مقاله انگلیسی روش روندی ( لایه ای ) برای متا آنالیزهای مبنایی مطالعات موردی کیفی با ترجمه فارسی فایل ورد (word) دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله انگلیسی روش روندی ( لایه ای ) برای متا آنالیزهای مبنایی مطالعات موردی کیفی با ترجمه فارسی فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله انگلیسی روش روندی ( لایه ای ) برای متا آنالیزهای مبنایی مطالعات موردی کیفی با ترجمه فارسی فایل ورد (word)
چکیده
مقدمه
چارچوب مفهوم تطبیق دادن
روش و شیوه
برنامه نویسی باز
کدنویسی محوری ( مرکزی)
استراتژی عمل / عکس العمل
کد نویسی انتخابی ( گزینشی)
نتایج پژوهش اولیه
تشریح مطالب
نتیجه گیری
References
Atkinson, P. & Delamont, S. (1993) Bread and dreams or bread and circuses A critique of ‘case study’ research in education. In Controversies in Classroom Research: A Reader (ed. by M. Hammersley), pp. 204–221 Open University Press, Buckingham, UK. Au, W. (2007) High-stakes testing and curricular control: a qualitative metasynthesis. Educational Researcher, 36, 258–267 DeWitt-Brinks, D. & Rhodes, S. (1992) Listening Instruction: A Qualitative Meta-Analysis of Twenty-Four Selected Studies. Paper presented at Annual Meeting of the International Communication Association, Miami, FL. (ERIC Document Reproduction Service No. ED 351 721). Glasmeier, A. & Farrigan, T. (2005) Understanding community forestry: a qualitative meta-study of the concept, the process, and its potential for poverty alleviation in the United States case. The Geographical Journal, 171, 56–69 Glass, G. (1970) The Timely and the Timeliness: The Interrelationship of Science, Education, and Society. Basic Books, New York, NY. Glass, G., McGaw, B. & Smith, M.L. (1981) Meta-Analysis in Social Research. Sage Publications, Beverly Hills, CA. Guskin, S. (1984) Problems and promises of meta-analysis in special education. Journal of Special Education, 18, 73–80 Holmberg, B. (1995) Theory and Practice of Distance Education. Routledge, London & NY. Hossler, D. & Scalese-Love, P. (1989) Grounded meta-analysis: a guide for research synthesis. The Review of Higher Education, 13, 1–28
Procedural methodology for a grounded meta-analysis of qualitative case studiesijcs_882 412..418
Celia Stall-Meadows1 and Adrienne Hyle2 1 Department of Design, Housing and Merchandising, College of Human Environmental Sciences, Oklahoma State University-Tulsa, Tulsa, OK, USA 2 Department of Educational Leadership and Policy Studies, College of Education, The University of Texas at Arlington, Arlington, TX, USA
Abstract
University researchers conduct large numbers of case studies in the field of consumer studies each year and many are published in the research journals. Although illuminative and rich in description, qualitative data collected in case studies are singular and often lack generalizability. There is a need for comprehensive studies that subsume individual case studies related to consumer sciences in nutrition, apparel and clothing, consumer consumption, housing, and family studies. The purpose of this paper was to present a step-by-step methodological procedure for a qualitative meta-analysis, using components of Straus and Corbin’s grounded theory data coding technique. This research provides a systematic and rigorous research procedure for deriving hypothetical statements from multiple case studies in the consumer studies discipline as well as other academic disciplines. This method offers a way to overcome the limitation of individual, data-burdensome case studies bounded by context. It extracts conceptual trends across individual case study and eliminates these contextual boundaries. It fills a void in research techniques, by combining existing qualitative case study methods, grounded theory coding techniques, and meta-analysis to create generalizable hypotheses, grounded in the data. This methodology can provide testable hypotheses which contribute to the larger picture of an overall theory in consumer studies or another academic field
Introduction
Vast numbers of case studies exist in consumer studies research. The increasing contributions of qualitative researchers to the field have been both a blessing and a curse to practitioners. Library databases, such as ABI/INFORM Global, EBSCOhost, or ProQuest Dissertations and Theses offer access to hundreds of singular case studies related to consumer sciences in nutrition, textiles and clothing, consumer consumption, family studies, and related fields. They are abundant in the literature possibly because researchers’ time is channelled into developing and recording practical curricula for their own universities. Case studies may be termed ‘illuminative evaluations’ (Morgan, 1991, p. 6) and consist of examining particular incidences or events and the complex meaning associated with those events. Some researchers believe that case studies have limited generalizability to the larger body of knowledge in consumer studies and efforts should be made to contribute to the theoretical knowledge base of formal concepts. Concern also exists over the possible lack of methodological rigour and reliability, the absence of comparative analysis, and the lack of a cumulative nature; that is, case studies may not relate to or extend earlier work (Morgan, 1991; Ogawa and Malen, 1991; Atkinson and Delamont, 1993). In spite of these potential shortcomings, qualitative case studies provide numerous concepts practitioners can adapt to their own settings and they generate rich descriptions of a particular context. However, the sheer number of case studies requires excessive time to sort and examine. In 1970, Glass used a mining metaphor to describe the vast quantities of unrelated research. The mines of science have mountains of accumulated, unrefined ore. Many of the raw findings get buried under new accumulations, even though science would be better served if the findings were refined and hammered into usable metal (Glass, 1970). Four decades later, the need is greater than ever. Individual qualitative case studies are singular in nature and there is a need for comprehensive studies that subsume individual studies. Research has progressed to the point that there is a need for identifying the ‘cement that glues’ these unique case studies (DeWitt-Brinks and Rhodes, 1992, p. 5). The purpose of this study was to develop and use a scientific methodological procedure for a meta-analysis of qualitative case studies that contributes to theory development. This research method has merit for the readers of International Journal of
چکیده
محققان دانشگاهی تعداد زیادی از مطالعات موردی در زمینه مطالعات مصرف کنندگان در هر سال انجام می دهند و بسیاری از آن ها در ژورنال های تحقیقی به چاپ می رسند. اگرچه در توصیف بسیار جامع و روشن هستند اما داده های کافی جمع شده در مطالعات موردی منحصر به فرد هستند و اغلب فاقد تعمیم دادن می باشند. نیاز به مطالعات جامع که شامل مطالعات موردی مشخص مرتبط با علوم مصرف کنندگان در تغذیه ، پوشاک و لباس ، مصارف مصرف کنندگان ، مسکن و خانه داری و مطالعات خانواده حس می شود
هدف از این مقاله ارائه یک روش گام به گام برای تحلیل کیفی ، با به کارگیری مولفه های تئوری پایه ای straus و corbin که تکنیک کد نویسی داده ها است می باشد. این پژوهش روش روندی نظام مند ، اصولی و سخت برای استخراج گزاره های فرضی از مطالعات موردی متعدد در انتظام مطالعات مصرف کننده همانند سایر رشته های آکادمیک فراهم می کند. این روش یک راه برای غلبه بر محدودیت های فردی ، داده های مزاحم مطالعات موردی محدود شده توسط مفهوم آن ها ارائه می کند. گرایش های مفهوم در سراسر مطالعه موردی مشخص و استخراج و محدوده های متنی را حذف می کند. با ترکیب روش های مطالعه موردی کیفی ، تکنیک های کدنویسی تئوری پایه ای و متاآنالیزها برای ایجاد فرضیه تعمیم شده بر اساس داده ها ، به تحقیق اعتبار می فهمند. این روش می تواند فرضیه های آزمایشی که با تصاویر بزرگتری از یک نظریه کلی در مطالعات مصرف کنندگان یا سایر زمینه های دانشگاهی همکاری کند ایجاد کند
مقدمه
تعداد زیادی مطالعه در زمینه مصرف کنندگان وجود دارد. سهم فزاینده ای از محققین کیفی در این زمینه یک نعمت و یک راه روشن برای کسانی است که بخواهند در این راه قدم بردارند. پایگاه اطلاعاتی کتابخانه ای مانند ABI/INFORM ، EBSCOHUST یا PRO COUEST و پایان نامه ها راه دسترسی مورد مطالعه مصرفی مشخص مرتبط با علوم مصرف کنندگان در تغذیه ، نساجی و پوشاک ، مصرف کننده ها ، مطالعات خانواده ها و زمینه های مرتبط با این ها ارائه می کنند. آنها به دلیل این که زمان بیشتری محققان برای ضبط دروس علمی دانشگاهی و توسعه آنها دارند ، فراوان تر هستد. مطالعات موردی ممکن است ارزیابی های مشخص و روشنی نامیده شوند ( morgan ، 1991 ، ص 6 ) و شامل بررسی رویداد یا اتفاق خاص و معنای پیچیده مرتبط با آن اتفاقات باشد. بعضی از محققین عقیده دارند که مطالعات موردی دارای محدودیت در تعمیم دادن آن ها به کل باشد و تلاش ها باید به منظور کمک به دانش تئوری بر پایه مفاهیم قانونی و رسمی باشد. نگرانی بر عدم امکان روش دقیق شناختی و قابل اطمینان ، عدم حضور آنالیزهای مقایسه ای ، و عدم وجود یک یک طبیعت و ماهیت متراکم است که باعث شده است که مطالعات موردی مرتبط با یکدیگر و یا در جهت تکمیل کارهای قبلی نباشد ( 1991 ، morgan ، ogawa و malen ، 1991 ؛ alkinson و delamont ، 1993 ) . با وجود این کاستی های بالقوه ، مطالعات موردی کیفی ، ایده های کیفی زیادی برای متخصصان ایجاد می کند. که می توانند آنها را با شرایط خود وفق دهند و توصیفات مطلوب و غنی از یک زمینه خاص فراهم کنند. با این حال تعداد زیادی از این مطالعات موردی نیازمند زمان زیاد برای بررسی و مرتب سازی داده هایشان می باشند. در سال 1970 ، glass از یک تشبیه و استعاره مندی باری توصیف مقادیر زیادی از تحقیقات نامرتبط استفاده کرد. علوم معدنی شامل کوه های روی هم انباشته ، سنگ معدن تصفیه نشده است. بسیاری از یافته های اولیه در زیر اطلاعات جدید دفن شدند ولو این که علم خدمت بهتری انجام دهد اگر یافته ها بازنگری ، شده و با انجام کار بر روی آن علوم به چیزهای بهتری دست یافت ( 1970 و glass ) . چهار دهه بعد ، نیاز ما حتی بیشتر هم شد. مطالعات کیفی
مقاله بورس چیست؟ فایل ورد (word) دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله بورس چیست؟ فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله بورس چیست؟ فایل ورد (word)
دلیل پیدایش بورس :
تاریخ اولین بازار بورس :
انواع بورس :
جاذبههای بورس برای مردم :
انواع بورس در ایران را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد.
تاریخچه بورس اوراق بهادار ایران
ایجاد بورس کالا
آشنایی با برخی از واژه های بورس
صنایع ملی مس
منابع :
دلیل پیدایش بورس
اولین سوالی که مطرح میشود، دلیل پیدایش بورس در جهان امروز است. میتوان گفت مهمترین دلیل پیدایش بازار بورس تقسیم ضرر در سرمایهگزاری است. تجار و بازرگانان به دنبال راهی بودند تا در معاملات خود، با زیان کمتری مواجه شوند، بهترین راه حل تقسیم زیان بود!
تاریخ اولین بازار بورس
تاریخ اولین بازار بورس بین المللی را تنها میتوان تا اوایل قرن هفدهم عقب برد، یعنی زمان تاسیس سازمان بورس آمستردام . آنچه در سال 1553میلادی رخ داد، ایجاد شرکتهای سهامی عام بود که در سال 1602 با تاسیس شرکت هند شرقی، شکل اصلی خود را پیدا نمود و بدین ترتیب اساس بازار سرمایه پایهگذاری شد. بازار سرمایه، همزمان با انقلاب صنعتی در اروپا، مانند قارچ شروع به رشد نمود و به مرور، کشورهایی نظیر آلمان، انگلیس و سوئیس را در برگرفت. هرکدام از کشورها نیز، به نوبه خود و به فراخور نیاز خویش، قوانین و مقرراتی را وضع کردند تا از تقلب و حقکشی و ; جلوگیری کنند
تاریخ پیدایش و تشکیل بازار بورس در ایران را پیش از این ذکر کردهایم
انواع بورس
در جهان امروز سه بازار بورس وجود دارد،
1- بازار نفت (oil)
که من در مورد آن در حال حاضر چیزی نمیدانم جزء اینکه این بازار سیاسیترین بازار محسوب میشود، و اخبار سیاسی در این بازار تاثیر بسیاری دارد
2- بازار ارز (forex)
در این بازار، ارز خرید و فروش میشود و در آن اعداد جالب برای مشتریان نسبت دلار آمریکا (USD) به ارزهای دیگر است، این نسبت آنچنان نوشته میشود که همیشه بزرگتر یا مساوی یک باشد. یعنی صورت کسر، ارزی است که ارزش بیشتری دارد
3- بازار سهام (exchange)
دراین بازار، سهام کارخانجات تولیدی، شرکتهای خدماتی و ; خرید و فروش میشود
در ادامه مطلب در مورد بازار سهام در ایران توضیحاتی خواهم داد. قبل از آن بد نیست که توضیحی در مورد انگیزه شرکت مردم در این بازار بدهم
جاذبههای بورس برای مردم
مهمترین جاذبه این بازار برای مردم سود دهی بیش از اندازه آن است، البته باید به این نکته اشاره کرد که ریسک در این بازار بسیار زیاد است و به همین خاطر افرادی که وارد این بازار میشوند، اهل خطرند
همچنین باید گفت این نوع سرمایهگزاری، هم مستقیم و هم غیر مستقیم بر اقتصاد کشور به صورت کلان تاثیرگذار است، که در یک اقتصاد سالم و بازار بورس پویا میتوان به موارد زیر اشاره کرد
1- تجهیز منابع مالی از طریق فروش اوراق قرضه و سهام
2- ایجاد احساس مشارکت عموم افراد جامعه در فعالیتهای تولیدی و تجاری
3- عملکرد بازار بورس به عنوان یک بازار کامل
این بازار، دارای تمامی شرایط بازار کامل (رقابتی بودن، ورود و خروج آزاد، یکسان بودن کالاها و;) است و به عنوان بازار کامل، امکان تحرک آزادانه و سالم منابع مالی را به وجود میآورد
4- امکان تنبیه و تشویق مدیران، بر اساس کارآمدی آنها و با استفاده از ساز و کار طبیعی تغییر قیمتها
انواع بورس در ایران را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد
1- بورس کالا :
بورس معاملات کالاها، بازار خرید و فروش دائمی و منظمی است که در آن کالاهای معینی مورد معامله قرار میگیرند مانند گندم, سرب, شکر, برخی مواد شیمیایی و;
2- انواع اوراق بهادار :
بورس اوراق بهادار یک بازار رسمی و دائمی است که در یک محل معین تشکیل میشود و در آن، اوراق بهادار مانند سهام شرکتها و واحدهای تولیدی, تجاری و خدماتی، مورد معامله قرار میگیرند
3- اوراق قرضه منتشره توسط دولت و موسسات خصوصی :
این اوراق در طول دوران سررسید خود، میتوانند توسط افراد دارنده آن و متقاضیانش مورد معامله قرار گیرند و بدین ترتیب، عدهای، از سود علیالحساب یا دائمی آنها و گروهی نیز از سود حاصل از خرید و فروش آنها نفع میبرند
4- اسناد خزانه :
این اسناد نیز توسط دولت منتشر میشود و میتواند توسط مالکینشان، مورد داد و ستد قرار گیرند. تفاوت این اوراق با اوراق قرضه دولتی، در نیت فروشنده (دولت) است. کمبودهای مالی کوتاه مدت را معمولا با این اوراق تامین میکنند
بورس ایران دارای چهار بخش اداری است که عبارتند از : شورای بورس، هیئت پذیرش بورس اوراق بهادار، سازمان کارگزاران بورس و هیئت داوری بورس
شرکتها طبق ضوابط خاصی در بورس ایران پذیرفته میشوند، یکی از مسائلی که این شرکتها با آن درگیرند، تعداد سهامی است که در بازار اعلام میکنند، ارزش شرکت تقسیم بر تعداد سهام آن قیمت هر سهام را مشخص میکند که باید به گونهای باشد که مردم راغب به خرید آن باشند. بنابراین چیزی که اهمیت پیدا میکند ارزش شرکت است نه قیمت هر سهام آن. به طور مثال قیمت هر سهم شرکت ایران خودرو 4029 ریال و قیمت هر سهم شرکت سیمان سپاهان 20260 ریال در تاریخ 14/11/83 بوده است، در صورتیکه ارزش ایران خودرو 5,032,779,033 ریال و سیمان سپاهان 1,261,240 است. البته هنوز اطلاعات دقیقی در مورد تعاریف دقیق ارزش، ارزش جاری، حجم، حجم مبنا، EPS، P / E و ; در دست نداریم، با آنکه میشود حدس زد که لغات بالا چه معانی دارند، ترجیح میدهیم تا مطمئن نشدیم حرفی به میان نیاوریم
گروه در پی کشف تعاریف ریاضی موارد ذکر شده، مفهوم تغییر آنها در بازار و پیش بینی آنها در روزهای آتی بازار است، به امید آن روز تلاش خواهیم کرد
تاریخچه بورس اوراق بهادار ایران
بورس اوراق بهادار تهران در سال 1346 تاسیس گردید. این سازمان از پانزدهم بهمن ماه آن سال فعالیت خود را با انجام چند معامله بر روی سهام بانک توسعه صنعتی و معدنی آغاز کرد. در پی آن شرکت نفت پارس ، اوراق قرضه دولتی ، اسناد خزانه ، اوراق قرضه سازمان گسترش مالکیت صنعتی واوراق قرضه عباس آباد به بورس تهران راه یافتند. اعطای معافیت های مالیاتی شرکتها و موسسه های پذیرفته شده در بورس در ایجاد انگیزه برای عرضه سهام آنها نقش مهمی داشته است. طی 11 سال فعالیت بورس تا پیش از انقلاب اسلامی در ایران تعداد شرکتها و بانکها و شرکتهای بیمه پذیرفته شده از 6 بنگاه اقتصادی با 2/6 میلیارد ریال سرمایه در سال1346 به 105 بنگاه با بیش از 230 میلیارد ریال درسال 57 افزایش یافت. همچنین ارزش مبادلات در بورس از 15 میلیون ریال در سال 1346 به بیش از 150 میلیارد ریال سرمایه در سال1357افزایش یافت. در سالهای پس از انقلاب اسلامی وتا پیش از نخستین برنامه پنج سال توسعه اقتصادی ، دگرگونی های چشمگیری در اقتصاد ملی پدید آمد که بورس اوراق بهادارتهران را نیز در بر گرفت . نخستین رویداد ، تصویب لایحه قانون اداره امور بانک ها در تاریخ 17 خرداد 1358 توسط شورای انقلاب بود که به موجب آن بانک های تجاری و تخصصی کشور در چهار چوب 9 بانک شامل 6 بانک تجاری و3 بانک تخصصی ادغام و ملی شدند . چندی بعد و در پی آن شرکتهای بیمه نیز در یکدیگر ادغام گردیدند و به مالکیت دولتی در آمدند و همچنین تصویب قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران در تیر1358 باعث گردید تعداد زیادی از بنگاه های اقتصادی پذیرفته شده در بورس از آن خارج شوند . به گونه ای که تعداد آنها از105شرکت و موسسه اقتصادی در سال 1357 به 56 شرکت در پایان سال 1367 کاهش یافت . بدین ترتیب در طی این سالها بورس و اوراق بهادار دوران فترت خود را آغاز کرد که تا پایان سال 1367ادامه یافت . از سال 1368 ، در چهارچوب برنامه پنج ساله اول توسعه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی تجدید فعالیت بورس اوراق بهادار تهران به عنوان زمینه ای برای اجرای سیاست خصوصی سازی ، مورد توجه قرار گرفت . بر این اساس سیاست گذاران در نظر دارند بورس اوراق بهادار با انتقال پارهای از وظایف تصدی های دولتی به بخش خصوصی ، جذب نقدینگی و گرد آوری منابع پس اندازی پراکنده و هدایت آن به سوی مصارف سرمایه گذاری ، در تجهیز منابع توسعه اقتصادی و انگیزش موثر بخش خصوصی برای مشارکت فعالانه در فعالیتهای اقتصادی نقش مهم و اساسی داشته باشد . در هر حال ، گرایش سیاست گذاری های کلان اقتصادی به استفاده از ساز و کار بورس ، افزایش چشمگیر شمار شرکتهای پذیرفته شده و افزایش حجم فعالیت بورس تهران را در بر داشت که بر این اساس طی سال های 1367 تا نیمه اول سال جاری تعداد بنگاه های اقتصادی پذیرفته در بورس تهران از 56 شرکت به 325 شرکت افزایش یافت .شرکتهای پذیرفته شده و شرکتهای فعال در بورس به دو دسته تقسیم می شوند
1 - شرکت های تولیدی
2 - شرکت های سرمایه گذاری شرکت های تولیدی معمولا به تولید کالای خاصی مبادرت می ورزند و در گروه صنایع فعال در بورس قرار می گیرند ودر سازمان بورس بانام شرکت و کد خاص خود ، مشخص می شوند . اما شرکتهای سرمایه گذاری شرکت هایی هستند که به عنوان واسطه های مالی فعالیت میکنند. که این گونه شرکت ها یا فعالیت تولیدی ندارند ویا فعالیت آنها به گونه ای است که با کمک های مالی از طریق خرید سهام شرکت های تولیدی و صنعتی و یا مجموعه ای از آنها به تولید و سرمایه گذاری این شرکت ها مبادرت می نمایند که بر این اساس در حال حاضر شرکت های سرمایه گذاری فعال در بورس 19 شرکت است و شرکت های تولیدی 298 شرکت می باشند . همچنین اکنون زمینه های لازم برای حضور شرکت های خدماتی نیز در بورس فراهم شده است
ایجاد بورس کالا
مقاله آدنوکاسینوم معده فایل ورد (word) دارای 69 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله آدنوکاسینوم معده فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله آدنوکاسینوم معده فایل ورد (word)
فصل اول : مقدمه
نقش ژنتیک در اتیولوژی آدنوکارسینوم معده
عوامل خطرساز آدنوکارسینوم معده
ضایعات پیش سرطانی آدنوکارسینوم معده
آدنوکارسینوم معده ؛ غربالگری
آشنایی با هلیکوباکترپیلوری
اپیدمیولوژی
انتقال عفونت
فاکتورهای بیماریزای هلیکوباکترپیلوری
عفونت حاد ناشی از هلیکوباکترپیلوری
پاتوژنر التهاب
هلیکوباکترپیلوری ؛ تشخیص
هلیکوباکترپیلوری ؛ تدبیر شخصی
هلیکوباکترپیلوری ؛ درمان
فصل دوم : زمینه و پیشینه تحقیق
فهرست منابع
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله آدنوکاسینوم معده فایل ورد (word)
References
1)Walter L.Peterson and David Y.Graham . Helicobacterpylori . In Sleisenger and Fordtran’s Gastrointestinal; and Liver disease , Vol . One , 7th edition , W.B.Saunders ;
2)Gordon D.Luk.Tumors of the stomach . In Sleisenger and fordtran’s Gastrointstinaland Liver disease , Vol . one , 6th edition , W.B.Saunders ;
3)Theodore J.koh and Timothy C.Wang . Tumors of the stomach . In sleisenger and Fordtran’s Gastrointestinal and liver disease , Vol . one , 7th edition , W.B.Saunders ;
4)C.Richard Boland and Thomas J.Savides . Tumors of the stomach . In Tadataka Yamada , David H.Alpers , Loren Laine ,Chung Owyang and Don W.Powell . Text book of Gastroentrology , Vol . 2 , 3rd edition , Lippincott Williams and wilkins;
5)Carpenter SJ.GI tract neoplasms . In Andreoli Thomas E,et al , Cesil Essentials of Medicine . 5th edition . W.B.Saunder ;
6)Vinay kumar . Gastrointestinal tract . In Robbins stanley L,et al . Basic Pathology . 6th edition . W.B.Saunder’s ;
7)Robert J.Mayer.GI Tract Cancer . In Braunwald Eugene , et al . Harrison’s Principles of Internal Medicine . 15th edition . McGrawHill ,
8)Saito k , Arai k , Mori M , et al . effect of H.pylori eradication on malignant transformation of gastric adenoma . Gastrointestinal endoscopy , 52 : 27 , 2000 . Abstract
9)Forman D , Eurogast study group . An International Association between Helicobacter Pylori infection and gastric cancer . Lancet 341 : 1359 , 1993 . Abstract
10)Brenner H,Arndt V,Sturmert m et al. Individual and Joint contribution of Family History and HP to the risk of gastric carcinoma . Cancer 88 : 274 , 2000 . Abstract
11)Parsonnet J,Friedman G , Vanderstein D,et al . HP infection and risk of gastric cancer . N Engl J Med 325 : 1127 , 1991 . Abstract
12)Nomura A,Stemmerman G,chyoup , et al , HP infection and gastric carcinoma In a population of Jappeness – Americans In Hawaii . N Engl J Med 325 : 1132 , 1991 . Abstract
13)Umeura N,Mukai T,Okamoto S,et al : Effect of HP eradiaction on Subsequent Development of Cancer after endoscopic Resection of early gasteric cancer . Cancer Epidemiol Biomarkers prev , 6:639 , 1997 . Abstract
14)Chang CH , Wu Ms , Chang YT , Chang MC , et al . Risk factors for Intestinal Metaplasia in adult residents of Matzu : Cross -Sectional study . J Formis Med Assoc 2002 Dec ; 101(12) : 835 –
15)Uemura N , Okamoto S,Yamamoto S.H.Pylori infection and the development of gastric cancer . keio . J.Med . 2002 Dec ; 51 suppl 2:63-
16)Li S , Lu AP , Zhang L,Li YD . Anti – Helicobacter pylori immunoglobulinG (IgG) and IgA antibody responses and the Value of clinical presentations in Diagnosis of H.Pylori infection in patients with precancerous lesions . World J.Gastroentrol . 2003 Apr ; 9(4) : 755-8 . Abstract
17)Mohar A,Ley C , Guarner J, Parsonnet J , etal . High frequency of precancerous lesions of gastric cancer associated with H.pylori and response to tx , in chiapas , Mexico . Gac . Med . Mex . 2002 Sep-oct ; 138(5) : 405-10 . Abstract (Article in Spanish)
18)Siponen P.Gastric Cancer : Pathogenesis , risks , and Prevention . J.Gastroentrol 2002 ; 37 supple 13:39-44 . Abstract
19)kikuchi S.Epidmiology of H.pylori and gastric cancer . Gastric Cancer 2002 ; 5(1): 6-15 . Abstract
20)Xue FB , Xu YY,Wan Y , Pan BR,etal . Association of H.pylori with gastric carcinoma : a meta analysis . World J Gastroentrol 2001 Dec ; 7(6) : 801-4 . Abstract
الف) بیان مسأله
از نظر تاریخی آدنوکاسینوم معده یکی از علل عمده مرگ و میر ناشی از سرطان درجهان بوده است. در سال 1930 سرطان معده علت عمده مرگ و میر ناشی از سرطان در ایالات متحده درمیان مردان و سومین علت در زنان بود. خوشبختانه از زمان پایان جنگ جهانی دوم و بدنبال یک روند جهانی بویژه در کشورهای توسعه یافته بروز سرطان معده بطور مداوم در حال کاهش است و شاید بتوان گفت که هیچ بیماری بدخیمی را نمیتوان یافت که چنین سیر روبه کاهشی را طی کرده باشد.تا سال 1980، این سرطان هنوز هم علت عمده مرگ و میر ناشی از سرطان در جهان به شمار میرفت
در سال 1996 سرطان معده بعنوان دومین علت اصلی مرگ و میر ناشی از سرطان- با 62800 مرگ در سال- باقی بود. در سال 1997 سرطان معده هشتمین علت مرگ ومیر ناشی از سرطان در ایالات متحده محسوب شد. چرا که در این سال 22800 مورد جدید سرطان تشخیص داده شد که باعث مرگ 14000 نفر گشت و حدود 8/1 بیلیون دلار هزینه برای مراقبتهای بهداشتی در پی داشت.3
سؤالی که در اینجا مطرح است آنست که چرا علیرغم روند روبه کاهش جهانی در برروز سرطان معده این سرطان همچنان بیرحمانه مبتلایان خود را از میان برمیدارد؟ پاسخ آنست که متأسفانه سرطان معده در زمان تشخیص، اغلب پیشرفته است و میزان بقای 5 ساله بیماران کمتر از 10 درصد است.(76)
لذا آشکارا درمییابیم که با شناخت عوامل خطرساز( Risk factors ) و ضایعات پیش سرطانی (precancerous lesions ) و غربالگری مناسب بیماران میتوان این سرطان کشنده را بسیار زودتر تشخیص داده و همچنانکه میزان بروز این سرطان روبه کاهش است میزان کشندگی آن را نیز کاهش دهیم
یکی ازعوامل خطرزایی که در ایجاد سرطان معده مطرح است، باکتری مارپیچی به نام هلیکوباکترپیلوری (Helicobacter pylori ) است که از سوی سازمان بهداشت جهانی(WHO ) بعنوان یک سرطانزای کلاس 1 دستهبندی شده است. مطالعات فراوانی انجام شده است و مطالعات بسیار دیگری در دست انجامند تا نشان دهند این باکتری عامل ایجاد ضایعات پیش سرطانی است و با ریشهکن ساختن این عفونت، میتوان گامی اساسی در پیشگیری از وقوع سرطان معده برداشت. در ادامه بیان مسأله، با سرطان معده و ضایعات پیش سرطانی معده و باکتری هلیکوباکتر پیلوری بیشتر آشنا خواهیم شد
* ادنوکارسینوم معده؛ اپیدمیولوژی*
سرطان معده تنوع جغرافیایی مشخصی دارد . بطوریکه بالاترین میزان شیوع در شرق
دور مشاهده شده است. از نظر میزان بروز سرطان معده در جهان، ژاپن در رده نخست قرار دارد و از نظر میزان مرگ و میر ناشی از سرطان معده، کشورهای کره جنوبی، کاستاریکا، جمهوریهای شوروی سابق و ژاپن به ترتیب در ردههای اول تا چهارم جهان قرارگرفتهاند. آمریکای شمالی. استرالیا، اروپای غربی و آفریقا مناطق با بروز کم به شمار میآیند.(3)
در ایالات متحده اغلب بیماران از نظر سنی بین 65 تا 74 سال سن داشتهاند. متوسط سنی در زمان تشخیص در مردان 70 سالگی و در زنان 74 سالگی است. میزان مرگ و میر سرطان معده برای مردان 1/6 در هر100000 نفر و در زنان 8/2 در هر 100000 نفر بود ( بین سالهای 92 تا 1996). درکشورهای بامیزان بروز بالای سرطان معده، سن زمان تشخیص حدود یک دهه زودتراست. این مسأله شاید به خاطر غربالگری بهتر در این کشورهاست. همانند میزان سرطان معده زودرس ( Early Gastric cancer ) که درشرق دور بطور مشخصی بالاتر از کشورهای غربی است. وقتی سرطان معده افراد جوان را درگیر میکند نسبت مرد به زن نزدیک به یک است. همچنین در این حالت درگیری افراد با گروه خونی A برتری داشته، یک تاریخچه خانوادگی سرطان نیز وجود دارد و نسبت سرطان معده از نوع منتشر(Diffuse ) بالاتر از نوع رودهای(Intestinal ) است.(2)
از دهه 1960 میزان مزگ و میر ناشی از سرطان معده در جمعیت سیاهان آمریکا نزدیک به دو برابر سفید پوستان شده است. همچنین خطر ابتلا به سرطان معده در آمریکاییهای بومی و هیسپانیک ( Hispanic) دو برابر سفیدپوستان است. بر طبق مطالعات متعددی این تفاوت در میزانهای مرگ و میر ممکن است بیانگر این نکته باشد که میزانهای مرگ و میر سرطان معده با کاهش سطح اجتماعی- اقتصادی افزایش مییابند. اما با آماری که اخیراً مرکز ملی مطالعات سرطان ایالات متحده منتشر نمود، وادار میشویم کمی پیرامون این نظریه بیشتر تأمل و تحلیل نمائیم. چرا که این مرکز اعلام کرد که پراکندگی قومی بیماران سرطان معده از پراکندگی قومی مندرج در سرشماری ملی، انحراف چندانی ندارد. بطور مثال آمریکاییهای آفریقایی تبار، 5/12 درصد بیماران سرطان معده را تشکیل میدهند و همچنین در سرشماری ملی، 5/12 درصد جمعیت ملی، آمریکاییهای آفریقایی تبار میباشند!!(3)
از نظر جنسیت، میزان سرطان معده در مردان سیاهپوست وسفیدپوست نزدیک به دو برابر زنان است و این واقعیت در سرتاسر جهان دیده میشود
در ایالات متحده، پراکندگی سرطان معده در داخل معده بدین صورت است: 39 درصد در یک سوم پروگزیمال ، 17 درصد در یک سوم میانی ، 32 درصد در یک سوم دیستال و 12 درصد درگیری تمام معده. 3 و 6کاهشی که در چند دهه اخیر در میزان بروز سرطان معده بوقوع پیوسته است، ابتدائاً تا روی کاهش سرطان معده در دسیتال مؤثر بوده است؛ مطالعات احیر مطرخ می کنند که میزانهای سرطان معده در ناحیه کاردیا ثابت باقی مانده است و میزانهای سرطان در محل اتصال معده به مری( e.g. junction ) از سال 1970 در حال افزایش بوده است. (3)
* آدنوکارسینوم معده ؛ اتیولوژی*
سرطان معده را میتوان به دو زیر گروه پاتولوژیک کاملاً جدا از هم تقسیم کرد که نماهای اپیدمیولوژیک و پیشآگهی متفاوتی از هم دارند. در نوع منتشر سرطان معده (Diffuse type )، تمایز (Differentiation ) بسیار اندک است و باعث محو ساختمان غددی معده میشود. این نوع سرطان معده در سراسر جهان شیوع مشابهی دارد و در سنین پائینتر روی میدهد و با پیشآگهی بدتری همراه است. نوع رودهای سرطان معده(Intestinal type ) باعث تشکیل ساختمان های لولهای شبیه به غده(gland like tubular structures) میشوند که مشابه غدد رودهای است. این شکل از سرطان ارتباط بیشتری با عوامل خطرساز غذایی و محیطی دارد و بیشتر در مناطق با بروز بالای سرطان معده اتفاق میافتد و این نوع سرطان معده است که در حال حاضر در تمام جهان روبه کاهش است. درحال حاضر تصور بر این است که ابتلا به شکل رودهای سرطان معده، یک روند چند پلهای (multistep process ) است. همانطوریکه در پاتوژنر سرطان روده بزرگ(colon cancer )، مخاط طبیعی کولون بطور متوالی به اپیتلیوم هیپرپرولیفراتیو تغییر شکل مییابد و بدنبال آن، آدنوم زودرس، ادنوم دیررس و کارسینوم بوجود میآید. در سرطان کولون، هر پله از تغییرات، با جهش در یک ژن
اختصاصی همراهی دارد
بحث بر روی اینکه پاتوژنر نوع رودهای سرطان معده یک روند چند پلهای است، با مشاهده» گاستریتآتروفیک« و» متاپلازی رودهای« (Atrophic gastritis& Intestinal Metaplasia ) تقویت شد. چرا که اینها هر دو با بروز بالایی در بیماران مبتلا به نوع رودهای سرطان معده و نیز در کشورهای با میزان بروز بالای سرطان معده یافت شدند3.( جداول 3-67 و 4-67 )4 مدل چند پلهای پاتوژنز سرطان معده بطور وسیعی توسط »کورا « ( Correa ) و همکارانش بسط و توسعه داده شد و این اصل مورد قبول قرار گرفت که» مراحل گذرایی از تغییرات پیش سرطانی وجود دارند که نهایتاً منجر به ایجاد سرطان معده میشوند« 2(3)( شکل 3-44 )2 (2) نخست عواملی مانند عفونت هلیکوباکترپیلوری و یا تماس با سموم( رژیم پرنمک غذایی، غذای مانده، نمکهای صفراوی) میتوانند سبب ایجاد گاستریت فعال مزمن میشوند. در برخی از این بیماران این روند التهابی منجر یه ایجاد گاستریت آتروفیک میشود (گاستریت آتروفیک یعنی گاستریت همراه با فقدان بافت غدهای).( بدنبال آن، متاپلازی رودهای، دیسپلازی، سرطان معده زودرس(EGC ) و عاقبت سرطان معده پیشرفته ایجاد خواهد شد.تصور بر این است که تمام مراحل پیش از دیسپلازی بادرجه بالا(High-grade Dysplasia ) بالقوه قابل برگشت هستند
مقاله تجربه و تمایز میان معرفت پیشین و پسین فایل ورد (word) دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله تجربه و تمایز میان معرفت پیشین و پسین فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تجربه و تمایز میان معرفت پیشین و پسین فایل ورد (word)
چکیده
مقدّمه
معرفت
پیشین
تجربه
ناسازگارى وجود معرفت پیشین به قضیهاى با معرفت پسین به همان قضیه
خاتمه
منابع
پی نوشت
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تجربه و تمایز میان معرفت پیشین و پسین فایل ورد (word)
- Bonjour, L., The Structure of Empirical Knowledge, Cambridge, Mass: Harvard University Press,
- Casullo, Albert, A Priori Justification, New York, Oxford University Press,
- Field, Hartry, “A priority as an Evaluative Notion”, in New Essays on the A Priori, ed. Paul Boghossian, New York, Oxford University Press,
- Gettier, Edmund, “Is Justified True Belief Knowledge” Analysis32, 1963, p. 121-
- Kant, Immanuel, Critique of Pure Reason, translated and ed. by Paul Guyer & Allen W. Wood, New York, Cambridge University Press,
- Keline, Peter D., “A Proposed Definition of Propositional Knowledge”, in Knowledge and Justification, ed. Ernest Sosa, Vermont: Dartmouth Publishing Company,
- Kitcher, Philip, The Nature of Mathematical Knowledge, New York, Oxford University Press,
- Kripke, A., “A Prori Knowledge, Necessity, and Contingency”, in A Priori Knowledge, ed. Paul Moser, New York, Oxford University Press,
- Lewis, David, On the Plurality of Worlds, Malden, Blackwell,
- Moser, Paul, “Propositional Knowledge”, in Knowledge and Justification, ed. Ernest Sosa, Vermont, Dartmouth Publishing Company,
چکیده
به نظر مىرسد، علىرغم تنوّع تعاریف معرفت پیشین، همگان بر این اتفاق دارند که در تمایز میان معرفت پیشین و پسین، نقش اصلى را مفهوم «تجربه» ایفا مىکند و آنچه معرفت را به دو بخش تجربى و غیرتجربى یا پیشین و پسین تقسیم مىکند، میزان نقش تجربه در توجیه آن است. بالطبع تعیین حدود تجربه براى روشن ساختن این تمایز کارى اساسى است. از سوى دیگر این سؤال نیز مطرح است که: آیا مىتوان به یک قضیه، هم معرفت پیشین و هم معرفت پسین داشت؟ به عبارت دیگر، پیشین یا پسین بودن معرفت به یک قضیه، ریشه در خود قضیه دارد یا اینکه تعیین منبع توجیه، بر عوامل بیرونى مبتنى است؟ در میان معرفتشناسان معاصر، این نظریه رایج شده است که معرفت پیشین به یک قضیه با معرفت پسین به همان قضیه تنافى ندارد. در این مقاله، قصد من آن است که اولاً معناى تجربه را روشن سازم؛ ثانیا اثبات کنم که ریشه تمایز میان دو قسم معرفتْ خود قضیه است. به عبارت دیگر، معرفت پیشین و پسین به قضیه واحد، ممکن نیست
کلیدواژهها: پیشین، تجربه، توجیه، قضیه، کلّى، معرفت
مقدّمه
یکى از مباحث اصلى در مسئله معرفت پیشین1 ایضاح دقیق مفهوم آن، و به عبارت دیگر،ترسیم مرز میان معرفت پیشین با معرفت پسین2 است. در دهههاى اخیر میان معرفتشناسانتا حدى این عقیده رایج شده است که هرچند میان معرفت پیشین و پسین تمایز وجود دارد، امّا چنین نیست که معرفت پیشین و پسین به یک قضیه ممکن نباشد. کریپکى،3 کیچر4 وکاسولو5 بر این مطلب تأکید کردهاند. کریپکى میان معرفت پیشین به یک قضیه با معرفت پسینبه آن تنافى نمىبیند.6 به گفته وى، فیلسوفان ـ به اشتباه ـ از اینکه مىتوان به قضیهاى علمپیشین داشت، نتیجه گرفتهاند که باید به آن قضیه علم پیشین داشت؛ در حالى که چنین نیست و قضیهاى که قابلیت معرفت پیشین دارد، ممکن است به نحو پسین معلوم باشد. وى مثال مىزند: اگر کسى به وسیله ماشینحساب یا رایانه اوّل بودن عددى را محاسبه کند، در این صورت، معرفت وى به اوّل بودن آن عدد پسین است؛ زیرا وى بر مبناى اعتماد به قوانین فیزیکى و درست عمل کردنِ ماشین مزبور به این آگاهى دست یافته است. علم وى بر مبناى شواهد غیرتجربى نیست و بنابراین پسین است. در عین حال، این شخص مىتواند بر اساس محاسبات غیرتجربى به اوّل بودن این عدد آگاهى یابد. بنابراین، این دو با هم سازگارند. کیچر هم این سازگارى را قبول دارد.7 وى معتقد است: معرفت پسین به قضایایى که مىتوان به آنها معرفتپیشین داشت، ممکن است. بنا به گفته کاسولو، عقیده بسیارى از معرفتشناسان این است که تبیین قانعکنندهاى از توجیه پیشین باید این سازگارى را ممکن بشمارد
این دید نسبت به تمایز میان پیشین و پسین، در گفته هاى کانت دیده نمىشود. در حقیقت، چنانکه کریپکى هم اذعان دارد، بسیارى از گفتههاى کانت و حتى برخى از فیلسوفان بعدى حاکى از آن است که چنین سازگارى را نمىپذیرفتهاند.9 هدف اصلى من در این مقاله آن است که نادرستى دیدگاه رایج اخیر را اثبات کنم. تمایز میان معرفت پیشین و پسین چنان است که معرفت به معناى دقیق آن به یک قضیه یا پیشین است و پسین نیست و یا به عکس پسین است و پیشین نیست. روشن است که این کار بدون ارائه تعریفى از معرفت پیشین، و به دنبال آن معرفت پسین ممکن نیست. معرفتشناسان تعاریف مختلفى براى معرفت پیشین ارائه کردهاند. مىتوان گفت وجه مشترک بیشتر آن تعاریف ـ اگر نه همه آنها ـ گونهاى نفى یا تقلیل نقش تجربه در معرفت پیشین است. بنابراین، نقش اساسى را در این تمایز، «تجربه» ایفا مىکند و تفاوتهاى میان تعاریف مختلفْ در بحث کنونى تأثیرى ندارد. از اینرو، مىتوانم تعریف کانتى از معرفت پیشین را مبناى بحث خویش قرار دهم.10 بنابراین، ابتدا مقصود خویش را از معرفت ـ به طور کلّى ـبیان مىکنم و همچنین، با ارائه برخى توضیحات، اجمالِ اوّلیه موجود در تعریف کانتى را برطرف مىسازم؛ آنگاه با توجه به نقشى که تجربه در این بحث دارد، مقصود از آن را روشن خواهم کرد و سپس، بر مدّعاى اصلى خویش استدلال خواهم نمود
معرفت
مقصود من از معرفت در این بحث، معرفت قضیهاى11 است؛ یعنى معرفتى که متعلّق آن یکقضیه است. بنابراین، معرفت تصوّرى، معرفت از راه آشنایى و مهارت مورد بحث نیستند. تا چند دهه پیش، تعریف رایج معرفت قضیهاى، «باور صادق موجّه» بوده است.12 مطابق اینتعریف، براى اینکه «ع» به «ق» معرفت داشته باشد، باید: اولاً «ع» به «ق» باور داشته باشد؛ ثانیا «ق» صادق باشد؛ ثالثا «ع» در باور خود به «ق» موجّه باشد. با انتشار مقاله مشهور گتیه،13تمامیت این تعریف مورد تردید واقع شد و معرفتشناسان درصدد برآمدند با اصلاحاتى آن را کامل نمایند. امّا با وجود اختلاف معرفتشناسان در تمامى تعاریف، توجیه یا عنصرى جایگزین یکى از اجزاى تعریف است. از سوى دیگر، پیشین بودن هم وصفى مربوط به توجیه یا آن عنصر جایگزین است. باید توجه داشت که جایگزینىِ توجیه با عنصرى دیگر در برخى تعاریف، در بحث کنونى مهم نیست؛ زیرا موضوع اصلى این مقاله تعیین حدود وصف پیشین بودن است که یا صفتِ توجیه است یا صفت عنصرى جایگزین توجیه. بنابراین، اوصاف دیگر این عنصر اساسىِ غیر از صدق و باور، تأثیرى در این بحث ندارد. به همین دلیل، از این پس، همواره واژه «توجیه» را به کار مىبرم؛ ولى سخن من بر عنصر احتمالى جایگزین توجیه نیز قابل اطلاق است. از اینرو، با چشمپوشى از بحثهاى مطرح برسر تمامیت این تعریف، و بدون بحث تفصیلى درباره همه عناصر این تعریف، آن را مبناى بحث خویش قرار مىدهم
پیشین
واژه «پیشین» وصفى است که درباره حکم، قضیه، باور، توجیه و بالاخره معرفت به کار رفته است. بدون شک، استعمال این واژه در اصطلاح فلسفى، بدون توجه به معناى لغوى آن نیست. بر اساس معناى لغوى این کلمه و نیز با توجه به سابقه این بحث در آثار فیلسوفان، مىتوان پیشین بودن را اینگونه توضیح داد: هرکدام از حکم، قضیه و; را که متّصف به پیشین بودن کنیم، به این جهت است که آن را مقدّم بر تجربه مىدانیم. منظور از تقدّم در اینجا تقدّم زمانى نیست (یعنى لازم نیست حکم یا قضیه یا دیگر موارد مذکور از نظر زمانى مقدّم بر وجود تجربه باشند تا متّصف به پیشین بودن شوند)؛ بلکه مراد از تقدّم، استقلال است. استقلال هم به معناى بىنیازى است. مثلاً اگر معرفتى را به پیشین بودن متّصف کنیم، این امر بدان معناست که آن معرفت نیازمند به تجربه نیست. از اینرو، مىتوان گفت: معرفت پیشین یعنى معرفتى که نیازمند به تجربه نیست، قضیه پیشین یعنى قضیهاى که نیازمند تجربه نیست و; . مراد از نیازى که در اینجا نفى مىشود، چه نیازى است؟ ممکن است کسى بگوید: مرادْ مطلق نیازمندى است. معرفت پیشین معرفتى است که هیچ نیازى به تجربه نداشته باشد؛ به عبارت دیگر، فاعل شناساى فاقد هرگونه تجربه هم بتواند آن معرفت را دارا باشد. آیا چنین معرفتى هست؟ آیا کسى که هیچ نوع تجربهاى نداشته است، ممکن است بتواند به چیزى معرفت پیدا کند؟ در مقام پاسخ به این سؤال، با ابهام دیگرى مواجه مىشویم. مفهوم تجربه در معانى مختلفى به کار رفته است. در معنایى وسیع، این مفهوم شامل تجارب حسى، خودآگاهى، آگاهى به حالات درونى، و راههاى غیرمتعارف کسب دانش همچون تلهپاتى (برفرض وجود) مىشود. اگر تجربه را در این معناى وسیع به کار ببریم و مقصودمان از بىنیازى به تجربه هم مطلق نیازمندى باشد، در این صورت به وضوح باید معرفت پیشین را انکار کرد؛ زیرا نمىتوانیم موردى از معرفت را پیدا کنیم که به هیچ وجه محتاج به تجربه با این معناى وسیع نباشد. هرگونه تفکر و تأمّل ذهنى هم مصداقى در تجربه به این معناى وسیع است. بنابراین، حتى قضایاى ریاضى را باید تجربى دانست. افزون بر این، اگر دایره تجربه را نیز به تجربه حسى محدود سازیم، باز باید وجود معرفت پیشین را انکار کنیم؛ زیرا همه مواردى از معرفت که فیلسوفانْ آنها را معرفت پیشین دانستهاند، به گونهاى به تجربه حسى نیازمندند. این قضیه که «یک چیز نمىتواند همزمان به کلّى هم سیاه و هم سفید باشد» عموما قضیهاى پیشین تلقّى مىشود؛ امّا اگر فرض کنیم کسى از ابتداى تولّد نابینا باشد، او معناى سیاه و سفید را درک نخواهد کرد. درک سیاهى و سفیدى نیازمند تجربه حسى است. روشن است که معرفت به این قضیه براى کسى امکانپذیر است که بتواند مفهوم سیاهى و سفیدى را درک کند. بسیارى از فیلسوفان بر این عقیدهاند که داشتن هرگونه مفهومى، نیازمند نوعى تجربه در معناى وسیع است و کسى که هیچ تجربهاى نداشته باشد، هیچ مفهومى هم نخواهد داشت. به عبارت دیگر، اغلب فیلسوفان منکر وجود مفاهیم فطرى هستند. اگر معرفت پیشین را معرفتى بدانیم که به هیچ وجه نیازمند تجربه نیست، در این صورت، فقط کسى مىتواند وجود این دسته معارف را بپذیرد که وجود مفاهیم فطرى را پذیرفته باشد؛ پیشفرض قبول معرفت پیشین، قبول معرفت فطرى خواهد بود. امّا این تحلیل قابل قبول نیست؛ زیرا فیلسوفى مانند کانت، در عین انکار وجود مفهوم فطرى،14 معرفت پیشین را مىپذیرد. بنابراین اگر نیازمندى به تجربه را در معنایى عام تلقّى نماییم، یا باید کانت را به تناقضگویى متهم کنیم که اتهامى است بدون شاهدى مقبول؛ یا اینکه در عین نفى اتهام از وى، خود باید تعریفى از معرفت پیشین ارائه کنیم که بسیار محدود است و ما را از ورود به میدان بحث با فیلسوفان بازمىدارد. از آنجا که فیلسوفان با هیچکدام از دو گزینه یادشده موافق نیستند، نتیجه مىگیریم که: «نیازمندى به تجربه» در معناى عام آن، در اینجا موردنظر نبوده است. به تعبیر دیگر، معرفت پیشین ـ نزد فیلسوفان ـ معرفتى نیست که هیچگونه نیازى به تجربه نداشته باشد؛ بلکه آنان معرفتى را پیشین دانستهاند که تجربه در توجیه آن دخالتى نداشته باشد، هرچند همه مفاهیم موجود در آن با کمک گرفتن از تجربه به دست آمده باشند. بنابراین، معرفت پیشین معرفتى است که منبع توجیه آن تجربه نباشد.15 اکنون نوبت آن است که مقصود از تجربه را روشن سازم
تجربه
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مقاله رابطه هوش عاطفی و مهارت های ارتباطی با راهبردهای مدیریت تع
مقاله انواع غنیسازی در فرآورده های ماکارونی تحت فایل ورد (word)
مقاله تبیین رابطه سرمایه اجتماعی با خلق دانش و انتقال دانش سازما
مقاله پارامترهای موثر در استخراج نیکل توسط D2EHPA با اصلاح کننده
[عناوین آرشیوشده]