مقاله در مورد بررسی تأثیر ناکامی در میزان پرخاشگری بین دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی شهرستان قروه فایل ورد (word) دارای 102 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله در مورد بررسی تأثیر ناکامی در میزان پرخاشگری بین دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی شهرستان قروه فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد بررسی تأثیر ناکامی در میزان پرخاشگری بین دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی شهرستان قروه فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله در مورد بررسی تأثیر ناکامی در میزان پرخاشگری بین دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی شهرستان قروه فایل ورد (word) :
بررسی تأثیر ناکامی در میزان پرخاشگری بین دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی شهرستان قروه
فصل اول
سازمان اصلی گزارش
فصل اول
(الف ) مقدمه
« به نام آنکه هر چه هست و نیست همه در گه قدرت اوست »
دلم می خواست دنیا رنگ دیگر بود ، خدا با بنده هایش مهربانتر بود ، وز آن بیچاره مردم یاد می فرمود ، دلم می خواست خدا از بارگاه خویش ، زنجیر گران می آویخت ، تا بیچاره گان خدای را در پای آن دیوار ، به درد خویش آگاه می ساختند ، مگو این آرزو خام است ، مگو روح بشر همواره سرگردان وناکام است اگر این آسمان درهم نمی ریزد ، و گر این کهکشان از هم نمی پاشد ، بیا تا ما :
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم زشادی گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم «باباطاهر »
علاقه وافر به کودکان توجه به دنیای زیبا و شگرف آنان ، اهمیت به خواسته ها و آرزوها و هدف هایشان و همچنین موانع و مشکلاتی که سد راه این خواسته ها بوده و باعث می گردد برخی از این فرشته های مهربان خشم آلود وعصیانگر و برخی غمناک ، گوشه گیر و در خود فرو رفته باشند ، افزون بر آن ، عدم آگاهی والدین و مربیان درباره علل این تغییرات رفتاری در کودکان و چگونگی مقابله و برخورد با آنان برای بر طرف نمودن و کاهش اینچنین رفتارهایی ، همه و همه ، محقق را بر آن داشت تا به تحقیق د رزمینه « بررسی تأثیر ناکامی در میزان پر خاشگری بین
دانش آموزان دختر و پسر ( مقطع ابتدایی ) بپردازد . تا شاید به این طریق بتوان گام کوچکی درجهت شناخت برخی از عوامل بر انگیزنده رفتارهای پرخاشگرانه و ارائه راه حل ها و توصیه هایی د راین رابطه به والدین و مربیان ، بر داشت و راه را برای تحقیقات وسیع تر در آینده هموار نمود ».
مسلم است که انجام این تحقیقات راهنمایی اندیشمندان و صاحبنظران و محققین گرامی را می طلبد که با بیان نقطه نظرهای عالمانه خود ، کاستی ها را جبران نموده و معایب را برطرف نمایند . امید است محقق را در پیمودن ره بی انتهای علم راهبر باشید . « انشاءالله»
با تشکر فراوان
(ب)طرح مسئله
موضوع این تحقیق :
« بررسی تأثیر ناکامی در میزان پرخاشگری بین دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی شهرستان قروه »
بنابر این با طرح سؤالات زیر مسئله این تحقیق را مطرح می سازیم :
1- آیا ناکامی در پرخاشگری تأثیر دارد ؟
2- آیا تأثیر ناکامی در پرخاشگری دختران و پسران دانش آموز یکسان است ؟
3- دختران دانش آموز در برابر عوامل ناکام کننده چه نوع واکنش پرخاشگرانه نشان می دهند ؟
4- پسران دانش آموز در برابر عوامل ناکام کننده چه نوع واکنش پرخاشگرانه نشان می دهند ؟
5- آیا عکس العمل های پرخاشگرانه دختران دانش آموز ، در برابر عوامل ناکام کننده برای دفاع از خود ، تسلط و بقای مانع ویا بقای نیاز است ؟
6- آیا عکس العمل های پرخاشگرانه پسران دانش آ”موز در برابر عوامل ناکام کننده برای دفاع از خود ، تسلط و بقای مانع ویا بقای نیاز است ؟
(پ) هدف تحقیق
هدف این تحقیق دارای دو جنبه بنیادی و کاربردی می باشد ، بنابراین با توجه به ای
ن هدف دو جنبه ، اهداف تحقیق مطرح می شود :
1-) جنبه بنیادی : بررسی دیدگاه روانکاری و بخصوص نظریه زیگموند فروید در مورد ناکامی بعنوان عامل برانگیزنده پرخاشگری است .
« ناکام ماندن تلاشهای فرد برای دستیابی به هدف موجب پیدایش سائق پرخاشگری شده و این نیز به نوبه خود رفتاری را برای صدمه زدن به فرد به شی موجد ناکامی بر می انگیزد و بروز پرخاشگری باعث کاهش این سائق شده و در پاسخ به ناکامی پرخاشگری یک پاسخ غالب است .» (هلیگارد ، اتکینسون 1985).
2) جنبه کاربردی : بررسی پرخاشگری دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی و ناکامی بعنوان علتی برای آن که بدین منظور ، آزمون مصّور ناکامی روزتر وایگ در کودکان مقطع ابتدایی بکار می رود .
ارائه راهبردها وتوصیه هایی به اولیاء دانش آموزان در زمینه برخی از علل رفتارهای پرخاشگرانه دانش آ”موزان و چگونگی مقابله و برخورد با آنها به منظور اصلاح رفتار آنان در جهت تخفیف رفتارهای پرخاشگرانه .
(ت ) فرضیه تحقیق
با توجه به اینکه : ناکامی به عنوان یکی از عوامل بر انگیزنده پرخاشگری ، موجب عکس العملهای پرخاشگرانه متفاوت در بین دختران و پسران دانش آموز مقطع ابتدایی می شود . چند فرضیه به ترتیب زیر مورد بررسی قرار می گیرد :
1) عوامل ناکام کننده در دختران دانش آموز مقطع ابتدایی ، باعث بروز عکس العملهای پرخاشگرانه درونی می شود .
2) عکس العمل های پرخاشگرانه دختران دانش آموز مقطع ابتدایی در جه
ت تسلط و بقای مانع است .
3) عوامل ناکام کننده در پسران دانش آموز مقطع ابتدایی ، باعث بروز عکس العمل های پرخاشگرانه بیرونی می شود .
4) عکس العمل های پرخاشگرانه در پسران دانش آموز مقطع ابتدایی ، در جهت دفاع از خود می باشد .
(ج) تعریف عملیاتی متغیرها و اصطلاحات :
ناکامی : حالتی است که موجود زنده – جاندار درمواقع برخورد با موانع کم و بیش عبور ناپذیر دارا می باشد موانعی که درونی و بیرونی هستند و سّد راه ارضای نیازها می شوند « لاگاش »
– هنگامی که راه دستیابی به یک هدف خواستنی بسته می شود یا دستیابی به آن به تأخیر می افتد ناکامی روی می دهد ، سدهای گوناگونی چه درونی و برونی بر سر راه کوشش های فرد برای دستیابی به هدف قرار می گیرد ، در محیط فیزیکی سدهایی وجود دارد مانند راهبندان خیابانها ، صفهای طولانی برای خرید از فروشگاهها ، خشکسالیهای که محصولات کشاورزی را از بین می برد و سرو صدا که راه بر تمرکز فکر را می بندد ، سدهای محیط اجتماعی به صورت محدودیتهای است که مردم به آدمی تحمیل می کنند ، از امر ونهی پدر و مادر گرفته تامسائل گسترده تر تبعیض نژادی یا جنسیتی ، همه در زمره همین محدودیت هاست .
گاه چیزی که مانع دستیابی آدمی به هدف و خشنود شدن وی می شود از کم و کاستیهای خودش سرچشمه می گیرد ، معلومیت های جسمانی ، نداشتن برخی از توانائیها و یا خویشتن داری ناکامی نیز ممکن است آدمی را از رسیدن به هدف باز دارند واگر کسی هدفهایی برای خود انتخاب کند که فراتر از تواناییهای او باشد ، متحملاً دچار ناکامی خواهد شد .
– به طور کلی ناکامی چیزی است بیشتر از یک محدودیت و یا باز داشتن ساده از کاری که مورد درخواست است . د رکودک ناکامی عکس العملی است به امتناع محیط از آنچه که از او خواسته است و به آن ارزشی شخصی وواقعی داده است و در بزرگسال عکس العمل فرد
است در مقابل حقی که برای خود قائل است و از آن محروم شده است ، توضیحات فوق روشن می سازد که رابطه معینی میان مکانیسم درونی ناکامی و آنچه که در فرد به ویژه کودک در موقعیت های شکست زندگی عادی اتفاق می افتد ،وجود دارد «هسنارد 1975 و لافن 1969»
– عوامل ناکام کننده می تواند غایب یا حاضر باشد ،عوامل حاضر می تواند فعال یا غیر فعال باشد و در هر یک از دو حال یا درونی است یا بیرونی است .
– مفهوم ناکامی در نظریه و ازمون روز نزوایگ با سه مفهوم «فشار روانی » «مانع » و «نیاز »در امیخته و مربوط است :
الف ) « فشار روانی » موقعیتی است که مانع بر آورده شدن نیاز فرد است ، دو نوع فشار روانی وجود دارد : فعال و غیر فعال ، که هر کدام از این نوع فشار های روانی ، درونی یا بیرونی هستند .
– فشار روانی فعال درونی : تعارض های است که در روانکاری بررسی شده و در نتیجه برخورد دو نیاز با کشش مساوی حاصل می شود .
– فشار روانی فعال بیرونی : عملا مانع دستیابی فرد به هدف می شود ، مانند پلیسی که راه را بسته باشد .
– فشار روانی غیر فعال درونی : ناتوانی فرد را نشان می دهد ، آنطور که در روانشناسی آدلر مطرح است فرد در مقابل مانع احساس کهتری می کند .
– فشار روانی غیر فعال بیرونی : فرد وسیله برای عبور از مانع را ندارد مانند در بسته و نبودن کیلد برای باز کردن آن .
ب) نیاز: روز نزدایک اصطلاح « نیاز» را در مفهوم وسیعی به کار می برد و آن را به دو دسته تقسیم می کند :
1- نیازهای اورگانیم به دفاع : این نیازها برای حفظ اورگانیم در ضایعات و بهم خوردن و مشوش شدن ساخت و کنش های اورگانیم به کار می رود .
2- نیازهایی که در زندگی روزانه پیش می آید : مثل نیاز به مورد تائید قرار گرفتن ، آزاد بودن و ..
ج) مانع : کرامر (1985) می گوید : مفهوم « مانع » به معنی عوامل باز دارنده واقعیت دادن به ناکامی ، به اندازه مفهوم ناکامی اهمیت دارد .
مانع هر دو نوع درونی و بیرونی است ،
1- مانع درونی : مثلا اگر کشش حاصل از « نهاد » با « من برتر » د رتعارض قرار گیرد مانع درونی در برابر ارضاء برخی از نیازها بوجود می آورد .
2- مانع بیرونی : طبیعتا شخصی و فردی است ، زیرا برای آنکه یک محرک بصورت نمودی از مانع جلوه کند بایستی آن محرک بوسیله فرد مشخص ، انتخاب و به عنوان مانع تفسیر شود ، بدین ترتیب محرک خارجی بهانه ای است که اورگانیم پیش گرفته است تا خود را در شرایط ناکامی قرار دهد . فرد به تعبیر و تفصیر عوامل عینی دنیای خارج می پردازد و به آن عوامل صفات نا مطبوع نسبت می دهد ، کیفیت موانع بیرونی نسبی است و وابسته به جریانهای « درونی » فرد است و تابع برونفکنیهای از دنیای شخصی هر فرد است که تحت تأثیر زندگی اجتماعی حاصل می شود ، چنان است که گویی مانع هر چه باشد درونی است .
و با توجه به آنچه در مورد ناکامی ، مانع ، نیاز، استرس گفته شد ، می توان به نتایج زیر رسید :
الف – ناکامی عکس العملی است در برابر امتناعی که در پذیرفته شدن ارز
ب – مانع ، خواه درونی ، خواه بیرونی باشد ، عامل امتناعی است که فرد به آن ارزش داده است .
ج- نیاز همان ارزشی است که از طرف فرد به عوامل داخلی یا خارجی نسبت داده شده است .
د- استرس نحوه هستی داشتن فرد است در حضور عوامل امتناعی ارزش داده شده و بیرونی ویا درونی .
پرخاشگری :
– از عوامل انفعالی وجود انسان به هر گونه ای نهفته است که هنگام بروز در پرده ای از پوشش های دفاعی پیچیده شده است و به صورت بخشی از نیروی آمده برای عمل و فعالیت ظاهر می گردد .
– پرخاشگری معمولا به رفتار ی اطلاق می شود که قصد از آن صدمه رساندن ( جسمانی یا زبانی ) به فرد دیگری یا نابود کردن امکانات مادی آنها است . واژه اصلی در این تعریف قصد است ، یعنی اگر شخصی تصادفاً پای کسی را لگد کند و فوراً عذر خواهی کند ، احتمال نمی رود که بر چسب رفتار پرخاشگرانه بر آن زده شود ، ولی اگر همین عمل با قصد و نیت آزار رساندن همراه باشد ، مسلما موجب عصبانیت خواهد شد . وبا وجود این حتی اعمال عمدی پرخاشگرانه ممکن است هدفی غیر از صدمه رساندن داشته باشد . مثل قدرت ، ثروت ، مقام ، و غیره… در پرخاشگری وسیله ای ، هدف بدست آوردن پاداش است نه صدمه زدن به دیگران مثل جنگیدن برای دفاع ازخود ، حمله به فرد دیگر هنگام دستبرد ، و از این قبیل .
– رفتار پرخاشگرانه در کودکان : پرخاشگری را می توان یک حالت گذرا ویک بخش از رشد و تحول فرد دانست . روانکاوی برای اولین بار به پرخاشگری به صورت یک پدیده قابل بررسی توجه کرد . استفاده از اصطلاحاتی مانند « نیروی پرخاش » « نیروی تخریب » و بالاخره « نیروی مرگ » درهمین راستا بوده است . فروید درنظریه های اول خود ، این نیروها را مقابل یکدیگر قرار می داد ، مثلا از نیروی حفظ حیات و نیروی جنسی نام می برد ، اما بعدها میان « نیروهای من » . و نیروی های جنسی تفاوت قائل شد .
نیروی مرگ گرایش بنیادی موجودات زنده به انحلال اورگانیسم خود را نشان می دهد . بدین ترتیب ، نیروههای مرگ و زندگی در چهار چوب نیروههای متضاد قرار می گیرند .
ملانی کلاین به تبعیت از آبراهام نیاز به گاز گرفتن و با دهان پاره کردن را در کودکان واجد اهمیت می داند به ویژه در مرحله دهانی ، : وقتی کودک از مکیدن شیر در پستان مادر ناکام می شود ،
دچار اوهام پرخاشگرانه می گردد و می خواهد مادر را دندان بکند و پاره کند و پستان را گاز می گیرد .
نیروی اوهام تخریب کننده معادل نیروی سائقه مرگ است و از خصوصیات آن ، کود
ک احساس می کند که آنچه می خواسته در اوهامش واقعاً اتفاق افتاده است ، به عبارت دیگر او احساس می کند ، موضوع نیروی تخریب (پستان مادر ) خود را متلاشی کرده ویا در حال متلاشی کردن آن است .
کودک با اوهام پرخاشگرانه ( پاره کردن و گاز گرفتن ) مادر خود را رنج می دهد ، در همان حال با گسترش اوهام به جمع آوری و باز سازی جسم متلاشی شده می پردازد ، ترسی که از احساس متلاشی کردن مادر ایجاد می شود کاملا از بین نمی رود ملانی کلاین معتقد است سائقه مرگ و زندگی را باید به عواملی که مبنای پویاییهای روانی هستند بیفزاییم . گرایشهای تخریب به صورت وسیع و همه جانبه بالیبید و وابستگی دارند ، میان پرخاشگری و سائقه مرگ تأثیر وتأثر دورانی وجود دارد . سائقه تخریب موجب پرخاشگری می شود و پرخاشگری دلهره را بوجود می آورد و دلهره پرخاشگری را تقویت می کند . اما این دور باطل با تقویت شدن لیبید و شکسته می شود : سائقه علیه سائقه مرگ بکار می افتد و بدین وسیله زندگی حفظ می شود و ادامه می یابد . ملانی کلاین معتقد است که همین امر شکوفایی جنسی کودک را موجب می شود . ( هلیگارد و اتکینسون 1985).
هایمن معتقد است که ناکامی نیازهای بدنی راه دشمنی با موضوعات مادی را هموار می کند ، پیدایش کینه های اولیه به همان اندازه وابسته به احساس های بدنی است که محبت های اولیه .
( هارتمن ، کریس و لوونستن هر سه نفر دو گانگی لیبید و ونیروی تخریب را می پذیرند ، اما از بحث زیست شناسی درباره نیروی مرگ و نیروی زندگی خود داری می کنند و با مفهوم قدیمی پرخاشگری که مطابق آ”ن هدف پرخاش تخریب موضوع پرخاشگری است مخالفت می کنند و نشان می دهند که پرخاشگری به چهار فرآیند تازه تغییر می کند : 1- جابجایی 2- والا گرایی 3- محدود شدن هدف ها 4- تداخل پیدا کردن بالیبید و آنها اهمیت والاگرایی را بیشتر می دانند ، زیرا والاگرایی نیروی پر خاشگری را تبدیل به نیرویی می سازد که در اختیار « من » قرار می گیرد و مانند یک اصل موضوعه می پذیرند که ثبات روابط عاطفی یا موضوعات از یک طرف به توانایی فرد در تحمل ناکامی وابسته است واز طرف دیگر به والاگرایی و پرخاشگری مربوط می شود . ( پرخاشگری و ناکامی ص 27 ) .
سرج لوبوویسی با مطالعه پرخاشگری در کودکان می پذیرد که تظاهرات پرخا
شگری در کودکان یکسان یکنواخت ودرحال تحول است . پرخاشگریها هم عکس العمل کودک در برابر شرایط محیط خارجی و عینی است و هم عکس العملی است در برابر تصوراتی که رفته ، رفته درونی شده اند ، این تصورات با شروع زندگی فرد در نتیجه روابط او با اشیاء و جهان خارج متمایز
گشته اند .همچنانکه لوبوویسی می گوید ، به دشواری می توان مجموعه رفتارها و سلوک فرد را تحت عنوان پرخاشگری مشخص کرد . زیرا پرخاشگری را می توان به تمام رفتارهای غریزی فرد منتصب ساخت در واقع کودک می تواند در خوردن ، خوابیدن ، حرکت کردن ، یا کنترل کردن ماهیچه های ادرار و مدفوع خود پرخاشگرانه باشد ویا بعدها در دوره کودکستان و دبستان خشم خود را به صورت های شدید و ملایم به شکل امتناع کردن ، مقابله نمودن ، منکر شدن در زمینه های اجتماعی در رفتارهای خشن ، تخریب و لجبازی نشان بدهد ، این توصیف و تبین رفتار کودکان
ناسازگار است و تنها شامل تظاهراتی بیرونی ، پرخاشگری می گردد .
پرخاشگری را در کودکان عاقل ، خویشتن دار و مضطرب نیز می توان یافت ، لوبوویسی در مورد کودکان مضطرب می گوید : پرخاشگری در اضطراب نقشی بعهده نمی گیرد . و برعکس اضطراب می تواند در کودک نحوه ای از بیان پرخاشگری باشد . از طرفی دیده می شود که جوانان بسی
ار ناسازگار غالبا نا آرام و پرخاشگر بوده اند که در جریان بلوغ کنترل شده اند . از نظر لوبوویسی رفتار پرخاشگرانه زاییده کودک به تنهایی نیست بلکه د رتغییرات روابط کودک و مادر پیدا می شود : از یک طرف برونفکنی های کودک بر مادر واز طرف دیگر نتایج پاسخهای مادر به این برونفکنی های پرخاشگرانه را باید مورد توجه قرار داد .
– تحقیقات تیره شناسان ، اهمیت تاثیر محیط اطراف فرد را در بروز رفتار پرخاشگرانه نشان داده است . آنها نه تنها پرخاشگرانه را در کودکان نفی نمی کنند بلکه معلوم می سازند که رفتارهای پرخاشگرانه تابع صورت های ویژه ای از ساخت شخصیت فرد می باشد .
پرخاشگری در حیوانات :
پرخاشگری در حیوانات برای دفاع از قلمرو و یا حفظ مقام و نقش طبقاتی دردرون یک گروه اتفاق می افتد . دارا بودن یک قلمرو موجب بروز رفتار پرخاشگرانه میشود واگر حیوان ا زقلمرو خود دور شود پرخاشگری نیز کاهش می یابد .
همچنین پرخاشگری واقعی میان یک تیره از حیوانات برای تصاحب قلمرو و یا ماده ها برای دفاع از آ”شیانه ، غذا ، یا گروهی از حیوانات همنوع بروز می کند ، در حیوانات « خود داری » همراه با رفتار پرخاشگرانه دیده می شود : خود داری مادران در برابر فرزندان ، بزرگتر ها در برابر کوچکترها و …
داده های فیزیولوژی درباره پرخاشگری :
کارلی می نویسد : فیزیولوژیستها درباره چیزی بنام « غریزه پرخاشگری » مطالعه نمی کنند ، بلکه سلوکهای پرخاشگرانه را بررسی می نمایند .
آمادگیهای فیزیولوژیکی می تواند در حیوان عکس العملهای شبه عاطفی با تظاهرات هیجانی ایجاد کند ، این عکس العمل ها در حالتی که کرتکس صدمه دیده شود دوام بیشتری دارد ، پذیرفته شده که منطقه قدامی هیپوتالاموس برای ایجاد چنین پدیده ای ضروری است . بحرانهای هیجانی شبه خشم در حیواناتی که مخ آنها برداشته شده باشد دیده نمی شود . تحریک الکتریکی منطقه قدامی هیپوتالاموس در حیوانات سالم تظاهرات شبه عاطفی ، مشابه آنچه که در حیوان عاری از کرتکس دیده شده بوجود می آورد .
کارلی ،دخالت هیپوتالاموس در رفتار پر خاشگرانه و (عادت شده )را می پذیرد . اما می گوید ورود آن رفتار ئر ساخت روانی و یا بکارگیری آن در یک حادثه وابسته به سیستم لمبیک است .
هسته های درونی هیپوتالاموس نقش بازدارنده در رفتار پرخاشگرانه را دارد . پرخاشگری پدیده ای اجتماعی است .بررسی آن در افراد به تنهایی با مشگلاتی همراه است و نمی تواند اطلاع درستی بدست دهد .تعبیر و تفسیر جامعه شناسی یا مردم شناسی رفتار پرخاشگرانهع به تنهایی نتیجه ای دو پهلو و غیر قابل اطمینان خواهد داشت ،تجربه نشان داده بدون تعارض های اجتماعی ،با تحریک التریکی مغز می توان تغیراتی در چهره ،حرکات بد ن ایجاد کرد ،معادل آنچه تعارضات
اجتماعی بوجود می آورد .
پژوهشگرانی مانند دلگادو در منطقه زیرین کرتکس و لمبیک نقاطی را پیدا کرده اند که تقویت کننده پرخاشگری هستند و نقاط دیگری یافته اند که موجب کاهش و حذف پرخاشگری می شود . –در انسان قسمت پهن بخش پیشین پیشانی و بخشی ا زقسمت بالایی آن موجب کاهش پرخاشگری می شود ، اعمال جراحی که در قسمت هایی از تالاموس ، پیشانی ، هیپوتالاموس . قسمت زیرین مغز انجام شده است با کاهش عکس العملهای پرخاشگرانه در انسان همراه بوده است .
درسال 1966 سانو و عده ای دیگر از جراحان ژاپنی ، برای کنترل رفتار حمله و پرخاش درکود
کانی که ناراحتی مغزی داشتند قسمت عقب هیپوتالاموس را به مقدار کمی برداشتند و ملاحظه کردند که عمل جراحی آنان مفید بود وهمین عمل در منطقه میانی هیپوتالاموس نیز مفید بود .
– برونسون نقش هورمونها را د ر فیزیولوژی پرخاشگری بررسی کرده است و نشان می دهد که تراشحات تستوسترون در رفتار جنگجویانه به افراد بزرگ سال مؤثر است .. نبرد کردن در تمام ترشحات غده داخلی تغیر ایجاد می کند .
-اثر داروها نیز در ایجادرفتار پرخاشگرانه مؤثر است ، مصرف آمفتامینها با سایر داروها در
حیوانات جونده ایجاد خشم شدید می کند ولی دوام ندارد . یا مشخصات رفتار پرخاشگرانه حیوانات را در بر نمی گیرد ، مصرف کلر و دپازپوزین موجب تقلیل پرخاشگری می شود ( پرخاشگری وناکامی ص 13)
– به طور کلی در افراد بهنجار تعداد دفعاتی که در آنها رفتار پرخاشگرانه تجلی می کند و صورتهایی که این رفتار به خود می گیرد . و موقعیت هایی که در آن بروز می کند همه تا حدود زیادی تابع یادگیری و تاثیرات اجتماعی است .
دیدگاههای مختلف در مورد پرخاشگری :
1- پرخاشگری به عنوان یک سائق : فروید پرخاشگری را به عنوان یک غریزه اساسی می نگریست نیروی غرایز مرگ ، در درون جاندار انباشته می شود و سرانجام به حدی می رسد که باید تخلیه شود ، خواه روبه بیرون وبه شکل پرخاشگری آشکار و خواه روبه درو و به صورت اعمال خود تخریبی ، اعتماد به وجود سائق پرخاشگری بسیار رواج دارد ، زیرا خشونت را معمولا نوعی رفتار غیر منطقی ، ناگهانی و انفجاری تلقی می کنند ، چنانچه گویی نوعی نیروی پرخاشگری انباشته ش
ده است و باید مفری پیدا کند ، نحوه انعکاس جنایات در جراید ، تلویزیون نیز معمولا مشوق چنین دیدگاهی است .
2- پرخاشگری بعنوان یک پاسخ آموخته شده : بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی ، پرخاشگری هیچ فرقی با پاسخهای آموخته شده ندارد و پرخاشگری می تواند از طریق مشاهده یا تقلید ، آ”موخته شود ( مشاهده رفتار دیگران ، تقلید از رفتارها ی پرخاشگرانه ) و هر چه بیشتر تقویت شود احتمال وقوع آن بیشتر است . بندورا در آزمایشهای که انجام داد نشان می دهد که تقلید کردن عامل مهمی در مدلهای پرخاشگری کودکان است . او شباهت قابل توجه رفتار کودکانه و رفتار والدین آنها را مورد تاکید قرار می دهد .
نتیجه :
پرخاشگری به عنوان یک فعالیت دفاعی در وجود انسان سازمان ویژه ای برای چگونگی بروز پیدا می کند ، این سازمان با تغییرات بیوشیمیایی و هورمونی فعال می شود . عوامل اجتماعی موجب تغییر و جهت دادن به پرخاشگری می گردند و پرخاشگری درفرد می تواند با والاگرایی همراه باشد و به صورتی مفید در آید .
مزلو می نویسد : در انواع حیوانات پرخاشگری به طور فطری برا ی دفاع است . اما در انان فطری نیست ، بلکه حاصل اختلال در سازمان نیروهای بی اختیاری است که به دو عوامل درونی و بیرونی فرد و همچنین به کمبود فرهنگ و قدرت کنترل او وابسته است .
بندر معتقد است : کودک در انتظار آن است که بزرگتری او را در برابر حملات خصمانه محافظت کنند و می خواهد با او صحبت نمایند . غذا بدهند و لباس بپوشانند . درمقابل مزلو معتقد است که پرخاشگری به منزله پاسخ به ناکامیهای مانند گرسنگی ، کمبود عاطفی ، کمبود ارتباط با دیگران ، ضعف ارضاء جنسی و پذیرفته نشدن از طرف دیگران است . اگر پرخاشگری را به صورت واکنشی د رنظر بگیریم می پذیریم که پرخاشگری عکس العملی در برابر اعمال پرخاش دیگران است و
انواع عکس العملهای پرخاشگرانه:
1-پرخاشگری مستقیم :مستقما به شخص یا شی که موجد پرخاشگری است نشان داده میشود .
2-پرخاشگری غیر مستقیم (جابجا شده ):چون شخصی نمی تواند پرخاشگری خود را به صورت مستقیم به عامل موجد پرخاشگری نشان بدهد ،آْنرا به فرد یا شی دیگری انتقال می دهد و موضوع پرخاشگری را جابجا می کند ،مثلا معلمی ازدست همسرش عصبانی است ، خشم خود را با فریاد زدن بر سر دانش آموزان نشان می دهد چون قادر نیست به همسرش خشمگین شده و یا فریاد بزند . و یا کودکی که از دست والدینش عصبانی است چون نمی تواند با آنها با پرخاش واکنش نشان بدهد ، اسباب بازیهای خودش را خراب کرده ویا می شکند .
3- پرخاشگری درونی : که در آن ضربات خشم متوجه خود فرد است که در این نوع « دلهره » تسلط دارد مثل خود کشی .
4- پرخاشگری بیرونی : که ضربات خود را به بیرون و محیط وارد می کند و در رابطه فرد با محیط به شکل تقلیدی .، اجتماعی و تکامل یافته تر بروز می کند مثل آدم کشی .
5- پرخاشگری نسبت به خود : پرخاشگری نسبت به خود به صورت خود آزاری اولیه مثل خود را گاز گرفتن ، چنگ زدن ، .. خود آزاری ثانویه و هدایت شده مثل کوبیدن سر به دیوار ، نرده ، … که موجب زخمهای خطرناک می شود و آنافروید نشان داد که : پرخاشگری ثانویه در کودکانی که در مؤسسه نگهداری کودک هستند بیشتر است . همچنین در کودکان عقب مانده و روانپریش اهمیت زیادتری دارد . رفتارهای خود آزاری ثانویه جزء اختلالات کم و بیش دائمی هستند و غالبا به حد
افراطی می رسند و به منزله بروز خشم برای تخریب خود است . کودک نسبت به رفتار خود بی تفاوت است ولی ناظرین دستخوش ترس و وحشت می شوند . در خود آزاری اولیه ، رفتارهای که از کودک سر می زند ، از عوامل عادی و سرشتی شخصیت است یعنی وسیله ای است برای سازگاری ، اکتشاف ، سازماندهی و خود کامجویی او .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مقاله رابطه هوش عاطفی و مهارت های ارتباطی با راهبردهای مدیریت تع
مقاله انواع غنیسازی در فرآورده های ماکارونی تحت فایل ورد (word)
مقاله تبیین رابطه سرمایه اجتماعی با خلق دانش و انتقال دانش سازما
مقاله پارامترهای موثر در استخراج نیکل توسط D2EHPA با اصلاح کننده
[عناوین آرشیوشده]