
مقاله در مورد اعداد مقدس فایل ورد (word) دارای 33 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله در مورد اعداد مقدس فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد اعداد مقدس فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله در مورد اعداد مقدس فایل ورد (word) :
اعداد مقدس
در فرهنگ دهخدا مقدس ؛ پاک پاکیزه و منزه معنا شده است . پس همین ابتدای سخن بهتر است از واژه ی «اعداد ویژه» استفاده کنم که گویا تر است . برخی از این اعداد ویژه معنای خاصی را همراه و در ذات خود دارند مثلا عدد «1» یکتا و واحد است و نمایانگر یکتایی حضرت حق است .
بعضی از اعداد مثل 100 یا 1000دیگر یک عدد مشخص نیستند ؛ از هر عدد دیگر بزرگترند :
«من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه
100بار تو راگفتم کم خور 2- 3 پیمانه »
« نه سبوی او بدیدم نه ز ساغرش چشیدم
که 1000موج باده به دماغ من بر آمد »
برخی اعداد همیشه شیرینند مثل عدد 20 که در واقع نمره ی 20 است و هیچ عدد دیگری جایش را نمی گیرد 100 و یا حروفی مثل A .تنها 20 است که همیشه شیرین است و افتخار آفرین.
بعضی اعداد تنها نزد گروهی خاص ویژگی دارند ؛ مثلا عدد 10 برای فوتبالیست ها مخصوص است ومحبوب . همیشه بهترین بازیکن ها با پیراهن شماره 10 بازی کرده ومی کنند مثل پله و رونالدینهو ی برزیلی ، مارادونای آرژانتینی وعلی دایی ایرانی.
بعضی اعداد معانی متفاوت دارند ، عدد 40 در عرفان چله نشینی است و تحمل ریاضت تا رسیدن به پختگی :
« سی پاره به کف در چله شدی سی پاره منم ترک چله کن »
در جایی دیگر چل چلی می شود تا پوششی باشد برای انجام هر کاری که عقده ی ا
نجام ندادنش بر دل مانده است .
؟
و یا عدد 7 در عرفان هفت آسمان و هفت شهر عشق :
«7 آسمان را بردرم واز 7 دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من »
در مراسم دینی 7 بار طواف خانه کعبه ؛ 7 بار سعی بین صفا ومروه ، پرتاب 7 سنگ به نماد شیطان .
و در زندگی روزمره هفته می شود و انتظار برای پایان 6 روز کار و تلاش و ساختن خاطراتی تلخ و یا شیرین در روز 7 ام .
خاطرات ، بسیاری از اعداد هم بدلیل به دنبال داشتن خاطرات ، ویژه می شوند برای یک فرد بخصوص و یا افرادی که وجوه مشترک دارند ؛ مثلا برای من عدد 469 که اسم یک پیتزا فروشی است در خیابان ولیعصر تهران که نسبتا زیاد به آنجا رفته ام ، همراه خود دنیایی از خاطرات تلخ و شیرین را دارد شاید برای خیلی های دیگر هم که از این مکان بخصوص خاطراتی دارند ، همین طور باشد ؛ دیگر 469 عدد نیست مفهومی دیگر است یا عدد 18 و6 برایم خیلی ویژه و در ذهنم جای خاصی دارد . وقتی به مناسبت 800 مین سال مولانا قطعه ای می سرودم خیلی دلم می خواست این عدد را در شعرم بیاورم ؛ به جستجو رفتم و در یافتم که 18 نزد مولویه عدد خاصی است و نمایانگر 18 عالم است و 18 بیت اول مثنوی نیز به همین اشاره دارد و 6 نیز 6 دفتر مثنوی و نشان 6 راه ارتباط از جهان درون به دنیای بیرون است .
« 18 آوردی ز 6 دفتر برون با خط خود
بر نشان 18 عالم عرضه بر دستان تو»
اعداد در اساطیر و ادیان
«اعداد» یکی از جلوه های«نماد» است که از هزاران سال پیش تاکنون پیچیدگی های معنایی ویژه ای به خود گرفته است.
ایرانی ها، سومری ها، مصری ها، ژاپنی ها، چینی ها، هندی ها، یونانی ها، مسیحی ها، بودایی ها، مسلمانان، عبرانی ها و بسیاری دیگر از اقوام و ادیان کهن، با «اعداد» برخوردی نمادین داشته اند. نماد، در معنایی ساده، جانشین رمزآلود یک مفهوم و تصویر است که به صورت ناخودآگاه درک می شود، ژان شوالیه، اسطوره شناس، در مقدمه کتاب «فرهنگ نمادها» که به طور مبسوط به مفهوم نماد پرداخته و آورده است: نماد بسی بیش از یک علامت ساده است؛ نماد در ورای معنی جای دارد و تفسیری مختص به خود دارد که لازمه این تفسیر دارا بودن نوعی قریحه است. نماد سرشار است از تاثیرگذاری و پویایی.
اعداد در میان اقوام گوناگون، مفاهیم نمادین گوناگونی به خود گرفته است اما جملگی در بر دارنده مفاهیمی ماورایی، ذهنی، انتزاعی، اسرارآمیز هستند. اعداد صفر، یک، دو، سه، پنج، هفت، نه، دوازده، سیزده، چهل، هفتاد، صد و هزار همواره اعدادی بوده اند که نزد اقوام مختلف دارای درجات اعتبار و بار نمادین ویژه ای بوده اند.
در کتاب «قوم های کهن در قفقاز، ماورای قفقاز، بین النهرین و هلال حاصل خیز» نوشته رقیه بهزادی درباره مفاهیم نمادین اعداد، آمده است: «در بسیاری از سنت ها، به ویژه در بابلی، هندی و فیثاغوری، عدد عبارت از یک اصل اساسی است که سراسر جهان عینی از آن ناشی می شود. منشا همه اشیا و هماهنگی نهفته جهان است. همچنین اصل اساسی جهان با تناسب در هنرهای تندیس گری و حجمی و در آهنگ در موسیقی و شعر است. در فلسفه کیمیاگرانه، جهان اعداد، برابر با جهان خرد است ; . در میان چینی ها، اعداد فرد عبارت از «یانگ»، آسمانی، مذکر، نامتغیر و فرخنده و اعداد زوج، به منزله «یین»، زمینی، مونث و متغیر هستند.
اسطوره شناسان و روان شناسان بسیاری، به طور مجزا به اعداد نمادین و مفاهیم آن
ها پرداخته اند اما در ایران، این مطالعات به صورت پراکنده و اندک انجام شده است.
یکی از معدود آثاری که در فصلی مستقل به اعداد و مفاهیم نمادین در ایران و جهان پرداخته است، کتاب مذکور نوشته رقیه بهزادی است. در زیر به برخی از اعداد که کاربردی مهم در ادیان، تمدن ها، اساطیر و فرهنگ کهن داشته اند و در کتاب «قوم های کهن ;» نوشته رقیه بهزادی و«فرهنگ نمادها» با سرپرستی ژان شوالیه و آلن گربران به آنها اشاره شده است، می پردازیم:
صفر: در آیین بودایی، هیچی و پوچی را می رساند. عبارت است از عدم، هیچ بود
ن و تجلی نیافتن و فاقد هر گونه کیفیت و کمیت. فیثاغوریان، عدد صفر را عبارت از شکل کامل، جوهر فرد، ابداع کننده و شامل همه چیز می دانند. در اسلام، صفر ذات الهی است. در این دین، صفر، تخم کیهانی و دارای ماهیت دوگانه است و تمامیت را نشان می دهد. شکل آن به صورت دایره میان تهی، هم پوچی مرگ و هم تمامیت زندگی را، در درون دایره نشان می دهد.
یک: در چین عدد یک، آسمانی و نرینه و یانگ و فرخنده است. در آیین عیسوی، علامت پدر، خدا و الوهیت است. در نزد عبرانیان، آدونای، سرور آسمانی، فرخنده و جوهر فردیت و هوش پنهانی است. در اسلام، خداوند به عنوان یکتای مطلق بی نیاز است. تائوئی ها معتقدند که تائو، یک را و یک، دو را و سه، همه چیز را به وجود آورد. فیثاغوریان، یک را روح خدا می دانند که همه چیز از آن نشات می گیرد و جوهر فردیت است.
دو: بوداییان، دو دوگانگی «سامارا» یعنی نرینه و مادینه، نظریه و عمل، حکمت و روش، همچنین کور و لنگ با هم است که یکی راه را ببیند و با هم بدان راه بروند. دو، نزد چینی ها، عدد مونث و نماد یین، زمینی و غیر فرخنده است. در تعابیر اسرارآمیز عبرانی (کابالیسم) دو، به معنای نیروی حیات، حکمت و خودآگاهی است. نزد هندوان، مشتمل بر دوگانگی شاکتا شاکتی است. در اسلام عدد دو، مشتمل بر روان است، افلاطون می گوید که عدد دو، رقمی بدون معناست زیرا در بر دارنده
ارتباطی است که عامل سوم را معرفی می کند. در کتاب «فرهنگ نمادها» آمده است:«در یونان باستان دو به مادر تخصیص داشت. نشانه اصل زنانه بود. در میان تمام موضاعات و اشیاء به شدت دو وجهی، دو می تواند جرثومه پیشرفتی خلاق و همچنین پسرفتی نکبت بار باشد.
سه: عدد سه، نخستین عددی است که کلمه «همه» به آن اطلاق می شود. به قول ارسطو، عدد سه، شامل آغاز، میان و پایان است. نیروی عدد سه، همگانی است و ماهیت سه گانه جهان به عنوان آسمان با زمین و آب ها؛ تولد، حیات مرگ؛ آغاز، میان و پایان؛ گذشته، حال و آینده را نشان می دهد. عدد سه، از نظر نمادگرایی تائویی، عددی نیرومند است. زیرا دارای یک منطقه مرکزی تعادل است. عدد 3 الوهیت سه گانه تثلیث، یعنی پدر و مادر و فرزند را معرفی می کند.
در کتاب «فرهنگ نمادها» زیر مدخل «سه» آمده است:«در سنت های ایرانی، عدد سه اغلب دارای شخصیت های جادویی- مذهبی است. این عدد را در سه جمله رمز دین باستان ایران می بینیم: پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک. این سه به معنای سه منجی هستند. پندار زشت، گفتار زشت و کردار زشت مختصات اهریمن یا مظهر بدی ها هستند; بادیه نشینان عرب وقتی برای اخذ تصمیمی تردید داشتند، سه سهم یا تیر انتخاب می کردند و روی یکی می نوشتند امر خدا، روی دیگری می نوشتند منع خدا و روی سومی شرحی نمی نوشتند. سپس تیرها می کردند و طبق دستور آن عمل می کردند. اگر بر تیر انتخابی شرحی نوشته نشده بود، دوباره قرعه کشی می کردند.
در ادبیات عامیانه، سه آرزو، سه کوشش، سه شاهزاده، سه جادوگر، خواهران سه گانه شگفت انگیز پریان بسیار دیده می شود. اعراب پیش از اسلام، «منات» یک الهه سه گانه است که سه باکره مقدس یعنی «لات»، «عزی» و «منات» را به صورت سنگ ها یا ستون های یادمانی بدون شکل یا ستون هایی که کبوترانی بر فراز آنها بودند، نشان می دادند. چینی ها، سه را عدد
مقدس، فرخنده، نخستین عدد فرد و عدد یانگ می دانند. نمادهای عدد سه نزد مسیحیان عبارت اند از تثلیث، روان، وحدت جسم و روح در انسان و نیز صفات یا تقواهای مسیحی سه تا هستند: یعنی ایمان، امید و عشق.
__________________
786
-اگر همه انسانها یکسان بیندیشند و تنها یک تن با نظر همه مخالف باشد ، کار عموم در خاموش کردن اجباری آن یک تن به همان اندازه نارواست که ،اگر او قدرت داشت و نوع بشر را به زور خاموش می کرد .
– زمانی فرا می رسد که عدم همکاری به اندازه همکاری ، وظیفه هر کس می شود ; و کسی که از این حق خود صرف نظر کند انسان شمرده نمی شود ! (گاندی)
چهار
نخستین شکل جامد از چهار به وجود آمده است؛طرح یا نظم فضایی تعیّن؛ایستایی که با دوران و پویایی در تضاد است.چهار یعنی کلیّت، تمامیّت، کمال، یکپارچگی، زمین، نظم، عقل، اندازه، نسبیت، عدل. چهار نشان دهنده ی چهار جهت اصلی، چهار فصل، چهار باد، اضلاع مربع، بازوان صلیب، رودخانه های بهشتی، مناطق اهریمنی، دریاها، کوه های مقدس، گاه های شبانه روز، شکلهای چهار گانه ماه، هر شیئ چهار بخشی، و چهار عنصر در غرب( در شرق به پنج عنصر قائلند) است. تربیع خدایان با تثلیث در تضاد است. چهار در عهد قدیم عددی نمادین است،مثل چهار رودخانه ی بهشت که صلیبی شکل هستند، چهار بخش زمین و غیره، که معمولاً نمادهایی عالمگیرند. چهارتایی ها میتوانند همان طور که به شکل مربع و صلیب نشان داده میشوند به صورت چهار پر هم به تصویر در آیند.
– اسکاندیناوی: در اسگارد [1] چهار رود خانه ی شیر جاری است.
– اسلامی: چهار بخش یک چهار واحدی عبارتند از مبدأ یا آفریننده، روح عالم، جان عالم، و ماده ی اولیه. این چهار جزء با چهار عالم قبالا منطبق است. به چهار فرشته و چهار منزل مرگ نیز قائل هستند.
– بودائی: دامبا [2]یا درخت حیات چهار بخش دارد و از ریشه هایش چهار نهر مقدس بهشت جاری است که نشانگر میل فراوان به ترحم، عاطفه، عشق و بی غرضی یا چهار سوی قلب است. در آیین بودای چینی نگهبانان چهار جهت اصلی عبارتند از: مو- لی- چینگ[3] شرق با حلقه و نیزه ی یشمی؛ ویروپکشا[4] غرب، یعنی دور نگرنده که عود چهار سیمه دارد؛ ویروداکا [5] جنوب، با چتر آشفتگی آغازین؛ تاریکی و زمین لرزه؛ وئیسراونا[6] شمال، که شلاق جوال پوست پلنگی، مار، و مروارید دارد.
– تائویی: چهار نگهبان لاهوتی عبارتند از: لی [7] همراه با پاگودا؛ ما[8] همراه با شمشیر؛ چو [9] با دو شمشیر؛ ون [10] با چماق میخ دار. چهار موهبت روحانی یا مخلوق مقدس عبارتند از اژدها، ققنوس، کی لین یا تکشاخ، و لاکپشت که ضمناً مظهر جهات اصلی نیز هستند.
– توتنی: چهار کوتوله جهان را نگه می دارند.
– چینی: چهار عدد زمین محسوب می شود که مربع نماد آن است. چهار نهر بی مرگی؛ چهار عدد زوج است؛ عدد یین[11]
– سرخپوستی: عدد چهار جهت اصلی و بادها که به صورت صلیب و صلیب شکسته نشان داده می شود. اعمال تشریفاتی و آیینی چهار مرتبه تکرار می شدند.
– سومری، سامی: چهار ایزد سماوی با چهار جهت اصلی یکی دانسته شده اند.
– عبری: سنجش، بخشندگی، عقل . در قبالا به معنی ذاکره؛ چهار عالم قبالا؛ چهار جهت فضا و چهار سطح نظام رده ای تورات است.
– فیثاغورسی: کمال؛ تناسب موزون؛ عدالت؛ زمین؛ چهار عدد سوگند فیثاغورسی است؛ چهار و ده اعداد الهی هستند؛ چهارتایی Tetraktys (2+3+4=10 )
-گنوستیکی: باربلو[12] یا ربعیّت خدا
– مایایی: طاق آسمان را چهار غول نگه می دارند
– مسیحی: چهار عدد جسم و سه عدد جان است. چهار نشان دهنده ی چهار رود بهشت، چهار انجیل، چهار انجیل؛ چهار نویسنده ی اناجیل؛ فرشتگان اعظم؛ اهریمنان اصلی آبای کلیسا؛ پیامبران اولوالعزم؛ فضایل اصلی ( دور اندیشی، شکیبایی، عدالت، میانه روی)؛ چهار بادی که روح واحد از آنها خارج می شود؛ سوارکاران مکاشفه یوحنا
– مصری: عدد مقدس زمان؛ اندازه خورشید؛ سقف آسمان را چهار ستون نگاه می دارد؛ در چهار گوشه جنازه چهار کوزه مرده دان قرار داردکه چهار پسر هوروس[13] – چهار جهت اصلی- ایزدان چهارگانه ی مرگ که با سر بوزینه، شغال، شاهین و انسان نشان داده می شوند از آن نگهداری می کنند.
– هرمسی: تربیع الهی؛ خدا
– هندو: تمامیت؛ وفور؛ برهما- آفریننده، چهار صورت دارد؛ پرستشگاه روی چهار گوشه ی مربع که نماد نظم و غایت جهان است بنیاد یافته است. چهار تاتوا[14] چهار جزء انسان و مراتب عالم طبیعی ( حیوان، نبات، کانی، عقل) و چهار یوگا. چهار، طاس برنده است. چهار، نشان دهنده ی چهار طبقه و دو جفت اضداد است.
– یونانی: عدد مقدس هرمس
پنج:
عالم کبیر بشری، عدد انسان، زیرا به صورت پنج ضلعی است با بازوان پاهایی که از ران خارج شده اند. پنج ضلعی یعنی بیکرانگی وجود و نمادهای قدرت و کمال دایره را نیز شامل می گردد. پنج عددی گرد است، زیرا در آخرین رقمش به وجود می آید؛ سپس نیروهایش را افزایش می دهد. ستاره ی پنج پر، همانند دایره، نماد کلیت، وجود پنج جزئی[15]، عدد مرکز و نقطه ی تلاقی آسمان و زمین است. ضمناً نشان دهنده ی چهار جهت اصلی به اضافه ی مرکز نیز هست. چون خالق اصلی چهار قوه ی کبیر است، به معنای ربانیت نیز هست. پنج عدد وصلت الهی[16]است، زیرا حاصل ترکیب عدد مؤنث و زوج(( دو)) و عدد فرد و مذکر(( سه)) است. عدد پنج نماد مراقبه، دین، وساطت و تغییر پذیری است و به استثنای شرق، به معنای حس است. گلهای پنج پر وقتی که رئوس آن روبه پایین باشد، مثل پنج ضلعی نشانگر فردیت تام و تعلیم و وارد غیبی است و هنگامی که رئوس آن رو به بالا باشد، نماد سحر و جادوی سیاه است. ارقام پنج گانه نخستین دستگاه شمارش را شکل دادند.
– اسلامی: پنج ستون دین، حضرات خمسه( یعنی تجلی و مظاهر حق در مقامات مختلف و عبارتند از: 1- حضرت غیب مطلق 2- حضرت جبروتیه 3- حضرت ملکوتیه4- حضرت شهادت 5- حضرت جامعه)؛ اصول دین، اعمال پنج گانه، نماز های پنج گانه
– بودایی: قلب چهار جهت دارد و مرکز پنجمین جهت آن است که مظهر جهان شمولی به حساب می آید، نماد آن کوه مقدس است که چهار جزیره احاطه اش کرده اند. پنج دیانی بودا عبارتند از: ویروچانا[17]یعنی درخشان، نشانه های او عبارتند از چرخ، مرکز و سفیدی؛ آکشوبیا[18]یعنی خوددار، با نشانه های وجود، شرق و آبی؛ راتناسامباوا[19]یعنی برآمده از گوهر، با نشانه های جواهر، جنوب و زرد؛ آمیتابا[20]یعنی نور بیکران، با نشانه های غرب، قرمز؛ آموگاسیدی[21]یعنی موفقیت حتمی، نشانه هایش عبارتند از شمشیر، شمال وسبز.
– پارسی: عددی است که در مراسم پارسی و مندایی بسیار پرمعنی ست و احتمالاً با پنجه مقدس روزهای کبیسه پیوند دارد.
– تاروت: کارت پاپ، نماد ذهنی الهام پذیر و روشن، اندیشه ای خلاق و مظهر قوانین اخلاقی است. نقش او ماورای زندگی معمولی است. چهار نقطه ی اصلی در فضا که با یکدیگر در پنجمین نقطه فرازین متحد می شوند.
-چینی: در چین پنج عنصر، پنج جوّ،پنج مرحله، پنج سیاره، پنج کوه مقدس، پنج غلّه، پنج رنگ، پنج طعم، پنج زهر،پنج افسون نیرومند، پنج فضیلت اصلی وجود دارد و تعداد مذاهب الهی و مُثل سرمدی نیز پنج تا است.
– عبری: پنج یعنی قدرت و استحکام؛ عقل تندرو؛ در آیین قبالا پنج به معنی هراس است.
– فیثاغورسی: وصلت الهی، ازدواج آسمان و زمین، نور ، مظهر آپولون است زیرا ایزد نور است و پنج ویژگی دارد.
– کیمیاگری:گل و ستاره ی پنج پر نماد جوهر پنجم است.
– مسیحی: مظهر انسان پس از هبوط؛ پنج حس؛ پنج نقطه ی صلیب؛ پنج جراحت مسیح؛ ماهی ها پنج هزار بار غذا می خورند؛ اسفار موسی.
– مصری: پنج تمساح نیل.
– هندی: پنج جهان، پنج عنصر ظریف و پنج عنصر خشن و زمخت، رنگ های ابتدایی، حس ها، پنج صورت شیوا[22] و دو حلول پنج گانه ی ویشنو[23].
– یونانی- رومی: عدد عروسی، عشق و وحدت است، عدد ونوس[24]، چون سالهای متعلق به ونوس به صورت گروه های پنج گانه است. از آنجایی که آپولون ایزد روشنایی است، پنج کیفیت دارد؛ قدرت مطلق، دانایی مطلق، حضور مطلق، پنج به معنی ازلیت و وحدت است.
[1] – Asgard
[2] – Damba
[3] – Mo-li-ch’ing
[4] – Virupaksha
[5] – Virudhaka
[6] – Vaisravenna
[7] – Li
[8] – Ma
[9] – Cho
[10] – Wen
[11] – Yin
[12] – Barbelo
[13] – Horus
[14] – Tattvas
[15] – Quincu مقاله در مورد اعداد مقدس فایل ورد (word)
[16] – Hieros gamos
[17] – Vairocana
[18] – Akshobya
[19] – Ratnasambhava
[20] – Amitaba
[21] – Amoghasiddhi
[22] -siva
[23] -vishnu
[24] -Venus
نحوست سیزده!!؟
نحوست سیزده!!؟
1- در فرهنگ ایرانی صحبتی از نحوست سیزده نیست. نیاکان ما به خلاف اروپائیان و اعراب ، عدد سیزده را فرخنده و خوش یمن می دانستند. ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه، آنجا که از مردم ایران باستان سخن می گوید به روزهای سال اشاره می کند و درباره سیزدهم فروردین می نویسد : ایرانیان باستان هر روز از ماه را به نامی می خوانند و سیزدهمین روز ماه ، « تیر » نامیده می شود و « تیر » نام فرشته ای عزیز و نام ستاره ای بزرگ و نور
2- بر اساس اساطیر ایرانی در این روز، سرحد ایران و توران با تیر انداختن آرش مشخص می شود. به این معنا که میان افراسیاب که بر شهرهای ایران مسلط شده بود و منوچهر که در قلعه ترکستان متحصن گردیده بود، صلح می افتد و این دو موافقت می کنند که یک تن از لشکر منوچهر با همه توان خود تیری بیندازد و هرجا که آن تیر فرود آمد مرز دو کشور باشد ؛ وسرانجام ، آرش تیری از قله دماوند می افکند که در کنار جیحون فرود می آید و به این ترتیب ، ایرانیان در” تیر” روز از تیرماه که آن را « تیرگان » می خوانند از محنت رهایی می یابند. به همین سبب در این روز جشنی برپا می داشتند که همچون مهرگان و نوروز خجسته ومبارک است .
3- سیزدهم هر ماه ِ شمسی که تیر روز نامیده می شود مربوط به فرشتهً بزرگ و ارجمندی است که ” تیر ” نام دارد و در پهلوی آن را تیشتر می گویند. فرشتهً مقدس تیر در کیش مزدیستی مقام بلند و داستان شیرینی دارد.
4- ایرانیان ِ قدیم نیز پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادی کردن که به یاد دوازده ماه سال است، روز سیزدهم نوروز را که روز فرخنده ایست به باغ و صحرا می رفتند و شادی می کردند و در حقیقت با این ترتیب رسمی بودن دورهً نوروز را به پایان میرسانیدند.
——————–
دل نوشت:
آن روز که تمام می شود ؟!
و آن روز که تمام می شود روز خاصی نیست. نه بلندتر یا کوتاه تر از روزهای دیگر و نه رنگ آسمان چیزی به جز آبی. خورشید و ماه مانند هر روز خواهند آمد و رفت. احساس خاصی هم نخواهد بود. روزیست مانند روزهای بیشماری که ناگهان تمام میشوند. شاید تنها یک فرق باشد، در آن روز قلب، صادقانه خواهد تپید و روح و جسم، عقل و احساس لااقل با هم یکی می شوند و در یک جهت. نیازی به گفتن چیزی یا انجام دادن کاری نیست. روز بعد که بلند شوی میبینی همه چیز تمام
گشته. آرام و در سکوت. خیلی راحت تر از آنی که فکرش را می کردی، آنگاه برخواستن و اندیشیدن برای بازگشت به گذشته. گذشته ای که بیهوده رها شده بود برای رسیدن به ناشناخته ها، گذشته ای که رها شده بود برای رسیدن به درد و اکنون بعد از پایان که دیگر آینده ای نیست، همه چیز گذشته است، گذشته ای که بعد از پایان ادامه می یابد!
عشق یعنی گم شدن ….
در چشم معشوق…
از کنار خار موژه رفتن و بی حس شدن….
در چشم معشوق…
عشق یعنی….
حس گرمی در کنار دست معشوق…..
کاش معشوق ز عاشق طلب جان میکرد
تا که هر بی سرو پا نام خود عاشق ننهد.
یک نظر برای “نحوست سیزده!!؟”
نظر شما کاملا صحیح است . عدد 13 نه تنها نحس نیست بلکه در علم اعداد جزو اعداد مقدس می باشد . در علم اعداد اعداد 2 و 4 و 7 و 9 و 11 و 13 و … جزو اعداد مقدس هستند که با وجود و نوع خلقت ارتباط دارند . برای مثال عدد 11 عدد خلقت می باشد و عدد 19 عدد رمز گشایی کتابهای آسمانی و عدد 40 مقدار زمانی که روح از بدن مرده از آسمانهای زمینی عبور کرده و در سطح زندگانی زمینی نخواهد بود و عدد 3 زمانی است که یک روح به وضعیت جدید خود و جدا شدن از بدن فانی پی می برد . علم اعداد زیبا و دوست داشتنی است
خواص جالب عدد 142857
یک عدد جدید توسط یک استاد ریاضی در یونان کشف شده که خواص جالبی داره !
• اگر عدد مذکور را در دو ضرب کنیم، حاصل: 285714 میشود ! (به ارزش مکانی 14 توجه کنید).
• اگر این عدد را در سه ضرب کنیم حاصل: 428571 میشود ! (به ارزش مکانی 1 توجه کنید).
• اگر این عدد را در چهار ضرب کنیم حاصل: 571428 میشود ! ( به ارزش مکانی 57 توجه کنید).
• اگر این عدد را در پنج ضرب کنیم حاصل: 714285 میشود ! (به ارزش مکانی 7 توجه کنید).
• اگر این عدد را در شش ضرب کنیم حاصل: 857142 میشود ! (سه رقم اول با سه رقم دوم جا بجا شده)
• اگر این عدد را در هفت ضرب کنیم حاصل: 999999 میشود !
________________________________________
#4
________________________________________
خواص جالب 7
عدد هفت عددی است که شاید مثل همه ی عدد های دیگر در نظر ما عادی جلوه کند اما نگرش ما وقتی متبلور می شود که خواص عدد هفت را بدانیم و ببینیم چه «هفت» هایی در زندگی ما وجود دارند و ما در گیر و دار زندگی ماشینی و با بی تفاوتی از کنار آن ها رد می شویم مثلا شاید جالب باشد که بدانیم، رنگین کمان دارای هفت رنگ است .عجایب جهان، هفت تا هستند.(که به
عجایب هفت گانه معروفند ) یا در یونان باستان، اسطوره ای با نام هفت خدای، در ذهن مردم نقش بسته است، ویا شهر عشق، که دراشعار عطار آمده است، هفت شهر می باشد، سوره ی مبارکه حمد، که اوّلین سوره ی قرآن کریم است، هفت آیه دارد. آسمان دارای هفت طبقه است. بهشت وجهنم هر کدام دارای هفت طبقه و درجه هستند و طواف خانه خدا هفت دور است، موسیقی ایران و یونان هفت دستگاه داد، هفت نوع ساز بادی وجود دارد و علاوه بر این هفت نت موسیقی وجود دارد(دو، ر، می، فا، سل، لا، سی) و…
در سال 1889 میلادی کتابی ار یک جهان گرد منتشر شد که، از جمله روش شمردن را در میان قبیله ای از تورس شرح داده است. اینها برای شمردن تنها از دو واژه استفاده می کردند: یک و دو. برای عدد سه می گفتند «دو و یک » برای چهار «دو و دو»، برای پنج «دو و دو یک » و برای شش «دو و دو و دو» ولی برای عددهای بزرگ تر از 6، هر قدر بود، می گفتند «خیلی ». گرچه این آگاهی مربوط به پایان سده ی نوزدهم است ولی می تواند گواهی بر شیوه ی شمردن در آغاز شکل گیری مفهوم عدد در میان انسان های نخستین باشد. بعد ها که برای عددهای بزرگتر هم نامی در نظر گرفتند به احتمالی برای عدد «هفت» از همان واژه ی قبلی «خیلی» یا «بسیار» استفاده کردند.


مقاله فلسفه زیبایی شناسی (طرح نظریه های مختلف) فایل ورد (word) دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله فلسفه زیبایی شناسی (طرح نظریه های مختلف) فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله فلسفه زیبایی شناسی (طرح نظریه های مختلف) فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله فلسفه زیبایی شناسی (طرح نظریه های مختلف) فایل ورد (word) :
- زیبایی
زیبایی را نمی توانیم تعریف کنیم، به ناچار بایستی سخن آناتول فرانس را بپذیریم که: «ما هرگز به درستی نخواهیم دانست که چرا یک شی زیباست» اما این مطلب مانع نگردیه که صاحبنظران و هنرمندان به تعریف زیبایی نپردازند. اگر از معنای لغوی آن شروع کنیم: « زیبا، از زیب+ (فاعلی وصفت مشبه)= زیبنده، به معنی نیکو و خوب است که نقیص زشت و بد باشد. جمیل و صاحب جمال و خوشنما و آراسته و شایسته (ناظم الطباء) هر چیز خوب و با ملاحت بود و نیکو و آراسته باشد (شرفنامه منیری) نیکو، جمیل، قشنگ، خوشگل، مقابل زشت، بد گل ( از فرهنگ فارسی) جمیل، حسن ، خوب مقابل زشت، نیکو و سیم، خوبروی، قشنگ، خوشگل، درخور، لایق، سزاوار، برازندده، برازا، زیبنده و ازدر» می باشد.
در فرهنگ بشری ابتدا در یونان باستان به تعریف زیبایی پرداخته شده، البته آنها درباره زیبای محض و خود زیبایی کمتر سخن گفته اند، بلکه بیشتر در مورد زیبایی هنری اظهار نظر کرده اند. در یونان باستان دو نوع زیبایی را تحلیل کرده اند، یکی زیبایی هنری و دیگری زیبایی معنوی و اخلاقی که همان خیر اخلاقی را در بر می گرفته است. لذا در مجموع می توان گفت، اندیشمندان یونانی از سقراط و افلاطون و ارسطو، زیبایی را با خبر مساوی دانسته اند.سقراط این خبر را در سود بخشی جستجو می کرده، افلاطون زیبایی اصیل را درعالم مثل و حقایق معقول پیدا نموده، و ارسطو درباره زیبایی بیشتر بر عناصر هماهنگ، نظم و اندازه مناسب تاکید داشته است.
بزرگترین نظریه پرداز در شناخت و معرفی زیبایی شناسی، افلاطون ( 429 - 347 ق م) است. تقسیم زیبایی به محسوس و معقول از او آغاز می شود و از این نظرمکتب جمال نخستین گام های فکری خود را به او مدیون است. زیرا به زیبایی جسمانی اهمیت داده و آنرا مرتبه ابتدایی زیبایی دانسته که وسیله ارتقا به زیبایی معقول و مثالی می شود. یکی از نظریه پردازان می گوید:« می توان افلاطون را از بعضی جنبه ها پایه گذار زیبایی شناسی فلسفی دانست، زیرا او مفاهیمی را گسترش داد که، اساس تأملات بعدی در زیبایی شناسی قرار گرفت»


تحقیق در مورد تطابق علم و دین فایل ورد (word) دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق در مورد تطابق علم و دین فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد تطابق علم و دین فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن تحقیق در مورد تطابق علم و دین فایل ورد (word) :
تطابق علم و دین
مطابقت دین با علم و عقل یکی از 12 تعلیم اجتماعی دیانت بهائی است.
بهائیان اعتقاد دارند که دین و علم و عقل هماهنگ بوده و با یکدیگر تطابق دارند. از نظر بهائیان علم موهبت الهی است. از انجا که علم کاشف حقایق اشیاء است بهائیان علم را بزرگترین منقبت جهان میدانند.
عبدالبهاء میگوید: «;دین با علم توأم است زیرا دین و علم هر دو حقیقت است اگر دین مخالف حقیقت باشد وهم است و هر مسئله دینی که مخالف علم صحیح و عقل کامل باشد شایان اعتماد نه. پس تقالید و رسوماتی که منافی علم و ترقّی است باید زائل نمود;»
عبدالبهاء دین را مروّج علم میداند و اظهار میدارد که هرگاه یک دین الهی ظهور کرده، علوم و فنون نیز توسط پیروان آن دین و حتی مردمان دیگر، پیشرفت زیادی حاصل نمودهاست.
عبدالبهاء ، همچنین جهل و تقلید را موجب گمراهی و عامل اختلافات میان اقوام مختلف میداند و علم را سبب عزت و رفع بسیاری از مشکلات بشر معرفی مینماید . به علاوه مقام علما و فلاسفه روشنفکر را عظیم میشمارد.
انواع علم
عبدالبهاء میگوید:
علم بر دو قسم است: علوم مادیه و علوم الهیه. علوم مادیه کشف اسرار طبیعت کند، علوم الهیه کشف اسرار حقیقت نماید. عالم انسانی باید تحصیل هر دو علم کند ؛ اکتفای به یک علم ننماید، زیرا هیچ پرندهای بجناح واحد پرواز نکند. باید به دو بال پرواز نماید. ; مقصود از علم لاهوتی (الهی) کشف اسرار الهی است، ادراک حقایق معنوی است.
تطابق علم و دین
دین بهائی تأکید مینماید که علم و دین تفکیک ناپذیرند ؛ اگر حقیقت یکی باشد، محال است که علم مطلبی را صحیح تلقی نماید ولی دین آن را حقیقت به حساب آورد. عبدالبهاء علم و عقل را میزان سنجش تلقی میکند و بیان میدارد که انسان باید دین را با عقل بسنجد و بفهمد.
ضعف عقل
طبق اعتقادات بهائی عقل انسان با تمام توانائیهای انکارناپذیرش، نمیتواند کاملاً درست تصمیم بگیرد و اگر نتواند مطلبی را که دین میگوید ادراک نماید، قصور از دین نیست بلکه از عقل است. و تنها عقل کامل، عقل کلّی الهی است که ماوراء طبیعت است و محیط بر جمیع اشیاء است. این عقل فقط مخصوص مظاهر مقدسهاست.
علم و دین
شاید اعتقاد آنها باعث شگفتی کسانی شوند که گمان میکنند علم و دین دو راه سازشناپذیرند. زندگی معنوی فضانوردان و هزاران دانشمند دیگر، سرّی را فاش میکند که در آن دین، کشفیات علمی را تقویت و حمایت میکند.
برنامه فضایی در تاریخ خود، فضانوردانی را دیده است که با بیباکی و بیپروایی اعتقادشان را با خود به فضا بردهاند و حتی زمانی که آمریکاییها با مسائلی دست و پنجه نرم میکردند که علم و دین را از هم جدا میکرد – همانند مسائلی در باب آفرینش و تکامل – سازمانهای بسیاری به وجود آمدند که میخواستند پیشه و مهارتشان در علم را با اعتقادشان به خداوند درآمیزند.
فرانسیس کالینز، سرپرست مؤسسه ملی تحقیقات ژن انسانی در مصاحبهاش با Beliefnet، وبسایت مختص موضوعات معنوی میگوید: «من دریافتهام که باورهای مذهبیام، درک و لذتام را از علم پربارتر کرده است. وقتی چیزی را در ارتباط با ژنهای انسانی کشف میکنم، یک حس شگفتی توأم با ترس درباره رموز زندگی به من دست میدهد. به خودم میگویم، فقط خداوند این چیزها را از قبل میدانسته. این احساسی شدیداً تکاندهنده و زیباست که به من کمک میکند خدا را ستایش کنم. افزون بر این علم را برای من ارضاکننده و ارزشمندتر میکند.»
در سال 1958 نخستین هفت فضانورد ناسا در یک کنفرانس خبری شرکت کردند. در آنجا جان گلن گفته بود: «من در این پروژه شرکت کردم، چون احتمالاً این پروژه نزدیکترین چیز به بهشت است و من میخواستم از آن نهایت استفاده را بکنم.»
در سال 1962، گلن نخستین آمریکاییای بود که دور مدار زمین گشت. در سال 1998، در سن هفتاد و هفت سالگی باز به فضا برگشت و گفت: «این برای من غیرممکن است که به چنین مخلوقی بنگرم در حالی که به خدا ایمان نداشته باشم.»
خدمه «آپولوی 8» اولین شبی را که گرد ماه چرخیدند، جشن گرفتند و در جشنشان «سفر تکوین Genesis» – اولین کتاب مقدسی که خلقت را تشریح میکند – خواندند. اولین وعده غذایی بر روی ماه هم عشای ربانی بود که، باز آلدرین (Buzz Aldrin)با خود برده بود. مذهب (دین) در آخرین مأموریت کلمبیا هم در سفینه حاضر بود.
مخلوقی زیبا
هازبند، مهندسی که اولین پرواز فضایی خود را در سال 1999 انجام داد در مصاحبه با شبکه فرسنو بی (Fresno Bee) گفته بود: «من یک مسیحی معتقد و سرسخت هستم. از این پنجره به بیرون نگاه میکنم، به این مخلوق زیبایی که خداوند آفریده است.»
تنها عده اندکی از دانشمندان، فضانورد میشوند، اما بسیاری از آنان کارشان را با همان واژههای حیرتآوری توصیف میکنند که فضانوردان به کار میبرند.
کیتی فرگوسن نویسنده کتابهای علمی و نویسنده کتابی درباره یوهانس کپلر [پروتستان لوتری آلمانی قرن 17 که قوانین حرکت سیارهای را کشف کرد. این قوانین به نام او نامگذاری شدهاند] میگوید: «مطالعه واقعی علم و طبیعت، محقق را به سوی حسی از سرگشتگی و کوچکی انسان در برابر ذهنی بسیار بزرگتر سوق میدهد. بسیاری از این محققان خواهند گفت که کمتر میتوان مثالی چنین باشکوه از نبوغ خداوند در خلقت بیاوریم. مثالی شکوهمندتر از تکامل.»
برخی دانشمندان تئوری «نیت هوشمند» و یا سایر توضیحات علمیای را که قائل به یک خالق هستند میپذیرند. سایرین ایمان و علم را با اصرار بر این نکته تطبیق میدهند که به گفته کالینز «خداوندگاری خالق، این روند را طرحریزی میکند»، روند تکامل در حرکت را.
کالینز در گفتوگویی با Beliefnet گفته بود: «این یک گمان پذیرفته شده است که مردمان معتقد، حتماً خل شدهاند یا به کلهشان زده است.» هنگامی که دانشمندان به زنان و مردان اهل ایمان مشکوک هستند، اهل ایمان هم گاهی به اهل علم دشمنی میورزند.
دان مونرو، مدیر اجرایی [سازمان] ارتباط علمی آمریکا که 2400 عضو دارد نیمه دهه 1960 را به یاد میآورد، زمانی که دانشجوی کارشناسی رشته فیزیولوژی سلولی بود و کشیشاش به او گفته بود که او نمیتواند بفهمد چگونه یک مسیحی میتواند یک زیستشناس بشود. مونرو میگوید: «این حرف کشیش نفسم را بند آورد. همسرم درست پشت من ایستاده بود و او هم به نفستنگی افتاد. به منزل رفتم و دربارهاش فکر کردم و هنوز هم که بیش از 30 سال میگذرد، به آن فکر میکنم.»
مرکز علوم طبیعی و ادیان در برکلی کالیفرنیا هم با پرسشهای هستیشناختی دست و پنجه نرم میکند و از سال 1995 تشکلی را در واشنگتن با نام «گفتوگو درباره علم، اخلاق و دین» ترتیب داده است. این گروه بزرگترین انجمن علمی عمومی جهان است و مجله علم (Science) را منتشر میکند.
زمینههای مشترک
برخی عقیده دارند فاصله میان علم و دین در حال کم شدن است. ویلیام فیلیپس برنده جایزه نوبل فیزیک در سال 1997 است. او موفق به سرد کردن و به تله انداختن اتمها به کمک لیزر شده است. او میگوید، این بینش که علم و دین در درگیری متقابل با یکدیگر هستند در حال کمرنگ شدن است. در عوض این دیدگاه که علم و دین، هر دو «چیزهای مهمی درباره زندگی و جهان کاینات دارند که به ما میگویند و گاهی تو نیاز داری که با هر دوی آنها مشورت کنی تا بهترین پاسخ را بیابی» در حال افزایش است. فیلیپس استاد دانشگاه مریلند است و گاهی روزهای یکشنبه در مدرسه کلیسای محل اقامتش تدریس میکند.
ایلین او. دانو استاد فیزیک دانشگاه سنت لورنس کانتون در نیویورک، اخیراً فرصت مطالعاتی خود را در رصدخانه واتیکان ایتالیا به پایان رسانده است. او میگوید: «اکنون مردم به ایمان دانشمندان علاقه افزونی نشان میدهند و دانشمندان ایمان خود را میجویند و از آن سخن میگویند. ما در حال حرکت به دورهای هستیم که علم و دین قطبیت کمتری دارند.»
رابطه علم و دین
علم و دین و رابطه برقرار میان آنها از دیرباز موضوع اندیشه ورزی و گفتگو میان فیلسوفان و متکلمان و عالمان الهیات بوده است.
علم و دین و رابطه برقرار میان آنها از دیرباز موضوع اندیشه ورزی و گفتگو میان فیلسوفان و متکلمان و عالمان الهیات بوده است. دامنه این مباحث بسی گسترده است و منظرهای گفتگو گاه بسی متباعد و ناسازگار، درک و دریافت ارباب این مباحث از علم و دین و ماهیت و محتوای هریک چندان از یکدیگر فاصله دارد که گاه موضع نزاع را مغشوش و راه تفاهم را مسدود میکند. بنابراین، باید بحث از ماهیت هریک از «علم» و «دین» و تحلیل مبانی، ساختار، غایات، آمال و فعلیتهای هریک از این دو را مدخل ضروری ورود به مباحث علم و دین شمرد. نگاهی به دامنه وسیع موضوعات مربوط به این بحث ضروری بودن پرداختن به این مدخل را آشکارتر میسازد. بحث درباره تعارض علم و دین شاید یکی از آشناترین و در عین حال حساس ترین
مباحثی باشد که مطرح بوده و هست. تعارض علم و دین خود عنوان فراخ دامنی است که از تعارض گزارههای دینی و علمی تا تعارض دین با فرهنگ و تمدن برآمده از علم و نگرش علمی را دربرمیگیرد. طرح تعارضات گوناگون میان علم و دین به همان میزان از شناخت طراحان نسبتبه ماهیت علم و دین رنگ میگیرد که مساعی کوشندگان برای رفع و دفع تعارض. در کنار گفتگو از تعارض علم و دین از تعاطی و تعاون علم و دین نیز بسیار سخن رفته است. سخن از تعارض و یا سازگاری و تعاطی و تعاون علم و دین گاه ریشه در نگرشهایی خام نسبت به علم و دین و چیستی آن دو داشته است و گاه ناشی از ژرف نگریهایی نسبتبه دین و قلمرو آن و علم و کاستیها و ناتوانیهای آن بوده است و به هر روی، شناختخاصی از علم و دین راهبر مدعیان تعاطی و تعاون است و از هر منظری چنین ادعایی قابل طرح نیست. علم دینی با همه صورتهای قابل تصور و ادعای آن یکی از شیوههایی است که از رهگذر آن تعاطی
و تعاون علم و دین به تصویر کشیده میشود. التزام به صورتهای مختلف این مدعا مستلزم مقدمات و پیشفرضهای مختص و مشترکی است. دستهای از این پیشفرضها به دین مربوط است. مباحثی همچون قلمرو دین و زبان دین از جمله مهمترین این پیشفرضهاست. اگر قلمرو دین امور مادی و دنیوی را شامل نباشد ساحتسخنان دینی از ساحت گزارههای علمی جدا خواهد بود و آنگاه وام گرفتن از دین به اتکای راست گفتاری خداوند و اولیاء معصوم دین مقدر نخواهد بود. همچنین اگر کسی زبان دین را بههیچوجه زبان واقعگویی و اخبار نداند و یا گزارههای دینی را انشائیات محض بشناسد، آنگاه به دشواری میتواند از گزارههای دینی موادی برای معرفت علمی از واقعیتخارجی فراهم آورد. با چنین موضعی در خصوص زبان دین
حداکثر میتوان در قلمرو برخی علوم کاربردی مجالی برای حضور دین فراهم آورد که آن هم البته از منظر روششناسی این علوم خالی از ابهام و اشکال نخواهد بود. از دیگر پیشفرضهای مهم در طراحی صور مختلف علم دینی «معرفت دینی» است. باید نخست چگونگی تحصیل معرفت نسبتبه آموزههای یک دین معلوم شود و رتبه یقینی بودن معرفت ما به دین و آموزههای آن آشکار شود و چون مبداء وثوق به آن آموزهها را چیزی برتر و فراتر از روشهای متعارف بشری دانستیم، آنگاه قادر خواهیم بود وحی را واسطهای استوار برای تحصیل معرفت نسبتبه انسان و طبیعتبشماریم. کسانی که معرفت دینی را همچون دیگر معارف محروم از یقین و رنجور از ظن و گمان میشناسند، نهتنها معرفت دینی و دیگر شیوههای معرفتی را هم
ارز مییابند و در عرض هم مینشانند، بلکه دیگر معارف را مقدم و تعین بخش به معرفت دینی میدانسته. نمیتوانند علم دینی را بنیان نهند; چرا که از این منظر روشنگری چراغ وحی چندان نخواهد بود که بتوان آن را بر میکروسکوپ و تلسکوپ و سنجشهای آماری ترجیح داد. علمشناسی نظریهپردازان نیز در طراحی و قضاوت درباره علم دینی بسیار موثر است. اگر هنوز کسی روش علمی را پدید آورنده معرفتیقینی به طبیعتبداند و دیگر روشها را عقیم از معرفتزایی ارزیابی کند نمیتواند از علم دینی سخن بگوید، ولی اگر آنگونه که امروزه از مسلمات علم بشمار میآید، قطعیت معرفت علم از این حد فروتر باشد و دخالت پیشفرضهای ما بعد الطبیعی و دیگر عناصر غیرعلمی در تکوین علم به رسمیتشناخته شود و امکان علمهای رقیب
پذیرفته شود آنگاه راه بر تصویر کردن علم دینی باز میشود، هرچند که راه تا تحقق آن بسیار باشد. یکی از مباحث مهمی که در ارزیابی صور مختلف علم دینی موثر است روششناسی علم دینی است. گفتنی است که همه صورتهای علم دینی روش واحدی را برای داوری پیشنهاد نمیکنند. برخی از آنها روش داوری دوگانهای را لازم میدانند و معتقدند پارهای از اجزاء
علم دینی بر دینی بودن متکی هستند و وثاقتخود را از اتکاء بر دین وام میگیرند و پارهای دیگر از اجزاء علم دینی از روش تجربی تایید و امضاء میگیرند. روششناسی چنین تصویری از علم دینی تلفیقی است و به طور همزمان از تجربه و روششناسی علوم دینی بهره میگیرد. برخی دیگر از صور علم دینی وحدت روش را پیشنهاد میکنند. این روش واحد در برخی پیشنهادها روش علوم دینی است. مثلا آن صورت از علم دینی که پیشنهاد میکند روش فقهی متبع در کتابهای فقه سنتی الگوی پیریزی علم دینی باشد بر روش دینی تکیه میکنند و داور نهایی را
دین و روش دینی میشمارند، هرچند نظرورزیهای عقلی و تجربی را قراین و وسایطی برای تفسیر متون دینی بشناسند، در نهایت تایید گزارههای علم دینی را برعهده روش تفسیر متون دینی میگمارند. روش واحد پیشنهادی در صورتهای دیگری از علم دینی روش تجربی است. از این صورت علم دینی انتظار میرود که علمی تجربی فراهم آورد، علمی که از روشهای علوم تجربی استفاده میکند و مدعی استبا تکیه بر دین، علم تجربی رقیبی را تولید خواهد کرد که سمت و سو و احیانا ساختاری متفاوت از علوم تجربی موجود خواهد داشت و چهره عالم را به گونهای متناسب با اهداف دین ترسیم خواهد نمود. این صورت نیز خود چهرههای گوناگونی میتواند داشت. عدهای به جا به جا کردن پیشفرضهای متافیزیکی دلبستهاند و عدهای
رجوع به آموزههای دینی را روشی برای نظاممند کردن مقام میدانند و در مقام داوری (Context of Justification) به روش تجربی تکیه میکنند و از این راه کارآمدی محصول علمی خود را میجویند. هریک از صور علم دینی با ابهامها و پرسشهایی روبرویند برخی از این پرسشها با تحلیل درست مدعا پاسخی قطعی خواهد یافت و برخی دیگر نیازمند زمان و در انتظار رهآورد عملی مدعای علم دینی است. مقالاتی که در این شماره از فصلنامه «حوزه و دانشگاه» تقدیم خوانندگان گرامی میشود عمدتا (مستقیم یا غیر مستقیم) مربوط است به پیشفرضهای علم دینی و چند و چون علم شناسانه و دینشناسانه مدعای علم دینی. بیشک «علم دینی» نیازمند بحثهای نظری بیشتری است، افزون بر آنکه مدعیان نباید از آزمودن مدعای خو
د در میدان عمل غفلت کنند. امید میرود انتشار این مجموعه به گرم کردن مباحث مربوط به این موضوع یاری دهد و در شمارههای آینده شاهد بالندگی بیشتر نظرپردازی در این قلمرو باشیم.
علم و منشأ دین
دین از عجز انسانهای اولیه در یافتن توجیه علمی برای پدیدههای طبیعی همچون طوفان ،صائقه، زلزله، مرگ و غیره; سرچشمه گرفت بدین ترتیب که سعی در نسبت دادن دلیل این پدیدهها به موجود یا موجوداتی به نام خدا نمود و سپس به عنوان ابزاری در دست طبقات حاکم بر جوامع مختلف برای سرکوبی و وادار نمودن تودهها به تمکین در مقابل آنان بقا یافت. دینهای مختلف در سراسر جهان همواره انسانها را به قناعت پیشگی و توجیه مصائب بشری و ازلی خواندن آنان فراخوانده اند.
به قول ناپلئون “دین بهترین وسیله برای ساکت نگه داشتن مردم است.
منابع :
http://www.iritn.com
سایت اطلاع رسانی آفتاب
www.aftab.ir
سایت اطلاع رسانی ویکی پدیا
www.fa.wikipedia.org


مقاله رایگان توصیه هایی درموردانتخاب لامپ مناسب فایل ورد (word) دارای 4 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله رایگان توصیه هایی درموردانتخاب لامپ مناسب فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله رایگان توصیه هایی درموردانتخاب لامپ مناسب فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله رایگان توصیه هایی درموردانتخاب لامپ مناسب فایل ورد (word) :
هنگام خرید لامپ توجه داشته باشیم که لامپهای رشتهای معمولی بیش از 3 برابر لامپهای فلورسنت معمولی مهتابی و حدود 5 برابر لامپهای کممصرف برق مصرف میکنند. عمر لامپهای رشتهای نیز که حدود 1000 ساعت است، بسیار کمتر از لامپهای مهتابی و یا لامپهای کممصرف میباشد.
بطور کلی لامپهای مهتابی وکممصرف برای کار یا مطالعه مناسبتر از لامپهای معمولی هستند و در خانه میتوان ترکیبی از دو لامپ آفتابی و مهتابی کممصرف استفاده کرد.
انتخاب لامپ و میزان نور آن بستگی به نوع فعالیتی که انجام میدهیم دارد. باید دانست که برای انجام کار به خصوص اگر کار ظریفی انجام میدهیم، نور بیشتری مورد نیاز است تا سایه روشنها بهتر دیده شوند و سرعت دید افزایش یابد. از این گذشته سن افراد نیز در نوری که استفاده میکنند مؤثر است، افراد مسن نیاز به نور بیشتری دارند. لازم به ذکر است که در اغلب این موارد بهتر است به جای افزایش روشنایی سقف، از نورهای موضعی چراغ مطالعه، آباژور، و... استفاده کرد.
بطور کلی اگر مبنای خود را یک میانگین بگیریم، بنا بر محاسبات انجام شده، بهترین نور برای هر متر مربع و در یک فضای عادی با رنگآمیزی معمولی، حدود 10 وات است، بنابراین یک سالن 20 متری را میتوان با دو لامپ 100 وات یا 3 لامپ 60 وات رشتهای و یا دو لامپ 18 وات کممصرف روشن کرد.
اغلب دیدهایم که بعضی از خانوادهها در خانه یا آپارتمان خود از لوسترهای بزرگ با شاخههای متعدد استفاده میکنند و از این گذشته بعضاً در هر لوستر از لامپهای پرقدرت استفاده میکنند، استفاده از چنین لوسترهایی نه فقط سبب بالا رفتن بیرویه مصرف برق میشود، بلکه فشار زیادی نیز بر سیمکشی داخلی منزل ما وارد میآورد.


مقاله بابک خرم دین فایل ورد (word) دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله بابک خرم دین فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بابک خرم دین فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله بابک خرم دین فایل ورد (word) :
مقــــدمــــه :
در میان مردان بزرگ و برجسته ای که با جنبشها و مبارزات سخت و دامنه دار خود نمودار روشنی از امواج نهضتهای ضد استبدادی و ضد استعماری در ایران بوده اند ،نام بابک خرمدین جایگاه رفیعی را به خود اختصاص داده است.
اگر دلاوریها و پایداریهای سر سختانه وی همچنین تفصیل مثله شد نش در برابر معتصم – خلیفه عباسی – را به یاد آوریم واینکه چگونه در برابر خلیفه گردن افراشت کسی را یارای برابری با وی نمی یابیم .مولانا ‘ محمد فضولی’ در کتاب ‘حد یقه السعدای’ خود بر عجین شد ن انسان با
رنج و تعب ، از زمان خلقت تاکید دارد. اما میزان این درد و سختی در مورد
بسیاری ، از دیگران بیشتر بوده است به طوری که گاهی احساس آن نیز ملال- آور و غیر قابل تحمل است . زنده در آتش سوزاندن حضرت ابراهیم (ع) ، به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی (ع) ، ضربت خوردن اسوه عدالت و فاجعه
خونبار کربلا از چنین واقعیت های تلخ و درد ناکی هستند که دوازده قرن پیش در مورد بابک – قهرمان آ زاد گی – نیز به وقوع پیوست .
اگر رویدادهای شاهنامه فردوسی از مرز تاریخ باستان گذشته و به قرن سوم هجری می رسید رستم دیگری را در تاریخ ایران شاهد بودیم . اما رستمی راستین ، حما سه ای واقعی در بطن تاریخ ، نه در جهان تخیل، ‘‘ بابک ’’،!
‘ بابک خرمدین ’ .

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مقاله رابطه هوش عاطفی و مهارت های ارتباطی با راهبردهای مدیریت تع
مقاله انواع غنیسازی در فرآورده های ماکارونی تحت فایل ورد (word)
مقاله تبیین رابطه سرمایه اجتماعی با خلق دانش و انتقال دانش سازما
مقاله پارامترهای موثر در استخراج نیکل توسط D2EHPA با اصلاح کننده
[عناوین آرشیوشده]