مقاله آگاهی و موانع آگاهی برتر فایل ورد (word) دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله آگاهی و موانع آگاهی برتر فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله آگاهی و موانع آگاهی برتر فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله آگاهی و موانع آگاهی برتر فایل ورد (word) :
منابع
1- The Work جیمز وستلی – مجید آصفی – انتشارات کلام شیدا
2- مثنوی معنوی مولوی
3- مقالات کریشنا مورتی
4- فیزیک عرفانی – دکتر رعنا قاسمی
معنویت – دکتر بهرام الهی
برای شناسایی موانع آگاهی باید اول خود آگاهی را تا حدودی شناسایی کنیم و برای این منظور سؤالی به این مضمون مطرح میشود ، که آگاهی چیست ؟ چه فرقی با دانش دارد ؟ و … کلاً دونوع سؤال اساسی وجود دارد . یکی از نوع بودشی و نوعی دیگر دانشی است .
برای سؤالات دانشی میتوان جوابی با کلمات و واژه ها و منطقی که قابل انتقال باشد، پیدا کرد ، اما برای سؤالات بودشی تنها میتوان جوابی نزدیک به کیفیت جواب سؤال پیدا کرد که به راحتی قابل انتقال نیست و اصلاً جواب واقعی نیست بلکه تنها فلش و راهنمایی است در درون خود فرد که جواب را که یک کیفیت است در درون خود تجربه کند . در مکتب TM مثال جالبی از این مورد وجود دارد که مثلاً شما چگونه می توانید توت فرنگی و یا مزه آنرا برای کسی که توت فرنگی را نخورده توضیح دهید و یا داستان فیل و شمع در مثنوی معنوی مولوی که می گوید:
فیلی از هندوستان در شهری که مردمش تا به حال فیل ندیده بودند آوردند و آنرا در یک خانه تاریک گذاشتند و به هر کسی گفتند : بروید و بگویید آن چیست . یکی رفت و خرطوم فیل را لمس کرد و گفت یک مار بزرگ و دیگری گوشهای فیل را لمس کرد و گفت : بادبزنهایی بزرگ و …که اگر یکی از آنها شمعی در دست داشت می توانست واقعیت فیل را ببیند و یا گفته معروفی که، دائوئی که به نوشته در آید دائو نیست .
سؤالات مربوط به آگاهی هم از نوع بودشی است و تنها میتوان با دانش ، فلشی برای راهنمایی حقیقت جو درست کرد تا او خود آنرا در درون خود تجربه کند . آگاهی را تعریفهای مختلفی کرده اند که از جمله آنها میتوان به هوشیاری یا حساس بودن معنا کرد ، نه تفکر و نه دانش صرفاً هوشیاری و زنده بودن ، رابطه هر چیزی با مبدأ اصلی آن ، کیفیتی از هوشیاری برتر ، تجربه ای از بسط و گسترش ، ماهیتی از بودن و …. ولی در کل آگاهی، نه دانش است و نه احساسی خام بلکه به وسیله این ابزار به کیفیتی از هوشیاری و بودش می رسیم که به آن مرتبه ای خاص از آگاهی می گویند .
حال می رسیم به تعریف آگاهی برتر . آگاهی برتر مفهومی است نسبی ، مثلاً ممکن است سطحی از بودش که برای فردی آگاهی برتر نامیده میشود سطحی باشد که اکنون فرد دیگری در آن باشد ویا از آن گذشته باشد . اما در تعریفی کلی میتوان گفت : آگاهی برتر سطح و کیفیتی از بودش است که بالاتر و برتر از بودش کنونی فرد میباشد که در معنایی کاربردی تر، لطیف تر ، پرنورتر ، رهاتر و بسط یافته تر از آگاهی فعلی است . برای آگاهی از بودشی نو موانعی در فرد وجود دارد که قسمتی از آنها خودآگاه وقسمتی دیگر از آنها ناخودآگاه هستند که در عملکرد فردخود را نمایش می دهند . برای شناخت این موانع و برطرف کردن آنها می بایست فرد مشاهده گری درگیر با موضوع باشد یعنی در حین اینکه درگیر موضوع باشد بتواند خود و موضوع را بدون قضاوت و تجزیه تحلیل نظاره و مشاهده کند .
باید توجه داشته باشید که الکترون با توجه به نور که به آن تابیده میشود جای خود را تغییر میدهد . « مشاهده و مشاهده گر ». مثلاً در یک مشاجره سه نوع برخورد میشود اولی که خود را کاملاً درگیر مشاجره می کنند و از خود غافل میشوند و درگیر احساسات ، عقاید و تجزیه تحلیل های قضاوت گونه خود میشوند ، نوع دیگر خود را درگیر موضوع نمی کند و سعی میکند خود را وارد آن نکند و در خود فرو می رود و از موضوع غافل میشود و نوع سومی هم وجود دارد که فرد بالاترین درگیری را با موضوع پیدا میکند ولی در عین حال خود و موضوع را مشاهده کرده و درسهایی برای بودشی نو از آن میگیرد .1 حال به بررسی بعضی از این موانع میپردازیم البته موانع بسیار دیگری وجود دارند که شناسایی و برطرف کردن آنها برعهده خود حقیقت جو میباشد و اینها تنها میتوانند راهنمایی برای یافتن بقیه آن باشد. حال به بررسی برخی از آنها میپردازیم .
عدم کنترل بر احساسات و افکار :
گوئی انسان ماهیت خود را از دست داده وفراموش کرده است که احساسات و افکار ابزاری هستند برای زندگی بهتر چون یا احساسات از هم گسیخته راهبری او را در زندگی بر عهده دارد و یا افکاری محدود و بسته اورا محدود می کند . انسان حتی نمی تواند از بروز احساسات منفی خود در خود جلوگیری کند و یا با منطقی ناقص ،خود را بر حق می داند تا دیگران را کشتار کند و حق دیگری را پایمال کند .
پیش چشمت داشتی شیشه کبود
زان سبب دنیا کبودت می نمود
تمرین 1: الف : زندگی خود را مشاهده کنید و ببینید در کجاها درگیر خوشایندها و ناخوشایندهای بوده اید از خود بپرسید برای چه ؟ چرا ؟ آیا این طرز نگرش صدمه ای به من در آن رابطه نزده است ؟
تمرین ب : علامتی برای خود مثلاً یک علامت ضربدر بر دستتان بزنید و هر بار که در حال تجزیه و تحلیل و قضاوت بودید و یا از چیزی خوشتان آمد و یا بدتان آمد ،درحالی که با موضوع درگیر می شوید ، خودتان ، احساستان و افکارتان را نظاره کنید بدون هیچ قضاوتی ومقایسه ای فقط و فقط مشاهده کنید بدون هیچ پیشداوری و بعد آنها را در دفتری یادداشت کنید و فکر کنید آیا میشد احساس یا فکر دیگری می کردم که مرا در برخورد و کیفیت برتر یاری کند . حداقل 5 مورد از آن افکار را بنویسید و فکر کنید چرا اینگونه برخورد نکردید .
2- ترس ومقاومت در برابر تغییر :
ممکن است این اندیشه را شنیده باشید که « ترک عادت موجب مرض » این یک واقعیت وجودی در بشر و برای ذهن است .
ذهن که خود توده ای از انرژی وقتی به چیزهایی عادت میکند شیارهایی از انرژی در درون خود درست میکند ، که حرکت بر روی این شیارها یا انجام عادتها موجب لذت و تغییر آنها موجب ترس میشود . بشر از کودکی توسط خانواده و جامعه برنامه ریزی میشود و الگوهایی تکرار شوند و یا عاداتی و یا منطقی به او داده میشود . این عادات باعث یک عملکرد تکراری و الگودار میشود که کاملاً خشک و بی روح است . یکی از کارکردهای شناخت و آگاهی تغییر این عادات و الگوها و نگرش هاست که این باعث مقاومت و ترس فرد میشود . راهکار این موضوع پذیرش است که تنها با تغییر نگرش به وجود میآید . تنها یک حقیقت جو است که به دنبال تغییر خود و یافتن بودشی نو میباشد و با شجاعت در راه تغییر نگرش خود گام بر می دارد و در برابر هر آگاهی جدیدی نه آنرا رد میکند و نه آنرا قبول میکند بلکه به عنوان یک محقق بر روی آن فکر میکند و اگر آنرا مناسب تشخیص داد به آن عمل میکند .
تمرین الف – به نحوه راه رفتن خود توجه کنید ، حرکت دستها ، حرکت پاها و…. ببینید که حتی راه رفتن شما هم عادتی بیش نیست و در مرحله بعد سعی کنید جور دیگری راه بروید و توجه کنید که چه احساسی پیدا میکنید ، آنرا یادداشت کنید .
تمرین ب : با دستی که عادت ندارید سعی به نوشتن کنید به حالت خود دقت کنید .
تمرین ج : یکی از عادات تغذیه ای خود را مثلاً نوشیدن چای را قطع کنید ببینید چه حالتی برایتان پیش میآید ؟ روی آن فکر کنید ؟ آیا وابسته به آن عادت هستید و … مسلماً کشف اینکه ما تقریباً هیچ کنترلی بر روی خودمان و زندگی خود نداریم تحقیر آمیز خواهد بود . در جهان روزمره متعارف ، تجربه اهانت و تحقیر « من » چیزی است که از آن پرهیز میشود، در کار ، آموزش و … اما تحقیر و پوچی ضربه ای واقعی که برای پرتاب کردن فرد به آگاهی برتر ضروری است . فرد در عادتها و زندگی روزمره خود از ارزشیابی واقعی خود « تنها و تنها خود نه جامعه و ….» فرارمی کند در حالیکه برای رسیدن به آگاهی برتراین بسیار ضروری است . داستان افسانه ای آلیس در سرزمین عجایب و آینه را به خاطر می آورید که همه چیز سروته و وارونه بود و گلها حرف می زدنند ؟ آن بیانی سری و باطنی از چیزی است که معنای کار بر روی خود برای رسیدن به آگاهی برتررا میدهد . برای نائل آمدن به کیفیت برتر حضورمی بایست شجاعانه کیفیت متفاوت از آن چه دیگران انجام میدهد را ، تجربه کرد که ممکن کاملاً متضاد امور عادی و روزمره باشد البته بدون دخالت در حریم و صدمه زدن به چیزی .
ممکن است این اندیشه را شنیده باشید که زندگی یک پندار و خیال است . اگر ما عادت « وجود خارجی قائل شدن » برای هر چیزی را رها سازیم و منشأ هر چیزی را در درون خود جستجو کنیم آنگاه می توانیم حجابی را که برای خود درست کرده ایم را که همان حجاب و پرده پندار است را بدریم .
مردان خدا پرده پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خود آ هیچ ندیدند
و حال به بررسی چند فرایند میپردازیم که این پرده پندار را برای ما به وجود میآورد که اگر بر روی آنها دقت کنیم متوجه می شویم که نمایانگر شکل خاصی از اتلاف انرژی توجه مان هستند که بر بیرون تمرکز یافته اند .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مقاله رابطه هوش عاطفی و مهارت های ارتباطی با راهبردهای مدیریت تع
مقاله انواع غنیسازی در فرآورده های ماکارونی تحت فایل ورد (word)
مقاله تبیین رابطه سرمایه اجتماعی با خلق دانش و انتقال دانش سازما
مقاله پارامترهای موثر در استخراج نیکل توسط D2EHPA با اصلاح کننده
[عناوین آرشیوشده]