
پایان نامه عدالت در سیره حکومت علی (ع) فایل ورد (word) دارای 104 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پایان نامه عدالت در سیره حکومت علی (ع) فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه پایان نامه عدالت در سیره حکومت علی (ع) فایل ورد (word)
پیشگفتار
تعریف عدالت
معنای لغوی عدل
مفهوم اصطلاحی عدل
مفهوم عدل در بیان علوی
معیار یا معیارهای عدالت
اهمیت عدل و عدالت :
عدالتطلبی در حکومت حضرت علی(ع)
عدم استفاده شخصی از بیت المال
عدم سوء استفاده شخصى از بیت المال
رعایت عدالت در خویشان
تساوى در قانون حتى درباره خودش
عدم کوتاهى در اجراى عدالت و تسلیم مقدس نماها نشدن
ستیز با عدالت گریزان
التزام به عدالت از جنبههاى حکومتى
الف) عدالت در زندگى شخصى
ب ) عدالت در زندگى کارگازاران
ج) عدالت در تقسیم بیت المال
د ) مبارزه با غارتگران بیت المال
3- عدالت در امور نظامى
الف ) مبارزه باستم پذیرى
ب ) ترغیب به جهاد
ج ) مبارزه با روحیه پستى و زبونى در مردم
عدالت در رعایت حقوق مردم از منظر امام علی (ع)
جلوه های عدالت در سیره علوی
عدالت و آزادی
عوامل تحقق عدالت
موانع اجرای عدالت
ج: امتیازطلبی
د: ضعف نفس
مشکلات فرا روی عدالت در جوامع امروزی:
راهکارها
پی نوشتها :
فهرست منابع :
بخشی از فهرست مطالب پروژه پایان نامه عدالت در سیره حکومت علی (ع) فایل ورد (word)
1- نهج البلاغه : دکتر صبحی الصالح ، چاپ قم ، دارالهجره
2- بیست گفتار : شهید مرتضی مطهری ،چاپ تهران ، کتابفروشی صدوق
3- مجله کوثر شماره
4- روزنامه شرق
5- قرآن مجید
6- فرهنگ لغت دهخدا
پیشگفتار
یکی از فراز های تامل بر انگیز نهج البلاغه گفتاری است که مولی الموحدین درباره عدل و احسان دارند. ایشان جود و بخشش و احسان را با اهمیت تر از عدالت دانسته اند زیرا عدل، دادن حقوق انسان ها و عدم تجاوز به حدود آنها می باشد اما فرد نیکوکار از حق خویش می گذرد و آن را به اراده خویش تقدیم دیگری می کند
قبل از نهج البلاغه و صریح تر از آن، در قرآن مجید عدل و احسان به دنبال یکدیگر ذکر شده اند.« ان الله یامر بالعدل و الاحسان» یعنی با وجود اهمیت احسان و بخشش، نخست باید کوشید تا انسانی عادل بود
فردی که حقوق همسایه، فرزند، پدر و مادر، دوست و سایر کسانی را که به گردن او حقی دارند را رعایت نمی کند، نمی تواند سخن از نیکی به آنها را به میان آورد. این مساله در سطوح کلان تر نیز مطرح است. احقاق حقوق شهروندان جامعه و تامین فرصت های رشد و تعالی آنان از سوی دولتمردان، بسی ارجمند تر و اولی تر است از وعده پاداش و سود و چیز هایی مانند آن که سازو کار معینی نیز برای آن تعریف نشده است. در سطح روابط میان دولت ها نیز چنین مساله ای وجود دارد. دول قدرتمندی که به حقوق سایر ملت ها تجاوز می کنند و در امور داخلی انها تجاوز می نمایند، نمی توانند مدعی خیر رسانی و ایجاد پیشرفت در این کشور ها گردند
احسان و بخششی گواراست که از سرای عدالت گذشته باشد. «عدالت، مفهوم آزادی و مساوات را در برمیگیرد، بسیاری از نظریهپردازان لیبرال مفهوم آزادی را در مقابل عدالت قرار میدهند که این برخورد هم از نظر تاریخی و هم از دیدگاه اجتماعی کاملاً نادرست است، چراکه آزادی نه تنها به معنای رهایی انسان از تجاوزات سیاسی و فرهنگی است بلکه به گونهای دقیق و روشن به معنای رهایی از استثمار و استعمار و همه انواع تجاوزات اقتصادی در حق حیات انسان است، به بیان دیگر باید گفت در جایی که تجاوز باشد عدالت نیست و صاحب دستی که نان میدزدد، نمیتواند آزادی ببخشد و از عدالت سخن بگوید.»
عدالت چنان با فطرت انسانها آمیخته و باعث جلب دلهاى مردمان مىشود که حتى ظالمان و عدل ستیزان تاریخ هم براى استعمار و فریب ملتها این کلمه طیبه را دستاویز قرار دادهاند. اما اسلام به عنوان دینىکه از طرف خالق بشر آمده و ریشه در فطرت اصیل انسانها دارد و همه جهات نیکوى آن را تقویت مىکند، به این مسئله نیز توجه ویژهاى داشته است. (لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط) یعنى: به راستى که پیامبران خود را با دلایل و براهین روشن فرستادیم و همراه آنان، کتابهاى آسمانى و معیارهایى هتسنجش حق از باطل، نازل نمودیم تا مردمان راه عدل و داد را بپادارند
هریک از محققان و علماى جهان که در باره زندگى و شخصیت حضرت علی(ع) ، پژوهش نمودهاند به این مسئله، اعتراف دارند که جنبه عدالت در زندگى ایشان و مبارزه وى با ظلم و ستم و سعى و اهتمام خستگىناپذیرش در جهت تحقق و بسط عدالت در جامعه، از برجستهترین جنبههاى زندگى آن حضرت محسوب مىشود. برخى مجسمهعدالتش نامیدهاند و بعضی ، شهید راه عدالتش خواندهاند. از طرف دیگر، پس از پیامبر عالیقدر اسلام (ص) على (ع) دومین شخص عالم اسلام و برجستهترین شخصیت است که نمونهاى از یک حکومت کامل بر اساس اسلام ناب را ارایه کرده است
به همین دلیل در این تحقیق سعی شده است تا از بهترین اسوه و نمونه عدل و حکومت برای تبیین آنچه مقصود اصلی است بهره گرفته شود، لذا با بررسی تطبیقی زندگی حکومتی امیر مومنان علی (ع) حقیقت عدل و شیوه حکومتی هرچند مختصر ذکر میگردد
تعریف عدالت
«عدالت یک واژه و مفهوم اجتماعی است که از کهنترین روزگاران تاکنون با معانی و دورنمایی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بسیار متفاوت و متغیر از سوی وابستگان طبقات و اقشار گوناگون اجتماعی به کار رفته و میرود. مثلاً برای طبقات محروم و زحمتکش و برای کسانی که از حاصل دسترنج کار خود زندگی میکنند عدالت عبارت است از تحقق و صیانت از حق حیات درست بشری در همه زمینههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی.»
«عدالت، مفهوم آزادی و مساوات را در برمیگیرد، بسیاری از نظریهپردازان لیبرال مفهوم آزادی را در مقابل عدالت قرار میدهند که این برخورد هم از نظر تاریخی و هم از دیدگاه اجتماعی کاملاً نادرست است، چراکه آزادی نه تنها به معنای رهایی انسان از تجاوزات سیاسی و فرهنگی است بلکه به گونهای دقیق و روشن به معنای رهایی از استثمار و استعمار و همه انواع تجاوزات اقتصادی در حق حیات انسان است، به بیان دیگر باید گفت در جایی که تجاوز باشد عدالت نیست و صاحب دستی که نان میدزدد، نمیتواند آزادی ببخشد و از عدالت سخن بگوید.»
علی(ع) شخصیتی است که در عین توان دسترسی به مال و جلوههای دنیا و در حالی که میتوانست همانطور که در نامه به «عثمان بن حنیف انصاری» استاندار مصر اشاره کرده، از عسل و لباس حریر نان مغز گندم و غیره استفاده کند، اما این لذات دنیوی برای او جلوهای نداشتند و در همه حال نسبت به دنیا بیرغبت بود
در روایتها آمده که دختر حضرت علی(ع) برای عروسی به مجلسی دعوت شده بود و چون زیورآلاتی نداشت و سادگی او باعث زخم زبان دشمنان میشد از مسئول بیت المال تقاضا کرد که یکی از گردنبندهای خزانه را به رسم عاریه مضمونه برای یک شب به او بدهد و مسئول خزانه هم قبول کرد
وقتی حضرت علی(ع) از این موضوع خبردار شد مسئول خزانه را احضار کرده و از او توضیح خواست و حضرت وقتی مطلب را شنید، فرمود تو اجازه نداشتی این گردنبند را از بیتالمال حتی به صورت عاریه مضمونه بدهی و اگر عاریه مضمونه نبود دست دخترم را به جرم سرقت قطع میکردم و سپس از مسئول بیت المال تعهد گرفت که این عمل تکرار نشود
انسان با شنیدن واژه «عدالت» بی اختیار به یاد شخصیت عدالت طلب و حق مدار حضرت علی(ع) میافتد و به نوعی حکومت آن حضرت در ذهن آدمی تداعی میشود. حضرت علی(ع) کسی نبود که فقط شعار عدالت را سر بدهد، بلکه عملاً به همه و به تاریخ بشریت و حتی به غیرمسلمانها ثابت کرد که یک عدالت خواه به معنای واقعی کلمه است
شخصیت برجسته و ممتاز امام علی(ع) نه تنها مورد احترام مسلمانان است بلکه غیرمسلمانها هم از آن الگوبرداری میکنند و برای ایشان احترام والایی قائلند
«جرج جرداق» نویسندهای مسیحی است که شش جلد کتاب به نام «صوت العداله الانسانیه» نوشته است، درباره شخصیت حضرت علی(ع) چنین مینویسد: «من یک مسیحی هستم ولی ای کاش روزگار در هر قرن یک علی به ما تحویل میداد من 200 بار کتاب نهج البلاغه را مطالعه کردهام.»
با این حال ما که شیعه آن بزرگوار هستیم و در یک حکومت اسلامی زندگی میکنیم باید بتوانیم شرایطی را فراهم کنیم که خود و جامعه اطراف را به پیروی از حضرت علی(ع) و الگوبرداری از آن بزرگوار و سایر ائمه طاهرین(ع) وادار کنیم، البته در این زمینه، زمانی موفق میشویم که نسبت به شخصیت گرانقدر حضرت علی(ع) و سایر ائمه اطهار(ع) به شناخت کافی و کامل برسیم. سپس فاصلههای موجود و دلایل آنرا بسنجیم و در هر زمان با یک نیاز به سراغ الگوهای معنوی که درون ائمه معصوم(ع) نهفته است برویم. به نظر من اگر در هر شخصی و هر جامعهای این حال و هوا وجود داشته باشد میتوان امیدوار بود که جامعهای مطابق با معیارهای ائمه طاهرین(ع) داریم.»
از آنجا که تحمل عدالت برای برخی مردم بسیار سخت می نمود، امیر المومنین (ع) در هنگام برپایی عدل در جامعه و برای تحمل مشقات این مفهوم از جانب مردم از احسان بهره بردند تا نشاطی را در مردم ایجاد کنند، در این راستا اگر عدل اجرای قوانین است احسان نشاط و لطف دادن به عدل خواهد بود و باعث می شود که مفهوم عدالت برای مردم سخت جلوه نکند
امیر المؤمنین علی (ع) عدل را با مفهوم قرار دادن هر چیز در جایگاه خود بیان می کند و ظلم را در مقابل این مفهوم می پندارد، از این رو مقصود امام علی(ع) آن بود که عدل را با آن مفهومی که در قرآن کریم آمده است برپا دارد آنچنانکه در قرآن عدل راه نزدیک شدن به تقوی مطرح شده است
یکی از محققان دررابطه با شهادت امام علی (ع) می گوید که آن حضرت به دلیل شدت عدالتی که داشت در محراب به شهادت رسید چرا که دشمنان ایشان توان تحمل عدالت امام و مقابله ایشان باظلم را نداشتند
معنای لغوی عدل
1- عدالت و معادله دارای معنای برابری است و به همین خاطر همواره در مقایسه بین اشیاء کاربرد دارد. عدل همان تقسیم به دو نیم مساوی و هماهنگ است
2- عدل هر آن چیزی است که فطرت انسان حکم به استقامت آن نماید و ;
3-عدل یعنی انصاف و آن به معنای این است که آنچه بایسته شخص است، به او داده شود و آنچه بر گردن اوست از او گرفته شود ;
4- عدالت در کار به معنای استقامت در آن و عدالت در قضاوت یعنی حکم به عدل نمودن
مفهوم اصطلاحی عدل
1- واژه عدل به معنای اعتدال و استقامت و راستی و انطباق با شایسته ها و بایسته هاست. و بنابراین پیمودن مسیرهای انحرافی، همان افراط یا تفریط و خروج از مسیر اعتدال و حق و انصاف و قسط است. و میزان انحراف از عدالت و حق متناسب با شدت و ضعف افراط و تفریط است
2- مراعات و حفظ اعتدال در رفتار و به تعبیری دقیق تر حرکت بر صراط مستقیم کاری دشوار و طاقت سوز و نیازمند آگاهی از درون و برون هستی و آشنایی با استعدادها و قابلیتهای نفس بشری و آموزش و تمرین مداوم، و آنگاه عزمی استوار و پولادین است تا بتواند در برابرجاذبه های اعتباری افراط و تفریط تعادل خود را از دست ندهد
3- برابری و تساوی و انصاف مورد نظر در عدل، تساوی کور و چشم بسته نیست تا بدون توجه به قابلیتها و شایستگی ها و در تعارض با حقوق و بایستگی ها قرار گیرد. حضرت امیر در فرازی از نامه خود به مالک می نویسد
“و لا یکونن المحسن و المسیء عندک بمنزله سواء فان فی ذلک تزهیداً لاهل الاحسان فی الاحسان و تدریباً لاهل الأساء ه فی الأساء ه ;؛ {1}
و مبادا نیکوکار و بدکردار در نظر تو برابر باشند زیرا که این کار رغبت نیکوکار را بر نیکی کم می نماید و بدکردار را به بدی می خواند.”
نیکی عدل و حقانیت آن از این رو نیست که همه را در یک ردیف و یک صف قرار دهد و هیچ فرقی بین آنها نمی نهد، بلکه به این دلیل است که هر چیزی را در جای خود و محل سزاوار خود می گذارد. مقتضای عدالت الغای تفاوتها نیست بلکه رعایت استحقاقهاست. و این همان امری است که از مو باریک تر و از شمشیر تیزتر است
خداوند عدالت را برقرار نمود به این صورت که بر هر صاحب استعدادی آنچه استحقاق داشت عنایت کرد و حق هر صاحب حقی را ادا نمود تا کار عالم بسامان شد و راست آمد.”
و علامه طباطبایی نیز در تحلیل مفهوم عدل می نویسد
عدل به معنای ملازمت با راه میانه و گریز از افراط و تفریط در کارهاست. و البته این معنای مفهومی عدل است و گرنه حقیقت عدل مساوات را برقرار نمودن و هماهنگی
در کارها داشتن است. در عدالت به هر کسی سهم بایسته داده می شود و بنابراین همگان در رسیدن به سهم خود و قرار گرفتن در جایگاه بایسته خود برابر می شوند
عدل در اعتقادات یعنی ایمان به آنچه حق و سزاوار است و عدالت در میان مردم یعنی قرار گرفتن هر کس در جایگاه بایسته خود که در عقل یا شرع و یا عرف برای او
منظور شده است ; با این توضیح همسانی مفهوم عدل با زیبایی نیز روشن می گردد ;.”{2}
پس بطور خلاصه می توان مفهوم عدل را چنین گفت
1- عدالت وحفظ تعادل اجتماعی
2- عدالت در قرآن وسنت نبوی(موزون ومتعادل بودن) آن است
3- نفی هر گونه تبعیض ورعایت استحقاق ها
4- رعایت حقوق افراد ودادن حق به حق دار
امام علی(ع)،عدل را رستگاری وکرامت ، برترین فضایل ، بهترین خصلت وبالاترین موهبت الهی ،فضیلت سلطان ،سپر ونگهدارنده دولت ها ،مایه ی اصلاح رعیت وباعث افزایش برکات ،ذکر می فرمایند وحکومت را مشروط به عدالت گستری می دانند . نکته ی مهم در سیره ی علی (ع) این است که ایشان هیچ وقت به دلیل حفظ امنیت ونظام سیاسی ،از عدالت به نفع امنیت عقب نشینی نمی کنند ودر نامه ای خطاب به مالک اشتر می نویسند:( بهترین چیز برای حاکمان ، اقامه ی عدالت واستقرار عدالت در سطح کشور و جذب قلوب ملت است . این حاصل نمی شود مگر به سلامت سینه هایشان (به خالی بودن از کینه وبغض حاکمان). پس اجرای عدالت مخالفتها را از بین می برد ودوستی ومحبت ایجاد می کند ،ودر عمران وآبادانی کشور تاثیر به سزایی دارد .اگر عدالت در جامع صورت نپذیرد ظلم وستم جای آن را می گیرد ودر نتیجه بدبختی ونارضایتی گروهی را برمی انگیزد که خود موجب خشونت ونا رضایتی می شود.حضرت خطاب به یکی از والیان خود می فرمایند:( کار به عدالت کن واز ستم وبیداد بپرهیز که ستم ،رعیت را به آوارگی وادارد و بیدادگری شمشیر در میان آورد .)
امام (ع)کشورداری برپایه واساس تکبر وغرور وگرایش به چاپلوسی را رد و مذموم می دارندومردم را سفارش می کنندکه سخن حق را بیان کنند وبا مشارکت ونظر دهی خویش خطاهای زمامداران را یاد آور شوند
مفهوم عدل در بیان علوی
حضرت امیر در ضمن تفسیر آیه “انّ الله یأمر بالعدل و الاحسان ;” {3} می فرماید: “العدل:الانصاف و الاحسان: التفضّل”. {4} و در سخنی دیگر می فرماید: “العدل انصاف”. {5} گرچه در سخنی دیگر انصاف را از مصادیق عدل قرار داده و فرموده است: “انّ من العدل ان تنصف فی الحکم”. {6}چه اینکه در سخنی دیگر عدل را از مصادیق معروف شمرده و به هنگام تبیین جایگاه امر به معروف و نهی از منکر می فرماید: “و افضل من ذلک کله کلمه عدل عند امام جائر”. {7}و در موارد بسیاری عدل را همراه با حق ذکر فرموده به نحوی که گویا این دو، کلمه ای مترادف می باشند. آن حضرت در ردّ عملکرد حکمین می فرماید
“و قد سبق استثناؤنا علیهما فی الحکم بالعدل و العمل بالحق سوء رأیهما و جور حکمهما ;؛ {8}
پیش از آنکه آن دو تن – ابوموسی و عمروعاص – رأی نادرست گویند و حکمی ستمکارانه دهند، شرط ما با آنان این بود که حکمشان به عدالت و کارشان به حقیقت باشد.”
در فرازی دیگر می فرماید
“فانّه من استثقل الحق ان یقال له او العدل ان یعرض علیه کان العمل بهما اثقل علیه؛ {9}
آن کس را که شنیدن سخن حق گران آید و عرضه داشتن عدالت بر او دشوار نماید، کار به حق و عدالت کردن بر او دشوارتر باشد.”
و نیز در فرازی می فرماید
“اعدل الخلق اقضاهم بالحق؛ {10}
به حق حکم کنندگان، دادگرترین مردمانند.”
به نظر می رسد تعریف بسیار زیبای حضرت امیر از معنای عدل نیز تأکیدی بر این نکته است که: عدل، مراعات حق و بایسته هاست. زیرا وقتی از آن حضرت تفاوت بین عدل و جود را می پرسند، می فرماید
“العدل یضع الامور مواضعها و الجود یخرجها من جهتها ;؛ {11}
عدالت، کارها را در آنجایی می نهد که شایسته است و بخشش، آنها را از جای خود بیرون می کند.”
چه اینکه در سخن روشنگر دیگری عدل مترادف با میزان قرار گرفته است
“انّ العدل میزان الله سبحانه الذی وضعه فی الخلق و نصبه لاقامه الحق ;؛ {12}
عدل، ترازوی خداوندی است که در میان خلق و برای اقامه حق قرار داده شده است.”
و نیز در فرازی دیگر می فرماید
“العدل ملاک{13} عدل، مقیاس و ملاک همه چیز است.”>
از سوی دیگر با توجه به اینکه عدل از مفاهیم ارزشی است، به هنگام بیان ضد آن در بیشتر موارد از واژه جور استفاده شده است. در بیانی راهگشا از آن حضرت نقل شده است که فرمود
“العدل صوره واحده و الجور صور کثیره و لهذا سهل ارتکاب الجور و صعب تحرّی العدل و هما یشبهان الاصابه فی الرمایه و الخطاء فیها و انّ الاصابه تحتاج الی ارتیاض و تعهد و الخطاء لا یحتاج الی شیء من ذلک؛ {14}
عدالت چهره ای یگانه دارد و ستم دارای چهره های گوناگون است، به همین سبب ستمگری آسان و دادگری دشوار است. آن دو همچون تیراندازی می مانند که در زدن ِبه هدف تمرین و ریاضت و توجه لازم است ولی در خطا زدن نیازی به تمرین و تعهد نیست.”
و در حدیث دیگری می خوانیم: “استعمل العدل و احذر العسف و الحیف{15} عدل را به کار بند و از ناهماهنگی و انحراف بپرهیز.”
معیار یا معیارهای عدالت


مقاله اشتباه در خود موضوع معامله فایل ورد (word) دارای 35 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله اشتباه در خود موضوع معامله فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله اشتباه در خود موضوع معامله فایل ورد (word)
مقدمه
تعریف واژه اشتباه
الف ) بررسی لغوی واژه اشتباه :
ب) اشتباه در اصطلاح علم حقوق :
تفاوت اشتباه با واژه های مشابه
الف ) تفاوت اشتباه با سهو :
ب- تفاوت اشتباه با خطا
ج- تفاوت اشتباه با جهل:
تعریف موضوع معامله
پیشینه تاریخی اشتباه در موضوع معامله
حقوق رم و فرانسه
الف ) حقوق رم
ب ) سابقه اشتباه در خود موضوع معامله در حقوق رم
ج) بررسی تحول حقوق رم :
د) حقوق قدیم فرانسه :
فقه امامیه
مبنای اشتباه در موضوع معامله
اشتباه ناشی از پندار غلط خود شخص
اشتباه ناشی از تدلیس غیر
اشتباه موضوعی و حکمی
اشتباه حکمی :
مفهوم اشتباه در خود معامله
حقوق فرانسه
نظریه نوعی
نظریه شخصی :
نظریه مختلط
اثر اشتباه در خود موضوع معامله در حقوق فرانسه
اشتباه در خود موضوع معامله در حقوق ایران
نتیجه :
پی نوشتها:
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله اشتباه در خود موضوع معامله فایل ورد (word)
-1دکتر رضا نور بها، زمینه حقوق جزای عمومی ، چ1، تهران: انتشارات کانون وکلا، 1369،
-2 دکتر ناصر کاتوزیان ، قواعد عمومی قراردادها، ج1، چ3، تهران: شرکت سهامی انتشار
-3 کیهانی منصور، حقوق رم تعهدات، ج1، تهران: چاپ تابان،
-4 دکتر کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها
-5 دکتر عبدالمجید امیری قائم مقامی، حقوق تعهدات، ج2، تهران: انتشارات دانشگاه تهران
-6 دکتر محمد جعفر جعفری لنگرودی، ترمینولوژی حقوق
-7صفایی ، دکتر سید حسین ، حقوق مدنی و تطبیقی ، چ1، تهران ،انتشارات میزان
-8 درودیان ، دکتر حسنعلی ، تقریرات درس حقوق مدنی (3)
مقدمه
تلاش برای حل مسائل حقوقی مدنی بدون در نظر گرفتن سابقه حقوقی ایران راه بجایی نخواهد برد . قانون مدنی ایران مبتنی بر فقه امامیه و شرع انور اسلام است و حل مشکلات قانون مدنی باید بر مبنای فقه امامیه باشد تا هم از نظر قانونگذار ، که خو د در تدوین قانون مدنی از این منبع الهام گرفته است تأمین شود ، و هم از غنای فقه که در واقع تاریخ حقوق ایران را تشکیل می دهد بی بهره نباشیم . قانون مدنی ایران در قسمت قواعد عمومی قراردادها بیشتر ملهم از حقوق فرانسه است
و حتی بعضی از مواد آن ترجمه مواد ق . م فرانسه می باشد
نویسندگان قانون مدنی که دو دسته بودند ؛ عده ای فقیه و عده ای حقوقدانان تحصیل کرده غرب ، سعی داشتند که مطالب قانون مدنی فرانسه را تا آنجا که با فقه امامیه سازگار است در قانون ایران وارد کنند . در این تلاش نیز هر چند شایسته ستایش است ولی نقاط ابهام و اجمالی وجود دارد که ناشی از تعارضات بین فقه امامیه و حقوق فرانسه است که با نگاهی دقیق به قانون مدنی میتوان آن را دریافت ؛ از جمله ، موادی که محل اختلاف بین حقوق دانان ایران بوده و در مورد آن تشتت آراء وجود دارد ، ماده (2000) قانون مدنی ایران می باشد . در این مقاله سعی شده است که ماده ( 200) ق .م که راجع به اشتباه در خود موضوع معامله است با توجه به سابقه امر در فقه و حقوق فرانسه ، بررسی شده و از میان نظریات فقها و حقوق دانان فرانسه و نظریات اساتید حقوق ایران ، راه حلی برای اعمال این ماده به دست داده شود
فصل اول : کلیات
مبحث اول : تعاریف
گفتار اول : تعریف واژه اشتباه
در فرهنگهای مختلف ، تعاریف گوناگونی از واژه اشتباه به عمل آمده است. علاوه بر آ ن ، تعریف اشتباه در علم حقوق با تعریف اشتباه در لغت متفاوت است . در اینجا ابتدا به تعریف اشتباه و سپس به تعریف آن در علم حقوق خواهیم پرداخت
الف ) بررسی لغوی واژه اشتباه
“اشتباه “ مصدر باب افتعال و از ریشه “شبه “ می باشد . و در لغت به معنای پوشیده شدن و نهفته ماندن می باشد ، (1) هم چنانکه گفته اند : ( اشتباه تصور خلاف واقعی است از چیزی ، مادی باشد یا معنوی (2) ، عده ای دیگر از حقوقدانان نیز در تعریف اشتباه آورده اند. ( اشتباه ، پندار نادرستی است که انسان از واقعیت پیدا می کند و به بیان دیگر ، اشتباه ، نمایش نادرست واقعیت در ذهن است و در شمار پدیده های روانی می آید . در حقوق نیز اشتباه معنای خاصی ندارد و به اعتبار موضوع آن در زمره مسائل این علم قرار میگیرد . (3)
ب) اشتباه در اصطلاح علم حقوق
درست است که بعضی از حقوقدانان ـ هم چنانکه در بالا ذکر شد – گفته اند : ( اشتباه معنای خاصی در حقوق ندارد ) ، (4) ولی باید گفت د رعلم حقوق ، اعمال حقوقی در صورتی اعتبار دارد که با اراده موجد آن مطابق باشد ، چرا که نفوذ خود را از آن کسب می کند و اراده شخصی ، محصول تصور فرداز واقعیت می باشد . پس اگر این تصور اشتباه باشد اراده معیوب می گردد و عمل حقوقی ناشی از آن اراده اثر عادی خود را نخواهد داشت
گفتار دوم : تفاوت اشتباه با واژه های مشابه
الف ) تفاوت اشتباه با سهو
“سهو“ در لغت به معنی فراموش کردن ، خطاکردن و خبط کردن آمده است و در فقه به معنی فراموش کردن جزئی از اجزای نماز ( رکن یا جز و رکنی ) است در جای خود . (5) و در تعریف سهو گفته اند : ( زوال صور علمی است از نفس به نحوی که بدون زحمت اکتساب جدید با توجه به مختصری مجددا“ در ذهن حاضر شود ، و آن حالت متوسط میان ادراک و نسیان است ، زیرا در نیسان ، صور علمی از خزانه مربوط هم برطرف می شود ولی در مورد سهو چنین نیست ، یعنی صور علمی در خزانه مربوط باقی می ماند منتهی از صحنه روشن ذهن پنهان می شود . و هم چنین گفته اند : ( غفلت قلب از چیزی به طوری که با کوچکترین یاد آوری متنبه گردد بنابراین هر سهوی اشتباه است و هر اشتباهی سهو نیست
( یعنی از لحاظ منطقی رابطه عموم و خصوص مطلق میان این دو مفهموم حکمفرماست ) زیرا اشتباه ، تصور خلاف واقع از چیزی است خواه به کوچکترین یاد آوری متنبه گردد خواه نه ، بنابراین ذکر کلمه اشتباه بعداز سهو در ماده ( 569) آیین دادرسی مدنی سابق و ماده (3:9) ق . آ. م لاحق از باب ذکر عام بعد از خاص است نه از باب ذکر مترادفات ) (6)
ب- تفاوت اشتباه با خطا
گفتیم که اشتباه عبارت است ا زپندار نادرست از واقعیت . و خطا مقابل عمد است و آن عبارت است از وصف عملی که فاعل آن دارای قوه تمییز بوده و به علت غفلت یا نیسان یا جهل یا بی مبالاتی و عدم احتیاط ، عملی که مخالف موازین اخلاق ( خطای اخلاقی ) یا قانون است ، مرتکب شده است . (7)
بنابر انچه گفته شد خطا محصول اشتباه است و یکی از علتهای خطا، اشتباه میباشد
ج- تفاوت اشتباه با جهل
“جهل “ در لغت به معنای “ نادانی “ و نادان بودن است (8) . غالبا“ در کتب حقوقی ، اشتباه را با جهل مرادف می گیرند و به یک قاعده حقوقی که جهل به قانون رفع مسئوولیت نمی کند ، اشاره می نماید . بدیهی است که بین جهل و اشتباه ، هم از نظری لغوی وهم از نظر مفهوم فاصله بسیار است ، (9) و از روی تسامح در معنای مترادف استعمال می شوند و چون اشتباه ، تصور نادرست از واقعیت است و جهل ، نادانی ونادان بودن است ؛ میتوان گفت که جهل ، موجد اشتباه است
گفتار سوم : تعریف موضوع معامله
“موضوع “ عبارت است از چیزی که امری به آن اسناد شود ، و در اصطلاح حقوق ، موضوع معامله به دو معنا به کار می رود . در معنای اول : ( موضوع معامله عبارت است ا ز مبادله دومال یا ایجاد تعهد و به طور کلی اعمالی است که برای تحقق یافتن آن تراضی میشود )
به این تعریف ایرادی وارد است و آن این که عنصر سازنده عقد ، قصد انشاء است چرا که ( عقد محقق می شود به قصد انشاء به شرط مقرون بودن به جیزی که دلالت بر قصد کند ) ، (11) در حالی که این تعریف با این ماده قانونی سازگار نمی باشد و تحقق عقد را منوط به تراضی طرفین دانسته است . بهتر بود که چنین گفته می شد : ( موضوع معامله عبارت است از مبادله دو مال یا ایجاد تعهد و به طور کلی اعمالی است که برای تحقق یافتن آن توافق ( تقاصد) می شود ) . در این معنا اگر مقصود از معامله تملیک منفعت در ازای عوض معلوم درمدت معین باشد ، موضوع معامله ، اجاره است و اگر تملیک عین به عوض معلوم باشد موضوع معامله ، بیع خواهد بود
درمعنای دوم ، موضوع معامله عبارتست ا ز: ( مال یا عملی که ممکن است مورد تملیک قرار گرفته یا تعهد به تسلیم یا انجام آن شده باشد ) . و منظور از موضوع معامله در ماده ( 200) ق .م ، مال موضوع تملیک یا تعهد است که احتمال دارد در ان اشتباه رخ دهد ، و منظور ما از موضوع معامله در این مقاله همین معنای دو م آن است
مبحث دوم : پیشینه تاریخی اشتباه در موضوع معامله
برای بررسی اشتباه در موضوع معامله باید پیشینه تاریخی آن را نیز بررسی کرد ، و از آنجا که حقوق ایران از حقوق فرانسه گرفته شده است ، ناگزیر از بررسی پیشینه تاریخی حقوق فرانسه می باشیم و چون حقوق فرانسه نیز به نوبه خود ملهم از حقوق رم می باشد ، تا حد امکان به بررسی حقوق رم نیز می پردازیم
گفتار اول : حقوق رم و فرانسه
الف ) حقوق رم
در حقوق اولیه رم ، کلیه معاملات تشریفاتی و تعداد آنها کم بود . تشریفات چنان اهمیت داشت که خود مولد تعهد تلقی می شد . گر چه می توان گفت : ( منظور از تشریفات چیزی جز این نبود که با وارد کردن اراده در قالب مخصوص ، اظهار اراده را مشخص و قابل اثبات نماید ولی بعداز دوره حقوق اولیه یعنی پس از آنکه از اهمیت تشریفات کاسته شد ، توافق بیشتر مورد توجه قرارگرفت ) . (12)
در حقوق اولیه رم که تشریفات وجود داشت ، ظهور اراده تنها در قالب و شکل مخصوص باعث اعتبار عقدبود ؛ به همین جهت ، اشتباه و اکراه و تدلیس مورد نظر واقع نمی شد ولی در اثر ازدیاد معاملات و علل دیگر ، نقیصه مزبور اشکار گردید و برای حمایت شخصی که به واسطه اکراه یا تدلیس راضی به واقع ساختن معامله گردیده وسایلی پیش بینی شد . راجع به اشتباه هم تشریفات اجازه نمی داد که آن را مورد توجه قرار دهند ولی کم کم دراثر انصاف ، اشتباه در نظر گرفته شد . در حقوق رم ، اشتباه در موضوع هنگامی اتقاق می افتد که یکی از طرفین ، زمینی موسوم به “ الف “ را می فروشد ولی دیگری گمان می کند زمین موسوم به “ب “ را می خرد . ) (13)
ب ) سابقه اشتباه در خود موضوع معامله در حقوق رم
اشتباه در ماهیت شی ء( L error in Corpore ) ، مثلا“ موضوع معامله یک شمعدان مسی است ولی یک طرف تصور می کند که شمعدان مزبور طلاست . درحقوق اولیه رم ، این قسم اشتباه ، توافق طرفین را از بین نمی برد و عقد معتبر بود ؛ اما این راه حل در عقود با حسن نیت یا اقلا“ در بیع ، بی انصافانه به نظر می آمدند
این نوع اشتباه مانند اشتباه درموضوع تلقی شد و باعث عدم وجود عقد گردید . ) (14)
ج) بررسی تحول حقوق رم
گفتیم که در حقوق رم عقود تشریفاتی بود و اشتباه تأثیری در اعتبار عقد نداشت ، اما مدتی بعداز پیدایش عقد غیر تشریفاتی و با حسن نیت ، اشتباه درماهیت شی ء مورد بحث قرار گرفت واین بحث مربوط به حقیقت فلسفی اشیابود . مشائیون معتقدند که وجود ، عبارت است از : ماده و صورت . و می گویند حقیقت هر چیز صورت اوست و ماده را در درجه دوم قرار می دهند . مارسلوس ، که یکی از علمای حقوق رم و تابع این عقیده بود ، توافق طرفین را در باره صورت موضوع معامله کافی می دانست ؛ لذا اشتباه در ماهیت شی ء همیشه بی اثر بود . پس در بیعی که موضوع آن شمعدانی مسی است ولی خریدار شمعدانی مزبور را از طلا تصور میکند چون توافق طرفین روی صورت خارجی موضوع معامله حاصل است لذا عقد معتبر میباشد . بر خلاف آن ، رواقیون معتقدند که حقیقت وجود ، ماده است که صورت ، فقط بعضی صفات عرضی را بدان می افزاید ، و ماده است که اشیارا از هم متمایز می کند . در مثال ما ، یک طرف تصور ، شمعدانی از طلاست در صورتی که شمعدان از مس است و چون عامل اصلی طبق این عقیده ماده است پس مثل این است که دو موضوع وجود دارد ، لذا اشتباه روی موضوع معامله واقع می شوداز این رو ، معامله باطل است . (15)
پس در اواخر دوره جمهوری بود که فکر احترام به اراده رونق گرفت و قاعده ای مرسوم شد که به موجب آن ، اراده کسی که در اشتباه است ارزش ندارد و با وجود این ، در هیچ دوره ای از حقوق رم ، اراده درونی اشخاص مورد تجزیه و تحلیل قرار نمی گرفت و تنها به اشتباهی توجه می شد که در بیان و اعلام اراده رخ می داد . (16)
د) حقوق قدیم فرانسه


مقاله نقش ایثار در تحقق وحدت ملی و انسجام اسلامی فایل ورد (word) دارای 116 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله نقش ایثار در تحقق وحدت ملی و انسجام اسلامی فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله نقش ایثار در تحقق وحدت ملی و انسجام اسلامی فایل ورد (word)
پیش گفتار
مقدمه
1-1 مقدمه
2-1 بیان مسئله
3-1 اهداف تحقیق
4-1 اهمیت تحقیق
5-1 ضرورت تحقیق
تعریف واژگان اساسی تحقیق
الف) ایثار
ب) شجاعت
ج) شهادت
د) فرهنگ;
هـ) انفاق
و) اتحاد
ز – انسجام
1-2 مقدمه
2-2 تاریخچه ی موضوع
4-2 پیشینه نظری
1-3 مقدمه
2-3 روش های مورد استفاده در تحقیق
3-3 بیان فنون گرد آوری اطلاعات و توضیح آن ها
1-4 مقدمه
فرضیه 1 – قرآن و نهج البلاغه درباره ی ایثار و شهادت مصادیق فراوانی دارد
الف) دیدگاه قرآن درباره ایثار
ب) شهادت در قرآن
نمونه عملی ایثار
خوابیدن علی (ع) در جایگاه پیامبر (ص)
مفهوم ایثار
فضیلت ایثار
انواع ایثار
یاد معاد، و توجه به پاداش ایثارگران
توجه به فواید و ثمرات ایثار
برابری و مساوات
مسئولیت های اجتماعی
3- همدردی
مطالعه زندگانی ایثارگران و الگو قرار دادن آنان
الف) جلوه های ایثار در کربلا
درس هایی از چند ایثارگر دیگر نینوا
یزید ابن زیاد کندی
هلال ابن نافع جبلی
فرهنگ عاشورا و تأثیر آن در دفاع مقدس;
جلوه های فرهنگ عاشورا در دفاع مقدس;
الف) ایثار محور مسائل اخلاقی
ب) احیاء فریضه امر به معروف و نهی از منکر در جامعه
ج) بررسی فلسفی فرهنگ ایثاردر اجتماع کنونی و کاربرد آن
د) آثار سیاسی ایثار در جامعه
هـ) آثار اجتماعی ایثار در جامعه
فرضیه 4-5 : عوامل مؤثر در ایجاد وفاق و همدلی
پیامبران و رسول خدا (ص)
امام و رهبر
قرآن
رعایت حقوق دولت و ملت
سیاست درهای باز
حفظ آبروی مردم
خدمات صادقانه به مردم
حفظ آداب و رسوم خوب
احترام به پیمان ها
فرضیه 6-4 اتحاد و وحدت یکی از عوامل پایداری جامعـه است
الف) وحدت و اتحاد از دیدگاه قرآن کریم
ب) وحدت از دیدگاه پیامبـر
ج) وحدت از دیدگاه امام حضرت علی (ع)
ولایت فقیـه و نقش آن در اتحاد بین مردم
وحدت و همـدلی امت سرلوحه دعوت انبیاء
اتحاد ملی و انسجام اسلامی در بیانات مقام معظم رهبـری
سربلندی ایران اسلامی و الگو شدن در میان ملت های مسلمان
وحدت از دیدگاه حضرت امام خمینی (ره)
وحدت اسلامی در آئینه ی نگاه استاد مطهـری (ره)
اتحاد بین مردم فلسفه بعثت پیامبران
نقش ائمه در ایجاد اتحاد و همبستگی مردم
ارزش همبستگی مردم در حکومت اسلامی
جلوه گاه های وحدت در میان امت
1- نماز وحدت آفرین و دشمن شکن جمعه
2- حضور یکپارچه در مراسمات ملی
3- 22 بهمن
4- انتخابات
وحدت جوانان برای نهضت
روحیه شهادت طلبی جوانان
وحدت کلمه ی جوانان
حفظ کلمه ی وحدت
فرضیه 7-4 ایثار دارای نقش بسیار مهمی در انسجام اسلامی است
انسجام اسلامی
ایثار محور اتحاد و انسجام اسلامی
1-5 مقدمه
2-5 نتیجه گیری
3-5 مشکلات تحقیق
4-5 پیشنهادات تحقیق
الف) پیشنهادات به مسئولین
ب) پیشنهادات به محققین
فهرست منابع
3-2 پیشینه عملی (نقد کتاب)
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله نقش ایثار در تحقق وحدت ملی و انسجام اسلامی فایل ورد (word)
1) بی آزار شیرازی، عبدالکریم ، «رسالت انقلاب اسلامی ایران در توحید کلمه» ، جلد دوم، چاپ دفتر نشر فرهنگ اسلامی، هفدهم ربیع الاول سال
2) حیدریف حسن، «اتحاد ملی و انسجام اسلامی رمز نجات و بقای مسلمین». انتشارات نشر روح، قم
3) سادات، محمد علی، «مبانی وحدت در امت اسلامی» انتشارات الهام، قم، مرداد
4) کریمی، رضا، «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» ، انتشارات نسیم حیات، تهران،
5) یوسفی، علیرضا، «ایثار» ، جلد 1 ، انتشارات حسین (ع)، قم، اول بهار
6) یوسفی، علیرضا، «ایثار» جلد 2 ، انتشارات حسین (ع) ، قم ، اول بهار
7) تفسیر نمونه ، آیه الله ناصر مکارم شیرازی و همکاران ، 1376 ، انتشارات دارالکتب الاسلامیه
8) فرهنگ عمید ، جلد اول
9) ماهنامه امتداد ، 85-
10)بحارالانوار ، مکتب الاسلامیه ، ج
11)مجلسی محمد باقر ، تهران
12)معاونت تحقیق و پژوهش کنگره سرداران شهید – دانشگاه و فرهنگ ایثار و شهادت – جلد اول – نشر ستاره ها ، مشهد ، چاپ
13)محدثی، جواد، «درس هایی از نهج البلاغه 12 وحدت و انسجام» شرکت به نشر ، مشهد ، چاپ دوم،
14)عقیلی پور، جواد «اتحاد ملی و انسجام اسلامی در پرتو واعتصموا الجبل الله جمیعا و لاتفرقوا» نشر عابد ، بیرجند ، چاپ اول ، بهار
15)تبیان آثار موضوعی، جوانان از درگاه امام خمینی (س) ، نشر شانزدهم، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) با همکاری دبیرخانه شورای عالی جوانان – مشهد – پاییز
1-4 مقدمه
از آنجا که تمامی جوامع بشری در پی نقش ایثار در انجام و وحدت ملی بوده اند. از کشورهای غربی تا شرقی و بر اساس سطح فکری افراد همه برای رساندن جامعه خود به رشد فکری و صنعتی و سیاسی و اجتماعی تلاش دارند. در این فصل به گوشه ای از این نقش، تأثیر آن در وحدت ملی و انسجام اسلامی خواهیم پرداخت
قبلاً «باید این نکته را یادآوری نماییم که ایجاد وحدت در هر اجتماعی قبل از قطع ریشه های اختلاف و پراکندگی امری بیهوده و بی ثمر بوده و اگر هم در چنان شرایطی ظاهراً وحدت و اتحادی بوجود آید مسلماً جنبه ی صوری و موقتی دارد. همچون درختی می ماند که از ریشه در معرض هجوم آفات باشد»
در مباحث بعدی پیدایش وحدت اسلامی مورد مطالعه قرار خواهد گرفت و نقش وحدت مسلمین در صدر اسلام و پیروزیهای آن بررسی خواهد شد
فرضیه 1 – قرآن و نهج البلاغه درباره ی ایثار و شهادت مصادیق فراوانی دارد
الف) دیدگاه قرآن درباره ایثار
خداوند متعال در سوره حشر آیه ی 9 می فرماید « وَ یُؤثرون علی اَنفسهم و لَو کان بِهم خصاصَهٌ» مردم با ایمان کسانی هستند که هر چند خود سخت نیازمند باشند دیگران را بر خود مقدم می دارند و ایثار می کنند
مفسران در شأن نزول این آیه نقل کرده اند : پیامبر گرامی اسلامی روز پیروزی بر یهود بنی نضیر به انصار فرمود : «اگر مایل هستید اموال و خانه هایتان را با مهاجران تقسیم کنید، و در این غنائم با آنها شریک شوید، و اگر می خواهید امو ال و خانه هایتان از آن شما باشد و از این غنائم چیزی به شما داده نشود»؟!
انصار گفتند : هم اموال و خانه هایمان را با آنها تقسیم می کنیم و هم چشم داشتی به غنائم نداریم و مهاجران را بر خود مقدم می شماریم، آیه فوق نازل شد و این روحیه ی عالی آنها را ستود . (مکارم شیرازی – 1376 – 519 – 518)
در حدیث آمده است : کسی خدمت پیامبر آمد و عرض کرد گرسنه ام، ایشان دستور دادند از منزل غذائی برای او بیاورند ولی در منزل حضرت غذا نبود، فرمود: چه کسی امشب این مرد را میهمان می کند؟ مردی از انصار اعلام آمادگی کرد و او را به منزل خویش برد، اما جز مقدار کمی غذا برای کودکان خود، چیزی نداشت، به همسرش سفارش کرد به هر شکل که ممکن است کودکان را بخواباند وقتی کودکان خوابیدند زن و مرد و میهمان بر سر سفره نشستند و صاحب خانه چراغ را به بهانه ی اینکه کودکان او خوابیده اند خاموش کرد و غذا را سر سفر آوردند و زن و همسر بدون آن که چیزی از غذا در دهان بگذارند دهان خود را تکان می دادند و میهمان فکر کرد که آنها نیز همراه او غذا می خورند و او به مقدار کافی خورد و سیر شد و آنها آن شب گرسنه خوابیدند، صبح خدمت پیامب آمدند، پیامبر نگاهی به آنها کرد و تبسم نمود و بدون آنکه مرد صاحب خانه سخنی بگوید آی «و یؤثرون علی اَنفسهم و لو کان بهم خصاصهٌ» را تلاوت کرد و ایثار او را ستود. (شیخ طوسی – 26)
ب) شهادت در قرآن
آیات فراوانی در قرآن کریم به مسئله شهادت اشاره نموده است، در این قسمت به برخی از آیه ها و ترجمه ی آنها اشاره می نمائیم
«ولا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربّهم یرزقون » «هرگز نپندارید که شهیدان راه خدا مرده اند، بلکه زنده به حیات (ابدی) شدند و در نزد پروردگارشان متنعَم خواهند بود». (سوره آل عمران آیه 169)
«و لا تقولو لمن یقتل فی سبیل الله امواتٌ بل احیاءٌ ولکن لا تشعرون» «به کشته شدگان در راه خدا، مرده نگوئید چرا که زنده اند، لکن شما درک نمی کنید». (سوره بقره آیه 154)
«والّذین قتلوا فی سبیل الله فلن یضلّ اعمالهم سیهدیهم و یصلح بالهم و یدخلهم الجنّه عرّفها لهم» «و آ»ان که در راه خدا کشته شدند، هرگز خداوند اعمالشان را ضایع نمی گرداند، آنها را هدایت کرده و امورشان را اصلاح می فرماید و در بهشتی که قبلاً به آنان شناسانده وارد خواهد کرد». (سوره محمد (ص)، آیه ی 4)
«فرحین بما اتاهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم و لا هم یحزنون»
«از فضیلتی که خدا نصیبشان کرده است شادمانند و بهآن ها که در پی شان هستند و هنوز به آن ها نپیوسته اند بشارت می دهند که بیمی بر آن ها نیست و اندوهگین نشوند.» (سوره آل عمران آیه ی 170)
شهادت برای انسانهای وارسته وخودساخته که از دنیا و وابستگی های آن رسته و به خدا پیوسته اند، میانبرترین راهی است که آنان را به مقصد نهایی و هدف والای الهی می رساند. شهادت از دیدگاه آیات و حیانی قرآن نه تنها خسارت نیست بلکه حیاتی جاودانی و همیشگی است و این ندای قرآن نه تنها خسارت نیست بلکه حیاتی جاودانی و همیشگی است و این ندای قرآن همواره در گوش مردمان آزاده جهان طنین انداز است که :« ولا تحسبن الّذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاءُ عند ربّهم یرزقون» «هرگز گمام مبر کسانی که در راه خدا کشته شده اند، مردگانند، بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند.»
سعدی می گوید
زنده کدامست بر هوشیار آنکه بمیرد به سر کوی یار
شهادت در حقیقت یک پیروزی و فتح است . پیروزی بر شیطان و فتح قله های رفیع کمالات و فضائل «قل هل تربصّون بنا الا احدی الحسنیین» بگو، آیا درباره ما جز یکی از دو نیکی را انتظار دارید؟ (پیروزی یا شهادت).»
برای یک مسلمان دین باور و خدا محور، هم شهادت و هم کشتن، هر دو پیروزی است، چرا که هدف او از جهاد مقدس، احقاق حق و اعتلای پرچم حق است و روشن نمودن شاهراه انسانیت. و پرتو افشاندن در ظلمات استبدادها و ستم ها و فسادها است، به همین جهت او در هر دو صورت به این هدف والایش رسیده و موجب استحکام ارزشهای الهی و انسانی گردیده است
«الذین ینفقون اموالهم باللیل و النهار سرّاً و علانیهً ظهر اجرهُم عند ربهم و لا خوف عَلَیهم و لا هم یحزنون» (سوره ی بقره آیه 274)
«آنان که مال خود را در شب و روز، نهان و آشکارا انفاق می کنند، پاد اش آنان نزد پروردگارشان است و هرگز از حادثه ی آینده بیم ناک، و از امور گذشته اندوهگین نخواهند گشت»
اینآیه درباره ی حضرت علی (علیه السلام) نازل شد که از چهار درهم، یکی را شب، یکی را روز، دیگری را آشکار و آن یکی را پنهانی به فقیران عطا کرد
شهادت و ایثار از دیدگاه پیامبر (ص)
پیامبر (ص) درباره ی ایثار و شهادت فرموده اند
«ما من قطره ادب الی الله عزوجل قطره دم فی سبیل الله»
«هیچ قطره ای در پیشگاه خداوند محبوب تر از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود نیست»
همچنین در جای دیگری از پیامبر نقل شده است که
«فوق کل ذی بر رحتی یقتل فی سبیل الله فاذا قتل فی سبیل الله فلیس فوقه بر»
«بالاتر از هر فرد نیکوکاری، نیکوکار دیگری وجود دارد که در راه خدا کشته شده و آن گاه که در راه خدا کشته شد بالاتر از او نیکوکاری وجود ندارد» (مجلس – 10)
امام (ع) در خطبه ی (23) در جنگ صفین در راستای آموزش روانی به سربازان خود می فرماید : «اِنَّ اَکرَمَ الموتِ اَفضَل وَ الّذی نفس ابن ابی طالبٍ بِیَدهِ، لِاَلفِ ضربهَ بالسیفِ اَهوَنُ علی میتهٍ علی الفرانس فِی غَیرِ طاعهٍ الله» و همانا گرامی ترین مرگ ها کشته شدن در راه خداست سوگند به آن کسی که جان پسر ابوطالب در دست اوست، هزار ضربت شمشیر بر من آسان تر از مرگ در بستر راحت در مخالفت با خداست
و حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در بیانی، فرهنگ مجاهدت و جانبازی در راه خدا را در اصحاب مخلص پیامبر می ستاید و می فرماید : این روحیه چنان ما را مجاهد در راه خدا ساخته بود که با دشمن در حالی می جنگیدیم که بسیاری از نزدیکان ما مانند پدران و برادران و عموهای ما در صفوف دشمن بودند و آنها را در راه خدا می کشتیم و این مسئله نه تنها موجب سستی ما در امر جهاد نمی شد، بلکه به خاطر اثبات بندگی خود و ترجیح محبت خدا بر محبت بستگان خود و موفقیت در این آزمون الهی، خدا بر ایمان و معرفت ما می افزود و ما را در بندگی خود راسخ تر می ساخت. [1]
نمونه عملی ایثار
خوابیدن علی (ع) در جایگاه پیامبر (ص)
حضرت علی (ع) در علم و دانش داناترین یاران پیامبر و سایر اهل اسلام بود و نخستین کسی است در اسلام که در بیانات علمی خود در استدلال آزاد برهان را باز کرد. و در معارف الهیه بحث فلسفی نمود و از باطن قرآن سخن گفت و برای نگهداری لفظش دستور زبان یابی را وضع فرمود و تواناترین عرب بود در سخنرانی او در عرب به شجاعت ضرب المثل بود و در آن همه جنگها که در زمان پیامبر اکرم(ص) و پس از آن شرکت کرد هرگز ترس و اضطراب از خود نشان نداد و با این که بارها ضمن حوادث زیادی مانند جنگ احد و جنگ صفین و جنگ خیبر و جنگ خندق
او بود در لیله المبیت که مشرکین قریش قصد کشتن پیامبر خدا (ص) را داشتند در جای پیامبر خوابیده و در مقابل کفار قریش ایستاد و جان خود را در کف اخلاص گذاشت و هیچ گونه ترسی در برابر مشرکین به خود راه نداد بعد از آن که در مکه معظمه جمعی به پیامبر خدا (ص) ایمان آوردند. مشرکین مکه به آنها اظهار دشمنی می کردند. مسلمین طاقت نیاوردند و هجرت به مدینه شدند
جبرئیل آمد خدمت پیامبر (ص) و آن حضرت را خبردار نمود از عزم قریش آیه شریفه سوره ی انفال آیه 30 نازل شد
ای رسول خدا (ص)! بیاد آور وقتی را که کافران با تو مکر می کردند تا تو را از مقصد خود که تبلیغ دین خدا است باز دارند یا تو را به قتل رسانند یا از شهر بیرون کنند اگر آنها با تو مکر کنند خدا هم با آنها مکر کند و خداوند بهتر از هر کس مکر تواند کرد
عرض کرد . امشب به مکان خود نخواب و علی (ع) را به جای خود بخوابان و از مدینه بیرون شو. پس پیامبر خدا، امیرالمؤمین را خبر داد کرد. که مشرکین قریش امشب قصد کشتن من را دارند و خداوند مرا مأمور به هجرت کرده است و امر فرموده که بروم به غار ثور و تو را امر کنم که جای من بخوابی تا آن که کفار ندانند که من رفته ام تو چه می گویی و چه می کنی امیرالمؤمنین (ع) عرض کرد: رسول الله (ص) آیا سلامت خواهی ماند از خوابیدن من در جای تو
فرمود : بلی. امیرالمؤمنین (ع) خندان شد و سجد شکر به جای آورد. این اول سجده شکری بود که در این امت واقع شد. پس سر از سجده برداشت و عرض کرد: برو به هر سو که خدا تو را مأمور گردانیده است. جانم فدای تو باد و هرچه خواهی مرا امر فرما که به جان قبول می کنم
پس حضرت او را در برگرفت و بسیار گریست و او را به خدا سپرد و جبرئیل دست آن حضرت را گرفت و از خانه بیرون آورد و حضرت این آیه شریفه را تلاوت و جعلنا من بین ایدیهم سدّا و من خلفهم سدّا فاغشینا فهم لایبصرون» (سوره یاسین آیه ی 9)
و راه را از پیش و پس بر آنها سد کردیم و بر چشم هوش شان هم پرده افکندیم که هیچ راه حق را نبینند (سوره ی یس آیه 29) و کف خاکی بر روی ایشان باشید و فرمود : شباهت الوجوه گویا چشم مشرکین از دیدن پیامبر (ص) کور شد و پیامبر (ص) از مکه معظمه خارج شد و به غار ثور تشریف برد
عنکبوتها آمدند دم غار تار زدند و دو کبوتر هم آمدند دم غار و آنجا تخم گذاردند و روی تخم نشستند. چون شب شد علی (ع) در جایگاه پیامبر (ص) خوابید. مشرکین با شمشیرهای برهنه به قصد کشتن پیامبر آمدند دیدند علی (ع) به جای پیامبر خوابیده و همین که خواستند قصد خود را بعمل آوردند. امیرالمؤمنین (ع) مقابل ایشان برخاست و بانک بر ایشان زد. آن جماعت گفتند : یا علی (ع) محمد (ص) کجاست؟ فرمود : شما او را به من سپرده بودید. خواستید او را بیرون کنید او خود بیرون رفت!
پس دست از علی (ع) برداشتند و به جستجوی پیامبر (ص) شدند و حق تعالی این آیه ی شریفه را در شأن حضرت امیر المؤمنین (ع) نازل کرد و من الناس من یسری نفسه ابتغاء مرضات اللهع و الله رؤف بالمعاد. بعضی از مردانند که جان خود را در راه خدا ایثار می کنند و از جان خود در می گذرند و خداوند دوستدار چنین بندگانی است (سوره بقره آیه 26) و در شعب و جبال مکه هر قدر تفحص و جستجو کردند پیامبر (ص) را ندیدند. حتی آن که دم غار هم آمدند، دیدند عنکبوتها تار زده اند و کبوترها تخم گذارده اند
عقبه بن ربیعه گفت: اگر پیامبر اینجا می رفت تار عنکبوت سالم نمی ماند و کبوترهای وحشی می پریدند. بالاخره کفار قریش بدو این که دسترسی به پیامبر پیدا کنند بدون نتیجه برگشتند و پیامبر خدا سه روز در غار ثور بود و در روز چهارم روانه ی مدینه شد (منتهی الآمال، ج اول ، ص 52، منتخب التواریخ ، ص 45)
و حق تعالی وحی فرستاد به جبرئیل و میکائیل که میان شما برادری افکندم و عمر یکی را نسبت به دیگری دراز قرار دادم کیست از شما که به دیگری ایثار کند و عمر طولانی خود را به برادرش تقدیم کند (کیمیای سعادت ، ص 334) اما هیچ کدام از آنها به چنین امری راضی نشدند اینجا بود که امام علی (ع) جان عزیزش را در کف اخلاص گذاشت و مردانه در جایگاه پیامبر (ص) خوابید و در برابر مشرکین قریش هیچ گونه ترشی به خود راه نداد
مفهوم ایثار
در آغاز کلام باید دانست که ایثار چیست و چه معنایی دارد. در کتب لغت برای ایثار معنای متعددی ذکر کرده اند. ایثار یعنی بذل کردن، دیگری را بر خود برتری دادن و سود او را بر سود خود مقدم داشتن، قوت لازم و مایحتاج خود را به دیگری بخشیدن است (فرهنگ عمید ، ج 6، 1361، ص 176) و خود را برای آسایش دیگران به رنج افکندن اینها معانی ایثار است که در کتب لغت آمده است و در آیات و روایات نیز شواهد زیادی بر این معانی وجود دارد
فضیلت ایثار
پیامبر خدا (ص) فرمود: هرکس چیزی به دست آورد و نیاز به آن دارد لیکن آن را به دیگری ایثار کند خدای تبارک و تعالی او را بیامرزد (مجمع البیظاء، ج 6، ص 79). همسر رسول خدا (ص) می گوید: با رسول خدا هرگز غذای سیر نخوردیم ولیکن آن غذا را به دیگران ایثار کردیم. اگر چه قادر بودیم که غذای سیر بخوریم
در روایتی آمده است که حضرت موسی (ص) گفت: ای پروردگار من بعضی از مقام و درجات حضرت محمد (ص) و امتش را به من نشان بده خدای تبارک و تعالی فرمود: ای موسی تو طاقت آن را نداری ولیکن یکی از درجات را به تو نشان می دهم که احدی دارای این درجه نیست مگر حضرت محمد (ص) وقتی که خداوند متعال درجات محمد را به حضرت موسی نشان داد بیم آن می رفت که از نور و عظمت آن مدهوش شود. گفت: پروردگارا، بوسیله چه چیزی محمد (ص) به این درجه و کرامت رسید. فرمود: به وسیله ایثار فرمود: ای موسی! اگر بنده ای در عمر خود یک بار ایثار کند من شرم دارم با او حساب کنم و جای او همیشه در بهشت است. (مجمع البیضاء ج 6، ص 79)
انواع ایثار
ایثار انواع مختلفی دارد. که بالاترین ایثار و اوج ایثار (1)، ایثار جان یا شهادت است
کسی که جان خود را در راه خدا و برای اصلاح جامعه و سعادت مردم فدا می کند. بالاترین درجه ی ایثار را دارا است و به همین سبب خداوند متعال نیز بالاترین پاداش را به او می دهد، که قابل توصیف نیست و نام آنها در صف مجاهدان راه خدا زینت بخش صفحات تاریخ است
(2) ایثار مال: بخشیدن امکانات مادی خویش در عین نیاز به آن به دیگران با اعتقاد به اینکه مالک حقیقی خدا است. ایمان به خداوند و اعتقاد به آن لازمه اش ایثار است. زیرا شخص مؤمن نمی تواند به خود اجازه دهد که خودش با شکم سیر بخوابد ولی دیگران محتاج به یک وعده غذای سیر باشند کسی که خود محتاج است اما به فرد محتاج دیگری کمک می کند. این در حقیقت مال خود را ایثار کرده است
خداوند در قرآن کریم به افراد مؤمن چنین می گوید: مردم با ایمان کسانی هستند که هرچند خود سخت نیازمند باشند دیگران را بر خود مقدم می دارند ایثار می کنند[2] و آیات دیگری در قرآن کرمی وجود دارد که ارزش واقعی ایثار را بیان می کند. [3]
(3) ایثار آبرو : یعنی گذشتن از امکانات اجتماعی برای حفظ و قوام جامعه ی بشری یکی دیگر از ایثارها، ایثار آبرو است. انسان با ایمان کسی است که در راه خدا از هرچیز خودش می گذرد زیرا می خواهد به فیض و رضای خدا برسد. او گاهی ترجیح می دهد خدمتی را پنهان به انجام رساند مبادا کارش به ریا و خودنمایی آلوده گردد
چون انسان آگاه می داند که دنیا گذرگاه و معبر آخرت است، او از روی محبت قلبی نسبت به مردم و عشق درونی نسبت به خدا تلاش می کند. او در راه نجات جامعه فداکاری و جانبازی می کند. چون همه را برای خدا انجام می دهد. خدایی که از نیت او و خدمت او آگاه است چه پنهان و چه آشکار.[4]
ایثار از پرشکوهمندترین مظاهر مجال و جلال انسانیت است و تنها انسان های بسیار بزرگ منش به این قله شامخ صعود می کنند. اینگونه افراد فقر مالی جامعه را به خوبی درک می کنند و برای رفع آن کوشش می کنند و از این کار هم لذت می برند
یاد معاد، و توجه به پاداش ایثارگران
همان طوری که توسعه ی ثروت و افزایش آن اگر ایمان همراه آن نباشد. انسان را منحرف می گرداند بی پولی هم که اعتقاد و ایمان همراه آن نباشد، بیچاره را به کفر و ناسزا می اندازد. آن جا که در روایات از فقر نکوهش شده است، فقری است که ایمان همدوشش نباشد و آنجا که از فقر ستایش شده است، فقری است که همراهش ایمان باشد/
امام علی (ع) می فرماید : اَلفَقرُ اَلمَوتُ الاَکبَر . بی پولی مرگ بزرگ است. آری هر قدر انسان ثروت داشته باشد، نسبت به خدا فقیر است. اَنتُم الفُقراء ; «سوره فاطر آیه 15» شیطان که می خواهد به ثروتمندان دست یابد آنان را از ترس فقر وادار به بخل می کند و به سوی کارهای ناشایسته می کشاند
یک نفر شامی می گوید: وارد مدینه شدم دیدم مردی روی اسب سوار است که زیباتر از او از نظر لباس، صورت و هیکل ندیده بودم. به او علاقه پیدا کردم، از کسی پرسیدم، او کیست؟ گفت: او حسن فرزند حسن بن علی (ع) است من از شدت کینه نسبت به او بغض کردم و ناراحت شدم که علی (ع) چنین فرزندی داشته باشد
نزدیکش رفتم و گفتم تو فرزند ابی طالب هستی؟ فرمود : من پسر فرزند ابی طالب هستم! من به او جسارت کردم وقتی مطلب من تمام شد. فرمود فکر می کنم غریب باشی؟ عرض کردم. آری . فرمود : به ما نزدیک شو اگر منزل می خواهی به تو می دهیم، اگر مال می خواهی در اختیارت می گذاریم. و اگر حاجتی داری به تو کمک می نماییم
من از خدمت حضرت در حالی مرخص شدم که بهتر از او در نظرم کسی نبود. [5] آری او در مکتب قرآن تربیت یافته که می فرماید: خوب و بد مساوی نیست بدی را با خوبی جبران کن. در نتیجه میان تو و آن کسی که دشمنی وجود دارد گویا دوستی در حد خویشاوند بوجود می آید، به چنین مقامی فقط کسانی می رسند که بردبار و یا دارای بهره ای بزرگ از اخلاق باشند. [6]
قرآن کریم آن اعمالی که انسان در گذشته انجام داده با لباس اخروی در برابر دیدگان انسان مجسم می کند و برای او جای تردیدی باقی نمی گذارد و می فرماید : یَومَ تَجدُ کُلُّ نَفسٍ ما عَمِلَت مِن خَیرٍ مُحضِراً وَ ما عَمِلَت مِن سُوءٍ
روزی که هر انسان، آنچه را که از خیر و شر انجام داده است در برابر خود حاضر می بیند. (آل عمران آیه ی 30)
این جاست که انسان یقین پیدا می کند که برای هرکسی به انداز اعمالش پاداش داده می شود و غیر از این ممکن نیست. اَم یَجعَلُ المُتَّقینَ کَالفُجّارِ. آیا ممکن است پرهیزکاران را همچون فاجران قرار دهیم؟ (سوره ص آیه 28)
توجه به فواید و ثمرات ایثار
برابری و مساوات
منطق اسلام این است که همه ی افراد بشر برابرند و بنده خدای واحد و دارای حقوق و احترام مشترک، هیچ کسی حتی ضعیف ترین افراد جامعه نباید مورد تجاوز و هتک حرمت و بی اعتنایی قرار گیرد . هیچ کس حق ندارد خود را انسانی برتر و والاتر تصور کند
در منطق اسلام چنین آمده که بشر نمی تواند تحمل کند که دیگران که هیچ گونه مزیتی بر او ندارند، دارای بهترین زندگی از نظر خوراک و پوشاک و از دیگر امتیازات آن برخوردار باشند ولی او از ابتدائی ترین لوازم و وسایل زندگی حتی محتاج به یک وعده غذای ساده باشد. اگر بشر به آن حقوق و وظایف تعیین شده خود عمل می کرد دیگر در جامعه فقر و تنگدستی وجود نداشت. اگر بشر در رفع نیازمندیهای مستمندان کوشش و جدیت می کرد در جامعه مستمندی وجود نداشت. اگر اغنیاء به وظایف خود عمل میکردند که فقراء در اموال آنها شریک و سهمی دارند دیگر افراد فقیر و نیازمندی وجود نداشت
اینجاست که سخن امیرالمؤمنین (ع) هوشیاری است به دیگران . می فرماید: خداوند مرا پیشوای خلق قرار داده است و به همین سبب به من فرض کرده است که زندگی خود را در خوراک و پوشاک در حد ضعیف ترین طبقات اجتماع قرار دهم . تا از طرفی مای تسکین آلام فقیر و از طرف دیگر سبب جلوگیری از طغیان غنی گردد . (بحار الانوار ، ج 9، ص 758)
مسئولیت های اجتماعی
دیدگاه اسلام این است که شخص مسلمان ایثار به دیگران را جزء وظیفه می داند و برای آسایش دیگران خودش را به رنج و زحمت می اندازد. او محرومیت و گرسنگی و درد و رنج را از آن جهت تحمل می کند که دیگران برخوردار و سیر باشند
داستان ایثار علی (ع) و حضرت زهرا (سلام علیها) و فرزندان گرامیشان را قرآن کریم این گونه بیان می کند که امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) و فرزندان آنها، آنچه در توان داشتند «که چند نان بیش نبود» با کمال احتیاجی که بدان داشتند، تنها برای رضای خدا در راه خدا ایثار کردند
و به شخص مسکین و یتیم و اسیر بخشیدند (سوره دهر آیه ی 8) ، آیا وجدان جوامع بشری می تواند پرخوری ظالم و گرسنگی مظلوم را تحمل کند؟
آیا وجدان جوامع بشر اجازه می دهد که دیگران که هیچ گونه مذیتی بر او ندارند شب را با شکم سیر صبح کنند در حالی که اطر اف آنها شکمهای گرسنه و جگرهای سوزانی وجود دارند که نمی توانند لقمه غذایی پیدا کنند و سد جو نمایند؟
آری هنگامی که امیرالمؤمنین علی (ع) مورد اعتراض قرار می گیرد که جرا زندگی را به خودت سخت می گیری. در پاسخ می فرماید که : من مانند شما نیستم پیشوایان وظیفه جداگانه ای دارند
و به همین سبب بر من واجب است که زندگی خود را در حد افراد ضعیف قرار دهم
ثروتی که در اختیار بشر قرار گرفته است، اگر برای پرستاری از درماندگان و کمک به محرومین افراد جامعه باشد در این صورت به وظیفه خود عمل نموده و حق نعمت و خدا را اداء کرده است. اما کسی که حق خدا را اداء نکند و یا کوتاهی کند خود را در معرض خطر از دست دادن نعمت قرار داده است . پیامبر خدا (ص) فرمود : کُلُّکُم راع وَ کُلُّکُم مَسؤوُلٌ . فََالامامُ وَ هُوَ مَسئوُلٌ وَ المَرأهُ راعِیَهُ عَلی بَیتِ زَوجها وَ هِی مَسووُلَهٌ والعبدُ راعٍ عَلی مالِ سَیّدهِ و هُوَ مسئوُلٌ اَلا فَکُلُّکُم راعٍِ وَ کُلُکُم مسئولٌ. همانا هر کدام از شماها مسئول و نگهبانید. امام و پیشوا مسئول و نگهبان مردم است. زن مسئول و نگهبان خان شوهر خویش است. غلام مسئول و نگهبان مال آقای خویش است. پس هان . همه نگهبان و همه مسئولید . (صیح بخاری، ج 7 ، ص 158)
3- همدردی
یکی دیگر از ثمرات ایثار را می توان همدردی و شرکت در غم مستمندان ذکر کرد. چون در یک اجتماع مرفه ای که اغنیاء باید با ایثار و کمک خود به فکر فقراء و یتیمان و اسیران و ; باشند تا آنان را از فقر و تهیدستی نجات دهند. اما وقتی که می بینند عملاً راه کمک کردن مسدود است و کسی نیست تا نیازمندیهای مستمندان را رفع کند در این صورت همدردی و شرکت در غم دیگران مخصوصاً یتیمان و اسیران و فقراء می تواند به زخم های دل آنان مرهم گذارد. زیرا فرد مستمند و محروم آن گاه که در کنار افرادی برخوردار و مرفه قرار می گیرد توقع او در بخشش مضاعف می گردد زیرا از طرفی رنج ناشی از فقر و عدم دسترسی به ضروریات زندگی و از طرف دیگر رنج احساس عقب ماندگی او را آزار می دهد
مردان خدا و با فضیلت به تعبیر امیرالمؤمنین (ع) کوششان این است که وضع موجود مبنی بر پرخوری ظالم و گرسنگی مظلوم را دگرگون سازند و این پیمان خدا است با دانایان امت. پیامبر خدا (ص) فرمود هرکس چیزی به دست آورد و نیاز به آن دارد ولیکن آن را به دیگری ایثار کند خدای تعالی او را بیامرزد و یا این که اگر بنده ام در عمر خود یک بار ایثار کند من شرم دارم با او حساب کنم و جای او بهشت است
مطالعه زندگانی ایثارگران و الگو قرار دادن آنان
روح قرآن کریم و اخبار اسلامی این است که مردانی از خود گذشته را بر می انگیزد که روش انبیاء را بکار بسته دین خدا را تجدید نمایند
در حقیقت اینگونه افراد از مصادیق آی شریفه هستند که می فرماید: دسته ای از مؤمنین که با خدا معاهده بسته بودند به وظیفه خود عمل نمودند. و دسته ای از آنان مرگ گریبانشان را گرفت و دسته ای از آنان منتظر مرگ هستند و سرنوشت خود را نمی توانند تغییر دهند. این مردان از خود گذشته نمونه این روایت هستند
لا تزال من امتی ظاهرین علی الحق لا یضرهم من خالفهم و لا من خذلهم حتی یأتی امرالله. طائفه ای از پیروان من پشت به پشت هم داده و برای دفاع از حق و حقیقت قیام می کنند و مخالفت یا شکنجه آنان را ناراحت نمی سازد و ضرر به آنان وارد نمی کند تا امر خدا صادر گردد
در اینجا نمونه هایی از ایثار و خودگذشتگی مسلمین را نقل می کنیم
شخصی به نام ابودجانه در جنگ احد سپر جان رسول خدا (ص) گردید و پشت خود را بلشگر مخالف داده و هرچه تیر می آمد به جان خود می خرید. [7]
انس بن نضر در جنگ احد به میدان رفت ولی از او خبر نشد. مسلمانان به جستجوی او پرداختند. تا این که سعد بن معاذ او را پیدا کرد. انس بن نضر متوجه سعد گردیده و گفت: به خدای کعبه سوگند، بهشت را مشاهده می کنم و بوی آن را استشمام می نمایم. سعد می گوید زخمهای او را شماره کردم بیش از هشتاد زخم شمشیر نیزه و تیر بر او وارد شده بود
بار دیگر به جستجوی او پرداختم اما او را نیافتم . خواهر انس برادر خود را از انگشتان بریده اش شناخت و فهمید که برادرش کشته شده است
عمیر انصاری گفت: رسول خدا (ص) در جنگ بدر فرمود : بپا خیزید و به سوی بهشت بشتابید. بهشتی که وسعت آن به انداز وسعت آسمان و زمین است
عمیر بن حمام انصاری عرضه داشت به وسعت آسمان و زمین؟ رسول خدا (ص) فرمود : آری به وسعتآسمان و زمین
عمیر گفت: به به! رسول خدا (ص) فرمود: چه سبب شد که اظهار شادی کردی؟ عمیر گفت: شاید من هم داخل آن شوم، رسول خدا (ص) فرمود : شما از اهل آن خواهید بود
عمیر با شنیدن این جمله چند دانه خرما برداشت و مشغول خوردن شد
سپس گفت: اگر من زنده بمانم تا این خرما تمام شود زیاد عمر کرده ام
هنوز این جمله عمیر تمام نشده بودن که خرماها را ریخت و مشغول پیکار شد تا این که جان را به جان آفرین تسلیم کرد. [8]
همر و بن جموح : او دارای چهار پسر است و با پای لنگ همراه پسران خود عازم میدان جنگ احد گردیده است. فرزندانش به وی گفتند : چون شما لنگ هستی خدا برای شما جهاد را واجب نکرده است
عمر پیش رسول خدا (ص) آمده و از دست جوانان خود شکایت کرد. که نمی گذارند من در جنگ شرکت کنم
به خدا سوگند، آرزوی من این است که کشته شوم. و با همین پای لنگ خود در بهشت قدم بزنم. رسول خدا (ص) فرمود: جهاد بر شما واجب نیست. سپس رو به فرزندان عمرو نموده و فرمود: بگذارید این پیرمرد پاشکسته در جهاد دشمن شرکت کند. شاید خداوند شهادت را روزی او فرماید. عمرو به اتفاق رسول خدا (ص) از مدینه خارج شد و در جنگ احد شهید شد
الف) جلوه های ایثار در کربلا


مقاله آیفل و نقش آن در گسترش مجموعه منابع الکترونیکی فایل ورد (word) دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله آیفل و نقش آن در گسترش مجموعه منابع الکترونیکی فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله آیفل و نقش آن در گسترش مجموعه منابع الکترونیکی فایل ورد (word)
چکیده
مقدمه
عملکرد آیفل
کنسرسیوم داخلی «کنسیران»
برگزاری کارگاه آموزشی در ایران
منابع
چکیده
این مقاله به معرفی برخی از کنسرسیومهای داخلی و خارجی کتابخانهها از جمله «کنسیران» و «آیفل» و نقش آنها در تأمین بهینه منابع الکترونیکی برای کتابخانهها میپردازد. و اینکه با سازماندهی کتابخانههای کشور و مدیریت واحد آنها میتوان در کمترین زمان ممکن و با صرف کمترین هزینه و طی سهلترین مسیر ممکن، از بهترین منابع الکترونیکی بهرهمند شد
مقدمه
امروزه منابع الکترونیکی و دسترسی به آنها یکی از مهمترین نیازهای کتابخانهها و مراکز فرهنگی به شمار میرود که دستیابی آسان واستفاده بهینه از آن نیاز به دانش و مدیریت خاصی دارد
با توجه به گستردگی دانش وعلوم و فنون بشری، جایگزینی دسترسی آسان به منابع مورد نیاز بجای مالکیت منابع و تهیه تمامی آنها، از اولویت بیشتری برخوردار بوده و بهترین طریقه نشر و اشاعه فرهنگ و دانش در مراکز اطلاعرسانی به ویژه کتابخانهها میباشد. قیمت بسیار گران منابع از یک طرف و بودجه کم کتابخانهها برای خرید آنها از طرف دیگر، عامل گرد هم آمدن نمایندگان کتابخانههای کشورهای مختلف و تشکیل کنسرسیومهای مختلف داخلی و خارجی شد. تشکیل این کنسرسیومها راهگشای بسیاری از مشکلات بوده است. چرا که با صرف هزینه و وقت کمتر، منابع مختلف و متنوعتری تأمین شده و در اختیار پژوهشگران و محققان قرار میگیرد و کاربران نیز با دریافت آموزشهای لازم به شبکه بانکهای اطلاعاتی مختلف متصل میشوند
کنسرسیوم خارجی «آیفل»
از جمله کنسرسیومهای بینالمللی، آیفل (EIFL)[1] میباشد که به عنوان نماینده کتابخانههای کشورهای گوناگون با دارا بودن اهداف غیرتجاری برای دریافت منابع بیشتر با قیمت مناسبتر با ناشران منابع دیجیتالی و یا کارگزاران آنها وارد مذاکره میشود. و وظیفه اصلی آن، زمینه سازی برای تجارت نشریات و محصولات الکترونیکی از طریق مذاکره با ناشر و کارگزار میباشد
این سازمان غیرانتفاعی (NGO) که در هلند به ثبت رسیده، از ائتلاف کتابخانههای پنجاه کشور در حال توسعه جهان که موانع زیادی برای دسترسی به اطلاعات دارند از جمله کشورهای جهموری شوروی، آسیای جنوب شرقی، خاورمیانه و … تشکیل شده و فعالیتهای اجتماعی و غیرتجاری خود را از سال 1999 آغاز کرد
مراکز دانشگاهی در این کشورها خواهان ایجاد راهی برای کسب اطلاعات علمی و پژوهشی از سراسر دنیا بودند. اما هزینه بالای اشتراک منابع الکترونیکی و اطلاعات محدود در مورد چگونگی استفاده از این منابع نسبت به منابع کاغذی، مانع از تملک نشریات و منابع فراوان دانشگاهی گردید. آیفل در راستای حمایت از این کشورها و کتابخانههای آنها جهت استفاده بهینه از منابع الکترونیکی وارد عمل شد
یکی از روشهای افزایش قدرت خرید استفادهکنندگان از منابع، کاهش قیمت خرید برای مصرفکننده از طریق دریافت تخفیف هزینه اشتراک بوده است. که این کار برای کشورهای عضو آیفل که عمدتاً کشورهای فقیر یا در حال توسعه بودند از طریق برگزاری مناقصاتی در مورد مجلات و نشریات الکترونیکی برای ناشران و کارگزاران صورت گرفت
از بین صاحبان اطلاعات، ناشران (Publishers)، انعطافپذیری بیشتری نسبت به ارائه تخفیف از خود نشان دادند. ولی کارگزارها (Agregators)، شرکتهائی تجاری بوده که اطلاعات و منابع را از چندین ناشر گرفته و هزینهای را به آنها پرداخت کرده و خودشان این اطلاعات را به دیگران میفروختند و از آنجائی که فلسفه وجودیشان صرفاً تأمین منابع مالی بوده به دلیل انعقاد صدها قرارداد دیگر، در صورت عدم تخفیف به یک خریدار، چیزی را از دست نمیدادند لذا در مورد ارائه تخفیف انعطافپذیری چندانی نداشتند. از جمله این کارگزاران، الزوییر (Elsevier)، پروکواست (Proquest)، ابسکو (Ebsco) و … میباشند که از کارگزاران مهم جهان به شمار میروند. در مقابل اینها یکسری شرکتهای غیرتجاری نیز وجود داشته که درصدد گسترش و توسعه اطلاعات بوده و اطلاعات را به صورت مجانی در اختیار دیگران قرار میدادند. از جمله دانشگاه کمبریج یا موسسه فیزیک آمریکا (American Institute of physics) که به فکر کسب درآمد نبوده بلکه درصدد ارائه خدمات میباشند. که اینها رویکرد خوبی دارند ولی صحبت و مذاکره با آنها بسیار به طول میانجامد
عملکرد آیفل

مقاله بررسی سروده های امیران اموی در آندلس فایل ورد (word) دارای 93 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله بررسی سروده های امیران اموی در آندلس فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله بررسی سروده های امیران اموی در آندلس فایل ورد (word)
مقدمه
فصل اول : تا ریخ آندلس
1-1 آندلس
1-2 فتح آندلس
1-3 از فتح تا برپایی حکومت اموی
1-4 حکومت اموی از برپایی تا سرنگونی
1-4-1 عصر امارت
1-4-2 عصر خلافت
فصل دوم : شعر آندلسی
1-2 شعر آندلسی
2-2 ویژگی های شعر آندلسی
2-2-1 شعر موشح
2-2-2 شعر زجل
فصل سوم : شعر امرای اموی در آندلس
3-1 عبدالرحمن الداخل (صقر قریش)
3-1-1 اشعار غنایی (احساسی)
3-1-2 اشعار سیاسی
3-1-3 ویژگی شعری
3-2 هشام بن عبد الرحمن الداخل
3-2-1 ویژگی شعری
3-3 الحکم بن هشام (الربضی)
3-3-1 اشعار حماسی
3-3-2 غزلیات
3-3-3 ویژگی شعری
3-4 عبدالرحمن الثانی بن الحکم المعروف بالاوسط
3-4-1 غزلیات
3-4-2 شعر حکمی
3-4-3 ویژگی شعری
3-5 محمدبن عبدالرحمن الثانی
3-5-1 غزل
3-5-2 ویژگی شعری
3-6 عبدالله بن محمد بن عبدالرحمن الثانی
3-6-1 غزلیات
3-6-2 زهدیات
3-6-3 هجو
3-6-4 ویژگی شعری
3-7 عبدالرحمن الثالث بن محمد الملقب بالناصر
3-7-1 ویژگی شعری
3-8 الحکم الثانی بن عبد الرحمن الناصر (المستنصر)
3-8-1 غزلیات
3-8-2 ویژگی شعری
3-9 محمدبن هشام بن عبد الجبار بن الناصر (المهدی)
3-9-1 ویژگی شعری
3-10 سلیمان بن الحکم الثانی بن الناصر (المستعین بالله)
3-10-1 شعر سیاسی
3-10-2 غزلیات
3-10-3 ویژگی شعری
3-11 عبدالرحمن بن هشام (المستظهر بالله)
3-11-1 غزلیات
3-11-2 ویژگی شعری
نتیجه گیری
فهرست منابع و ماخذ
ملخص الاطروحه
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله بررسی سروده های امیران اموی در آندلس فایل ورد (word)
1-قرآن کریم
2-ابن ابار،ابی عبدالله محمدبن عبدالله ابی بکرالقضاعی،الحله السیراء،حققه وعلق حواشیه الدکتورحسین مونس،
1963 م،الجزءالثانی،الطبعه الاولی،دارالمعارف
3- ابن اثیر،عزالدین أبی الحسن علی بن ابی الکرم الشیبانی، الکامل فی التاریخ ،1994م ،الجلدالرابع والخامس و السابع ، الطبعه الرابعه،بیروت،داراحیاءالتراث
4-ابن بسام،ابوالحسن علی الشنترینی ، الذخیره فی محاسن اهل الجزیره ،تحقیق سالم مصطفی البدری، 1998م، الجزءالاول،الطبعه الاولی،بیروت،دارالکتب العلمیه
5-ابن خطیب،لسان الدین ،اعمال الاعلام فیمن بویع قبل الاحتلام من ملوک الاسلام و مایتعلق بذلک من الکلام ، تحقیق سید کسروی حسن ، 2003م،الجزءالثانی،الطبعه الاولی،بیروت،دارالکتب العلمیه
6-ابن خطیب،لسان الدین،الاحاطه فی أخبارغرناطه،حقق نصه ووضع مقدمته وحواشیه محمدعبدالله عنان، 1975م ، المجلد الاول ، الثانی ، الثالث ، الطبعه الاولی،القاهره،مکتبه الخانجی
7-ابن خلدون ، عبدالرحمن بن محمد ، العبر،1366، ترجمه عبدالمحمدآیتی ، جلدسوم ،چاپ اول،موسسه مطالعات وتحقیقات فرهنگی
8-ابن خلدون ، عبدالرحمن بن محمد ، المقدمه ،1981 م،المجلدالثانی ، الطبعه الاولی ، بیروت،دارالفکر
9-ابن خلکان،ابی العباس شمس الدین احمدبن محمدبن ابی بکر،وفیات الأعیان وانباءابناءالزمان،1364،المجلدالرابع،الطبعه الثانیه،قم،منشورات شریف رضی
10-ابن سعیدالمغربی،علی بن موسی،المغرب فی حلی المغرب،حققه وعلق علیه الدکتورشوقی ضیف، 1964م،الجزءالثانی،مصر،دارالمعارف
11-ابن عبدربه ، احمدبن محمدالاندلسی ، العقدالفرید ، تحقیق محمدسعیدالعریان ،1953 م ، المجلدالرابع ، بیروت
12-ابن عذاری المراکشی،ابوعبدالله محمد،البیان المغرب فی الأخبارالاندلس والمغرب ، نشر و تحقیق ج.س کولان لیقی پروقنسال ،1951 م ، الجزءالثانی ،بیروت ، دارالثقافه
13-ابن قوطیه ، ابوبکرمحمد ، تاریخ افتتاح الاندلس ، تحقیق ابراهیم الأبیاری ، 1982 م،بیروت دارالکتاب اللبنانی
14-ابن کردبوس ، ابومروان عبدالملک ، تاریخ الاندلس ،1971 م ، معهدالدراسات الاسلامیه
15-ابن منظور،الامام العلامه ابی الفضل جمال الدین محمدبن مکرم،لسان العرب،بی تا،المجلدالحادی العشر،بیروت،دارصادر
16-آیتی،محمدابراهیم،آندلس یاتاریخ حکومت مسلمین دراروپا،1367،انتشارات دانشگاه تهران
17-بدر،احمد،تاریخ المغرب والاندلس،1980م
18-بستانی ، بطرس ، ادباءالعرب فی الاندلس وعصرالانبعاث ، 1988م ، المجلدالثالث ، طبعه جدیده منقحه،دارنظیرعبود
19-بستانی ، بطرس ، دائره المعارف وهوقاموس عام لکل فن ومطلب ، بی تا ، المجلدالرابع ، بیروت،دارالمغرقه
20-بلاذری،احمدبن یحیی بن جابر،فتوح البلدان،1959م،قاهره ، المکتبه التجاریه الکبری
21-بیضون ، ابراهیم ، الامراءالامویون الشعراءفی لأندلس ، 1987، بیروت ، دارالنهضه العربیه
22-جیوسی ، سلمی خضراء ، الحضاره العربیه الاسلامیه فی الاندلس ،1998 م ، المجلدالاول ،الطبعه الاولی،بیروت
23-حجی ، عبدالرحمن علی ، التاریخ الاندلس من الفتح الاسلامی حتی سقوط
غرناطه،1997،الطبعه الخامسه،دمشق ، دارالقلم
24-حلو،سلیم،الموشحات الاندلسیه نشاتها وتطورها،قدم له الدکتوراحسان عباس،1965م،الطبعه الاولی،بیروت،منشورات دارمکتبه الحیاه
25-حمیدی،ابوعبدالله محمدبن فتوح،جذوه المقتبس فی تاریخ علماءالاندلس ، تحقیق ابراهیم الأبیاری،1989م،الجزءالاول،الطبه الثانیه،قاهره،دارالکتب المصری
26- حمیری،ابوعبدالله محمدبن عبدالمنعم،صفه جزیره الاندلس،1937،القاهره
27-خفاجی ، محمدعبدالمنعم ، الادب الاندلسی التطوروالتجدید ،1992 م،الطبعه الاولی،بیروت،دارالجیل
28-دایّه ، محمدرضوان ، تاریخ النقدالادبی فی الاندلس ،1981 م،الطبعه الثانیه ، موسسه الرساله
29-دوزی،رینهرت،المسلمون فی الاندلس،1998م،ترجمه وتعلیق حسن حبشی،الهیئه المصریه للکتاب
30-دینوری،ابن محمدعبدالله بن مسلم ابن قتیبه،الامامه والسیاسه وهومعروف بتاریخ الخلفاء،تحقیق الدکتورطه محمدالزّینی،1967م،الجزءالثانی
31-رافعی ، مصطفی صادق،تاریخ آداب العرب،راجعه واعتنی به دکتردرویش الجویدی،2000م،الجزءالثالث،الطبعه الاولی،المکتبه المصریه
32-رکابی،جودت،فی الادب الاندلسی ،1980م،مصر،دارالمعارف،مکتبه الدراسات الادبیه
33-زبیب ، نجیب ، الموسوعه العامه لتاریخ المغرب والاندلس ، 1995م ، الجزءالثانی ، الطبعه الاولی ، بیروت،دارلأمیر
34-زرکلی ، خیرالدین ، الاعلام قاموس التراجم لاشهر الرجال والنساء ،1992 م ، الجزءالرابع ، الطبعه العاشره،دارالعلم للملایین
35-سالم ، عبدالعزیز ، قرطبه الحاضره الخلافه فی الاندلس ،1971 م، الجزءالاول،بیروت،دارالنهضه العربیه
36-سالم ، عبدالعزیز ، تاریخ المسلمین وآثارهم فی الاندلس ،1962 م ، بیروت،دارالنهضه العربیه
37-سعدون ، نصرالله ، تاریخ العرب السیاسی فی الاندلس ، 1998م،الطبعه الاولی،بیروت،دارالنهضه العربیه
38-شامی ، یحیی ، موسوعه شعراءالعرب ،1999 م ، الجزءالثانی ، الطبعه الاولی ، بیروت،دارالفکرالعربی
39-صاعد ، قاضی ابوالقاسم ، ترجمه التعریف بطبقات الأمم ، تحقیق دکترغلامرضاجمشیدنژاداول ،1383،چاپ اول
40-صفدی ، صلاح الدین خلیل بن أیبک ، الوافی بالوفیات ، تحقیق واعتناءالأرناودواترکی مصطفی ، 1991م ، المجلدالثامنه عشره ، بیروت ، داراحیاءالتراث العربی
41-ضبی،بغیه الملتمس فی تاریخ رجال اهل الاندلس ، تحقیق ابراهیم الأبیاری ،1989 م،الجزءالاول،الطبعه الاولی
41-ضیف ، شوقی ، تاریخ الادب العربی عصرالدول والامارات الاندلس ،1960 م ، الطبعه الثالثه،دارالمعارف
42-ضیف ، شوقی ، الفن ومذاهبه فی الشعرالعربی ، بی تا ، الطبعه الثانیه عشره ، دارالمعارف،مکتبه الدراسات الادبیه
44-طیبی ، أمین توفیق ، دراسات وبحوث فی تاریخ المغرب والاندلس ،198 م ، الجزءالثانی ، الدار العربیه للکتاب
45-عبادی،احمدمختار،فی تاریخ المغرب والاندلس،1978م،بیروت،دارالنهضه العربیه
46-عباس ، احسان،تاریخ الادب الاندلسی،عصرسیاده قرطبه ،1985 م،الطبعه السابعه ،بیروت،دارالثقافه
47-عتیق ، عبدالعزیز ، الادب العربی فی الاندلس،1976م،دارالنهضه العربیه
48-عریس ، محمد ، موسوعه شعراءالعصرالاندلسی ،2005 م ، الطبعه الاولی ، بیروت ، دارالیوسف
49-عنان ، محمدعبدالله ، تاریخ دولت اسلامی دراندلس ،1366،ترجمه عبدالمحمدآیتی ،جلداول،چاپ اول،انتشارات کیهان
50-فاخوری،حنا،الموجزفی الادب العربی وتاریخه،1991م،المجلدالثالث ، الطبعه الثانیه،بیروت،دارالجلیل
51-فاخوری،حنا،تاریخ الادب العربی،1383،چاپ سوم،تهران،انتشارات توس
52-فروخ ، عمر ، تاریخ الادب العربی ، الادب فی المغرب والاندلس ،1992 م،الجزءالرابع،الطبعه الثالثه،دارالعلم للملایین
53-قرطبی،ابن حیان،المقتبس من أبناءاهل الاندلس،حققه وقدم له وعلق علیه الدکتورمحمودمکّی،1973م،بیروت، دارالکتاب العربی
54-گوستاولوبون فرانسوی،تمدن اسلام وعرب،1334ش،ترجمه فخرداعی،چاپ چهارم
55-مراکشی ، عبدالواحدبن علی ، المعجب فی تلخیص أخبارالمغرب ، تقدیم للدکتورممدوح حقّی ، بی تا،دارالکتاب،الدارالبیضاء
56-مصری ، علی،تاریخ ملوک العرب الشعراء ،2001 م ، الجزءالخامس ، الطبعه الاولی،دارالکتاب العربی
57-مصطفی،قیصر،حول الادب الاندلسی،بی تا،موسسه الأشرف
58- مقری ، احمدبن محمد ، نفح الطیب من غصن الاندلس الرطیب ، تحقیق الدکتوراحسان عباس،1968م،المجلد الثالث والاول،بیروت،دارصادر
59- موسوعه العربیه ، غریزه مریدون ، و دیگران،احمدیوسف داوود،1998م، المجلدالاول،الطبعه الاولی
60-مونس،حسین،موسوعه تاریخ الاندلس،بی تا،الجزءالاول،مکتبه الثقافه الدینیه
61-مونس،حسین،فجرالاندلس،1959م،القاهره
62-مؤلف مجهول ، أخبارمجموعه فی فتح الاندلس وذکرامرائهارحمهم الله والحروب الواقعه بمابینهم،تحقیق ابراهیم الأبیاری،1989م،بیروت،دارالکتاب اللبنانی
63-نویری،شهاب الدین احمدبن عبدالوهاب،نهایه الأرب فی فنون الأدب،تحقیق عبدالمجیدترحیینی،2004م ، الطبعه الاولی ، بیروت ، منشورات محمدعلی بیضون ، دارالکتب العلمیه
مقدمه
یکی ازراههایی که برای شناخت یک کشور ویژگی های آن وجودداردبررسی تاریخ آن سرزمین ومطالعه ادبیات آن است.وقتی سخن ازاندلس پیش می آید،لزوم بررسی تاریخ وادبیات آن درذهن خطورمی کند.اندلس تاریخی گسترده وپرآشوب دارد.دسته های مختلفی چون بربرها،گوتها،مسیحیان ومسلمانان درآنجاحکومت وقدرت نمایی کرده اند. ازاین روی برآن شدیم که تحلیلی ازدوره حکومت مسلمانان دردوره امویان داشته باشیم.مسلمانان تقریباًهشت قرن دراندلس زندگی کردندوتوانستندباتکیه برقوای نظامی وارداین کشورشوند.آنان دراین مدت پایه های تمدنی درخشان راپایه ریزی کردندودرزمینه های علمی وفرهنگی به پیشرفتهای چشمگیری دست یافتند.درنتیجه این سرزمین یکی ازمراکز مهم انتقال تمدن اسلامی به اروپاوهمچنین پل ارتباطی میان شرق وغرب درزمینه های مختلف فرهنگی شد.دراین مدت حکومت های مختلفی دراندلس حکمرانی کردند که یکی ازآنهاحکومت اموی است.حکومت اموی دراندلس،حکومتی مقتدربوده وویژگیهایی داشته است.دراین دوره دامنه ادب گسترش یافت وبرتعدادشاعران وادیبان افزوده شد.وبسیاری ازعلمای شرق رابه خودجذب کرند.ودانشمندان بزرگی راپرورش دادندکه هرکدام ازآنهاآثاربسیار ارزنده علمی وفلسفی راداشتند.خودامراء هم اهل شعروادب بودندوشعردرنزدآنهاجایگاه خاصی پیداکرد
اکثرتحقیقات پیشین تنها اشاره ای گذرا به این موضوع داشتند.لذاانگیزه من ازانتخاب این موضوع ، جمع آوری و بررسی شعرامرای اموی بوده وبرای اینکه بحث تازه ای درزمینه تاریخ امویان دراندلس انجام شودسبب شدتابه این موضوع بپردازم وبرای انجام این پژوهش ازکتابها ومنابع موجوددرکتابخانه های ایران استفاده کردم
توجه به شعرامرای اموی چیزجدیدی نبوده،درباره پیشینه چنین موضوعی بایدگفت که درزمان مستنصرهم یک چنین کاری انجام شده.همانطورکه حمیدی درکتاب جذو المقتبس به این نکته اشاره کردکه:اوازهرفرصتی برای تشویق به تالیف استفاده می کرد.گویندکه وقتی برای یکی ازنبردهایش از قرطبه بیرون می رفت(325ق/963م)،ابن صفارخواست که به دلیل ضعف جسمی ازهمراهی بااوخودداری کند،حکم به این شرط پذیرفت که تعهدکنداشعارامراء وخلفای اموی رادرکتابی گردآورد؛درست مانندکاری که صولی درزمینه اشعارعباسیان انجام داده است.ابن صفارهم پذیرفت وچنین کتابی راتالیف نمود.جالب اینکه احمدبن نصر،پیش ازبازگشت مستنصر،کتاب رادرطلیطله از داوبر دو مستنصرازدیدنش بسیارشادمان شد.(951،1/394).امامتاسفانه این کتاب بدست مانرسیده است.وبعدازآن هم کارمستقلی دراین زمینه انجام نشده بود.تااینکه من درمیانه کاربه کتابی برخوردکردم به نام الامراء الامویون الشعراء فی اندلس نوشته ابراهیم بیضون.نویسنده دراین کتاب برخی ازاشعارامراءراگردآوری کرده وبه نقدوتحلیل آنهاپرداخته.اماتفاوت کارمن بااین کتاب دراین است که علاوه برگردآوری همه اشعاربه دسته بندی وبررسی ویژگی های شعری آنها پرداختم ودرانتهای اشعارهریک ازامراءبه نکات بلاغی آن اشاره ای داشته ام
دراین پژوهش سعی نموده ام که باتکیه برآثارارزشمندمورخانی همچون ابن ابار،مقری،ابن عذاری،ابن بسام،وبامراجعه به منابع کهن وبااستفاده به مصداق های تاریخی مسلم درتاریخ وادب اندلس به جمع آوری وبررسی اشعاربپردازم
این رساله ی شامل یک مقدمه،سه فصل ونتیجه گیری است.هرفصل ازبخشهایی تشکیل شده،نخستین فصل شامل تاریخ اندلس است.باتوجه به اینکه موضوع رساله من بررسی شعرامرای اموی است لازم بوددرموردتاریخ پیش ازامراءهم بحثی داشته باشیم.لذابخش اول درموردفتح اندلس است وبخش دوم که دنباله بحث پیشین است اختصاص داردبه دوره ی حکومت والیان وبخش سوم شامل روی کارآمدن دولت اموی تاسرنگونی آنان است
فصل دوم شامل شعراندلسی وویژگیهای آن است.شعراندلسی درزمان حکومت اموی آئینه تمام نمای شعرشرقی بود.اندلسی هادائماًبامشرق زمین ارتباط داشتندوازهمان موضوعات شرقی اتخاذ می کردندوساختاروقالب شرقی رابه کارمی بردند.ازآنجاکه طبیعت اندلس بسیارزیبا وجذاب بودبرروح شاعرتاثیری عمیق می گذاشت.ازاین روی ذوق وقریحه اوشکوفامی شدوآنان طبیعت رامانند یک انسان زنده تصورمی کردندوبااوسخن می گفتندوزیبایی هایش راتوصیف می کردند
فصل سوم،شعرامرای اموی دراندلس رادربرمی گیرد.دراین فصل ابتداتاجائیکه درمنابع ذکرشده بوداشعارامراءراجمع آوری کردم،بعدبه دسته بندی ابیات پرداختم وباتوجه به اینکه کارم بررسی ابیات بوده پیش ازآوردن هرقطعه معنای کلی ابیات را به گونه ای آوردم که به ترجمه نزدیک است.واگرنکته خاصی دربرخی ازشعراءبوده به آن اشاره کرده ام ونکاتی ازویژگی شعری آنهاراذکرکرده ام.درآخرهم به نتیجه گیری آن پرداخته ام
درپایان اذعان می دارم رساله ی حاضرعاری از لغزش وکاستی نیست؛اماامیدوارم که این پژوهش فتح بابی برای پرداختن به موضوعاتی ازاین قبیل باشد
1-1آندلس
آندلس ، نامی است که عرب ها به شبه جزیره ایبریا، واقع در جنوب اروپا اطلاق کردند. این سرزمین در نزد یونانیان به نام ایبریا ودر نزد رومیان به اسم اسپانیا خوانده می شد. (بدر، 1980، 95)
گمان می رود که این کلمه،تحریف شده کلمه واندالیسیا باشدکه این نام از مهاجمین واندال گرفته شده است.آنان مردمی از نژاد ژرمن ویا اصل اسلاوی بودند که پس از استقرار در شبه جزیره ایبریا،دولت خود را به شمال آفریقا توسعه داده وبر آن منطقه نیز حکومت کردند. (بستانی، بی تا، 472-471)
از این رو نخستین قومی که در دوران کهن در این سرزمین ساکن شدند،اندلوش (اندلس،فندلس) نامیده شد. (حجی،1997، 37)
شبه جزیره ایبریه در جنوب غربی قاره اروپا واقع است،که به وسیله کوه های برانس از قاره اروپا، وتنگه جبل الطارق از شمال قاره آفریقا جدا شده است. از شمال غربی تا جنوب غربی آن در امتداد آبهای اقیانوس اطلس واز شرق تا جنوب شرقی آن در امتداد دریای مدیترانه است. (مقری، 1968،1/152،حجی،1977، 35). بدین ترتیب اندلس ناحیه ای است آباد وخرم که دارای کوه ها وآب های روان ومعادنی از زر وسیم وبناهایی سنگی داشته است؛ مورخان اسلام وغرب از آن به نام “بهشت سرزمین های اسلامی” یاد کرده اند. (حمیری، 1937، 162)
1-2 فتح اندلس
هنگامی که نیروهای مسلمان در کناره های نزدیک و جزیره های همسایه اسپانیا گسترش می یافت[1] این سرزمین تحت حکومت گوت ها بود. (ابن قتیبه، 1967 ،2/86-85). مسلمانان، مغرب دور راگشوده وبر شهر طنجه دست یافته بودند وبرای سیطره کامل بر مغرب، کافی بود شهر سبته اگر در مقابل طنجه ودر سوی دیگر زبانه مغربی قرار داشت، به تصرف خود در آورند. تصرف این شهراز آن جهت برای مسلمانان دشوار بود که فرمان روای شهر-کنت جولیان- با تمام توان به دفاع از آن پرداخت وهر گونه حمله ای را که به منظور فتح آنها آن جا رخ می داد، دفع می کرد. با این وصف، موسی پسرنصیر[2]، مشتاق دستیابی بر این شهر مستحکم شد وسرانجام به آن چه می خواست، رسید.(مونس، 1959، 52)
مسلمان زمانی که مغرب را به طور کامل فتح کردند، طبیعی بود که موج کشور گشایی شان آرام نگیرد ولذا طارق[3]با سپاهیان عرب همراه خود، در کنار طنجه اردو زد. (بلاذری، 1959، 232)
موسی نیز نوزده هزار سپاهی از بربرهای به اسلام گرویده رابا سلاح وذخیره کامل در اختیار طارق قرار داد. با گذشت زمان وپس از انتشار اسلام درمغرب، مردم آن سرزمین برای پیش بردن پرچم آیین نو، جرأت وآمادگی پیدا کردند. بدین ترتیب اندیشه فتح اندلس یا اسپانیای اسلامی به اذهان آنان خطور کرد. (مقری، 1968، 1/107، 111، 117)
در این هنگام نامه ای از کنت جولیان به موسی رسید که در آن مسلمانان را به فتح اندلس فراخوانده و وعده داده بود که سنگرهای خود را به ایشان خواهد سپرد. موسی از طریق منابع اطلاعاتی کنت جولیان وهم پیمانانش با خبرشد که اوضاع داخلی اسپانیا سخت دچار آشفتگی واختلاف سیاسی است واز این روی، به ندای وی پاسخ مثبت داد. (ابن عذاری، 1951، 4/2؛ مؤلف مجهول، 1981، 5)
در پی پیشنهاد جولیان مبنی براین که سبته وپایگاه های دیگرش را در اختیار مسلمانان گذاشته وگشتی های خود رابرای حمل لشکر اسلام در اختیار آنان قرار داده ولشکر خود رابه موسی سپرده واورا در تمام مراحل راهنمایی کند، موسی از خلیفه اموی ولید بن عبدالملک برای شروع عملیات نظر خواست وخلیفه موافقت خود رابا این شرط اعلام کرد که نخست، قدرت اندلس را با اعزام گروه هایی برای حمله های کوچک وگذارا بیازمایند. (مؤلف مجهول، 1989،5 عنان،1366، 1/37)
بدین منظور در رمضان 91 ق. برابر با 710 م نیروی کوچکی مرکب از پانصد تن از جنگجویان که صدتن از ایشان سواره بودند با گذر از تنگه به شبه جزیره ایبریا در آمدند. این حمله به فرماندهی ابوزرعه بن مالک معافری انجام شد. این گروه در جزیره ای مقابل سبته که بعدها به نام فاتح آن، “طریف” نام گذاری شد، فرود آمدند وحملات خودرا آغاز کرده، با انبوهی از غنایم به دست آمده به سلامت باز گشتند. موفقیت آمیز بودن این یورش، مسلمانان را به فتح اندلس امیدوارساخت وآنان را تشویق کرد به فرماندهی طارق به حمله ای بزرگ تر بپردازند. (عنان؛ 1366، 1/38-37)
بدین ترتیب طارق در ماه رجب 92ق. برابر با آوریل 711م از تنگه عبور کرد ودر کنار کوهی لنگر انداخت که با انتساب به وی، “جبل الطارق” نام گرفت. (حجی، 1997، 46) طارق در مدتی کوتاه، شهرهای استجه سپس قرطبه، غرناطه، البیره وطلیطله را تصرف کرد، به طرف شمال رفت وپس از عبور از قشتاله ولیون و کوه های آستوریاس، بر سواحل جنوبی اندلس دست یافت ودر مدت یک سال از جنوب تا شمال اندلس را تصرف کرد. (ابن قوطیه، 1982، 35-34)
طارق، اخبار پیشروی ها را به اطلاع موسی رسانید وچون از موسی بن نصیر کمک خواست، او نیز در رمضان 93ق/ ژوئن 712م. با سپاهی مجهز حمله ی خود را آغاز کرد وپس از گذشت یک سال از شروع حمله ی موسی، دو فرمانده در شهر طلبیره واقع در شمال غربی طلیطله، به هم رسیدند وپس از مدتی اندلس به دست مسلمانان فتح شد. آنان از دورترین نقطه جنوبی تا کوهساران پیرنه و سواحل شمالی را از مالقه و طرکونه و در شرق تا اشبونه در غرب را گشودند و از دشت های جنوبی تا ارتفاعات قشتاله را تصرف کردند واز هیچ شهربزرگ یا دژ استواری نگذشتند؛ مگر اینکه برفرازش پرچم اسلام را برافراشته، آنان سرزمین را تحت قلمرو وسیع دولت بزرگ اسلامی درآوردند. (مؤلف مجهول، 1989،15)
سرانجام در سال 95ق. طارق و موسی بن نصیر از سوی ولید بن عبدالملک به دمشق فراخوانده شدند و پیشروی ها متوقف شد
در برخی منابع آمده است که ولید بعد از باخبرشدن ازفتح وپیروزی موسی بن نصیر به او بدگمان شده و پنداشت که او قصد دارد وی را از خلافت خلع وخود در آن جا حکومت کند. نامه های موسی هم به علت درگیری ها مدتی به تأخیر افتاده بود واین امر بربدگمانی خلیفه اموی افزود. اما موسی چنین فکری درسرنداشت؛ بلکه می خواست سپاه اسلام را پس ازفتح کامل اروپا از طریق قسطنطنیه وآسیای صغیر به شام، پایتخت خلافت اسلامی برساند وبه این ترتیب تمامی حوزه مدیترانه را تحت اختیار دولت اسلامی درآورد. اما اصرار ولید به آمدن اوبه دمشق وی را از هدفش بازداشت. (ابن عذاری، 1951، 2/20؛ مؤلف مجهول، 1989، 19)
به هرحال، موسی در سال 95ق. برابر با 714م اندلس را ترک کرد وهنوز در راه بازگشت به شام بود که ولید بن عبدالملک درگذشت وبرادرش سلیمان به مدت دوسال جانشین او شد. موسی بن نصیر هم درحالی که فرزند خود عبدالعزیز رابه عنوان والی به حکومت اندلس گماشته بود، خود در مدینه درگذشت. (سالم، 1962، 112)
1-3 از فتح تابرپایی دولت اموی
همان گونه که درفصل پیش اشاره شد عبدالعزیزبن موسی بن نصیر از همان زمان که پدرش موسی در صفر سال 95ق. خاک اندلس راترک گفت، عهده دار امارت این سرزمین شد
یکی از کارهای عمده ی عبدالعزیز به عنوان نخستین حکم ران اندلس درعصر والیان، ادامه وتکمیل فتوحات این سرزمین ود. اونقاطی از اندلس راکه درزمان پدرش ناگشوده بود، گشود؛ به خصوص درطول ساحل شرقی اندلس وتاشهر بارسلون پیش رفت. دراین منطقه بایکی از نجبای گوت به نام تدمیر پیمان بست وبه مقتضای این پیمان، قلمرو اوتحت نظارت مستقیم حکومت مسلمان درآمد. (مراکشی، 1963، 35؛ سالم، 1971، 31)
سپس برای آرامش اوضاع، سیاست مسالمت وآشتی رادر پیش گرفت. اومردی خیرخواه وبا فضیلت بود. به حکومت نوپا واداره ی آن سامان بخشید وبرای اجرای احکام قانونی وتنظیم اصول مدنیت اسلامی، دیوان تأسیس کرد. تا احکام واصول را به تناسب اوضاع رعایای جدید تنظیم کند. ( ابن اثیر، 1944، 5/8). وشهر اشبیلیله را پدرش موسی به پایتختی حکومت برگزید و او( عبدالعزیز) با همسرش دردیر (سانتا روفینا) ساکن شد واز دیر به عنوان مسجد برای برگزاری شعائر اسلامی استفاده کرد. (مؤلف مجهول، 1989، 20). عبدالعزیز به رقم سیاست مسالمت طلبانه خود؛ نتوانست میان قبیله های گوناگون، وفاق ودوستی پدید آورد وحتی به فروخواباندن شورش های سپاه خود موفق نشد؛ زیرا که بیش از حد مطیع همسرش بود وبه آئین ها وتشریفات سلطنت علاقه مند بود ودر اهداف خودثابت قدم نبود. چنان که برخی مورخان گفته اند: ((وی به سان شاهان گوت، افسر گوهرنشانی برسرمی نهاد وبه یارانش درهنگام باریابی فرمان می داد که برایش به خاک بیفتند.)) هم چنین گفته اند که اوبه مسیحی شدن متهم شده بود وبرای استقرار حکومتی مستقل در اندلس تلاش می کرد. به همین دلیل گروهی از سپاه به تحریک سلیمان – خلیفه اموی – درسال 97ق . درحالی که عبدالعزیز درمسجد اشبیلیه درحال نماز بود، او راپس از یک سال ودو ماه حکومت، به قتل رساندند. (مؤلف مجهول، 1989، 20؛ ابن اثیر، 1994، 5/9)
سپاه اندلس پس از ترور عبدالعزیز و بعد از مدتی که اندلس بدون والی بود ایوب – پسر حبیب لخمی – خواهر زاده ی موسی بن نصیر را به حکومت اندلس برگزیدند او مردی صالح و پرهیزگار بود . (عنان ، 1366 ، 1 / 73)
مهمترین اقدامی که از جانب وی انجام گرفت ، انتقال مرکز حکومت از اشبیلیه به قرطبه بود ؛ زیرا که این شهر از مرکزیت بیشتری برخوردار بود و برای پایتخت مناسب تر بود . اما دوران حکومت او کوتاه بود و فقط شش ماه دوام داشت . (سعدون ، 1998 ، 27 )
اما ازآن جایی که حکومت اندلس تحت اختیار کارگزار آفریقا قرار داشت محمدبن یزید – حاکم وقت آفریقا – پس از مرگ عبدالعزیز بن موسی، اقدام سپاهیان درانتخاب ایوب بن حبیب به امارت اندلس را تأیید نکرد و بلافاصله درذیحجه سال 97ق. حربن عبدالرحمن بن ثقفی رابه امارت آنجا فرستاد (ابن خلدون، 1366، 169)، حربه همراه چهارصد نفر از سران افریقیه وارد اندلس شد. این فرمانروای جدید درآغاز به سرکوبی فتنه هاومنازعاتی که میان عرب ها وبربر درگرفته بود پرداخت ولشکر را اصلاح کرد واوضاع را به نظم درآورد وسراسر کشور را امنیت بخشید. سپس لشکری را آماده کرد ورهسپار شمال شد تا شهرها ودژهای شمالی راکه مسلمانان پیش ازاین تصرف کرده بودند وبار دیگر به دست مسیحیان افتاده بود، باز پس گیرد؛ اما به علت اغتشاشاتی که در قرطبه به وجود آمدلشکر راباز پس خواند. وی مرد ستم کار وسخت گیربود وبه مدت دوسال وهشت ماه دراین کشور حکومت کرد.(عنان، 1366، 1/74- 73)
سلیمان بن عبدالملک در دهم صفر سال 99ق. درگذشت وعمربن عبدالعزیز به جای وی به خلافت رسید واو سمح بن مالک خولانی را برای اداره اندلس برگزید. (مؤلف مجهول، 1989 ، 30 ) وی مقرر داشت که اندلس به خاطراهمیتی که دارد ایالتی مستقل از افریقیه، بی واسطه، تابع دستگاه خلافت باشد. (عنان، 1366، 1/74) سمح درجنگاوری ومملکت داری مهارت بسیار داشت وبه اصطلاحات جدید مالی وعمرانی پرداخت. پل رومی قرطبه برروی نهر وادی الکبیر که آن رابه نواحی جنوبی اندلس وصل می کرد ویران شده بود؛ به طوری که مردم فقط با قایق، قادر به عبور ازرودخانه بودند. عرب ها برای رفتن از جنوب به پایتخت خود، نیاز شدیدی به یک پل مستحکم داشتند. سمح طی نامه ای به عمربن عبدالعزیز از وی اجازه تعمیر این پل راخواست. خلیفه نیز به وی این اجازه راداد وسمح موفق گردید پل رومی قرطبه را به نحو زیبا ومستحکمی احداث کند. ( مؤلف مجهول، 1989، 31-30). وی علی رغم تلاش هایی که درجهت اصلاح امور کشور انجام داد به سرکوبی یاغیان پرداخت وفتوحات خودرا ادامه داد وشهرهای شمالی اندلس همچون: قرقشونه، وسپتمانیا ونارین را تصرف کرد ودامنه متصرفات راتاجنوب فرانسه ادامه داد وبه علت علاقه ای که به جهاد داشت، طولی نکشید که در روز عرفه سال 102ق پس از پیشروی دردل سرزمین گالیا وپس از نبرد با مسیحیان آن سوی رشته کوه های پیرنه در نزدیکی دروازه های تولوز به شهادت رسید. (ابن عذاری، 1951، 2/26) دراین جنگ بسیاری از مسلمانان کشته شدند وارتش اسلام درپرتو تلاش یکی از بزرگان سپاه به نام عبدالرحمن بن عبدالله غافقی توانست عقب نشینی کند. عبدالرحمن که سپاهیان، وی رابه ریاست وفرماندهی خود انتخاب کرده بودند – تمام توان خود رادرراه جمع آوری سپاه پراکنده ی مسلمانان وعقب نشاندن آن ها به کارگرفت تا آن که به اندلس بازگشت ونخستین دوره حکومت او از همین جا آغاز شد.(مونس ، بی تا، 252). اما بیش از چند ماه دوام نیاورد تا آن گاه که عنبسه بن سحیم الکلبی آمد. اورا بشربن صفوان الکلبی – والی افریقیه – برای حکومت اندلس انتخاب کرده بود. وی درماه صفر سال 103 ق. به اندلس آمد وبه تنظیم امور واصلاح سپاه وآماده کردن آن برای غزوات تازه پرداخت ودر اواخر سال 105ق. برابر با 724م. به شهرهای شمالی حمله کرد وبار دیگر از کوه های پیرنه گذشت وبسیاری از دژها را تصاحب کرد ودرسال 107ق. برابر با 725م درهنگام نبرد، به سختی مجروح شد ودیده از جهان فروبست. (عنان، 1366، 1/83). پس از او عزره بن عبدالله الفهری به حکومت رسید وتنها دوماه درآن منصب باقی ماند وپس از یحیی بن سلمه الکلبی به حکومت رسید. وی درماه شوال سال 107وارد اندلس شد ودوسال ونیم درآن کشور حکومت کرد ودرایام او اتفاق یا جنگی که قابل ذکر باشد واقع نشد. ( ابن خلدون، 1366، 3/169؛ عنان، 1366،1/83) این سه نفر مجموعا هفت سال براندلس حکومت کردند ودراین مدت به جانب داری از قبایل کلبی – یمنی برخاستند. حمایت این حکام از یمنی ها طبیعتا نارضایتی وخشم قبایل قیسی رابه دنبال داشت. قیسی ها هم به دنبال فرصتی بودند تا انتقام خودرا از قبایل رقیب بگیرند. این انتظارچندان به طول نیانجامید وبا انتخاب عبیده بن عبدالرحمن سلمی به عنوان حکم ران آفریقا اوضاع حکومت به نفع قیسی ها تغییر یافت. (ابن اثیر، 1994، 5/56) از این به بعد اندلس سال ها شاهد فرمانروایی قیسیان بود. دراین مدت یمنی ها با رنج ها ومصائب سختی مواجه شدند. در خلال این سال ها عثمان بن ابی سعید الحثعمی (شعبان 110- محرم111)، حذیفه بن الاخوض القیسی(ربیع الاول 110 – شعبان 110)،هیثم بن عفیر الکنانی (محرم 111- ذیقعد111)ومحمدبن عبدالله اشجعی (ذیقعده 111- محرم 112) براندلس حکومت کردند. (مؤلف مجهول، 1989، 31). از این عده هثیم چنان بریمنی ها سخت گرفت که موجبات خشم آنان را فراهم آورد وسخت گیری او به حدی رسید که هشام به رقم قیسی بودن خود ، کار هثیم رازشت شمرد وپس از عزل او به شدت کیفرش کرد. (مؤنس، 1959، 170)
[1] در این هنگام موسی پسر نصیر جزیره سردانیه وشهر های آن را گشود وعلاوه بر زر وسیم بسیار سه هزار نفر را به اسارت گرفت وبه گشودن سوس اقصی پرداخت ودر جزیره میورقه پیاده شد وآن جارا گشود. وطارق، غلام خود راکه به فتح وشهرها ودژهای بربردر افریقا مشغول بود به فتح طنجه واطراف آن فرستاد. (ابن قتیبه، 1967، 2/87-85)
[2] موسی، فرزند نصیربن عبدالرحمن بن زید کبری در سال 19هجری در زمان خلافت عمربن خطاب بدنیا آمد ودر مدینه در گذشت. (ابن الکردبوس،1971، 44)
[3] طارق، فرزند زیادبن عبدالله بن رفهو بن ورفجوم بن نیز غانس بن ولهاص بن یطوفت بن نفران، پیش از فتح اندلس از کارگزاران موسی، پسر نصیر بود. (ابن عذاری، 1951، 2/5)

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مقاله رابطه هوش عاطفی و مهارت های ارتباطی با راهبردهای مدیریت تع
مقاله انواع غنیسازی در فرآورده های ماکارونی تحت فایل ورد (word)
مقاله تبیین رابطه سرمایه اجتماعی با خلق دانش و انتقال دانش سازما
مقاله پارامترهای موثر در استخراج نیکل توسط D2EHPA با اصلاح کننده
[عناوین آرشیوشده]