز فعالیتهایش در کشور فرانسه، یک سوئیسی به حساب میآید و تصویر او و آثارش بر روی اسکناسهای 10 فرانکی این کشور، به همین خاطر و در ستایش او و تأثیرات غیرقابل انکارش بر معماری مدرن صورت گرفته است. بر روی اسکناس تصویر لوکوربوزیه را میبینم با همان عینک قاب مشکی آشنایش و در پشت اسکناس تصویری از نظام مدولاری که او برای طراحی معماری و اجزایش ابداع کرده است. در پسزمینه پشت اسکناس تصویری از نمای بنای دادگاه عالی چندیگر در هندوستان که بر مبنای همین تقسیمات مدولار طراحی شده نیز به چشم میآید
لوکوربوزیه معماری است که کوشید تا به زبانی مدرن، نظامی ریاضی و برخاسته از تناسبات انسانی به معماری ببخشد. نظام مدولار ابداعی لوکوربوزیه بر دو مفهوم نسبت طلایی و دنباله اعداد فیبوناچی در ریاضیات استوار است و تشریح آن بصورت خلاصه چنین است:
لوکوربوزیه انسانی با قد 83/1 متر را در نظر گرفت و بر مبنای این ارتفاع استاندارد و قابلیت تقسیمبندی پیکر انسانها به فواصل مبتنی بر تناسبات طلایی، چهار نقطه از بدن انسان را به عنوان نقاطی که دارای تناسبات طلایی فیبوناچی در فواصل خود نسبت به یکدیگر هستند را معرفی کرد. چهار نقطه مذکور عبارتند از کف پا، ناف، نوک سر و نوک انگشتان دست در حال بلند کرده و این بدان معناست که بر مبنای این نظام “فاصله بین کف پا تا ناف” با مجموع “فاصله بین نوک انگشتان دست با نوک سر” با “فاصله بین نوک سر تا ناف” برابری میکند. (به تصویر پایین که در موره تکنیک وین از مدل واقعی طرح لوکوربوزیه گرفته شده، توجه کنید).
لوکوربوزیه معماری است که کوشید تا به زبانی مدرن، نظامی ریاضی و برخاسته از تناسبات انسانی به معماری ببخشد. نظام مدولار ابداعی لوکوربوزیه بر دو مفهوم نسبت طلایی و دنباله اعداد فیبوناچی در ریاضیات استوار است و تشریح آن بصورت خلاصه چنین است:
لوکوربوزیه انسانی با قد 83/1 متر را در نظر گرفت و بر مبنای این ارتفاع استاندارد و قابلیت تقسیمبندی پیکر انسانها به فواصل مبتنی بر تناسبات طلایی، چهار نقطه از بدن انسان را به عنوان نقاطی که دارای تناسبات طلایی فیبوناچی در فواصل خود نسبت به یکدیگر هستند را معرفی کرد. چهار نقطه مذکور عبارتند از کف پا، ناف، نوک سر و نوک انگشتان دست در حال بلند کرده و این بدان معناست که بر مبنای این نظام “فاصله بین کف پا تا ناف” با مجموع “فاصله بین نوک انگشتان دست با نوک سر” با “فاصله بین نوک سر تا ناف” برابری میکند
ویلا شودان
کلیسای نوتردام رونشان
ویلا ساوا
لوکوربوزیه ( 27 آگوست 1965 – 6 اکتبر 1887) ، اسم مستعار چارلز ادوارد ژان نرت- گریس(Charles Eduard Jeanneret-Gris) است . او یک معمار معروف بود که با سبکی که امروزه سبک بین المللی نامیده می شود به همراهی لودویگ میس واندر روهه ، والتر گروپیوس و تئو وان داربورگ کار می کرد . او همچنین در طراحی مبلمان دستی داشت .
لوکوربوزیه در لشودفوند (La Chaux-de-Fonds) ، شهر کوچکی در شمال غربی سوئیس ، در نزدیکی مرز فرانسه متولد شد . لوکوربوزیه علاقه ی زیادی به هنرهای بصری داشت و نزد شخصی به نام چارلز لپلاتنیه ، که معلم یک مدرسه ی هنرهای زیبای محلی بود و خود در بوداپست و پاریس درس خوانده بود ، به آموختن مبانی هنر پرداخت .
اولین خانه هایی که او طراحی کرد در لشودفوند و متعلق به خود وی بودند ، مانند ویلا فالت (Villa Fallet) ویلا شوآب (Villa Schwob) و ویلا ژان نرت ( این خانه ی آخر را برای پدر و مادرش ساخته بود) . این خانه ها یادآور سبک معماری رایج ، منطبق بر طبیعت کوه های بومی در آن منطقه ، یعنی رشته کوه های آلپ بودند
. ژانه در سال 1920 نام مستعار لوکوربوزیه را برای کارهای معماری خود انتخاب کرد؛ولی تا سال 1928، نقاشیهایش را با نام ژانره امضاء کرد. در اکتبر سال 1920 ماکت پیشنهادی خود برای یک خانه در گالری پاییز شهر پاریس به نمایش گذارد. او به قصد تعریف از کارخانه اتومبیل سازی سیتروئن فرانسه واین باور که ماشین های جدید زندگی قرن بیستم را دگرگون ساخته ؛ این خانه را سیتروهان نامید.
او در کتاب « به سوی یک معماری نوین » بیان می کند که خانه های دنیای قدیم از فضاهای دارای عملکرد نامطلوب ساخته شده اند. گرد هم آوردن یک سری اطاقهای بزرگ، فضاهای محدود و تلف شده ای را بوجود آورد است. ولی خانه طراحی شده توسط او یک ماشین زندگی است؛ همچون یک وسیله، همچون یک ماشین تحریرکه هر قسمت آن کاری درست انجام می دهد. این مسکن دارای نشانه های عصر صنعت از قبیل سطح مسطح، دیواره های صاف شبیه به سطوح فلزی و پنجره هایی شبیه به پنجره های کارخانه است.
خانه سیتروهان، جواب لوکوربوزیه به شرایط اقتصادی زمان او بود. دیوارهای جانبی با مصالح بنایی ساخته می شدند که تمامی کارگران در هر جای کشور قادر بودند آنرا بسازند و سقف ها و کف ها از بتن مسلح بود. ترکیب بندی طراحی، تکنیکهای مورد استفاده ژانره در نقاشی را بیان می کند. ولی فضا و نور خوب در نظر گرفته شده برای خانه سیتروهان از یک رستوران در پاریس الهام گرفته شد که محل رفت و آمد ژانره و ازنفان بود .
لوکوربوزیه دائما ً برای فرار از محدودیت های حاکم در شهرش ، به دورتا دور اروپا سفر می کرد . در حدود سال 1907 به پاریس رفت . در آنجا در دفتر یک فرانسوی پیشگام تولید بتن تقویت شده ، به نام آگوست پرت (August Perret ) کار پیدا کرد . بین اکتبر 1910 و مارس 1911 برای پیتر بیرنس – معمار و طراح معروف آن زمان – در نزدیکی برلین کار کرد و در آنجا با لودویگ میس واندر روهه ی جوان ملاقات کرد . در آن موقع می توانست آلمانی را بسیار روان و سلیس صحبت کند .هر دوی این تجربه ها تأثیرات زیادی بر زندگی شغلی او در آینده گذاشتند .
لوکوربوزیه ، در اواخر سال 1911 به کشورهای بالکان رفت و از یونان و ترکیه نیز دیدن کرد . دفترچه ای از اسکیس های او در این مسافرت ، حاوی طرح هایی از معبد پارتنون ، به خوبی اثبات کننده ی تأثیرات ارائه شده در کار بعدی او به نام ورس اون آرکیتکچر (Vers Une Architecture) در سال 1923 بود .
او در سال 1916 و در سن 29 سالگی برای همیشه به پاریس نقل مکان کرد و در سال 1920 ، لقب لوکوربوزیه را که اسم پدربزرگ مادری اش بود به عنوان اسم مستعار خود انتخاب کرد .
لوکوربوزیه در طرح های خود بسیار تحت تأثیر فضای کلی شهری و سیستم شهرنشینی منطقه به منطقه بود که به کارش جذابیت بالایی می بخشید . او همچنین عضو انجمن بین المللی معماران مدرن شد .
او یکی از اولین کسانی بود که در زمان خود تأثیر ماشین را ، انباشتگی انسان ها بیان کرد ! او این مطلب را چنین توضیح می داد که در آینده ، شهرها حاوی آپارتمانها و ساختمان های بزرگی خواهند شد که هر کدام به طور مجزا ، گویی در کنار بقیه پارک شده اند . تئوری ها و طرح های لوکوربوزیه خصوصا ً توسط صنف ساختمان سازان کاملا ً مورد قبول قرار می گرفت ، چنان که لوکوربوزیه می گفت : به طور قانونی تمام ساختمان ها باید سفید باشند . و دیگر معماران از این گفته پیروی می کردند و از هر گونه تزئینی به شدت انتقاد می کردند . لوکوربوزیه از ترکیب های بزرگ منظم در شهرها همواره با عبارت های خسته کننده و ناهماهنگ با افراد پیاده در شهر ، یاد می کرد . پلان شهری برزیل نیز بر همین ایده های او بنا شده بود .
آخرین آثار لوکوربوزیه بیان کننده ی یک برداشت پیچیده از فشارهای مدرنیته در زمان خود بودند ولی در عین حال طراحی های معماری شهری او دارای حالت استهزا و انتقادگرایانه هستند .
معماری مدرن
تکنولوژی ما در معماری است، یعنی معماری از بطن تکنولوژی زائیده شده و میشود. این نکته نه تنها در مورد معماری مدرن بل در معماری کلاسیک و از آن پیشتر در نخستین بناهایی که آدمی ساخته صادق است.
در واژه Architechture به معنی معماری که اکنون در زبانهای اروپایی یا بیشتر آنها رایج است،تِخ یا تِک (tech) اصل یونانی دارد و در واژه technology نیز موجود است و این خود مؤید این معنی است. یکی از دلایل اصلی بریدن معماری مدرن از نئوکلاسیک قرن نوزدهم نیز ـ چنانکه میدانیم ـ این بود که این معماری از اصل خود به دور افتاده بود؛ بدین معنی که در نئوکلاسیک ظاهر ساختمان کلاسیک (یا رنسانس و یا باروک) ساخته میشد اما با تکنولوژی یا تکنیک جدیدی که تازه آن زمان شناخته شده بود. در معماری معماران مدرنِ نخستین، به ویژه در سالهای آغازین که تازه معماری مدرن رخ مینمود این پیوند دیرین و جاودانه تکنولوژی و معماری کاملاً آشکار است.
فیالمثل در خانه دُمینو (1915)، لکوربوزیه نشان داد اساس هر معماری همان است که سازه آن را میسازد. پس معماری مدرن از اصل خود یعنی تکنولوژی زاده شد. اینکه بعداً دگرگونیها و گرایشهای مختلف پیدا کرد در مراحل گسترش و رشد بود و اینکه در دهههای اخیر تبلیغ میشود معماری مدرن از ریشه تاریخی خود برید، صحت ندارد. برای اینکه بتوانیم تأثیر تکنولوژی را بر معماری مدرن ببینیم لازم است تجلی معماری مدرن را در اروپا و در آن سوی دیگر آتلانتیک از یکدیگر بازشناسیم، ـ اگر چه بین این دو پدیده شباهتهای بسیار وجود دارد و بسیاری از تحولات معماری مدرن در آمریکا به ویژه در دهههای چهل و پنجاه قرن بیستم توسط معمارانی صورت گرفت که اصل اروپایی داشتند ولی چنانکه اشاره کردیم
بازشناسی ریشههای معماری مدرن در هر دو قاره ما را در بحثی که آغاز کردهایم بیناتر خواهد ساخت. در اروپا، تجلی معماری مدرن به راستی پاسخی بر کهنهپرستی قرن نوزدهم بود که فارغ از امکانات تازه تکنولوژی و مصالح جدید ساختمانی همچنان به تقلید فرمها و مفاهیم معماری قدیمی ادامه میداد.
از همین رو در بررسی ریشههای معماری مدرن در اروپا بیشتر صاحبنظران صاحبنام و اعتبار از ساختمانهایی چون «قصر بلورین» نمایشگاههای جهانی، کارخانهها و انبارها و حتی پلها سخن به میان میآورند و به تشریح و تحلیل چنین ساختمانهایی میپردازند. چرا؟ برای اینکه در چنین ساختمانهایی نوآوریهای تکنولوژی به بارزترین صورتی به کار گرفته شده و عیان و مجسم بود. به عبارت دیگر، تکنیکهای جدید ساختمانی چندین گام مؤثر از معماری پیش افتاده بود. آنجه در معماری مدرن اروپایی ـ و البته در آمریکا با کیفیات خاص خود ـ تجلی
کرد نخست آزادی ساختمان از ملاحظات یا دقیقتر تحملبار ساختمان به شیوههای قدیمی بود. جالب آنکه ممکن است متناقض به نظر رسد که این آزادی را خود مهندسان سازه فراهم آورده بودند. در همین زمان بود که مهندس سازه «انسان متعالی» نام یافت. برای اینکه وی [مهندس سازه]، معمار ـ در این زمان ـ عقب افتاده را به خود آورد و کارهایش را در ساختمانهایی که تکنولوژی به بهترین صورتی میتوانست خود را به نمایش گذارد، نشان داد.
در ساختمانهای صنعتی و در نمایشگاههای جهانی که میبایست در مدتی کوتاه و به سرعت ساخته شوند و در پلها که ماهیتاً به نظر میرسید ساختمانهایی صرفاً مهندسی باشند و در پیوندی نزدیک با معماری. اما همه این چنین ساختمانهایی برای معماران سرمشق شد و دیری نپایید که معماران و معماری دیدگان خود را به تکنولوژی جدید و امکانات تازه آن گشودند و راه به نوعی معماری بردند که ما امروز آن را به نام معماری «مدرن» میشناسیم. در قاره جدید نیز معماری مدرن به همان نتیجهای رسید که در اروپا در حال تکوین بود، اما از راهی از برخی نظرها متفاوت با آنچه در اروپا میگذشت.
در این قاره معماری نئوکلاسیک به اندازهای که در اروپا ریشه دوانیده، نبود که معماری مدرن را پاسخی بر آن فرض کنیم. اگر چه هنوز هم آمریکائیان عامی، دلباخته معماری نئوکلاسیکاند و در مراحلی حتی معماران آمریکایی خود را یافتند و در مقابل اروپاییان دچار عقده حقارت شدند. معماری مدرن در آمریکا مستقیماً در پاسخ به معماری نئوکلاسیک ریشهدار اروپایی نشأت نگرفت بلکه موقعیت و شرایط خاص این قاره از انگیزههای مهم آن بود. در صدر این شرایط که بر معماری این کشور تأثیر گذاشت فراوانی منابع و ثروت و کمبود استادکار ماهر قرار داشت که بتواند معماریها و اجزای پیچیده معماریهای قدیمی اروپایی را شبیهسازی یا تقلید کند.
از همین رو از همان آغاز نوعی سادگی در معماری آمریکایی بروز کرد که بعداً راه به کارهای با اهمیت معماری مدرن برد. اما ـ خاصه برای بحث ما ـ جالب آن که در پس این سادگی، تکنولوژی منبعث از شرایط این کشور نقش اساسی بازی کرد.
تکنولوژی نه تنها روشهای ساختن را در موارد متعدد تسهیل کرده و آن را امکانپذیر ساخته، بلکه در عرصههای جنبی نیز راههایی گشوده و میگشاید که نویدهای بسیار برای آینده معماری به همراه دارد. استفاده از کامپیوتر در معماری، هم اکنون مفهوم فرا دو بعدی شهر را در اذهان بیشمار پدید آورده است و اطمینان دارم در آیندهای نزدیک انقلابی در مفاهیم معماری پدید خواهد آورد. تصاویر معروف به انیمیشن که قادر است فضاهای هر پروژه معماری را قبل از تحقق تا میزانی قابل قبول و نزدیک به واقعیت نشان دهد، سرمنشأ یکی از این نویدهاست. اکنون استفاده از این شیوه به علت هزینه نسبتاً سنگین آن چندان مرسوم نیست اما میتوان روزی را تصور کرد که هر دانشجوی معماری با استفاده از چنین تصاویری فضاهای معماری خود را به چشم ببیند و طرحش بر اساس این فضاهای مجسم باشد.
لوکوربوزیه “آرشیتکت ،مهندس و معمار معروف قرن بیستم ،قدم به عرصه وجود نهاد” .لوکوربوزیه “هنوز خیلی جوان بود که به نشر افکار انقلابی خود در باره لزوم تحول در سبک معماری پرداخت و بعد از آن که افکار خود را با ایجاد بناهایی در گوشه و کنار جهان به مرحله عمل درآورد ،شهرت بینالمللی یافت وی روز 27 اوت 1965 میلادی در فرانسه غرق شد;;.
این دفعه با استفاده از نظریه های لوکوربوزیه و تذکراتی که به معماران داده اصولی رو که برای طراحی لازمه بررسی می کنم .
اصولی برای طراحی :
توده :
چشمان ما ساخته شده اند تا ما را به دیدن صورتها (فرمها) در روشنایی قادر سازند .صوراولیه(اصلی) صوری زیبا هستند زیرا به روشنی درک می شوند .معماران امروز دیگر به چنین صور ساده ای دست نمی یابند .مهندسان با کار از طریق محاسبه صور هندسی را به کار می گیرند و چشمان ما را با هندسه شان و فهم ما را با ریاضیاتشان ارضا می کنند ؛ کار آن ها در خط مستقیم هنر خوب است .اما آنچه در طراحی توده مهم است فرم به مثابه عملکردی شاخص است.
“از زیر بار مسئولیت شانه خالی نکن ،خودت را با فرم درگیر کن.در فرم است که تو انسان را باز خواهی یافت.” لوئیجی اسنوزی
فرم:
تظاهر حسی و واضح یک شیئی است و این بیانی است که خود را در معرض قضاوت قرار می دهد.وطراحی باید در راستای فرم که طبیعت موضوع است حرکت کند.وقتی که اولین بار یک طراح به یه موضوع برای طراحی بر می خورد،اثرات و احساساتی که در مورد موضوع در آن به وجود می آید زمینه فکری اولین خطوطی که میکشد و ایده اصلی فرمهای معمار و طراح را تعیین می کند .اما چه نکات دیگری را در طراحی از لحاظ فرمی باید در نظر گرفت . . .
ابعاد ،تشکیل شدند از نقطه ، خط ، صفحات و احجام .اما متاسفانه در بیشتر طراحی هایی که من می بینم رابطه معقولی میان این عناصر بوجود نیامده .
سطح :
توده در سطح خاص خودمحصور شده است ، سطحی که مطابق با خطوط هدایت کننده و زاینده ی توده تقسیم می شود ؛
معماران امروز از عناصر هندسی تشکیل دهنده ی سطوح می ترسند .مسایل بزرگ ساختمان سازی باید رها حلی هندسی داشته باشند .مهندسان در اجبار به کار در هماهنگی با نیازهای اکیدِ شرایطِ دقیقا معین از خطوط زاینده و آشکار برای صورت ها (فرمها) استفاده می کنند .آن واقعیت های تجسمی (پلاستیک)شفاف و متحرکی خلق می کنند.
نقشه :
نقشه زاینده است .
بدون یک نقشه شما گرفتار بی نظمی و خودسری هستید .مسائل بزرگ فردا ، که ضرورت های جمعی آن را تحمیل می کند،مسئله “نقشه” را در شکل جدیدی مطرح می کند .زندگی مدرن خواستار و منتظر نوع جدیدی از نقشه ، هم برای خانه و هم برای شهر است .
خطوط تنظیم کننده :
عنصری اجتناب ناپذیر در معماری .
ضرورتی برای نظم ، خط تنظیم کننده تضمینی است دز مقابل خودسری . این موجب رضایت فهم می شود .خط تنظیم کننده ، وسیله ای است برای هدفی ؛ یک نسخه و دستورالعمل نیست .انتخاب آن و نحوه های بیان آن جزو تجزیه ناپذیری از آفرینش معماری به شمار می روند .
لوکوربوزیه : نابغه ای خلاق یا کپی کاری شهرت طلب
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که شیفته کار هنرمند یا نویسنده و متفکر معروفی باشید اما با آگاهی از زوایایی از زندگی خصوصی آنها که چندان با کار هنری شان همراستا نیست دچار احساسی ناخوشایند شده باشید. از جمله همجنس باز بودن فوکو یا اعترافات ژان ژاک روسو یا ارتباطات هایدگر با حزب نازی. در اکثر این موارد بنا را بر این می گذاریم که خوب اثر هنری هنرمند چیزی است که باید مستقل از زندگی شخصی اش قضاوت شود و خلط این دو چندان محلی از اعراب ندارد.

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مقاله رابطه هوش عاطفی و مهارت های ارتباطی با راهبردهای مدیریت تع
مقاله انواع غنیسازی در فرآورده های ماکارونی تحت فایل ورد (word)
مقاله تبیین رابطه سرمایه اجتماعی با خلق دانش و انتقال دانش سازما
مقاله پارامترهای موثر در استخراج نیکل توسط D2EHPA با اصلاح کننده
[عناوین آرشیوشده]