تحقیق طبقه بندی ماشینهای بافندگی فایل ورد (word) دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق طبقه بندی ماشینهای بافندگی فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق طبقه بندی ماشینهای بافندگی فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن تحقیق طبقه بندی ماشینهای بافندگی فایل ورد (word) :
ماشینهای بافندگی رابراساس سیستم پودگذاری میتوان به صورت زیرتقسیمبندی کرد :
الف ) ماشینهای دارای سیستم پودگذاری مکانیکی :
1. بوسیله راپیرهای سخت
2. بوسیله راپیرهای انعطافپذیر
3. بوسیله قطعات پرتابشونده ( Projectiles )
ب ) ماشینهای دارای سیستم پودگذاری غیرمکانیکی :
1. بوسیله جتهای هوای فشرده
2. بوسیله جتهای آب فشرده
علاوه براین ماشینهای بافندگی یک دهنهای ( هرباریک پودگذاری انجام میگیرد )
ماشینهای بافندگی چنددهنهای ( هربارچندین پودگذاری انجام میگیرد )
ماشینهای بافندگی راپیر
ماشینهای بافندگی راپیر ، انعطافپذیرترین ماشینهای موجوددربازارهستند. ازآنها میتوان درتهیه انواع بسیارمتنوع پارچه استفاده کرد . سرعت ماشین حدود 600 تا 700 پود دردقیقه است مرهون استفاده ازیک تکنیک ساختاری کاملاً پیشرفته است که مشخصه آن استفاده ازتنظیمات دندهای باحداقل لرزش چارچوبهای شانه ، دفتین و ورد میباشد .
سیستم پودگذاری راپیر
پودکه تحت کنترل دقیق وثابت است پس ازپودگذاری متصل به پارچه باقی میماند ( دربعضی ازموارد پوددرکنارهگیر پارچه ( Temple ) گرفته میشود ) . درلحظه مناسب ، دنده انتخاب پودبه صورتی عمل میکند که سرپودبوسیله راپیرحامل ( Bearing Rapier) که بر روی یک تسمه انعطافپذیریایک میله قرارگرفته میشود وهمزمان بوسیله قیچیهایی که دردولبه قرارگرفتهاند بریده میشود . پودپس ازگرفتهشدن بوسیله راپیربه مرکزدهانه تارانتقال مییابد ودرآنجا راپیرحامل با راپیرکشنده به هم میرسند . راپیرکشنده سرنخ پودراگرفته وآن رابه طرف مقابل میبرد ودرآنجا آن رارها میکند وبه این ترتیب عملیات پودگذاری تکمیل میگردد .
تبادل پودبین دوراپیردروسط دهنه تاربه دوروش میتواند انجام گیرد :
• سیستم منفی
• سیستم مثبت
اصول کاریک ماشین بافندگی راپیر
سیستم منفی تبادل بین دوراپیر
در این سیستم راپیرحامل ، پودرامحکم بین یک نخگیر که بوسیله یک فنرفشرده شده است وقسمت ثابت زیرین نگه میدارد . دروسط دهنه وقتی راپیرها به هم میرسند ، سرشیبدار راپیردریافتکننده واردکانال کشویی راپیرحامل میشود ودرجریان حرکت راپیرها به عقب ، نخ پودراگرفته وآن راازجای خوددرزیرنخگیر راپیر حامل بیرون میکشد. اینکارباعث گیرکردن نخ تادرزیرنخگیر راپیرکشنده میشود ، هرچه فنر نخگیر محکمترباشد ، گیره راپیرکشنده بامقاومت بیشتری برای بیرون کشیدن نخ مواجه میشود . تنظیم این نیرواصولاً بستگی به نوع ونمره نخ دارد . همچنین گیرش پوددرآغازپودگذاری نیربهمین صورت بایک سیستم منفی انجام میگیرد یعنی بدون کمک واحدهای کنترلکننده نخگیرراپیردرحالیکه گیرش پودبستگی به تنظیم لحظه برش نخ بوسیله قیچیهای دولبه پارچه دارد ؛ برعکس ، آزادشدن نخ درطرف مقابل بوسیله راپیرکشنده بایک سیستم مثبت انجام میگیرد . این کاربابازشدن نخگیر بوسیله دندانهای که به قسمت عقب نخگیر ( b ) فشارمیآورد وبه این ترتیب برمقاومت فنرهای قابل تنظیم m غلبه میکند ، صورت میگیرد . درمورد راپیرحامل نیزنخگیر درانتهای مسیرحرکت خودبازمیشود ولی دراینجا هدف تمیزشدن نخگیر بوسیله مکنده است .
تبادل منفی بین دوراپیر
سیستم تبادل مثبت بین دوراپیر
وقتی که راپیرها دروسط دهنه تاربه هم میرسند ، دواهرم کوچک کنترلشونده اززیر دهنه بالا آمده وپس ازعبوازنخهای پهنه پایینی نخگیرهای راپیرها راحرکت میدهند . بادامکهای کنترلکننده که بادقت زمانبندی شدهاند ، حرکت اهرمها راتنظیم میکنند .
تبادل مثبت بین دوراپیر
ترتیب کاربه صورت زیراست :
درنتیجه فشاراهرم 3 که برنیروی فنرهای بستهکننده غلبه میکند ، نخگیر راپیر دریافتکننده 5 بازمیشود وبه این ترتیب میتواند نخ رائه شده توسط راپیرحامل رابگیرد . پانچ 3 که بوسیله بادامک 1 به حرکت در میآید . نخگیر راپیردریافتکننده راآزادمیکند که به این ترتیب میتواند انتهای پودرابگیرد .دراین لحظه اهرم 4 که بوسیله بادامک 2 کنترل میشود باعث بازشدن راپیرحامل 6 ودرنتیجه رهاشدن پودمیشود . اکنون راپیرها مجدداً حرکت برگشت خودراآغازمیکنند . بنابراین لازم است که درهنگام تبادل بین راپیرها ، جابجایی راپیرها باسرعت بسیارپایینی انجام گیرد .البته هنگامی که تبادل بین راپیرها بطورمثبت کنترل میگرددگیرش اولیه و رهاکردن نهایی نخ درخارج دهانه تارنیزباسیستم مثبت انجام میگیرد .
مزیت سیستم مثبت این است که دامنه کاربرد نخ بانمرههای گوناگون وسیعتراست ولی ازطرف دیگرازنظرسرعتکار ، عملکرد پایینتری دارد وساختان آن پیچیدهتر است.
حامل راپیر ( Rapier Support )
تولیدکنندگان ماشینهای راپیرمجبورندبین حاملهای میلهای ( سخت ) وحاملهای تسمهای (نرم) یکی را انتخاب کنند . مزیت حاملهای میلهای این است که حامل وراپیربدون هیچ تماسی بانخهای تار درطول دهانه حرکت میکنند که بخصوص وقتی نخهای ظریففرآوری میشوند حائزاهمیت است .
میلهها حاملهای سختی هستند که درانتهای آنها دندانههایی وجوددارد که بایک چرخدنده کنـتـرلکننـده درگیـــر میشوند . این میلهها باید به قدرکافی سخت ومحم باشند که ثبات ودقت راپیرهارادرشرایط کاری سخت ( حرکت متناوب ) ودرحالی که هیچ تکیهگاه وقسمت هدایتکنندهای درداخل دهانه بازوجودندارد ، تضمین کنند .
مزیت حاملهای میلهای درمقایسه باحاملهای تسمهای این است که درآنها هیچ تماس وتداخلی بانخاهای تاردرجریان پودگذاری وجودندارد . بااینحال حاملهای میلهای به علت سختبوند نیازبه فضای بیشتری دارند ، زیرادردوطرف ماشین بافندگی باید محفظههایی برای میلهها که انعطافناپذیرند وجودداشته باشد ، همچنین به علت افزایش سرعتکار وارتفاع ، مشکلاتی ازلحاظ پایداری ماشین بروز میکند . حاملهای تسمهای ، حاملهای انعطافپذیری هستندکه ازمواد کامپوزیت ساخته میشوند ودروسط آنهایکسری سوراخهای مستطیل شکل وجود داردکه آنها رامانند زنجیردر یک چرخدنده محرک گیرمیکند .
مقاله ملاصدرا و مسأله معاد فایل ورد (word) دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله ملاصدرا و مسأله معاد فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله ملاصدرا و مسأله معاد فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله ملاصدرا و مسأله معاد فایل ورد (word) :
ملاصدرا و مسأله معاد
استاد، ملاصدرا را تفکیکی می داند و استدلال می کند که ملاصدرا در مسأله معاد دو موضع یا به تعبیر ایشان دو «ایستار» دارد: یکی ایستار فلسفی که طبق آن معاد جسمانی را به یاری اصول فلسفی اثبات می کند و دیگری ایستار وحیانی که طبق آن ملاصدرا پس از دریافت ناکامی عقل از اثبات معاد قرآنی، به تعالیم وحیانی روی می آورد. استاد محمدرضا حکیمی معتقد است که
ملاصدرا تفکیکی است و برای اثبات این ادعا کتاب «معاد جسمانی در حکمت متعالیه »(1) را به این «تفکیکی سترگ » تقدیم داشته است . برای کسانی که با اصول مکتب تفکیک و مبانی صدرایی آشنا باشند، این ادعا حیرت انگیز و اثبات ناپذیر است؛ زیرا یکی از مهم ترین اصول مکتب تفکیک ، اصرار بر جدایی راه عقل و شرع و کشف است و این به کلی با سیرت فلسفی ملاصدرا ناسازگار می نماید .
در این نوشته می کوشم قوت این ادعا را بررسی کنم . اما پیش از این بررسی لازم است تأکید کنم که در این جا به هیچ روی قصد نقد یا دفاع از دیدگاه ملاصدرا درباره معاد نیست . همچنین نگارنده مبانی مکتب تفکیک را پذیرفتنی نمی داند، اما در این جا به این بحث نمی پردازد. بنابراین، محور این نوشته ، بررسی دلائل استاد حکیمی درباره تفکیکی بودن ملاصدرا است .
معضل فلسفی معاد
از سویی اصل معاد و تصریح به آن از آموزه های مسلّم اعتقادی مسلمانان بوده است و از سوی دیگر این اصل به دلیل مشکلات خاص خود از سوی مخالفان انکار شده است . با توجه به دشواری ها فلسفی معاد بود که فلاسفه از نظر فلسفی خود را تنها قادر به اثبات نوع خاصی از معاد، یعنی معاد روحانی، می دانستند. آنان یا معاد جسمانی را نمی پذیرفتند و آیات مربوطه را تأویل می کردند و یا فقط آن را از سر تعبد قبول می کردند. کسی مانند ابن سینا تنها به اثبات معاد روحانی می پردازد و درباره معاد جسمانی به این اشاره اکتفا می کند: «فحدیث آخر».(2)
در چنین فضایی بود که ملاصدرا برای نخستین بار پای پیش گذاشت و طرحی برای اثبات فلسفی معاد جسمانی پی ریخت . ملاصدرا با طرح مقدماتی چند برای نخستین بار کوشید معاد جسمانی یی را که قرآن بیان می کند، با ادله فلسفی اثبات نماید.
ادعای استاد حکیمی
استاد حکیمی در کتاب «معاد جسمانی در حکمت متعالیه» می کوشد نشان دهد که ملاصدرا تفکیکی است ؛ زیرا در نهایت به این باور رسیده است که باید دست عقل را در مسیر اثبات معاد بست و راه تعبد را پیمود: «واقع این است که ما پس از تتبعات فراوان در آثار کوچک و بزرگ ملاصدرا و دقت در جوانب کلام او، به این نتیجه رسیدیم که ایشان برای وارد کردن بحث معاد جسمانی در فلسفه ، به آن مباحث و اصول پرداخته است ، و لیکن پس از طرح فلسفی ـ عرفانی برای معاد
جسمانی ، معاد اصلی و اساسی اسلامی را همان معاد قرآنی دانسته و در واقع ، میان بحث معاد در فلسفه و فهم معاد از قرآن کریم تفکیک قائل شده است ، و معاد مثالی را معاد تام (عود الکل ) ندانسته است و معاد عنصری قرآنی را مطرح کرده ، آن را مورد تأکیدها و تصریح های متعدد
قرار داده است».(3) طبق این ادعا ملاصدرا درباره معاد دو موضع متفاوت اتخاذ کرده است : یکی موضعی فلسفی که خودش آن را کافی نمی داند و دیگری موضعی قرآنی که آن را تأیید می کند. استاد این دو موضع را این گونه تقریر می کند: «فیلسوف شیراز در موضوع بسیار مهم معاد ، دو ایستار اتخاذ کرده است : ایستار نخست ، ایستار فلسفی ؛ در این ایستارْ آن حجم بزرگ تلاش
بحثی و فلسفی و عرفانی را عرضه می دارد؛ آن کارمایه سترگ فنی را به سامان می رساند و از فلسفه «مشائی» و «اشراقی» بسی پیش تر می آید. در ایستار دوم (ایستار وحیانی) به آستانه معالم قرآنی ، و علم صحیح وحیانی و تعالیم فیاض نبوی و وَلَوی روی می آورد; و در جهت طرح وحیانی معاد جسمانی به استفاده از آبشخور لایزال حقایق «علم مصبوب» سر می نهد».(4)
در این جا تنها درپی آن هستم که نشان دهم آیا واقعاً ملاصدرا درباره معاد دو دیدگاه مختلف
داشته است یا آن که وی همواره بر یک موضع پای می فشرده است . این مسأله گاه می تواند بحثی علمی باشد و گاه بحثی اخلاقی . در این جا من به جنبه اخلاقی بحث توجه دارم و بر این باور هستم که استاد برای اثبات این دوگانگی، صدر و ذیل گفتار این فیلسوف را تقطیع یا «تفکیک» کرده و سخنی به صدرا نسبت داده است که روح وی از آن بیزار است . پیش از بررسی ادعای استاد، لازم است گزارش کوتاهی از سلوک صدرا برای اثبات معاد جسمانی به دست بدهم و سپس دعاوی استاد را بررسی کنم . برای نشان دادن نادرستی ادعای استاد حکیمی ، دیدگاه فلسفی ملاصدرا را در سه کتاب مهم ایشان پی می گیریم: «مبدأ و معاد»، «اسفار» و «الشواهد الربوبیه» .
معاد در «مبدأ و معاد»
صدرا در بخش آغازین مقاله دوم کتاب «مبدأ و معاد» از این نقطه می آغازد که همه مسلمانان معاد را می پذیرند، اما در کیفیت آن اختلاف نظر دارند. از نظر وی ، منکران معاد دو دلیل عمده برای ادعای خود دارند: یکی امتناع اعاده معدوم و دیگری شبهه آکل و مأکول . در پاسخ به شبهه آکل و مأکول، متکلمان معتقد به اجزای اصلیه ای هستند که جزء هیچ بدن دیگری نمی شود و خداوند آن
را برای هرکس حفظ می کند. اما پاسخ متکلمان قانع کننده نیست . ملاصدرا دیدگاه کسانی مانند ملاجلال دوانی را مستلزم مفسده تناسخ معرفی می کند. پس از آن می کوشد تا معاد جسمانی را که در قرآن آمده است ، به کمک هفت مقدمه اثبات کند
:
1. تحقق و تحصل هر ماهیت ترکیبی تنها به فصل آخر یا صورت آن است .(5)
2. موضوع حرکت کمّی ، همان شخص انسانی متقوم از نفس معین همراه با ماده مبهمه است ، که کمیت آن همواره در حال دگرگونی است .(6)
3. تشخص هر چیز، چه مادی باشد و چه مجرد، به وجود خاص آن است .(7)
4. وحدت شخصی همواره بر یک سیاق نیست و وحدت هر چیزی به حسب همان است .(8)
5. همان طور که فاعل می تواند در قابل شکلی ایجاد کند، می تواند بدون ماده قابل نیز شکلی ایجاد نماید.(9)
6. خداوند نفس را شبیه خود آفریده و به آن قدرتی داده است که می تواند آنچه را بخواهد بیافریند.(10)
7. ماده ای که در تحقق اشیاء مورد نیاز است ، جز امکان تحقق و قوه صرف نیست . منشأ امکان نیز نقص وجود است .(11)
ملاصدرا به جای آن که بکوشد مسأله بازگشت بدن های خاکی را حل کند، این نظریه را مطرح می سازد که نفس انسانی در مسیر تکامل و اشتداد وجودی خود به جایی می رسد که بدنی متناسب خود را می سازد و این بدن ْ بدن ِ قیامتی او خواهد بود، نه همان بدن خاکی . بنابراین مسأله بازگشت ابدان مطرح نیست تا شبهه آکل و مأکول یا مفسده تناسخ پیش آید؛ مسأله آفرینش است و خلق و ایجاد.
ملاصدرا به این نتیجه می رسد که معادی که او اثبات کرده است همان معاد قرآنی و وَحیانی است و با تأمل در آیات و روایات به دست می آید: «حال که این اصول و مقدمات با تتبع در احادیث و تدبر در آیات تمهید گشت ، محقق شد که مُعاد (بازگردانده شده ) در مَعاد مجموع خود نفس و شخص آن و خود بدن و شخص آن است ، نه بدن عنصری دیگری آن گونه که غزالی برآن رفته است ؛ یا بدن مثالی آن گونه که اشراقی ها بر آن رفته اند. و این اعتقاد صحیح مطابق عقل و شرع و
موافق آیین و حکمت است . پس هر که درباره معاد به این نوع ایمان آورد و آن را تصدیق کند، به روز حساب و جزا ایمان آورده و حقاً مؤمن گشته است . و کوتاهی از این ایمان خواری ، بلکه کفر و نافرمانی است ».(12)
معاد در «اسفار»
ملاصدرا همان مسیری را که در «مبدأ و معاد» پیموده است با تفصیل بیشتر در «اسفار» می پیماید و برای اثبات معاد جسمانی مورد نظر خود یازده اصل فلسفی را تأسیس می کند. این یازده اصل، پس از کاستن سه اصل مشترک که در هفت مقدمه پیشین نیز آمده بود، عبارتند از:
1. وجود در هر چیزْ اصل و ماهیتْ تابع آن است .(13)
2. طبیعت وجود فی نفسه شدت و ضعف می پذیرد.(14
)
3. وجود، حرکت اشتدادی را می پذیرد.(15)
4. هویت و تشخص بدن به نفس آن است نه به جِرمش .(16)
5. قوه خیالی جوهری است مجرد، نه قائم به بدن .(17)
6. صور خیالی و ادراکی قائم به نفس هستند.(18)
7. ایجاد صورت های مقداری همواره نیاز ماده نیست .(19)
8. نفس انسانی شامل عوالم سه گانه است .(20)
صدرا از این اصول به همان نتیجه ای می رسد که در نقل قول او از «مبدأ و معاد» آورده شد.(21)
معاد در شواهد الربوبیه
ملاصدرا «مشهد چهارم» این کتاب را به این بحث اختصاص می دهد و در اشراق اول از این مشهد نیز هفت اصل را تأسیس می کند که همان اصول فلسفی یا فلسفی ـ عرفانیی هستند که در جاهای دیگر نیز به آن ها استناد کرده است .(22) آن گاه اشراق دوم را با این عنوان می آغازد:
«در تفریع نتیجه مطلوب بر اصول هفتگانه مذکور»(23) و از اصول پیشین خود چنین نتیجه گیری می کند: «چون اصول هفت گانه ْ مسلّم و مبرهن گشت ; ثابت و مسلم گشت که شخص مُعاد در روز قیامت هم از حیث نفس و هم از حیث بدن عیناً همان شخصی است که در دنیا می زیسته و این که تبدل خصوصیات بدن در نحوه وجود و مقدار و وضع و سایر امور، ضرری به بقای شخص بدن نمی رساند؛ زیرا تشخص و تعین هر بدنی فقط مرهون بقای نفس او با ماده عام و نامعلومی است
(که ضمن هر ماده خاص معینی تحقق می پذیرد) هرچند خصوصیات هریک تبدیل یابد; این است اعتقاد ما درباره معاد و هرکس آن را انکار کند، رکن بزرگی از ایمان را انکار کرده ، و عقلاً و شرعاً کافر و زندیق است و باید بسیاری از نصوص و احکام کتاب و سنت را نیز انکار کند»
.(24) این بود دیدگاه فلسفی ملاصدرا درباره معاد. هنگامی که این دیدگاه را در کتاب های مختلف ایشان تحلیل می کنیم ، به چند نکته می رسیم : نخست آن که وی طرح واحدی برای کار فلسفی خود دارد و در همه جا آن را دنبال می کند. وی در پروژه خود چند مرحله را دنبال می کند: اهمیت معاد را مطرح می سازد، اقوال مختلف را در این باره بیان می کند و مدعی می شود که بسیاری از
فلاسفه مسلمان، در عین اعتقاد به معاد روحانی، از اثبات معاد جسمانی ناتوان بودند، نظرگاه خود را درباره درستی معاد جسمانی ابراز می دارد، به تأسیس چند اصل فلسفی دست می زند و بر اساس آن ها معاد مورد نظر خود را ثابت می کند و سرانجام به شبهات معاد جسمانی طبق مشرب خود پاسخ می دهد.وی در هیچ جا سخنی از داشتن دو موضع درباره معاد به میان نمی آورد و همواره از یک موضع به این مسأله می پردازد. وی همه جا معادی را که به کمک اصول
فلسفی اثبات کرده است ، عین معاد قرآنی می داند و ادعا می کند که نخستین کسی است که معاد قرآنی را برهانی کرده است .صدرا بارها تصریح می کند که معاد قرآنی را به کمک اصول فلسفی و عقلانی اثبات کرده است؛ بنابراین نه تنها سخن از تفکیک نیست ، بلکه همواره شاهد آمیختگی شرع و فلسفه هستیم . ملاصدرا بارها ادعا می کند که به هیچ روی دست به تأویل آیات نزده است و معادی را که اثبات کرده با ظواهر آیات سازگار است و به همین دلیل می گوید که
عقیده او همان عقیده عامه مردم است . اما حق این است که وی در این جا نیز دست به تأویلی مهم زده است و آن تأویل در مفهوم جسم است . جسمی که ملاصدرا می گوید با جسمی که عامه می فهمند بسیار متفاوت است . ملاصدرا در این جا فهم عامه را تخطئه می کند، که اگر هم در این کار خود موفق باشد، باز عملاً از ظهور آیات دست کشیده است . این بحثی است که در جای دیگری باید به آن پرداخت ، اما یک نکته مسلم است و آن این که ملاصدرا همواره از یک دیدگاه به معاد می نگرد و آن را معاد جسمانی نیز می داند و حتی بر شیخ اشراق ایراد می گیرد که معادی را که ثابت نموده است ، مثالی است نه جسمانی .(25)
بررسی ادعای استاد حکیمی
استاد، ملاصدرا را تفکیکی می داند و این گونه استدلال می کند که ملاصدرا در مسأله معاد دو موضع یا به تعبیر ایشان دو «ایستار» دارد: یکی ایستار فلسفی که طبق آن معاد جسمانی را به یاری اصول فلسفی اثبات می کند(26) و دیگری ایستار وحیانی که طبق آن ملاصدرا پس از دریافت ناکامی عقل از اثبات معاد قرآنی، به تعالیم وحیانی روی می آورد و معادی را می پذیرد (معاد
عنصری) که عقل فلسفی به آن راه نمی برد و تنها باید آن را در پرتو اشراق وحی دریافت .(27) استاد بر این باور است که ملاصدرا: «مبنای وحیانی را از مشرب فلسفی و عرفانی تفکیک کرده و «معاد قرآنی» را عنصری دانسته است و آن را به صراحت پذیرفته و بر آن تأکید کرده و مستلزم هیچ گونه امتناعی ندانسته است ».(28) اگر ما باشیم و مکتوبات صدرا این ادعا ناپذیرفتنی است . استاد برای اثبات نظرگاه خود اقوالی را از ملاصدرا نقل می کند و نتیجه می گیرد که وی دارای این دو ایستار بوده است . این نقل قول ها مفصل هستند، و بررسی همه آن ها در این جا ممکن نیست . با این همه چند مورد را بررسی می کنیم.
یک : استاد سخن بلندی را نقل می کند که مرکز ثقل آن این بند است : «از آنچه گفتیم ، دانسته شد که وجود بهشت و دوزخ و دیگر احوال آخرت ، همان گونه که توده های عوام می فهمند و فهمشان به آن می رسد، حق است و مطابق واقع است بر حسب همان اعتقاد یقینی به آن
. و هرکس یک چیز از آن همه را انکار کند، پریشان گویی کرده (و سخن کفر گفته ) است و کارش تباه (و برون از هنجار) گشته است» .(29)استاد از این سخن ، نتیجه می گیرد که ملاصدرا از موضع فلسفی خود عدول کرده است . کافی است تا این نقل قول را در مرجع اصلی آن بخوانیم و متوجه شویم که این سخن نه تنها مؤید نظرگاه استاد نیست ، بلکه برعکس ، گویای همان موضع و ایستار یگانه و تغییرناپذیر صدرا در مسأله معاد است . ملاصدرا پس از تأسیس اصول خود و اثبات معاد جسمانی طبق مبنای فلسفی خویش ، به پاسخ گویی به شبهات معاد جسمانی می
پردازد. یکی از این شبهات ، مفسده تناسخ است به این بحث می رسد که چون عده ای از فلاسفه نتوانستند معاد جسمانی را مستدل کنند و از سوی دیگر آیات صریح قرآنی گویای معاد جسمانی است ، ناگزیر شدند که دست به دامان تأویل بزنند و بگویند که عرب های عصر بعثت توان عقلی بالایی برای فهم معاد روحانی نداشتند، لذا قرآن کریم به زبان تمثیلی با آنان سخن گفته است و این آیات ناظر به حقیقت دیگری هستند. صدرا پس از نقل این دیدگاه ، به شدت بر آن می تازد و می گوید که لازمه این سخن آن است که هدف تشریع ، گمراه ساختن مردم و فریفتن آنان باشد. سپس صدرا با ارجاع به آن اصول هفت گانه فلسفی، نتیجه می گیرد که معاد جسمانی
حق است و همه آنچه که عامه مردم از آیات می فهمند و بدان باور دارند درست است. در حقیقت ملاصدرا می گوید چون فلاسفه نتوانستند اصل معاد جسمانی را برهانی کنند، به بیراهه رفتند و چون من توانستم این کار بکنم ، دیگر نیازی به تأویل آیات مربوط به بهشت و دوزخ نیست و ظاهر آن ها روشن و معنای آن ها حقیقی است ؛ بنابراین این سخن صدرا یکی از نتایج همان معاد جسمانی فلسفی او است ، نه ایستار دیگری و نقض آن موضع قبلی . دو: استاد قطعه ای از صدرا درباره حشر ابدان به این شرح نقل می کند: «اعتقاد ما درباره محشور شدن بدن ها (انسان ها) در روز جزا، این است که بدن ها از قبر بیرون می آیند، به طوری که هر کس هر کدام از آنان را ببیند می گوید: این خودِ فلانی است ، این آن دیگری است ، بدون کمترین شک و تردیدی . و این عقیده
که این خودِ فلان کس است ، عقیده ای صحیح و مطابق واقع است ، نه این که بدن های مثالی و شَبَحی اشخاص باشد، بلکه بدن های انسان ها باید (در معاد و رستاخیز) آن چنان باشد که بر آن ها صدق کند که این خود آن انسان های دنیا و حقیقت آن هاست ، نه بدن های مثالی و ظلّی (سایه ای و شبحی )».(30)
استاد این سخن را ناقض قول به معاد جسمانی فلسفی دانسته ، به این نتیجه می رسد که این بدن های دنیوی هستند که از قبر بیرون می آیند: «نه این که از خیال نفس به صورت مثالی تولید شوند».(31)
اما اگر باز به متن اصلی مراجعه کنیم ، در می یابیم که این نقل قول نیز در جهت تثبیت معاد جسمانی فلسفی است . ملاصدرا پس از استنتاج از اصول هفت گانه خود و اثبات معاد جسمانی ، به پاسخ شبهه آکل و مأکول، می پردازد و می گوید تشخص هر فرد به نفس اوست ، نه بدن دنیایی وی . بنابراین وجود ماده مبهمه کفایت می کند و همان طور که بدن شخص در طول زندگی عوض می شود و این دگرگونی در تشخص او اثری ندارد، در آخرت نیز همین طور است . کافی
است در آخرت با دیدن فردی بگوییم که این همان شخص دنیایی است و سپس این سخن را، که استاد نقل کرده ، بیان می کند و این گونه نتیجه می گیرد: «بازگشت همان شکل و هیئت یا مثل آن لازم نیست ، بلکه آن چه لازم است ، شکلی و هیئتی و مقداری با حفظ تشخص است».(32) در این جا ملاصدرا باز طبق همان مبنای هفتگانه خودش مسأله معاد را حل می کند. پس اگر ما باشیم و متن اصلی ، بخشی که استاد حکیمی برای اثبات مدعای خود نقل کرده اند، گویای همان ایستار اول صدرا است ، نه ایستار دوم .
سه : استاد بخش دیگری را از ملاصدرا نقل می کند که هم از آن حجیت ظواهر را استخراج می کند و هم ایستار دوم را. استاد گزارش می دهد که ملاصدرا در ادامه تحقیقات خود چنین می گوید: «یکی (از این تحقیقات )، اثبات معاد جسمانی است ـ چنان که به زودی برای تو روشن
و آشکار خواهد شد ـ بر وجهی که مطابق ظواهر قرآن و احادیث باشد، و پیشینیان صالح امت بر آن اتفاق نظر دارند، بدون هیچ گونه تأویلی ، چنان که اهل تدقیق از متأخران بدان (تأویل ) دست یازیده اند، یعنی کسانی که خواستند میان منقول (شرع ) و آنچه را معقول (فلسفه ) پنداشتند جمع کنند، بدون ریاضتی حکیمانه و سلوکی مقدس ، از این رو ـ چنان که می بینی ـ از منقول و معقول هر دو خارج شدند».(33)
تحقیق روانشناسی ورزشی در ایران فایل ورد (word) دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق روانشناسی ورزشی در ایران فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق روانشناسی ورزشی در ایران فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن تحقیق روانشناسی ورزشی در ایران فایل ورد (word) :
علیرغم آنکه " روانشناسی ورزشی " به عنوان یکی از جدیدترین شاخه های تربیت بدنی و علوم ورزشی ، دوران رشد و شکوفایی خود را می گذراند و حتی در بسیاری از کشورهای جهان منجمله ایران ناشناخته مانده و در واقع هنوز متولد نشده است ، اما با توجه به کاربرد اصلی آن در ورزشهای قهرمانی که شامل کاهش اضطراب ورزشکار به روشهای مختلف و بهبود سطح عملکرد ورزشکار از طریق افزایش انرژی روانی می باشد ، و تشابه آن با عملکرد تاریخی انسان در مقام موجودی رقابت طلب و جنگجو ، چنین استنباط میشود که این علم سابقه ای به قدمت تاریخ تمدن بشر دارد .
از زمان تشکیل نخستین اجتماعات و قبیله ها ، تعدادی از مردان نیرومند وظیفه شکار و تامین غذا و دفاع از قبیله را بر عهده گرفتند و رهبران قبایل با روشهای گوناگون برای کاهش اضطراب جنگجویان و افزایش کارآیی و شجاعت آنان تلاش و تفکر کردند .
حاصل این روند تلاشگرانه ، ابداع و ایجاد روشها و مراسم گوناگونی از قبیل رقصها و حرکات بدنی شدید ، به صدا در آوردن طبلها ، فریاد کشیدن ، رنگ آمیزی بدن و صورت و تزئینات عجیب و غریب ، مراسم دعا و نیایش ، قربانی و ... بود که در هر منطقه و سرزمینی با توجه به شرایط محیطی به شکل خاص برگزار می گردید تا موجب بالا رفتن روحیه جنگاوران و کاهش دلهره های آنان گردد .
اقتدار و یا اضمحلال قبایل و ملتها در نبردهای سنگین و طولانی مدت به میزان زیادی با فراز و نشیبهای این فن ارتباط تنگاتنگ داشت .
نتیجه ای که از این مقدمه مختصر می توان گرفت ، از این قرار است :
1- روانشناسی ورزش ، علمی جدید و ابداع شده توسط جوامع غربی و با سابقه حدود یک قرن نیست .
2- روانشناسی ورزشی در هر جامعه مستقیما با فرهنگ ، آداب و سنن و باورهای مردم و نیز شرایط محیطی و اقلیمی آن بستگی دارد.
با برقراری مجدد بازیهای المپیک نوین درصد سال اخیر ، ورزشهای قهرمانی و رقابتی رونق دوباره ای گرفت و به تدریج برد و باخت و " نتیجه مداری " چهره پاک بازیها را به صحنه رقابتهای سیاسی و ابزار برتری ایدئولوژیها و حکومتها تبدیل کرد.
مسعود حاجی رسولی
از ابتدای قرن و همزمان با رواج ورزشهای قهرمانی بسیاری از دانشمندان که به تاثیر روان بر جسم اعتقاد داشتند ، به تدوین اصول اولیه روانشناسی ورزش بر مبنای فرضیه ها و پژوهشهای مختلف پرداختند .
لیکن اوج گرایش به این شاخه علمی پس از جنگ جهانی دوم و مخصوصاً توسط کشورهای بلوک شرق به وقوع پیوست .
تحقیقات فراوانی در مورد اثرات تمرینات ذهنی ( mental-training ) تصویر سازی (Imagery )، تجسم سازی (Visualization )، آرام سازی یا آرمیدگی((Relaxation، مراقبه(Meditation )، تمرکز( Coneentration )، توجه (Attention)و سایر روشها
بر عملکرد قهرمانان هم در آزمایشگاهها و هم در میادین ورزشی انجام شد و نتیجه کلی این پژوهشها نشان داد که عملکرد قهرمانانی که از هر کدام از این موارد و یا ترکیبی از آنان استفاده می برند، به مراتب از عملکرد گروه شاهد که فقط به تمرینات بدنی می پردازند، بهتر و بالاتر است. بسیاری از یافته های تحقیقاتی بالاخص در کشورهای سوسیالیستی بصورت " راز" باقی مانده و آن را منتشر نمی کردند و تنها پس از فروپاشی شوروی سابق بود که مشخص شد یکی از دلایل عمده موفقیت ورزشکاران بلوک شرق در مسابقات المپیک ، استفاده از روانشناسی ورزش به صورتی پیشرفته و علمی بوده است و این نشان میداد که روانشناسی ورزش به صورت کاربردی، در این کشورها بسیار پیشرفته تر از کشورهای غربی است.
بیش از 10 سال از ترجمه اولین کتاب روانشناسی ورزش و ورود این شاخه علوم ورزشی به ایران نمی گذرد . تعداد کتب و جزوات ترجمه شده و در دسترس هنوز هم بسیار معدود و انگشت شمار هستند و تمامی آنها مربوط به کشورهای غربی به ویژه آمریکا بوده به عنوان مرجع و راهنما در اختیار علاقمندان قرار گرفته اند.
متاسفانه با یک بررسی کلی در محتوای این کتابها، نکات بسیار مبهمی را می توان دید که غالباً به عدم تجانس شرایط محیطی و فرهنگی نویسندگان و یافته های پژوهشی آنان با ویژگیهای حاکم بر ورزش کشور ما مربوط می شوند و همین ناهمگونیهاست که لزوم یک بازنگری اساسی را در نحوه استفاده از این کتب به عنوان مرجعی معتبر در زمینه اشاعه روانشناسی ورزش در ایران به اثبات می رساند.
با تاکید بر این نکته که این بازنگری به مفهوم طرد ور رد مندرجات این کتابها و اصول بدیهی علم روانشناسی ورزش و یا زیر سوال بردن یافته های تحقیقاتی پژوهشگران نیست ، بلکه به معنای هنجاریابی و تلقین و تطبیق این اصول و روشها با فرهنگ ایرانی و روانشناسی اجتماعی ایران می باشد.
اولین شرط ایجاد آمادگی روانی در ورزشکاران، تجدید نظر کلی و زیر بنایی در نحوه تشکیل اردوهای تدارکاتی است.
در این مقاله به طور اختصار به چند مورد از عدم تجانس های فیمابین مندرجات کتابهای ترجمه شده و واقعیتهای موجود در جامعه ورزشی ایران اشاره خواهد شد.
با این امید که مورد توجه مسئولین ورزش کشور و علاقه مندان قرار گرفته و گامی باشد برای هنجاریابی تطبیق و استفاده بهینه از این علم .
1- اردوهای آمادگی قهرمانان
با توجه به اینکه اردوی آمادگی قهرمانان در جوامع پیشرفته مطابق با آخرین اطلاعات و بر پایه اصول علمی روانشناسی تشکیل شده و نکاتی همچون مناسب بودن مکان اردو، تهیه وسایل تفریح و سرگرمی سالم برای پرکردن اوقات فراغت قهرمانان ، استفاده از روانشناس در رشته های مختلف و به صورت جلسات مشاوره ، استفاده از روانشناسی رنگ ، وجود امکانات رفاهی برای برقراری تماس ورزشکار با خانواده و دوستان، استفاده از ابزار و روشهای مناسب برای انحراف توجه ورزشکار در روزهای مسابقه و کاهش اضطراب آنان و ... به خوبی رعایت می گردد،لذا در کتابهای موجود بحث چندانی در این زمینه وجود ندارد و از طرح این موضوع به مثابه موردی کاملاً حل شده چشم پوشی گردیده است.
در حالی که اردوهای آمادگی قهرمانان ما حتی در عالیترین سطح، فاقد تمام این امکانات بوده و شرط اولیه ایجاد آمادگی روانی را که زیست در محیطی با نشاط و متنوع است دارا نمی باشد.
به همین دلیل : اولین شرط ایجاد آمادگی روانی در ورزشکاران، تجدید نظر کلی و زیر بنایی در نحوه تشکیل اردوهای تدارکاتی است و تدوین و اجرای دستورالعملی که با توجه به جمیع جهات ، حتی المقدور فضای مناسبی را برای کاهش اضطراب، دوری از کسالت و افزایش انرژی روانی ورزشکاران فراهم نماید ، ضروری به نظر می رسد.
2- در مبحث انگیزش (Motivation) در این کتابها از مواردی نام برده می شود که با فرهنگ ایرانی قابل تطبیق نیست و در صورت اجرا کردن این راهنماییها ، نتایج ناگواری به بار خواهد آورد. نمونه بارز آن تشویقات مادی و پرداختهای نقدی و جنسی به قهرمانان است که متاسفانه در ایران رواج پیدا کرده و ورزشکاران را به سوی نظریه بردن تنها چیز است، پس به هر قیمت باید پیروز شد، سوق داده است. این عمل ورزشکار را از تکلیف مداری که یکی از اصول زیبا و پذیرفته شده روانشناسی ورزش است، به نتیجه مداری که از نظر روانشناسی ورزش مردود است، کشانیده و ضمن آلوده کردن چهره پاک و ناب آماتوریزم ، رفتار قهرمانان برجسته را با مربیان، باشگاهها و فدراسیونهای مربوط به رفتاری صرفاً اقتصادی و برپایه منافع مادی و فردی، نه معنوی و ملی تبدیل کرده است.
3- در تمامی این جزوات توصیه شده است که در اردو و فصل پیش از مسابقه، آزمونهای پایه روانشناسی ورزش را که شامل آزمون مختصر سطح انگیختی ورزشکار می شود، به دفعات اجرا کرده و بدین وسیله آنان را ارزشیابی نمایید ( راهنمای عملی روانشناسی ورزشی- گراهام وینتر – کتی مارتین- ترجمه دکتر واعظ موسوی) . قابل توجه آنکه این تستها در ایران وجود نداشته و یا حداقل بر مبنای معیارهای فرهنگی ، اجتماعی و روانی ورزشکاران ایرانی هنجاریابی نشده اند.
ضمن آنکه سطح انگیختگی مطلوب در رشته های مختلف ورزشی و حتی پستهای بازیکنان متفاوت بوده و تفاوتهای فردی هم به مقدار بسیار زیادی در تعیین این پارامتر دخالت دارند و متاسفانه در این زمینه کار تحقیقی و علمی چندانی صورت نگرفته و تنها به اصل n ( یو وارانه ) بسنده شده است .
4- بررسیها نشان می دهد که معلمین و مربیان ورزش در کشورهای پیشرفته باید حداقل 6 واحد روانشناسی عمومی و روانشناسی ورزشی را با موفقیت بگذرانند تا گواهینامه مربی گری دریافت نمایند.
در حالی که در ایران چنین دانشی حتی در مربیان تیم ملی وجود نداشته و در این مورد اقدامی به عمل نیامده است. وجود جزوات و کتابهایی تحت عنوان راهنمای مربیان ورزش در روانشناسی ورزشی گویای تسلط نسبی مربیان خوب ما با آن بیگانه و حتی نسبت به آن بی اعتقادند.
لذا اجباری کردن دروس روانشناسی عمومی و روانشناسی عمومی و روانشناسی ورزشی در برنامه تعلیمی مربیان معلمین ورزش می تواند موجب آشنایی آنان با این علم گردیده و راهگشای ورود موفقیت آمیز روانشناسی ورزشی به حیطه علمی در دانشگاهها و نیز عرصه علمی در میادین ورزشی گردد.
5- غالب ملتهای شرقی از جمله ایرانیان به دلیل ساختار فکری ، تاریخی و روانشناختی خاص خود همواره از پدیده های جدید انتظار معجزه را دارند، در حالی که منافع استفاده صحیح از اصول روانشناسی ورزش مستلزم فرآیندی طولانی مدت بوده و باید هم زمان با تمرینات جسمانی ، تمرینات اصولی روانشناسی ورزش هم آغاز شود.
به همین دلیل مربیان ورزش به ویژه در سطوح ابتدایی الزاماً باید به این علم آگاهی داشته باشند ، زیرا: شاگردان همین مربیان پس از سالها تمرین فیزیکی به تیمهای ملی راه می یابند، در حالی که از نظر تمرینات ذهنی مبتدی بوده و این ناهماهنگی برای آنان و ورزش کشور مشکل آفرین خواهد شد.
6- در هیچ یک از متون ترجمه شده و در دسترس اشاره ای به مساله مطبوعات و رسانه های گروهی و اثرات نحوه اطلاع رسانی و تبلیغات آنان بر میزان انگیزش ورزشکاران و یا گرایش و علاقه مندی عامه مردم به امر ورزش و یا یک رشته ورزشی خاصی نشده است.
به نظر می رسد که تعداد کافی رسانه های گروهی در کشورهای پیشرفته که مختص به رشته ورزشی خاصی بوده و یا به آمادگی جسمانی (Fitness) و یا سلامتی عمومی (Health) و مسائل مربوط می پردازند، جایی برای تبعیض باقی نگذاشته و هر ورزشکار می داند که نتیجه تلاشهایش سریعاً و در سطح وسیع یا حداقل مطلوبی به اطلاع مردم خواهد رسید و طبعاً مورد توجه و احترام جامعه قرار خواهد گرفت .
در حالی که در جامعه ایران ضمن آنکه تعداد رسانه های ورزشی بسیار کم بوده و برای هر رشته ورزشی، نشریه خاصی وجود ندارد، نشریات موجود هم بیشترین صفحات و تیترهای خود را به رویدادهای فوتبال و در حد بسیار کمتری کشتی اختصاص داده و سهم سایر رشته ها به ویژه رشته های پایه و مادر نظیر دو و میدانی ، شنا و ژیمناستیک در حد بسیار ناچیزی است.
همین روند موجب ایجاد نوعی تبعیض تبلیغاتی شده و طبیعتاً باعث استقبال شدید نوجوانان و جوانان از یکی دو رشته مورد توجه و عدم علاقه مندی مردم و قشر جوان به سایر رشته ها خواهد شد.
1- روانشناسی ورزشی ، علمی جدید و ابداع شده توسط جوامع غرببی و با سابقه حدود یک قرن نیست.
2- روانشناسی ورزشی در هر جامعه مستقیماً با فرهنگ ، آداب و سنن و باورهای مردم و نیز شرایط محیطی و اقلیمی آن بستگی دارد.
این تبعیض ناروا که حتی دامنگیر صدا و سیما و برنامه های ورزشی آن گردیده، از نظر روانشناسی ورزش و حتی روانشناسی اجتماعی معضل بزرگی است که باید با درایت و هوشیاری مسؤولان مربوط نسبت به رفع آن اقدامی جدی به عمل آید.
7- تفسیرهای ورزشی صدا و سیما و مطالب تحلیلی مندرج در نشریات اغلب غیر کارشناسانه، و بدون احساس مسئولیت در قبال عواقب آن پخش و نشر می شوند.
جوانی که بنا بر دلایل مختلف فیزیولوژیکی و یا محیطی نمی تواند فوتبالیست خوبی شده، ولی دونده یا شناگر پرتوانی خواهد شد، به دلیل تبعیضات تبلیغاتی و یا تفسیرهای نادرست به رشته ای که در آن استعداد دارد، نخواهد پرداخت.
مقاله سیستم بالابری در چاه فایل ورد (word) دارای 33 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله سیستم بالابری در چاه فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله سیستم بالابری در چاه فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله سیستم بالابری در چاه فایل ورد (word) :
بالابر به همراه متعلقات آن، یکی از اجزای بسیار مهم و بسیار گران یک معدن زیرزمینی است. در ضمن چون چاه پیچیده ترین بخش در کل تسهیلات و تاسیسات معدن است، از جنبه فنی و اقتصادی درست نیست که با مطالعه اندک و مستقل از سایر تسهیلات و تأسیسات ساخته شود (مگر برای راه اندازه اولیه) و بایستی با قابلیت اعتماد نزدیک به صد در صد اجرا شود. هزینه اجرایی چاه ممکن است 5 تا 10 درصد کل بودجه آماده سازی را به خود اختصاص دهد. واضح است که در طراحی دستگاه بالابر به قضاوتهای مهندسی نیاز می باشد.
مقاله رایگان علم در قرآن فایل ورد (word) دارای 4 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله رایگان علم در قرآن فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله رایگان علم در قرآن فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله رایگان علم در قرآن فایل ورد (word) :
«مقدمه»
علم بهترین وبزگترین اصل فرهنگ و تمدن است ومطالعه ومذاکره در موضوع علم ودانش ازمهمترین وظایف هر دانش پژوه به خصوص در اصلی ترین مرجع ومنبع عقیدتی است ، چون پایه وشالوده واساس هر جامعه معتقد ا ت آن جامعه است هرجامعه ا ی باهرعقیده ای منبع و ما خذی دارد که آن را تکیه گاه معتقدات خویش می داند.پس جا دارد که در باره ئ بزگترین و مهم ترین فرهنگ وتمدن(علم)در بزگترین ومهم ترین منبع ،تفحص وتحقیق به عمل آید.
واما علم در یکتا ترین منبع وماخذ عقیدتی ما مسلمانان یعنی قرآن ، دانه ای است که هرچه
بشکافیش پربارتر می گرددوچیزهای نا شکافتنی بیشتر هویدا ونمایان می شود.
با نگرشی که در قرآن در موضوع علم داشتم باوجود مدد گرفتن ازمنابعی موثق باز هم تصور
نمی کنم دانسته باشم ذره ا از این دریای بی کرانرا بشناسم و بشناسانم.ولی همین اندازه که دانسته ام بیان می کنم باشد که مورد قبول افتد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مقاله رابطه هوش عاطفی و مهارت های ارتباطی با راهبردهای مدیریت تع
مقاله انواع غنیسازی در فرآورده های ماکارونی تحت فایل ورد (word)
مقاله تبیین رابطه سرمایه اجتماعی با خلق دانش و انتقال دانش سازما
مقاله پارامترهای موثر در استخراج نیکل توسط D2EHPA با اصلاح کننده
[عناوین آرشیوشده]