مقاله چاپ یکی از اساسیترین و مؤثرترین شیوههای نگهداری، انتقال و اشاعه اطلاعات فایل ورد (word) دارای 223 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله چاپ یکی از اساسیترین و مؤثرترین شیوههای نگهداری، انتقال و اشاعه اطلاعات فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله چاپ یکی از اساسیترین و مؤثرترین شیوههای نگهداری، انتقال و اشاعه اطلاعات فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله چاپ یکی از اساسیترین و مؤثرترین شیوههای نگهداری، انتقال و اشاعه اطلاعات فایل ورد (word) :
چاپ یکی از اساسیترین و مؤثرترین شیوههای نگهداری، انتقال و اشاعه اطلاعات
فصــل اول:
کلیات تحقیق
مقدمه:
در سراسر تاریخ افراد بشر همواره درپی بهبود توانایی خویش برای دریافت و جذب اطلاعات درباره محیط پیرامون خود و افزایش سرعت، وضوح و تنوع در انتقال مربوط به خود بودهاند . آنان کار برقراری ارتباط را با استفاده از اشارات سر ودست و علایم صوتی آغاز کردند. و برای انتقال پیامهای خود به توسعه و تکمیل یک
رشته ابزار غیر لفظی پرداختند : موسیقی ، رقص ، طبل ، آتشهای نشانه ، نقاشی و دیگر نمادهای ترسیمی مانند پیکتوگرام از این دستهاند. در پی پیکتوگرام ، ایدئوگرام که اهمیت ویژهای داشت ، زیرا به بیان موضوعی یا اندیشه انتزاعی کمک میکرد. اما آنچه به نوع بشر در دنیای حیوانی ، یک موقعیت ممتاز بخشید تکامل زبان بود. که به ارتباط انسانی ، رسایی و دقت بخشید. تمام این ابزارهای ارتباط که هم زمان از آنها استفاده میشد، درفرآیند تشکل افراد به صورت
جامعه و برای بقاء آنان ابزاری ضروری بود.
خط، دومین پیشرفت و دستاورد عمده بشری، به کلام ، دوام و بقاء و به جوامع استمرار بخشید. خط یا نوشتن ، که همانا استفاده از نشانههای نموداری برای توصیف منظم زبان گفتاری است، به نظر برخی صاحب نظران موثرترین رویداد در سراسر تاریخ فرهنگی و یکی از بزرگترین دستاوردها در تاریخ تمدن است . عصر پیش از تاریخ با اختراع خط پایان یافت و آدمی از تاریکی آن دوره به روشنی تاریخی پای نهاد و نوشتههایی برجا گذاشت و تصویر روشن یا روشنتری از خود و
پیرامون خود به آیندگان نشان داد. خط ابزاری بود برای نگاه و حفظ داشتن هرگونه پیام و یا اطلاع در زمان حال و آینده و ابزرای برای از میان برداشتن موانع برسر انتقال ، حفظ و نگهداری دانستههای بشری و استمرار جامعه انسانی بود. سومین دستاورد بزرگ تاریخ بشری که تاریخ عصر ارتباطات نوین از آن آغار میشود ، اختراع چاپ بود فنی که در چین در قرن هشتم میلادی و در اروپا در قرن پانزدهم پدید آمد. سرانجام این امکان به وجود آمد که تعداد زیادی از نسخههای یک کتاب بدون توسل به جریان پر زحمت نسخهبرداری دستی تهیه شود. و همچنین چاپ تا اندازه زیادی سرشت روتدها و رویدادهای تاریخی را نیز تغییر داد، زیرا دان و اطلاعات تا آن زمان در اختیار افراد محدودی بود و اختراع چاپ این حصار را شکست. فراوان بودن کتاب ، میل به سوادآموزی را که تا قرن شانزدهم تقریباً بخشهای گستردهای از جوامع شهری در برخی از کشورها را در برگرفت برانگیخت.
اختراع ماشین چاپ ، مشکل دیرین آزادی اندیشه را پدید آورد . زیرا تغییرات به راحتی و بدون ابراز مقاومت از سوی پاسداران مذاهب و عقاید سیاسی رخ نمیداد ، درست آنگونه که سقراط بهای «فاسد کردن» جوانان را با زندگی خود پرداخت. و یک سانسور سنتی توسط پاسداران مذهب به کتابها و مطبوعات غیر ادواری اعمال میشد.
همینطور نیز این چشمانداز که «اندیشهؤهای خطرناک» بتواند به نحوی گسترده در سراسر کتابهای چاپی جریان یابد موجب اقداماتی پیشگیرانه شد. چاپخانهها تنها با داشتن پروانه کار اجازه فعالیت داشتند و پیاپی کارشان توقیف میشد یا اینکه واقعاً از میان میرفتند.
در قرن هفدهم به دنبال کتاب ، جزوه و سپس روزنامهها پدید آمد با اختراع و رواج چاپ ، تولید کتاب و انتشار روزنامههای جهان شاهد پدیدهای بود که از آن به عنوان انفجار اطلاعاتی یاد میکنند. پدیدهای که به کمک تکنولوژی حرکت سیل آسایی داشته میباشد. چاپ از زمان رواج عمومی آن در قرن شانزدهم در اروپا تا سالهای اخیر که سده بیستم به پایان رسیده است. به مدت چند قرن تنها ابزار موثر و کارآمد نشر بود، اما اکنون این حکومت بلامنازع و انحصاری بیرقیب چاپ درهم شکسته است و راهها و ابزارهای دیگری به سدت آورده و عرصههای فعالیت آن دگرگون شده است.
فناوریهای جهان امروز، چاپ را به عرصه تازهای کشانده که با گذشته متفاوت است چاپ و نشر هم اکنون دستخوش تحولاتی است که رهاوردهای نظام اطلاعاتی و ارتباطی ، دم به دم بر شتاب آن میافزاید. به طوری که هم اکنون از دو مفهوم نشر چاپی و نشر غیرچاپی سخن به میان میآید . تحولات اطلاعاتی و ارتباطی شرایطی ایجاد کرده است که میتوان اثر منتشر کرد، اما از چاپ استفاده نکرد. در این تحقیق برآنیم که بیشتر به جنبهی نشر چاپی و تحولاتی که از آغاز تاکنون با آن مواجه بوده بپردازیم.
اهمیت تحقیق:
چاپ یکی از اساسیترین و مؤثرترین شیوههای نگهداری، انتقال و اشاعه اطلاعات در سراسر تاریخ بشر است. چاپ موجب شد ذهنیت بشر به نوشتار و به نقش تبدیل شود و به صورت کثیر به دیگران انتقال یابد، در واقع چاپ یک نیاز ضروری برای بشر بود تا بتواند اندیشههای خود را نگهداری و انتقال دهد. اهمیت و ضرورت این تحقیق از همین نیاز ضروری بشر ناشی میگردد. چرا که تحقیق در روند گسترش صنعت چاپ در جوامع انسانی ما را به این موضوع میکشاند که یک جامعه در چه سطحی از رشد فرهنگی قرار دارد.
رشد و توسعه پدیدهای است همه جانبه، رشد علمی و فرهنگی بدون رشد فکری و معنوی تحقق نیافته است و از شاخصهای اصلی و عمده رشد فکری و معنوی ، انتشار کتاب است.
یکی از عواملی که باعث عدم توسعه یافتگی کشورهای جهان سوم میباشد فقر فرهنگی مردمان این کشورهاست. در کشورهای جهان سوم ، رشد فرهنگی به حدی نیست که بتواند پشتوانه قابل اتکایی برای فعالیتهای علمی ، فنی ، صنعتی و دیگر باشد. کتاب ، جزوه و مطبوعات که ستون اصلی این پشتوانه است به اندازه لازم تولید و منتشر نمیشود و به اندازه کافی خوانده نمیشود.
پس چاپ و نشر نه تنها شیوهای برای نگهداری ، انتقال و اشاعه اطلاعات است، بلکه نقش ویژهای در توسعه یافتگی کشورها ایفا میکند.
از سوی دیگر، کتاب ، مجله ، روزنامه و آنچه که به وسیله چاپ انتشار پیدا میکند ، یک وسیله ارتباطی محسوب میشود و به صورت نوشتههای چاپ شده روی کاغذ راه خود را طی میکند و به مخاطب منتقل میشود. و به این جهت در قلمروی مطالعات مربوط به ارتباطات قرار میگیرد.
تعریف
«چاپ» واژهای است که احتمالاً از chapana (چاپانا) واژه هندی گرفته شده است. در هند، به چاپ کردن «چهاپه» و به چابگر «چهاپه گر» میگویند. این واژهها در روزنامههای فارسی هند به کار گرفته شده است.
عدهای معتقدند که چاپ از «چاو» مغولی گرفته شده و چاو نوعی پول در عصر ایلخانیان بوده است. اما به نظر میرسد صاحبنظران بیشتر به پذیرفتن اشتیاق از ریشه هندی تمایل دارند تا مغولی.
واژه عربی «طبع» و مشتقال آن نیز ، البته اکنون کمتر، در زبان فارسی به کار گرفته است اما برخی ترکیبات مانند «حق طبع» یا «تصحیح مطبعهای» هنوز در زبان فارسی کاربرد دارد. واژه دیگری که برای چاپ به کار میرفته ، «باسمه» است . و اصطلاح «باسمه کاری» ، در عصر مغولان در ایران رایج بود و به عمل و وسیله انتقال نقش و طرح روی پارچه و موارد دیگر گفته میشود . بعدها در عصر صفویه ، باسمه تغییر معنا داد و تقریباً همان معنایی را پیدا کرد. که امرز کلمه چاپ در زبان فراسی دارد.
چاپ چیست؟
چاپ عبارت است از فن ، صنعت و گاه نیز هنر نقش کردن کلمات و تصاویر بر کاغذ، پارچه ، پلاستیک ، فلز ، شیشه و نظایر آنها. چاپ اکنون فرایندی است که برای انتقال نقش و تصاویر با سرعت بالا و حجم زیاد به کار میرود، مانند چاپ کتاب ، روزنامه ، مجله ، تمبر ، اعلامیه ، پوسترها و اخیراً مدارهای چاپی میباشد.
فصل دوم( مطالعات نظری )
بخش اول
از نخستین انقلاب فرهنگی تا انقلاب اطلاعاتی و ارتباطی
نخستین انقلاب فرهنگی با اختراع خط آغاز شد. خط یا نوشتن، که همانا استفاده از نشانههای نموداری برای توصیف منظم زبان گفتاری است، به نظر برخی از صاحبنظران، هوشمندانهترین و مؤثرترین رویداد در سراسر تاریخ فرهنگی و یکی از بزرگترین دستاوردها در تاریخ تمدن است. عصر پیش از تاریخ یا اختراع خط پایان یافت. آدمی از تاریکی آن دوره به عهد روشن تاریخی پای نهاد و نوشتههایی بر جای گذاشت و تصویر روشن یا روشنتری از خود و پیرامون خود به آیندگان نشان داد.
خط، تدبیر و ابزاری است برای نگاه داشتن و انتقال هرگونه پیام یا اطلاع در زمان حال و آینده. نیاز بشر به برقراری ارتباط، پیش از خط نیز به قوت خود باقی بود، اما این نیاز را حافظه و ارتباط شفاهی برآورده میساخت. در موارد بسیار، وظیفه یادسپاری، یادداری، یادآوری و انتقال به دیگران و آیندگان به گروه خاصی از مردم سپرده میشد که حافظههای نیرومندی داشتند و در حفظ و نگهداری امین بودند؛ برای مثال در صدر اسلام و پیش از کتابت قرآن کریم، عدهای به نام «حْفّاظ» که از یاران و نزدیکان پیامبر اسلام (ص) بودند، سورهها و آیات را به یاد میسپردند. ولی انتقال شفاهی محدودیتهایی دارد، از جمله:
– بدون تماس حضوری ممکن نیست؛
– نیازمند زمانی است که متناسب انتقال باشد؛
– محدودیّت مکانی دارد؛
– بسیاری چیزها، مانند شکل ، تصویر، نقشه، طرح و هر آنچه جنبه بصری و تصویری دارد، از این طریق قابل انتقال نیست؛
– میزان و حجم انتقال از این راه بسیار محدود است.
اما انتقال کتبی مشکلات انتقال شفاهی را ندارد، زیرا:
– به زمان محدود نیست؛
– به مکان مقیّد نیست؛
– محدودیّت حجم و میزان ندارد؛
– محدودیّت یادگیری ندارد؛
– محدودیّت انتقال آن بمراتب کمتر از انتقال شفاهی است.
از عصر خط تا عصر چاپ
خط، ابتکار و تدبیری بود برای غلبه بر این محدودیتها و از میان برداشتن مانعهای سر راه انتقال. در طول تاریخ و در جامعههای مختلف، از مواد گوناگونی برای نوشتن استفاده شد، مانند سنگ ، چوب، استخوان، نی، برگ و پوست درختان، پوست جانوران، عاج فیل، پارچه، لوحههای گلی، صفحههای موم اندود و سرانجام کاغذ. هر کدام از اینها امکانات کاربردها و محدودیّتهای خود را دارد، اما هیچکدام نتوانسته است جای کاغذ، این وسیله کارآمد و آسان را بگیرد.
نخستین پیشینههای خط از راه کاوشهای باستانشناسی در بینالنهرین و مصر به دست آمده است. قدمت این پیشینهها به هزاره چهارم قبل از میلاد میرسد. سومریان نخستین قومی بودند که از خط در زمینههای مختلف تمدن خود سود بردند و پیشینه بسیاری از فعالیتها، از جمله معاملات و معاهدات
بازرگانی خود را بر لوحههای گلی ثبت کردند. بابلیان، آشوریان و هیتیان نیز روی لوحههای گلی مینوشتند و آنها را با گرمای خورشید یا حرارت تنور میپختند، سخت میکردند و به آنها عمر طولانیتر میبخشیدند. مصریان پاپیروس را اختراع کردند و روی طومارهای پاپیروس نوشتند. نوشتههای مصریان باستان به کتابهای امروزین بیشتر شباهت دارد تا به لوحههای گلین همسایگان همروزگارشان. چینیان باستان نخست روی باریکههای چوب و خیزران مینوشتند، اما
بعدها کاغذ را اختراع کردند و روی آن نوشتند. یونانیان، طومارهای پاپیروس را از مصریان اقتباس، و رومیان شیوه و ماده نوشتن را از یونانیان اخذ و بعدها نیز خود از ماده دیگری استفاده کردند. ایرانیان باستان بر کتیبههای سنگی و لوحههای گلین مینوشتند. در عصر ساسانیان استفاده از اوراق کاغذ، تقریباً به شکل امروزی، آغاز شد. در عصر تمدن اسلامی، نوشتن، استفاده از کاغذ و تدوین کتاب به اندازهای وسعت گرفت که در تاریخ تمدن و فرهنگ بشر بیسابقه بود. بعضی از کتابهایی که در این تمدن نوشته شده است با کتابهای امروزین تفاوت چندانی ندارد، و حتی برخی از آنها از نظر نفاست و ظرافت هنری بیمانند است. در سدههای میانه و تا عصر چاپ در اروپا، حتی تا مدنهای مدید پس از این عصر، نوشتن بر پوست و کاغذ در آن قاره تداول داشت.
با رشد و پیشرفت فرهنگ و تمدن، کتاب بتدریج پدید آمد و به بهترین رسانه برای مجموعههای کامل و جامع اطلاعات در هر حوزهای تبدیل شد. کتاب، ابزار مؤثر انتقال فکر، فرهنگ و دانش، و نیز دستاورد میراثهای گذشتگان برای سپردن به آیندگان در آن جمع شد. کتاب، محمل نشر اندیشه قرار گرفت، اما با این وصف، امان تکثیر و اشاعه آن محدود بود. کتاب را باید کاتبان و نسّاخان مینوشتند، و چون در روز بیش از چند صفحه نمیشد نوشت، و نور شمع و چراغ در شب نیز
برای نوشتن کافی نبود، هفتهها و گاه ماهها طول میکشید تا از کتابی نسخهای یا نسخههای دیگری تهیه میکردند. تکثیر کتاب بسیار محدود، وقتگیر و گران بود، و همین محدودیتها مانع از آن میشد که همه افراد جامعه به کتاب دسترسی داشته باشند. شاهان، امیران، اشراف و صاحبان قدرت و ثروت میتوانستند کتاب بخرند و در تملک خود نگاه دارند. در حقیقت دستیابی به کتاب و استفاده از آن، یا به عبارت دیگر، بهرهمندی از دانش و اطلاع، با پایگاه فرد در سلسله مراتب اجتماعی معمولاً ارتباط مستقیم داشت؛ از این رو کتاب فقط در اختیار عدهای اندک و جمعی معدود قرار میگرفت. اگر در جامعهای نهادهایی نبود که
دسترسی همه افراد یا بخشنهایی از جامعه را به کتاب میسّر سازد، اگر نظام اجتماعی از طبقات نفوذناپذیر تشکیل میشد، اگر کتاب در سنت جامعه جایگاهی والا نداشت، و سرانجام اگر امکانات محدود بود، نه تنها فرهنگ عمومی روی به تنزل مینهاد، چه بسا که اشتیاقهای فردی برای فراگیری به هیچ جایی نمیرسید. تحوّل بنیادی و زیر و زبرساز در تاریخ فرهنگی بشر زمانی بروی داد که دانش و اطلاعات از انحصار عدهای اندک خارج شد و در اختیار همه افراد جامعه و سراسر جامعه بشریت قرار گرفت.
از عصر چاپ تا عصر اطلاعات و ارتباطات
در تاریخ فرهنگی بشر، از ابتدا تاکنون، شاید پس از اختراع خط هیچ رویدادی به اهمیت اختراع چاپ نباشد. این اختراع همچون ضربهای بود که در انبار نهانی را گشود و گنجینههای احتکار شده و پنهانی آن را در اختیار و در دسترس علاقهمندان و همگان گذاشت. چاپ، فروریختن دیوارهای انحصار دانش و شکستن زندان اطلاعات بود. به قول مارتین لوتر، رهبر اصلاحگر کلیسای مسیحی، چاپ رهایی دوم نوع بشر بود، رهایی از جهل (ولادیمیرف، لئون 1350، ص 13) .
چاپ تا اندازه زیادی سرشت روندها و رویدادهای تاریخی را نیز تغییر داد، زیرا دانش و اطلاعای که تا آن زمان در ملکیت قشر محدودی از جامعه بود، روی کاغذ جمع و ثبت شد و در برابر دیدگان علاقهمندان قرار گرفت. چاپ این امکان را فراهم آورد که اندیشهها با سرعت و به سهولت به میان همه آحاد مردم برده شود. همین تأثیر زیر و زبرساز بود که موجب شد اصطلاح «انقلاب دوم فرهنگی» تاریخ بشر را برای اختراع چاپ به کار ببرند.
پایان سدههای میانه و آغاز دوره جدید در تاریخ اروپا با تحولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تازهای همزمان شد. ظهور طبقه متوسط، شکوفا شدن اقتصاد و افزایش نسبی درآمد مردم در اروپا، جماعتی را فعال و وارد صحنه جامعه کرد که پیش از آن در متن رویدادها و تاریخ حضور نداشتند. مردم عادی به میدان آمدند و در اداره امور کشور با اشرافزادگان انحصارطلب و حلقه بسته نجبا و اعیان شریک شدند. انحصار آموزش نیز شکسته شد و اعضای همه طبقات امکان خواندن و نوشتن یافتند. شمار دانشگاهها و دانشگاهیان بسیار شد، و همه اینها برکتاب و کتابخوانی تأثیر گذاشت.
در اروپا تا حدود سده پانزدهم دسترسی به کتاب بسیار دشوار و نسخههای خطی بسیار گرانقیمت بود. در صومعههای مسیحی و دیگر مراکز آموزشی که باید کتابخانه میداشتند و به کتاب مراجعه میکردند، کتابها را در گنجههای مخصوص و در بسته و مقفّل نگاه میداشتند، یا عطف کتابها را با زنجیر به میزها میبستند. نوشتهاند که قیمت کتاب آنقدر گران بود که یک جلد کتاب مقدس خطی یا کتاب ادعیه را، که مورد حاجت مسیحیان بود، با یک ملک معاوضه میکردند. طبقه متوسط تا حدود سده پانزدهم به سطحی نرسیده بود که بتواند مالک کتاب باشد، اما سه واقعه فرهنگی ، یا ماهیتاً فرهنگی، در اروپا روی داد و سب شد که طبقه متوسط به کتاب دسترسی پیدا کند. این سه پیشرفت عبارت بود از:
1 نوشته شدن بعضی کتابها به زبانهای ملی و بومی بر اثر وقوع جنبشهای سیاسی، فکری، مذهبی؛
2 فراوان شدن، و در نتیجه ارزان شدن کاغذ، و مآلاً پایین آمدن قیمت کتاب؛
3 اختراع چاپ، عرضه انواع کتابهای چاپی به جامعه.
با اختراع و رواج چاپ، تولید کتاب در اروپا و نیز تولید جهانی کتاب با آهنگی که در تخیّل نمیگنجید، سده به سده افزایش یافت. حدود 1500 م. شمار کتابهایی که در اروپا به چاپ رسیده بود، تخمیناً به 30 هزار عنوان میرسید، و این رقم یک قرن بعد به 250 هزار عنوان بالغ شد، و سه قرن بعد در سده نوزدهم از 7 میلیون عنوان فراتر رفت. بنا به برآوردها و پیشبینیهای محتاطانه، در پایان سده بیستم به حدود 25 میلیون عنوان خواهد رسید(ولادیمیرف، لئون، 1350، ص 13). این رقم یکی از مصداقهای بارز انفجار اطلاعاتی است، پدیدهای که اکنون میکوشند به کمک دستاوردهای الکترونیک، نظامها و تجهیزات رایانهای و شیوههای اطلاعرسانی، حرکت سیلآسا، بارش تگرگوار و فروغلتیدن بهمنگون آن را مهار کنند.
اختراع خط و چاپ، ایجاد دو شیوه و دو نظام دگرگونساز در انباشتن، انتقال و بازیافتن اطلاعات است. اختراع خط، سنت شفاهی را به سنت کتبی تغییر داد. بار سنگینی را از حافظه و تواناییهای ذهنی بشر برداشت و اینها را آزاد ساخت تا به گونه بهتری در خدمت هدفهای بهتر و خلاقتر به کار گرفته شوند. با اختراع چاپ، سنت کتبی تقویت و بر دامنه، ابعاد، سرعت و امکانات آن افزوده شد و فرهنگ نوشتاری پدید آمد و قوام و استحکام یافت. چاپ و نشر، که بهترین وسیله برای اشاعه فکر و اندیشه و احساس و مناسبترین ابزار برای ارتقای فرهنگی، اعتلای علمی، و تعالی فکری قرار گرفت، به یکی از بنیادیترین فعالیتها و نهادهای جامعه تبدیل شد. بویژه انتشار روزنامهها، مجلهها و سایر نشریات ادواری و غیرادواری، خطوط اصلی رخسار ارتباطی جامعه را تغییر داد.
از شروع به کار دستگاه چاپ در نیمه سده پانزدهم تا انتشار نخستین روزنامه در دنیای غرب حدود نیمه سده هفدهم، بیش از دو سده نگذشت. از همین سده انتشار مجلات علمی و از سده پس از آن، انتشار مجلات دیگر آغاز شد و کتاب (نشریه غیرادواری) در کنار نشریان ادواری، تا مدتهای مدید مهمترین ابزار ارتباط فرهنگی بشربود. البته این نکته را باید در نظر داشت که در میان نشریات غیرادواری هیچ ابزاری با کتاب برابری نمیکند، چه از لحاظ پیشینه، چه از نظر کاربرد و قدمت و چه از حیث دامنه و وسعت. با این حال، همه این مواد با هم و در کنار هم میراث فرهنگی جوامع بشری را تشکیل میدادند و گذشته را به حال و حال را به اینده پیوند میدادند. بیدلیل نبود که در روزگار پیشین، هرگاه انسانها میخواستند عناد خود را نسبت به قومی به شدیدترین و سنگدلانهترین وجه نشان
دهند، آثار کتبی آن قوم را میسوزاندند، یا در آب میانداختند، یا با آب میشستند. آثار کتبی که از میان میرفت، ارتباط فرهنگی افراد آن قوم در زمان حال سست، گسیخته و بیبنیاد میشد؛ پیوند کتبی با اینده میگسست و انتقال با مانع جدّی رو به رو میگردید. گویی که از منسوج درهم بافته فرهنگی، تارها را بشکند. اقوامی که سنت کتبی نداشتند، یا سنت کتبی خود را از دست میدادند، برای حفظ و بقای موجودیّت خود و نگاه داشتن میراثهای مشترک و جمعی،
ناگزیر دست به تلاشهای دیگری میزدند. تلاشهایی که چه بسا به هیچ روی نمیتوانست جای چند اثر مکتوب را بگیرد. تصور کنید که شاهنامه فردوسی، برای مثال، نسخههایش در حمله مغول از بین رفته بود، یا مثنوی مولانا و دیوان سعدی و حافظ، مانند بسیاری از آثاری که در حملهها و غارتها و آتشسوزیها نابود شد، خدای ناکرده به دست ما نرسیده بود. براستی فرهنگ ایرانی بدون شاهنامه، بدون مثنوی و بدون شعرهای س عدی و حافظ، یا بدون آثار رازی، بوعلی، بیرونی، خواجه نصیر، ملاصدرا، و بسیاری دیگر چگونه فرهنگی میبود؟ جامعه فرهنگ ایرانی را مبنا و ملاک قرار ندهید؛ جامعهای را در نظر بگیرید که بنیان
فرهنگی و قومی آنان بر یک یا چند اثر بیش نیست، و شمار چنین جوامعی زیاد است. براستی اگر این آثار، که به منزله ستون اصلی موجودیت و وحدت و هویت فرهنگی آنهاست، از میان رفته بود، چه اتفاقی میافتاد؟
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مقاله رابطه هوش عاطفی و مهارت های ارتباطی با راهبردهای مدیریت تع
مقاله انواع غنیسازی در فرآورده های ماکارونی تحت فایل ورد (word)
مقاله تبیین رابطه سرمایه اجتماعی با خلق دانش و انتقال دانش سازما
مقاله پارامترهای موثر در استخراج نیکل توسط D2EHPA با اصلاح کننده
[عناوین آرشیوشده]