سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه برای جز نزدیکانش گشاده رویی کند، حکیم نیست . [امام علی علیه السلام]
 
شنبه 95 مرداد 30 , ساعت 4:27 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله کاستیهای قانون طبیعی در عصر نوزایی فایل ورد (word) دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله کاستیهای قانون طبیعی در عصر نوزایی فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله کاستیهای قانون طبیعی در عصر نوزایی فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله کاستیهای قانون طبیعی در عصر نوزایی فایل ورد (word) :

مقدمه

امروزه با سپریشدن دو هزار و پانصد سال از تاریخ پرفراز و فـرود دکتـرین قـانون طبیعی، این آموزه، دوره های گوناگونی را در غرب تجربه کـرده اسـت. در خـلال ایـن دوره ها تفاسیر متنوعی از این آموزه ارائه شد. وجه مشـترک بیشـتر قرائـت هـای قـانون طبیعی، این امر بوده است که همواره این قانون، حکم عقل عملـی دربـاره رفتـار بشـر تلقی میشده است.

یکی از تفاوتهای این قرائتها، تفاسیر متفـاوت آنهـا از عقـل بـوده اسـت. در یونـان باستان، از ماهیت عقل عملی، تعاریف مختلفی ارائه می شد؛ در حالی که فیلسوفان یونـانی، عقل را امری مجرد میدانستند، سوفسـطائیان آن را امـری موهـوم مـیپنداشـتند و رومیـان باستان، عقل را بدون ارتباطش با آفریننده در نظر میگرفتند، مسیحیان اولیه و نیـز متکلمـان قرون میانه، عقل را پدیدهای ربانی میدانستند که بشر را به سوی خدا هدایت میکند.

بر خلاف اهمیت زیاد و سابقه طولانی قانون طبیعی در مجامع علمی مغـربزمـین، واژه »قــانون طبیعــی« در آثــار مکتــوب فیلســوفان یــا حقوقــدانان مســلمان، عنــوان شناختهشده ای نیست.1 با مطالعه پیشینه، ویژگی ها و محتـوای ایـن قـانون در مکتوبـات دانشمندان غرب و مقایسه آن با آثار دانشمندان مسلمان درباره عقـل عملـی، تـا حـدی می توان بر محتوای این قانون عقلی در ساحت آموزه هـای اسـلامی دسـت یافـت. ایـن قانون، مبنای تأملات عقلی در باب اخلاق، حقوق و سیاست و به طور کلی در باب علوم اجتماعی به شمار میرود.

سیر تحولات دکترین قانون طبیعی، بعد از ظهور مسیحیت را می توان به شش مقطع اصلی دستهبندی کرد:

1 دوره پیدایش مسیحیت (مسیحیان اولیه)؛

2 قرون میانه؛

3 عصر نوزایی (رنسانس)؛

4 ظهور پروتستان؛

5 عصر روشنگری؛

6 دوره تجدید حیات آموزه قانون طبیعی در قرن بیستم.

هدف از نوشته حاضر، علاوه بر معرفی و تبیین محتوای قانون طبیعی در مقطع سوم مسیحیت؛ یعنی عصر نوزایی (رنسانس)، رویکردی انتقادی به آن، بر اساس مبانی موجه در اندیشه اسلامی است. این امر سبب می شود تا صاحبنظران مسلمان نیـز بـا مطالعـه افکار مسیحیان درباره قانون طبیعی، در گامی تطبیقی بر اندیشه قانون طبیعـی در اسـلام که نقطه ثقل مباحث فلسفی درباره سیاست، حقوق و اخلاق بـه شـمار مـی رود، بیشـتر واقف گردند.

قانون طبیعی در عصر نوزایی (رنسانس)

واژه رنسانس (Renaissance) به معنای تولد دوبـاره اسـت. ایـن واژه، بـر عصری اطلاق شد که منظور از آن احیای ادبیات و هنرهـای دوره باسـتان در اروپا، پس از دوره طولانی قرون میانه بود. تجلّیات عصر نوزایی، اولین بار در ایتالیای قرن چهاردهم ظهور کرد و سپس به سایر منـاطق اروپـا کشـیده شـد

.(Burke, 1997, p.10; Ashworth, 1998, Vol. 8, p.264; Monfasani, 1998, Vol. 4, p.533)

عصر نوزایی، اروپا را با تغییرات زیادی مواجه ساخت. هنر، ادبیات، تاریخ و فلسفه یونان و روم باستان، توجه اندیشمندان عصر نـوزایی را بـه خـود جلـب کـرد. آنهـا بـا کنارگذاشتن اندیشه خدامحور قرون میانه، تفکر باستانی سوفیست ها را مبنـی بـر اینکـه انسان معیار همه چیز است، دوباره احیا کردند. در این دوره، بـه جـای تأکیـد بـر اراده ربانی که نظریه پردازان قانون طبیعی در قرون میانه به آن توجه داشتند، به طـور عجیبـی بر اراده آزاد افراد بشر پافشاری میشد.

هر چند آموزه قانون طبیعی در نیمه اول عصر نوزایی به افول گراییـد، امـا بـه طـور کلی فراموش نشد؛ زیرا مدرسیان متأخر و پروتستان های اولیه، در تجدید حیات اندیشه قانون طبیعی تلاش فراوانی کردند.
اندیشه ورزان مدرسی متأخر، توفیق نیافتند اصول قانون طبیعی دوره میانه را به طـور کامل احیا کنند. ازاینرو، آنها در نظریهپردازی خود درباره قانون طبیعـی، عقـل بشـری مخلوق خدا را جایگزین اراده ازلی ربانی کردند .(Vitoria, 1991,p.156) این تغییر ناشی از مواجهه آنان با اندیشه توجه عمیق به عقل خودبنیاد بشری دانشمندان رنسـانس بـود که همواره مبانی وحیانی را به طور گستاخانه انکار میکرد.

طالبی محمدحسین / نوزایی درعصر طبیعی قانون هایکاستی

87

60پیاپی /دوم شماره / شانزدهم سال

88

پروتستان های اولیه نیز تحت تأثیر نفوذ اومانیسم عصـر نـوزایی قـرار گرفتنـد. آنهـا قانون طبیعی ربانی را به شیوه سکولارمنشانه تفسیر کردند. در این تفسیر، خدا به عنوان

علهالعلل جهان و علت به وجود آورنده عقل بشر مطرح نبود. ایـن امـر وقـیح تـا آنجـا پیش رفت که کشیش و حقوقدان هلندی عصر نوزایی اعلام کرد: »قانون طبیعـی اعتبـار دارد، حتی اگر خدا وجود نداشته باشد.(Grotius, 1957, p.10) «

در این نگارش، قانون طبیعی در اندیشه مدرسیان متأخر از جمله ویتوریـا (Vitoria)

و سوارز (Surez) که در عصر نوزایی میزیستند، تحلیل و نقد و بررسی میگردد.

مدرسیان متأخر و قانون طبیعی

اهمیت، اعتبار و نفوذ الهیات و فلسفه مدرسیان که در قـرون میانـه، دارای شـکوه و جلالت بود، در عصر نوزایی روز به روز کـاهش یافـت. در حقیقـت، بـا افـت اندیشـه مدرسی قرن چهاردهم میلادی، سنت تفکر مدرسـی قـرون میانـه بـه کلـی در معـرض سقوط قرار گرفت. اندیشمند هلنـدیا؛راسـموس روتـردام (Erasmus of Rotterdam)

تقریبــاً( .1466 -1536م) کتــاب »در ســتایش از حماقــت(Encomium Moriae) «

.1509)م) را بر علیه سنت مدرسی رو به انحطاط عصر خویش نگاشت. وی بـا کمـک حلقه ای از دوستانش از اصلاحطلبان ناراضی در برابر کلیسای کاتولیک حمایت می کرد.

می توان گفت محصول بـذر اصـلاحطلبـی را کـهاراسـموس در مخالفـت بـا کلیسـای کاتولیک کاشت، مـارتین لـوتر (Martin Luter) آلمـانی .1483-1546)م) بـا تأسـیس مذهب پروتستان برداشت کرد .(Ferguson, 1948, p.53)
علیرغم کاستی های زیاد تفکر مدرسی در عصر نـوزایی و بـا وجـود نهضـت هـای مختلف فلسفی و مکاتب متنوع فکری در این دوره، الهیات و فلسفه قرون میانه به ویژه نظریه قانون طبیعی توماس آکوئیناس در نیمه دوم عصر نوزاییحقیقتاً، رواجـی دوبـاره یافت. ماجرای احیای اندیشه قانون طبیعی در آن دوره، شبیه سرگذشت بازسـازی ایـن تفکر در قرن بیستم به وسیله نظریهپردازان اندیشه جدید قانون طبیعی، مثل جان فینیس
(John Finnis) بود.

تحلیل روند احیای مباحث مربوط بـه قـانون طبیعـی بـا بررسـی افکـار بزرگتـرین مدرسیان متأخر و معاصر عصر نوزایی، مثل ویتوریا و سوارز از اهـداف ایـن بخـش از

این نوشتار است.

ویتوریا

فرانسیکو ویتوریا (Francisco Vitoria)تقریباً( .1480-1546م) از فرقه دومینـیکن؛ یکی از دانشمندان علم الهیات در اوایل قرن شانزدهم بود. او مؤسـس اندیشـه مدرسـی جدید به شمار می رود که در اروپای کاتولیک آن روز، نفـوذ زیـادی داشـت. ویتوریـا، کوشید تا اندیشه تومیسم (تفکر توماس آکوئیناس) را جایگزین نومینالیسم (اسم گرایی)

ویلیـام اوکـام (William of Ockham) کنـد .(Hamilton, 1963, p.171-6) هـر چنـد

سخنرانیها و دروس ویتوریا بسیار تأثیرگذار بود، اما هرگز در زمان حیـاتش بـه چـاپ نرسید. در عوض، موشکافی های او در این دروس، زیربنـای همـه آثـار علمـی پیـروان ویتوریا در حوزه نظریهپردازی حقوقی در پایان قرن شانزدهم بود .(Tuck, 1979, p.46)
آثار ویتوریا در دانش فلسفه حقوق، سه حـوزه را تحـت پوشـش قـرار داده اسـت:

قانون طبیعی، حقوق طبیعی و حقوق بینالملل. البته این نوشتار، فقط به مباحث مربـوط به قانون طبیعی در اندیشه ویتوریا میپردازد.

واژه »طبیعی« در ترکیب قانون طبیعـی در حـوزه واژهشناسـی مدرسـیان متـأخر، از جمله ویتوریا، به معنای امری است که دو ویژگی دارد: هـم عقـل پـذیر بـوده و هـم از مقبولیت عرفی برخوردار است. امر طبیعی نزد آنها به معنای امر متعارف و بهنجار است

.(Hamilton, 1963 ,p.11) امروزه نیز مفهوم »طبیعی« نزد نظریهپردازان قانون طبیعی بـه

معنای امر عقلانی است .(Finnis, 1980, p.280)

ویتوریا به هنگام شرحدادن تعریف آکوئیناس2 درباره قـانون طبیعـی بـه ایـن نکتـه، تفطن داشت که قانون طبیعی، ربطی به مقام اراده بشر ندارد، بلکه مربوط به عقل و مقام روشنگری است .(Vitoria, 1991, p.156) خداوند، اصول اولیه بدیهی قانون طبیعـی را بر قلب بشر حک کرده است؛ زیرا او خالق همه مخلوقات است. ویتوریا در دستهبنـدی قوانین، قانون طبیعی را زیرمجموعه قوانین ربانی قرار داده است .(Ibid, p.159)

فهم درست قانون طبیعی در نگاه ویتوریا به منزلـه آگـاهی یـافتن دقیـق از مقـررات مربوط به رفتارهای فردی و اجتماعی بشر است که به طور طبیعی انسانها آن قـوانین را می شناسند و مشتاق رعایت آن هستند. فضایل مهم اخلاقـی در قـانون طبیعـی، منـدرج

طالبی محمدحسین / نوزایی درعصر طبیعی قانون های کاستی

89

60پیاپی /دوم شماره / شانزدهم سال

90

است. به عقیده ویتوریا، این قانون از مقتضیات طبیعت بشر است.

ویتوریا، اصول اندیشه قانون طبیعی را به سه دسته طولی تقسیم کرده است:

1 آنچه که هم در ذات خود بداهت دارد و هم برای ما بدیهی اسـت. ایـن اصـول، بدیهیات اولیه عقل عملی نام دارند، مثل این اصل عملی که »کار نیک را باید انجام داد.«
2 آنچه که در ذات خود بداهت دارد، اما برای ما بدیهی نیست، مثل بیشـتر اصـول قانون طبیعی.
3 آنچهذاتاً بدیهی است، اما فقط خردمندان و نه همه مردم، آن را بـا قطـع نظـر از درجه دانش شان درک می کنندمثلاً. این گزاره که »عملکردن در مخالفت با گرایش های

طبیعی عبارت است از عملکردن بر ضد قانون طبیعی« گزاره ای است کـه هـم در ذات خود و هم نزد خردمندان، بدیهی است .(Ibid, p.170)

قانون طبیعی در نگاه ویتوریا زیربنای حقوق طبیعی بشر است. همه انسانها در نگـاه او دارای حقوق طبیعی برابرند؛ زیرا بر اساس قانون طبیعـی، همـه در طبیعـت خـویش یکسان آفریده شده اند. هـیچکـس مجـاز نیسـت حـق صـیانت از خـویش و نیـز حـق بهکارگرفتن ارگانهای بدن خود را در راه بهدستآوردن آسایش خویش رها کند؛ زیرا به حکم قانون طبیعی که خدا آن را در قلب بشر جای داده است، همه انسـانها دارای ایـن حقند .(Ibid, p.18-9) هیچ انسانی طبیعیتر از انسانهای دیگر نیست و بنا بر این، دلیلی قانع کننده بر این امر وجود ندارد که یک فرد، به لحـاظ طبیعـی بایـد دارای قـدرت یـا حقی بیش از دیگران باشد .(Ibid , p.11)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

لیست کل یادداشت های این وبلاگ