سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بازگرداندن خشم با بردباری، نتیجه دانش است . [امام علی علیه السلام]
 
جمعه 95 مرداد 29 , ساعت 1:50 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله پیامدهای تشخیص و مفهوم اختلالات شخصیتی فایل ورد (word) دارای 61 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله پیامدهای تشخیص و مفهوم اختلالات شخصیتی فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله پیامدهای تشخیص و مفهوم اختلالات شخصیتی فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله پیامدهای تشخیص و مفهوم اختلالات شخصیتی فایل ورد (word) :

پیامدهای تشخیص و مفهوم اختلالات شخصیتی

چکیده:
این مقاله چندین موضوع مرتبط با تعریف و تشخیص اختلال شخصیتی(اختلالات روانی) را ،همانطور که در در ویرایش سوم و چهارم (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) تعریف شده،بازبینی می کند. مخصوصا باز بینی ها ، تصورات اختلالات شخصیتی و تشخیص این اختلالات هستند. مقوله های (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) اختلالات شخصیتی،همچنین در شرایط روان سنجی شان بازبینی شده اند . یک بازبینی ادبیات تشخیص اختلالات شخصیتی پیشنهاد می دهد که تصورات (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) و تعریفات اختلالات شخصیتی، در سطوح کمی و مفهومی حیرت آور هستند.این مقاله با پیشنهادی برای رویکرد تناوبی ممکن ، جهت تغییرات تشخیص (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) اختلالات روانی نتیجه گیری می کند.

کلمات کلیدی :شخصیت،اختلالات شخصیتی تشخیص،(راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی)
بازشناسی رسمی رابطه بالینی اختلالات شخصیتی ، در ویرایش سوم تشخیص و اختلالات روانی آماری دستی(راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی سوم ، انجمن روان سنجی آمریکایی 1980 ) ،دو دهه قبل به طور قابل توجهی علاقه ی دانشمندان را بر این اوضاع تحریک کرد.

تحقیق بیرون آمده در تشخیص و جنبه های مفهومی مقوله های (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) اختلالات شخصیتی،شروع به اظهار این می کنند که این مفاهیم در چندین سطح حیرت آور هستند. این مقاله وضع تجربی تشخیص اختلالات شخصیتی براساس (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) را بازبینی میکند. در بافت این بازبینی، موضوعات مربوط به طبقه بندی و تئوری ، تعاریف و توصیفات اختلالات شخصیتی و تشخیص های معتبر و قابل اعتماد بحث شده است. دیدگاه طبقه بندی (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) همچنین با روش های جایگزین،رویکرد های مبتنی بر تئوری و کمی ویژه،در تضاد است.

بحث و گفت و گوی این نواحی در پیشنهاداتی برای تغییرات ممکن در تعاریف مفهوم سازی اختلالات شخصیتی ها ( بعنوان یک معنی بهبود کیفیت تشخیص اختلالات شخصیتی) به اوج رسیده است.
پیامدهای طبقه بندی اختلالات شخصیتی

در این بخش،روابط بین تئوری و طبقه بندی بازبینی شده است.جنبه های تئوری طبقه بندی ،اشاره کرده:نبود تئوری صریح مفاهیم(راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی)وبرخی از مشکلات،بعنوان یک نتیجه بدست می آید.این بخش با پیشنهاداتی نتیجه گیری می کند،که یک دیدگاه هدایت شده به طبقه بندی اختلالات شخصیتی،ممکن است بنیاد مفیدی در جهت استقرار نهایی یک طبقه بندی” مبتنی بر تئوری” اختلالات شخصیتی را،فراهم آورد.

تئوری و طبقه بندی اختلالات شخصیتی(راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی)
تعیین متغیرها روی هر کدام که پایه گذاری می شوند، اولین گام در توسعه ی نمای طبقه بندی است.
برای دسته بندی اختلالات شخصیتی ، بسیار ی از امکانات روان شناسی وجود دارد:

ارائه ی نشانه ها،سبب شناسی،محل در فضای عامل،دنیای تجسمی درونی،یادگیری تاریخ سطرحهای شناختی،ساخت و اساس روان شناسی فیزیولوژی اعصاب- کارکرد های روان شناسی رفتار- الگوهای روان شناسی رشدی- تغییرات ژنتیکی روان شناسی- عمل های روان شناسی دفاعی- اداره کردن روان شناسی رفتار های میان فردی و قاعده روان شناسی شیمی اعصاب.

هر کدام از این متغیرها ،با مجموعه فرضیات نظری اساسی که مفاهیمی برای مفاهیمی روان شناسی ،
گزینش رفتار و عملکرد روانشناسی و پیش بینی روان شناسی دارد، حمل می شوند.

اگر چه معماران (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی3) به دنبال توسعه یک شمای طبقه بندی atheoretical ،بر اساس ارائه نشانه شناسی،هستند. بحثی در مورد درجه ای” که (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی3)، atheoretical است(مثال:فااوست و ماینر1986؛میلون1981) و این که چنین هدفی حتی مطلوب است،” وجود دارد(مثال:فرانسس1980؛کلرمن،ویلانت،اسپیتزر،ومایکل1984).

دیگران پیشنهاد کرده اند که تصویب یک چارچوب نظری برای مفهوم اختلالات، ممکن است مثمر ثمر باشد. همپل(1961) ،برای مثال،شده است که مفروضات و پیش بینی های به دست آمده از تئوری می تواند برای اعتبار تجربی و تحریف ، تست وقرار داده شده باشند. استدلالهای مشابهی توسط دیگران ساخته شده است(مثال:کنتول و رووتر1994؛لیوسلی و جکسون1992؛موری1991؛شوارتز و ویگینز1986؛اسکینر1981)، اشاره می کند که تئوری، در ایجاد اعتبار سازه ی مفاهیم و

توسعه علوم بالینی، مفید است. موری(1991) پیشنهاد کرده است که سیستم(راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) اساسا توصیفی، سیستم مبتنی بر شباهت طبقه بندی، هستند. چنین سیستمی، اگرچه در اوایل یک سیستم طبقه بندی سودمند هست(دیویس ومیلون1995؛موری1991)، ذاتا به شرح مفاهیم و ویژگی های مرتبط با آنها محدود شده است. شرح به تنهایی، با این حال،نمی تواند توضیح یا پیش بینی ای از این مفاهیم را فراهم نماید(همپل1961؛شووارتز و ویگینز1986).

موری(1991) می خواهدتا کار مدین را بررسی کند(1989؛مورفی و مدین1985)،که پیشنهاد کرده است که مفاهیم به سادگی مجموع ویژگی های مستقل نیستند،اما در عوض پیرامون نظریه مردم درباره جهان برگزار شده است.به عنوان یک مثال،مدین(1989) مفهوم “پرنده” را ارائه می دهد. ویژگی هایی از قبیل “منقار”، پر “،” جناح “، در خود آنها،تنها” توده ای از ویژگی های پرنده “هستند.مگر اینکه آنها توسط چندین انسجام زیربنایی، و یا “ساختار پرنده” همدیگر را نگه داشته اند. مورفی و مدین(1985) نشان می دهند که یک تصویر از هر دو ویژگی ها و روابط که کراوات این ویژگی ها را با هم گره می زنند، لازم است انسجام مفهوم را ایجاد کنند. که است : “نظریه کمک می کند تا بین مفاهیم در یک دامنه مرتبط شوند و ویژگی هایی که به مفهوم داخلی هستند را ساخته شوند “(ص 289).

غیبت ویژه در توصیفات (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) اختلالات شخصیتی،آن ویژگی هایی اختلالات شخصیتی هستند که ویژگی های تشخیصی رابه یک مفهوم منسجم گره می زند.

توصیف ساده اختلالات شخصیتی از طریق یک خصوصیت ویژگی های آنها، توانایی استخراج توضیحات یا پیش بینی از این مفاهیم را محدود می کند. و باعث اختلال در توانایی بررسی اعتبار سازه در ارتباط با همان مفاهیم می شود.

به سوی یک دیدگاه سازه ی معتبر برای طبقه بندی اختلال شخصیتی
چندین مدل تئوری مختلف جهت محاسبه برای دلیل شناسی یا حفاظت اختلالات شخصیتی ارائه شده است(ر ک.کلارکین ولنزنوگر،1996). پس از محدوده این مقاله برای بازبینی این نظریه ها و حمایت تجربی ناکافی داده شده آنها، اکنون زود است تا مدافع هر یک از آنها جهت خدمت رساندن “بعنوان یک چهارچوب راهنمایی برای طبقه بندی اختلالات شخصیتی ها”، باشیم.
بنابراین، جمع آوری تحقیق بازبینی شده در قسمت های زیر نشان می دهد که مفهوم (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) اختلالات شخصیتی، تاسیس شده در کمیسیون اتفاق نظر (میلون،1986)،از کارایی محدود شده و در حال حضر ،پیشبرد قابل توجه یک علم بالینی اختلالات شخصیتی ها را بعید ساخته است.
اگر توصیفات بالینی بر پایه کمیسیون ، عقیده اکثریت مردم باشد، زیاد رضایت بخش نیست و اگر برای در بر گرفتن یک نظریه ترتیب دادن اختلالات شخصیتی زود است تا یک سیستم طبقه بندی را قاب کند، پس این سوال به وجود می آِید که چه چیزی یک گام میانی منطقی برای تسهیل مطالعه علمی اختلالات شخصیتی را به وجود آورده است؟ رویکرد ممکن، یک راهنمایی مقدماتی با روش های تجربی است که تاسیس سازه معتبر را تایید می کند و در نمونه گیری مقتضی و متولوژی زمین خورده است.
یک رویکرد و دیدگاه مطلع تجربی مشابه جهت مطالعه و طبقه بندی اختلالات شخصیتی ها ، بازبینی فعلی را با تاکید قرارگرفته در یافته های تحقیق موجود مربوط به تشخیص و مفهوم سازی مفاهیم (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) اختلالات شخصیتی، راهنمایی می کند.
با تمرکز براین، بعید است که ناحیه این مقاله، یک گفتگوی دقیق و عمیق دیدگاه معتبر سازه و متولوژی وابسته اش را فراهم کند.
خوانندگان علاقه مند در عوض به بازبینی های عالی پیدا شده در بلش فیلد(1986)،جکسون و لیوسلی(1995)،اسکینر(1986) واستراک و لوور(1994)، مراجعه کرده اند.
پیامد های رده بندی و ساختار تعریفی اختلالات شخصیتی

در قسمت های زیر ، مشخصات طبقه بندی (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) اختلالات شخصیتی با )مدل های دیگر در شرایط فرضیات متضمن،رویکرد و زمانی که قابل دسترس است ،داده مربوطه وابسته به رده بندی اختلالات شخصیتی،مفهوم سازی و تشریحات)،تقابل دارد.

بازنمایی ابعادی اختلالات شخصیتی بر ضدباز نمایی قطعی:
چنانکه توسط کانتول و روتر(1994)برجسته شده، سنت در پزشکی شامل روان پزشکی بر اساس مقوله های تشخیصی رده بندی شده است. روان شناسان بطور تاریخی یک دیدگاه ابعادی را طرفداری می کرده اند. از آنجاییکه دیدگاه مطلق فرض می کند که تفاوت های معنی دار و ناپیوستگی در مابین وجود دارد که کدام طبیعی و مختل شده است.دیدگاه ابعادی فرض می کند که یک پیوستار بین این مفاهیم وجود دارد و تفاوت های افزاینده در طول این پیوستار تفاوت های فردی معنا دار را نمایش می دهد . دیدگاه قاطع یا مطلق بیشتر دلالت دارد که اختلالات ناپیوسته،طبقات طبیعی را نشان می دهد(کانت ول و روتر،1994). از آنجاییکه نظریه ابعادی دلالت دارد که اختلالات ، (مقوله های مصنوعی تعیین شده توسط انتخاب اختیاری ها در امتداد یک پیوستار)را نمایش می دهند(کلین وریسو،1993).

این مسئله که مزایای بزرگتری می تواند از طریق یک مدلسازی بعد در مقابل مدل سازی مطلق اختلالات شخصیتی محقق شوند که بحث عظیمی درون مشخصات اختلالات شخصیتی ها دریافت شده است.یک اظهار نظر کمک کننده به این بحث این است که پراکندگی و گستردگی مشخصات اختلالات شخصیتی به پیوسته شدن بیشتر از ناپیوسته شدن، میل می کنند. (فرانسیس،کلارکین،گیلمور،هارت،براون،1984؛کاس،اسکودول،چارلز،اسپیتزر،ویلیامز،1985؛لیوسلی، شردر،جکسون،جانگ1994؛زیمرمن وکوریل1990).

بعلاوه مدل های ابعادی اختلالات شخصیتی ،مزایای روان سنجی را ثابت کرده اند.
دریک مقاله ی (1992) ویدجر ، 15 مطالعه از 16 مطالعه که قابل اعتماد و یا اعتبار داده بعنوان یک تابع سیستم بازنمای بکارگرفته شده ) مطلق یا ابعادی(،مقایسه کرد، آشکار کرد که مدل سازی ابعادی در قابلیت اعتماد بزرگتر و ضریب اعتبار، نتیجه داده است.

 

با وجود اینکه مدل های ابعادی نقاط قوت زیادی از قبیل بزگترین پایایی ،توانایی برای تمیز دادن بزرگترین دامنه تفاوت های فردی و پتانسیل برای تحلیل پارامتری آمار ،دارند. آنها فاقد بسیاری از جنبه های مطلوب مدل های قطعی هستند .(انجمن روانپزشکی آمریکا1994؛کلین و ریسو 1993)

مقوله های تشخیصی ، برای مثال، و باعث اختلال در توانایی برای بررسی اعتبار سازه در ارتباط با مفاهیمی ارتباطات را از طریق استفاده از یک اصطلاح واحد برای انتقال مقدار زیادی از اطلاعات ،تسهیل می کند.
این عملکرد ارتباطات، مخصوصا در ارتقاء و دسترسی پژوهش بر روی اشخاصی که مشابهت های احاطه شده را توسط برچسب شخصیتی تقسیم می کنند، مفید است.

تشخیص، هم چنین می تواند رفتار های موثری را پیشنهاد دهد.(مثال:درمان رفتاری دیالکتیکی در مورد سرحد اختلالات شخصیتی؛لاینهان1993) به همین نحو، رویکردهای ابعادی مستقل از مشکلات نیستند.

همانطور که برای مفاهیم اختلالات شخصیتی بکار گرفته شد ، این سختی ها شامل تعیین تعداد ابعاد مربوط برای سنجیدن (مثال:ایسنک1987)،تاسیس روش شناسی های پذیرفته شده ی پهن برای اجرای چنین سنجش هایی، دشواری در ارتباط ابعادی داده ها، گرایش تاریخی ، تصمیم گری بالینی برای مطلق شدن در طبیعت و یا سرشت، می شوند.(ویدجر و سندرسون1995)

ویدجر و سندرسون(1995) ،بلشفیلد و مک الروی (1995)رویکرد هایی را که اجازه ی یکپارچگی الگوهای مطلق و ابعادی در طبقه بندی اختلالات شخصیتی را می دهد، بازبینی میکنند.

الگو های کلاسیک و اولیه ی دسته بندی ها
از آنجایی که الگوی کلاسیک ویژگی های فلسفه مشابه را با رویکرئ های مطلق برای طبقه بندی تقسیم می کند،الگوی نخست ترکیبی از رویکرد های مطلق و ابعادی را نمایش می دهد.
چنانچه الگوهای کلاسیک و اولیه شخصیت و اختلالات شخصیتی توسط دیگران شرح داده شده اند.
آنها به طور خلاصه در بافت سنجش (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی)اختلالات روانی شرح داده اند:
رویکرد (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) در برابر سنجش اختلالات شخصیتی ترکیبی از الگو های کلاسیک و نمونه های نخست را نمایش می دهد.
مشخصه های همسان با الگوی کلاسیک شامل:
(a) ریشه در الگوی بیماری ها، همانگونه که با توصیف نشانه گان بالینی واستفاده از تشخیص نشان داده شده است.
(b) بطور مساوی مشخصات مطابق مجموعه مدارک استفاده شده در تعریف مقوله عضویت وزن شده اند
(c) مفهوم مرز بین ناهنجاری و هنجار نرم،بعنوان تفکیک شدن توسط کاربرد تشخیص ها جهت حضور شاخص در برابر غیاب اختلالات درست تعریف شده است
(d) مفهوم توزیع اساسی دو مقوله ای اختلالات ما بین استفاده از تشخیص برای شاخص اختلالات حضور یاغیاب و
(e) دو نمونه مساوی از دسته بندی های تشخیصی بعنوان افرادی که متعلق به مفهوم تشخیص در عبارت های درجه شدت-پهنای ویژگی های بارز و آشکار یا حضور مشخصه های ویژه وخاص- متمایز نیستند
جنبه های سنجش (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) اختلالات روانی که با مدل نخست همسان هستند،شامل:

الف)استفاده مجموعه های شرایط polythetic که ناهمگنی درون گروهی را نادیده می گیرد و
ب)تحمل همپوشی بین گروهی،یا تخصیص چند تشخیصی

باوجود اینکه رویکرد (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) بسیاری از مشخصه های مشابه را با الگوی کلاسیک نمایش می دهد،ممکن است موردی که در شیوه حقیقی است،باشد،فرایند دسته بندی فیزیولوژی اختلالات ممکن است از دسته بندی طبیعی، همانطور که در رویکرد نخست با مثال نشان داده شده، بازتاب بهتری داشته باشد.کانتور،اسمیت،فرنچ و مزیچ(1980)،برای مثال فرایند تشخیص روانپزشکی بعنوان وظیفه دسته بندی نخست نشان داده شده است.آنها فهمیدند که درجه ی توافق، در استفاده از برچسب های تشخیص،در واقع وابسته به تعداد نخستین مشخصه های نمایش داده شده توسط بیمار بود.بیمارانی که بیشتر با مشخصه های بارز مقوله تشخیص نشان داده شده اند، بیشتر به طور قابل اعتماد توسط متخصص بالینی تشخیص داده شده اند نسبت به اینکه با مشخصه های بارز کمتری تشخیص داده شده اند.

این و دیگر مطالعات(دیویس،بلشفیلد،مک الروی1993؛لیونسی،ریفر،شلدون،وست 1987) پیشنهاد می دهند که رویه های مقایسه مبتنی بر تشابه، بر روی نمایندگی پایه گذاری شود یا مرکزیت مشخصات بالینی در میان آنهایی است که بوسیله متخصصان بالینی در تشخیص های تصمیم گیری استفاده کرده اند.بطور مشابه قضاوت متخصصان بالینی به نظر می رسد ایجاب کند که اگر یک مقوله باشد، انبوهی از راه ها برای یک نفر است تا یک مثال معرف .

مدلهای نمونه اولیه بدون زیان شان نیستند.بنابراین(ویدجر،فرانسس1985)
اول:اطلاعات اشتقاقی از یک نمونه اولیه بیشتر پیچیده تر و متنوع تر از آن دیدگاه کلاسیک است.انواع نتیجه گیری ها ممکن است مانند مجموعه های تیره بیشتر از مقوله های ناپیوسته ظاهر شوند.
دوم:بدلیل ناهمگنی درون گروهی و همپوشی بین گروهی ذاتی در دیدگاه های نمونه اولیه،دانش یک تشخیص فردی شاید جز به جز مفید و کمک کننده نباشد.

سوم:ارتباط خلاصه اطلاعات تشخیصی خیلی دشوار است.بطوریکه اگر بیمار بطور کامل توصیف شده باشد.،چندین بعد یا رابطه باید شمرده شود.
اختلالات شخصیتی و ارتباطات مرتبه ای سازه ها
بلشفیلد(1986) و اسکینر(1986)مزایای هم پیوند را باسیستم های طبقه بندی مرتبه ای مشخص می کنند.طبق یک قانون،سیستم های مشابه جهت تجسم کردن آسان خیلی حائز اهمیت و مستعد فرو ریختن سیستم های پیچیده، با روابط پیچیده ،داخل واحد های قابل اداره کردن، است.
روابط مرتبه ای در طول اختلالات و صفات همپیوند و رفتار ها ،بوسیله درخت های تصمیم تشخیصی یا مدل های بنیادی مفهومی فراگیر می تواند نشان داده شود.هردوی این مدل های مرتبه ای فرض می کنند که افراد می توانند بعنوان اعضای یک زیرمجموعه نمایش داده شوند،که به نوبت می توانند بوسیله گروه های پیاپی و پشت سرهم در سطوح بالاتر در یک سلسله مراتب رده بندی شود.بطوریکه سازه ها (یا بیماری ها)در طول خطهای عمودی جامعیت یا پهنا ،سازمان یافته شده اند.آنها در شرایط همگنی و ناهمگنی عضویت،تغییر می کنند.(بلشفیلد ودراگونز1976)
درختهای تصمیم تشخیصی :
درختهای تصمیم تشخیصی مانند مدل هایی برای تشخیص تفاضلی در یک ناحیه نشانه عمده،عمل می کنند.بطور تئوری،این قبیل مدل ها فرض میکنند که بعضی پدیده های بالینی متضاد و ناهمگن،شاید بهترین تصور باشند،بطوریکه محصول یک زیست اصولی تنها ،بیشتر از چندین بیماری متمایز و وابسته،مراحل را طی میکند(کلین و ریسو1993).همینطور،قوانین محدودیتی مرتبه ای هم پیوند با مد های مشابه،برای کاهش همبودی ،بوسیله محدود کردن تعداد تشخیص های تعیین شده برای یک بیمار عمل میکنند.
سلسله مراتب ترتیبی می تواند بر اساس یک تغییر اصول محدودیتی مرتبه ای ،پایه گذاری شود که شامل :سبب شناسی،خشونت،کانون رفتار و وقایع نگاری است(کلین و ریسو1993).
یک مثال از یک شمای مبتنی بر ویژگی بالینی ،در سیستم (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) میتواند در تشخیص تفاضلی اختلالات روانی برجسته باشد(ر ک به (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی)،انجمن اعصاب و روان آمریکا،1994،صفحات 696-697 ).این طور است که معمولا مورد با همان شما،بعنوان یک پیشرفت در طول یک درخت تصمیم است.انواع تصمیمات تشخیصی در حوزه ،باریکتر و خیلی معین می شوند.
اگرچه اعضای مقوله های زیردست می توانند در هر سطح بالادست مرتبه بندی،طبقه بندی شوند.ضمیمه A از کتاب (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی4) ،شامل درختهای تصمیم تشخیصی برای تغییر اختلالات است.بنابراین،هیچ درخت تصمیم مشابهی، بطور رسمی برای اختلالات شخصیتی ها طرح نشده است.(موری،1988)یک مثال این متودولوژی برای اسکیزوئید اختلالات شخصیتی ،ارائه می دهد.
مدل های ساختاری مفهومی

صفات واعمال رفتاری نمونه ی در ارتباط با صفات(باس و کریک،1987) نیز می توانند در امتداد خطوط سلسله مراتبی از شمول برگزار شود.که در آن صفات بعنوان دسته یا خلاصه ای از اعمال رفتاری ،عمل می کنند.با وسعت و شمول یک صفت خاص تعیین شده، توسط دامنه و تنوع اعمال رفتاری است که می توان توسط برچسب صفت،قرار گرفته شود.(کلارک،لیونسی، وموری،1997؛همپسون،جان،وگلدبرگ،1986)

برای مثال، برونگرایی، هیئت مدیره صفت فرمانروا،است که توسط برخی از محققان به زیر عوامل قابل معاشرت بودن وتکانشگری یافت شده است(ایسنک و ایسنک،1969).صفات زیر این صفات رفتاری حد واسط ، به دقت مانند پرحرفی و بی خیالی ی تعریف شده اند(همپسون و همکاران).و بدا

نید که نمونه های رفتاری ، مانند تمایل به صحبت با غریبه ها یا عمل بدون دور اندیشی، است.( ایسنک و ایسنک،1969)
در شرح و توصیف شخصیت،مفیدترین مفاهیم در شرایط اقتصادی(به عنوان :شمول رده، توصیفی، و سهولت از تصویربرداری ذهنی فهرست شده اند) تمایل به آن دسته از مفاهیمی دارند که در سطح متوسط از انتزاع هستند( نه بیش از حد خاص و نه بیش از حد انتزاعی)(جان،همپسون،وگلدبرگ،1991).

محققان به تازگی به دنبال شناسایی ساختار هایی هستند که ، به مفاهیم تشخیصی اختلالات شخصیتی خاص ارشد هستند. و ترسیم اعمال رفتاری ای را انجام می دهند که آنها را تعریف می کند.
به عنوان مثال،تغییرات همگام با بازنمایی ابعادی مفاهیم اختلالات شخصیتی،وابعاد صفت مافوق برای این تغییرات همگام که در مطالعات متعددی مورد بررسی قرارگرفه ،تشکیل می دهد.
در (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی5) ،10 اختلالات شخصیتی داخل 3 خوشه ی نشانه شناختی تقسیم شده است:

 

عجیب و غریب(پارانوئید،مبتلا به اختلال روانی،اسکیزوتایپی)واضطرابی ترس (اجتنابی، وسواسی، وابستگی(، و نامنظم دراماتیک (مرز، تاریخی، خودشیفته، ضداجتماعی).
مطالعات چند متغیره برخی از پشتیبانی از این طرح خوشه بندی سلسله مراتبی ارائه می کنند()
روابط میان اختلالات شخصیتی، صفات ارشد آنها، و صفات و رفتار تابع خود را نیز مورد بررسی قرار گرفته است.

تحقیقات تجربی در حال ظهور نشان می دهد که خوشه بندی (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) ممکن نیست نسبت به مدل های دیگر ارائه شده از پیکربندی اختلالات شخصیتی، بهینه باشد.
مدل دیگری که بیشترین توجه به تاریخ را دریافت کرده، مدل پنج عامل است.
ابعاد شخصیتی مدل 5 عاملی، از مطالعات عامل تحلیلی ویژگی های شخصیتی نرمال به دست آمده است،شامل عوامل ارشد که به طور سنتی( surgency یا برونگرایی)، سازگاری، وظیفه شناسی، ثبات عاطفی(در مقابل روان)، و فرهنگ(یا عقل و یا باز بودن به تجربه)برچسب خورده اند.
اگر چه پژوهش در حال ظهور در این زمینه عدم وجود منحصر به فرد پنج پروفیل های عامل مربوط به مفاهیم اختلالات شخصیتی فرد را نشان می دهد، به نظر می رسد که این مدل 5 عاملی را به خود و برای وسعت پاتولوژیاختلالات شخصیتی اختصاص داده است.
تعدادی از مطالعات متنوع انجمن را مورد بررسی قرار داده است که این ابعاد مدل 5 عاملی را با اختلالات شخصیتی های مختلف به اشتراک گذاشته است.
به طور کلی، این مطالعات نشان می دهد که روان یکی از ویژگی های اصلی اختلالات شخصیتی آسیب شناسی است.(با استثنای احتمالی ضد اجتماعی اختلالات شخصیتی(.
افراط(نمایشی و خودشیفتگی)و کسری(اجتنابی، اسکیزوئید، اسکیزوتایپی(
در برونگرایی اغلب مشاهده شده است، به عنوان افراط(وسواس)و یا کسری(ضد اجتماعی، مرزی، نمایشی، پارانوئید(در وجدان. باز بودن به تجربه، به نظر می رسد با آسیب شناسی اختلالات شخصیتی،حداقل مرتبط باشد.
سازمان افقی ابعاد مربوط به توصیف اختلال شخصیتی

تشخیص چند محوری.(راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی4)،با سازمان چند محوری آن، می تواندبرای داشتن چارچوب افقی،در نظر گرفته شود (میلون 1991)، همانطور که کلاس های مختلف)و احتمالا مستقل) ویژگی های در امتداد خطوط موازی، سازماندهی می کنند..در نظر گرفتن همزمان هر یک از این ویژگی های توصیفی مستقل از شخص اجازه می دهد شرح کاملتری از تصویر بالینی آن را به عنوان منبع داده ها بیشتر شامل شود.

در (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) به طور مشخص وجود ندارد با این حال، هر گونه بحث در مورد منطق که به نمایندگی اختلالات( syndromalمحور I)، و اختلالات شخصیتی (محور( II بر روی محورهای جداگانه ، منجر می شود.
لیوسلی و همکاران (1994) نشان می دهند که یک عامل ممکن نتیجه گیری در قرار دادن این مفاهیم در دو محور مجزا، فرض علل مختلف بود، که در آن سندرم های بالینی در نظر گرفته شده بودند تا یک منشا بیولوژیکی و اختلالات شخصیتی منشاء روانی، داشته باشند.

لیوسلی و همکاران، (1994) اعتبار تمایز محور I و II بر اساس مفروضات مشابه را می پرسند، بررسی تحقیق آنها درشباهت علل شرایط محور I و II ،اهمیت هر دو زیست زادی و اجزاء روانی اجتماعی در توسعه این اختلالات را نشان می دهد.

آنها همچنین مفروضات را زیر سوال برده اند که شرایط محور II شامل الگوهای پایدار و مادام العمر است، در حالی که مفاهیم محور I نشان دهنده شرایط گذرا و متغیر در نظر شدت و مدت زمان است.در نظر آنها داده ها نشان می دهد که ویژگی های اختلالات شخصیتی نرم و قابل انعطافاست ، حتی در درون قاب زمان کوتاه، که برخی از شرایط محور I ،ثبات قابل توجه زمانی را نشان می دهند(جنون جوانی،دیستایمیک،سو استفاده از الکل).

مشکل دیگر مفهومی در ارتباط با تمایز محور I و II ،میزان قابل توجهی از همبودی مشاهده شده بین این شرایط است،یک موضوع در برخی از جزئیات در بخش بعدی مطرح شده است.
شباهت میان صفات در همان سطح سلسله مراتبی.
در حالی که سازمان سلسله مراتبی(عمودی) صفات و اعمال رفتاری بر اساس رده وسعت و شمول است، سازمان افقی به درجه ای از شباهت میان صفات و اعمال رفتاری در همان سطح سلسله مراتبی اشاره دارد(گلدبرگ، 1998، مک کورمیک و گلدبرگ، 1997).
مدل های افقی،که بصورت ابعادی فرض میکند که جمله ویژگی های صفت، متمایل به تجزیه و تحلیل پارامتری هستند ، روابط میان صفات و ویژگی های صفت در همان سطح از وسعت را، با شناسایی مکان های مربوطه خود در فضای چند بعدی، مشخص می کند.
به عنوان مثال، در مورد عامل تحلیلی روش،دید سلسله مراتبی، توسط ستون ماتریس عوامل گرفته شده است، در حالی که از نظر افقی، در ردیف ماتریس تمرکز دارد(مک گورمیک وگلدبرگ1997).
مک کورمیک و گلدبرگ بیشتر توجه داشتند که تحلیلگران عامل، به مدت طولانی تشخیص داده اند که بسیاری از اقلام ویژگی شخصیت بیشتر تمایل دارند تا به بطور رسمی پیچیده تر باشند)به عنوان مثال، در قابل ملاحظه ای در دو یا چند عامل بارمی شود (نسبت به اینکه بطور رسمی یک صدا باشند .(به عنوان مثال، فقط قابل ملاحظه ای بر روی یک عامل بارمی شوند( .آنها توجه دارند که مدلهای عمودی تمایل دارند تا پیچیدگی فاکتوریل و یا چند بعدی نمایش داده شده توسط اقلام، نادیده گرفته شود، و درعوض بخشی به عاملی که خیلی بیشتر بارمیگذارد، اختصاص داده می شود.نتیجه این روش رایج این است که احتمال این که موارد مشابه به احتمال زیاد نشان دهنده مخلوط از دو یا بیشتر از دو عامل است را، نادیده می گیرد.
اگر چه معمولا کمتر از مدل سلسله مراتبی تحقیق شده اند، چند نمونه از استفاده از این روش برای مطالعه صفات شخصیتی طبیعی (به عنوان مثال،هوفستی،د راد،و گلدبرگ، 1992 )وجود دارد، اگر چه برنامه های کاربردی تعداد نسبتا اندکی از این رویکرد به مطالعه مسیرهای پیاده روی اختلالات شخصیتی وجود داشته است(سولدز و همکاران،1993؛ویگینز وپینکوس،1989)، ابزار بالقوه برای اطلاع رسانی مدل سازی اختلالات شخصیتیها وجود دارد.
یک فقدان نسبی یکصدایی در میان ویژگی های علامت اختلالات شخصیتی ، که تحقیقات اولیه نشان می دهد که باید مورد شود (به عنوان مثال، هایلر و همکاران، 1990)، حمایت بیشتری برای برتری بعدی یا نمونه اولیه از مدل سازی اختلالات شخصیتی ها اضافه می کند.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
جمعه 95 مرداد 29 , ساعت 1:49 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله در مورد سیاست فرهنگی المان فایل ورد (word) دارای 94 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد سیاست فرهنگی المان فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد سیاست فرهنگی المان فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد سیاست فرهنگی المان فایل ورد (word) :

سیاست فرهنگی المان

دور نمای تاریخی،سیاستهای فرهنگی و ابزارهای اعمال آن در آلمان
آلمان بر خلاف بیشتر کشورهای اروپایی ،قرن ها ازبسیاری از ایالت در فئودال مستقل و جمهوری های شهری تشکیل شده بود که هر یک سیاست های فرهنگی خود را دنبال وموسسات فرهنگی متعددی را ایجاد می کردند. در بین آنها سنت های فرهنگی خاصی وجود داشت که در برنامه های امپراطوری رایش آلمان که در سال 1871 تاسیس شد ،در حالی که دولت رایش جدید به سیاست

فرهنگی خارجی می پرداخت ،این ایالت های مستقل مسئولیت سیاست در فرهنگی خود را حفظ می کردند. خود مختاری خاص فرمانداریها به حوزه امور فرهنگی بسط می یافت که با تعهد مدنی قوی به فرهنگ و هنرها حمایت می شد. بر اساس قانون اساسی جدید جمهوری و ایماز (1993-1919 ) ،مسئولیت و حمایت از هنرها و فرهنگ بین دولت رایش و دولت های لاندر (ایالت های تشکیل دهنده)،شهر و شوراهای شهری تقسیم می شد.

این رویکرد که رژیم سوسیالیست ملی (1945-1933) آنرا پذیرفت با تمرکز اجباری ،تضعیف تعهد مدنی و ابزاری کردن فرهنگ ،این گوناگونی راکه طی قرنها شکل گرفته بود،برای برآوردن اهداف این رژیم تغییر داد. این تجربه در خصوص متمرکز کردن ،بعدا به شکل گیری تمثیلی شدید برای فدرالیسم در جمهوری فدرال آلمان منتهی شد.
دروه این حکومت استبدادی سوسیالیست ملی و جنگ جهانی دوم در 8 می 1945 پایان یافت .رایش پس از آن به سه3 منطقه اشغالی غربی تقسیم شد .این 3 منطقه در نهایت به دو منطقه تبدیل شدند : جمهوری فدرال آلمان و جمهوری دموکراتیک آلمان (سابقا منطقه تحت اشغال شوروی بود) .
در دوره کوتاهی که با همکاری بین جمهوری فدرال و جمهوری دموکراتیک آلمان (حجادیار) مشخص است ،سیاست فرهنگی به شکل مستقل تکامل یافت و در مسیر های مختلفی در این دو ایالت آلمان توسعه پیدا کرد.این الگویی بود که تا چهل سال بعد یعنی3 اکتبر1990 و اتحاد مجدد آلمان ادامه داشت.

سیاست فرهنگی در جمهوری دموکراتیک آلمان بر اساس ایده ای از فرهنگ بود که از یک طرف میراث بشری از شکل های هنر کلاسیک را در بر می گرفت و از طرف دیگر شکل های جدید فرهنگ روزمره را شامل می شد. این برداشت از فرهنگ طبقه کارگر را که حزب وحدت سوسیالیست آلمان _اس ائی دی) آن را رهبری می کرد ،قادر می ساخت در رویدادهای فرهنگی مشارکت کنند .به هر حال پایه ایدوئولوژیکی این بر داشت ،دیدگاه یک طرفه ای از تاریخ بود که فقط سنت های خاص این جنبش کارگری را شامل می شد. علاوه بر فعال شدن مجدد موسسات فرهنگی سنتی ، موسسات جدیدی نظیر ((خانه های فرهنگ)) و باشگاههای جوانان نیز شکل گرفتند که در

فعالیت های فرهنگی شرکت داشتند. در این بین آن فعالیت هایی اهمیت خاص داشتند که انجمن های اجتماعی فرهنگی و نیز اتحادیه های کارگری شرکت های بزرگتر آنها را سازمان می دادند و همگی تحت کنترل شدید دولت بودند .این شرکت های همراه با دولت مهمترین حامیان این ((فرهنگ مردمی)) بودند. به عنوان یک قاعده ،بودجه کارهای فرهنگی همه سازمان ها را دولت تامین می کرد و اس ائی دی آنها را سازمان دهی می کرد. در جمهوری دموکراتیک آلمان گسستی در سنت فدرالیسم فرهنگی به وجود آمد که تا 1993 در آلمان رایج بود. در سال 1952

سیستم ایالتی منحل شد و به 15 ناحیه تغییر یافت .امور فرهنگی تحت کنترل دولت از سال 1954 ،تحت اداره وزارت فرهنگ قرار گرفت.
این مرحله از تحول سیاست فرهنگی جمهوری دموکراتیک آلمان به قانون اساسی جمهوری فدرال آلمان در 3اکتبر 1990(اتحاد مجدد) پایان گرفت .مسئولیت بسیاری از موسسات فرهنگی سنتی که دولت یا نواحی پانزده گانه از آن حمایت می کردند ،به لاندر و فرمانداریهای واگذار شد که به تازگی قوانین آنها را تنظیم شده بود. تقریبا همه فعالیت های فرهنگی و کارهای شرکت های تحت اداره دولت و اتحادیه های کارگری از ادامه بازماند و متوقف شد و حامیان داوطلب مسئولیت برخی از فعالیتهایی را به عهده گرفتند که انجمن های اجتماعی و فرهنگی بر آنها نظارت می کردند .از آن پس ،ساختارهای سیاست فرهنگی ایالت های شرقی آلمان اساسا شبیه ساختارهای جمهوری فدرال قدیمی شد. در پی جنگ جهانی دوم ،متحدان غربی نقش بسیار ضعیف تری برای دولت جمهوری فدرال جدید آلمان در حوزه سیاست فرهنگی در نظر گرفتند که این امر عمدتا نتیجه ضعف دولت سوسیالیست ملی سابق در پرداختن به فرهنگ و هنر ها بود. با اصلاح زیر ساختهای فرهنگی،سیاست فرهنگی به طور عمده به ارتقائ شکل های سنتی هنر و موسسات فرهنگی محدود ماند و تا زمانیکه روند نوگرایی اجتماعی همراه با جنبش های اعتراض مدنی و جوانان در دهه 1960آغاز نشد،دامنه سیاست فرهنگی به گونه ای بسط نیافت که دیگر حوزه های هنری را در بر گیرد.
سیاست فرهنگی جدید در دهه 1970 به عنوان بخشی از روند مردم سالار کردن جامعه

شکل گرفت و نگاه ان در حد در نظر گرفتن فعالیت های روزمره هنری و فرهنگی بسط یافت.
بر اساس آن قرار شد در صورت انکان هنرها برای همه اعضای جامعه قابل دسترس باشند. در دهه 1970 در خواست فرهنگ برای همه و حق مدنی درخصوص فرهنگ منجر به توسعه فوق العاده فعالیت های فرهنگ و ظهور حوزه های متعدد جدیدی از اقدامات فرهنگی شد که با افزایش بودجه دولتی تامین می شدند.این ریشه با در خواست های فزاینده مردم برای کالاها و خدمات فرهنگی همخوانی داشت.
اهداف سیاست فرهنگی دهه 1970 که رویکردی اصلاحی داشت در دهه 1980 با اولویت های تازه ای جایگذین شد که فرهنگ را به عنوان عاملی برای افزایش جذابیت آلمان به عنوان نقطه ا

ی برای امور ،بازرگانی و فعالیت های صنعتی تلقی می کرد.
امور فرهنگی دهه 1990 به طور مشخص تحت تاثیر وحدت وحدت مجدد آلمان بود. در ایالت های شرقی جدید ،پذیرش ساختار اجرایی جمهوری فدرال((قدیمی))ورویکرد آن به سیاست فرهنگی موجب تغییرات اساسی در حوزه فرهنگی شد. این سالها همچنین با سختی تلاش های فرهنگی ،محدودیت های بودجه ای ومشکلات ساختاری روز افزون و مشهور عمده موسسات فرهنگی سنتی ،مشخص شده است.
2- کارایی ،تصمیم گیری و اجرا 1-2- ساختار سازمان (نمودار سامانی)
سطح (محلی) شهری)
ادارات شهری و شوراهای بخش ها کمیته های امور فرهنگی در شهرهای بزرگ سطح ( منطقه ای)
16 دولت منطقه ای و پارلمان منطقه ای کمیته های امور فرهنگی در همه پارلمانهای منطقه ای وزرای فرهنگ/ وزرای آموزش و امور فرهنگی ،به عنوان قاعده ای در تلفیق با دیگر حوزه های سیاست فرهنگی ،شامل :ادارات امور فرهنگی سطح (ملی) فدرال)
دولت فدرال ،بوند ستاگ،بوند سرات کمیته امور فرهنگی و رسانه ای در بوند ستاگ کمیته امور فرهنگی در بوند سرات سطوح سیاست فرهنگی عمومی (ساختار ها وکارایی ها)
انجمن شهر های آلمان ،انجمن شهر ها و شهرداریهای آلمان ،انجمن بخش های آلمان ،در برخی موارد با یک کمیته امور فرهنگی و بخش خاص ،نیز :انجمن های مسئولان محلی گردهمایی وزرای آموزش و امور فرهنگی ایالتی (کی ام کی ) با کمیته امور فرهنگی و کمیته بوند لاندر برای برنا مه ریزی تحصیلی و ارتقاء (بی ال کی ) همکاری بین وزارتخانه ای بین بخش های عمومی و جهت دهنده وزارتخانه های فدرال نهاد ها/ موسسات و جزئیات

حمایت مالی مشترک موسسات فرهنگی و برنامه های آنها
(مثلا تئاتر های دولتی) و نیز موسسات فعال در ارتقاءفرهنگ (مثلا دبیر خانه های فرهنگی نورث راین –وستف لیا بنیادهایی به عنوان حامیان مالی موسسات فرهنگی و برنا مه های ارتقاء آنها (مثلا بنیاد میراث فرهنگی پروسین ،بنیاد فرهنگی ایالتی):موسسات فرهنگی تحت حمایت مالی مشترک (مثلا سالن نمایشگاه و هنر جمهوری فدرال آلمان ) موسسات مشترک و برنا مه های مشارکتی
دفاتر منطقه ای و محلی غیر انتفاعی و انجمن های فعال در ارتقاء هنر ها و فرهنگ ،اخیرا بنیادهای اجتماعی ارتقاء / ترویج فرهنگ از طریق سازمانهای رابط (نظیر شوراهای موسیقی

منطقه ای ،دفاتر امور فرهنگی در نورث راین-وستفالیا،گروههای کاری در امور اجتماعی -فرهنگی سازمانهای رابط فعال در سیاست روابط فرهنگی (مثلا موسسه بین المللی گوته ،موسسه روابط فرهنگی خارجی ،اکادمی زبان و شعر آلمان ،گروه کاری موسسات فرهنگی اراد)،صندوق های فرهنگی غیر دولتی ((بخش های رابط) سازمانهایی فعال در ارتقاءوترویج فرهنگ و تامین اقدامات فرهنگی
گروههای منطقای و محلی و بخش های فرهنگی برای شکل دهی به آراء و نظرها،همکاری و هماهنگ کردن منافع انجمن های حرفه ای خاص و میان رشته ای و سازمانهای ذیر بط خاص (مثلا شوراهای امور فرهنگی منطقه ای ،انجمن هاو کمیته های منطقه ای) انجمن های حرفای خاص و میان رشته ای و سازمان های ذیربط خاص (مثلا شورای هنرهای آلمان به عنوان چتر سازمانی برای موسسات فرهنگی ،انجمن سیاست فرهنگی موسسات هنرمندان
1-بر اساس قانون اساسی ،فرمانداریها بخش هایی از لاندر هستند .آنها علاوه براین (بر اساس ماده 28 {2}قانون اساسی ) اجازه دادند همه امور محلی را بنا به مسئولیت خود تنظیم کنند .به عبارت دیگر به شکل داوطلبانه و خود مختارانه می توانند تصمیماتی را درباره امور فرهنگی جامعه محلی خود اتخاذ کنند.

2- مفهوم بین رشته ای در ایجاد بسیار کلی تعبیر شده است زیرا طیف سازمانهای حقوقی خصوصی که موسسات فرهنگی ((عمومی)) را تامین مالی می کنند یا بودجه هایی را برای فعالیت های فرهنگی و موسسات توزیع می کنند ،بسیار نا همگون است و همگی درجات مختلفی از نزدیکی را با دولت نشان می دهند.
2-2- توصیف کلی نظام حکومتی در آلمان:
به نظر می رسد اعمال اختیارات دولتی به جز در مواردی که در قانون اساسی آلمان (بند 30 قانون اساسی ) قید شده است ،به عهده ایالت ها است .این اصل ساختاری فدرال مشخصا درباره سیاست فرهنگی قابل اجراست زیرا فدارسیون (یعنی نهاد های مرکزی ) مسایل رادراین بخش

محدود کرده است (فصل 1-5 را ببینید)به همین علت به نظر می رسد ،امور فرهنگی – به همراه مسئله مدارس و آموزش عالی تر برای خود مختاری ایالت ها اساسی است این دیده در قالب ((اقتدار فرهنگی لاندر )) منعکس است .
به هر حال فدارسیون و لاندر به هیچ وجه تنها نقش آفرینان بخش دولتی در حوزه سیاست فرهنگی نیستند .فرماندار یها ،شهرهای بزرگ و کوچک و بخش ها نیز بر اساس قانون اساسی در امور فرهنگی مسئولیت دارند (بند 28(2)).قوانین اساسی که به لاندر می پردازد ،به عنوان یک قاعده ،مسئولیت های فرهنگی خاص فرماندار یها را نیز در قالب مفهوم فعالیت های دولتی تعریف کرده است .
بنابراین سیاست فرهنگی آلمان به شکل فدرال سازمان دهی و تمرکز زدایی شده است .
فرماندار یها مسئول ارتقاء فرهنگ در سطح محلی خود هستند .لاندر مسئول تأمین مالی موسسات فرهنگی و طرحهایی است که از نظر منطقه ای اهمیت دارند فدارسیون اساساّ مسئول سیاست فرهنگی مرتبط با کشورهای سوم و قانونی فدرالی است که با امور فرهنگی در ارتباط است .میزان هماهنگی فدراسیون در رقابت ((ملی))در موضوعاتی که تاثیری ملی یا اهمیت ملی

یا بین الملی دارند اخیراً موضوع بحث بین فدراسیون و لاندر بوده است .مسایل فدرال دیگر براساس ((پیمان وحدت و قانون ایجاد بنیاد میراث فرهنگی پروسین مطرح است و بخش 1-5 را ببنید)
فدراسیون ،ایالت ها و فرمانداریها با هم سیستمی آزمایش شده را برای شکل دهی و اجرای سیاست فرهنگی پدید آوردند . در درون این سیستم ، مسایل سیاسی از یک طرف از طریق نهادهای قانونی و خودمختار (پارلمان ،مجلس شورا )و کمیته های آنها (امور فرهنگی ) اجرا می شود .و از طرف دیگر از طریق دولت یا بخش های دولتی( وزارتخانه ها/ ادارات امور فرهنگی ) اعم

ال می شود .ساختار وزارتخانه ها و ادارات خاص متفاوت است .دولت فدرال در سال 1998دفتری برای ((کمسیر دولت فدرال برای امور فرهنگی و رسانه ای (امروز :کمیسر فدرال برای امور فرهنگی و رسانه ای ) )) ایجاد کرد و بنابراین کانونی برای امور فرهنگی در سطح فدرال به وجود آمد .از آن پس کمیته ای پاسخگو در خصوص امور فرهنگی و رسانه ای در بوند ستاگ آلمان (پارلمان )ایجاد شد تا بر بحث های فرهنگی بین بخش های فعال در این باره تمرکز کند .این کمیته کار ((کمسیر

فدرال برای امور فرهنگی و رسانه ای ))و وزارتخارجه را در جایی که سیاست فرهنگی خارجی مد نظر است کنترل می کند .یکی از مهمترین مسئولیت های کمیته امور فرهنگی و رسانه ای بررسی همه پیشنهادهای حقوقی و تغییرات مطرح ،بر اساس تاثیر احتمالی آنها بر فرهنگ است ،بر این مثال می توان به قانون مالیات یا قانون انجمن ها در اینباره اشاره می کرد .این کمیته همچنین بحث هایی را درباره سیاست فرهنگی نظیر بحث درباره بر پایی بنای یادبودی برای قربانیان هولوکاست ،پناهندگان پس از جنگ جهانی دوم یا قربانیان عیادانها ،مطرح می کند .مهمترین وظیفه پارلمان وظیفه بودجه ای آن است .کمیته فرهنگی در خصوص مسایل فرهنگی و هنرها برآوردن انتظارات رای دهندگان ،نقشی هدایت کننده و تصمیم گیرنده دارد .
مسایل فرهنگی نه تنها مورد توجه کمیته فرهنگی است بلکه کمیته در فرعی آن نیز در این امر شرکت دارند (مثلاً اخیراًکمیته فرعی ((مشارکت مدنی ))یا ((رسانه نو )) ).علاوه براین کمیسیون خاص فرهنگی و مرکب از 11پارلمان و 11کارشناس آزاد در پاییز 2003تشکیل شد .وظیفه این کمیسیون که برای دوره کوتاهی ایجاد شده بود بررسی مسایل اساسی سیاست فرهنگی و حمایت از فرهنگ بود .گزارش نهایی آن درباره وضعیت حوزه فرهنگ و توصیه های آن برای سیاست های فرهنگی قرار بود در پاییز 2005 ارائه شود .

 

سهم عمده ای از مسایل فدرال در حوزه امور فرهنگی یعنی سیاست فرهنگی خارجی و آموزش فرهنگی همچنان بر عهده وزارتخارجه فدرال است .
در بند 32(1)از قانون اساسی آمده است ((روابط با کشورهای خارجی باید از طریق فدراسیون انجام شود .))سیاست آموزشی و فرهنگی خارجی بخشی جدا نشدنی از سیاست خارجی آلمان است و اهداف و منافع سیاست خارجی آلمان آنرا هدایت می کند .بنابراین رهنمود های سیاسی برای سیاست آموزشی و فرهنگی خارجی را در وزارتخارجه فدرال فرمول بندی و هماهنگ می کند (اخیراّدر مفهوم 2000))آن ).کثرت گرایی و خود مختاری حقوقی تنوع و استقلال کارهای فرهنگی را در هرجا تضمین می کند .فدراسیون و ایالت ها در حوزه سیاست فرهنگی خارجی با هم همکاری نزدیک دارند .فرمانداریها وگروههای اجتماعی نیز در کارهای فرهنگی به شکل فعالیت دخالت دارند . مهمترین بخش های سیاست آموزشی و فرهنگی خارجی همکاریهای بین مرزی در خصوص آموزش و علوم ، گفتگوی فرهنگی بین المللی ،ارتقاءزبان آلمانی در خارج از کشور و تبادل تجربیات در حوزه های هند ،موسیقی و ادبیات است .سیاست لازم برای بیشتر این بخش ها را سازمانها ی رابطی اجرا می کنند که وزارتخارجه فدرال آنها را تامین مالی می کند ،از جمله این سازمانها می توان به موسسه گوته (جی آی )،خدمات تبادل آکادمیکی آلمان (دی ای ای دی )،موسسه روابط فرهنگی خارجی(آی اف ای)،بنیاد الکساندر ون هامبولودت (ای وی اچ) و کمیسیون یونسکو در آلمان(دی یوکی ) اشاره کرد که اساسا ًبرای اجرای برنامه های خود آزاد هستند .
فدراسیون ،ایالت ها و فرمانداریها در حوزه اختیارات خود برای تنظیم سیاست فرهنگی آزاد هستند ، به بیان دیگر این بخش ها آزاد هستند شکل ،ابعاد و الویت های برنامه های فرهنگی خود را تعیین کنند .
به موازات سیاست فرهنگی عمومی و تامین بودجه فرهنگ ،شکل های بسیار مختلفی از کارهای فرهنگی و برنامه های فرهنگی را شبکه های رادیو و تلویزیونی،موسسات بازرگانی،گروههای مختلف اجتماعی(کلیساها،اتحادیه ها ،انجمن ها) سازمانهای مدنی ،باشگاههاو افراد مستقل تامین مالی می کنند .شبکه گسترده ای از سازمانها ی رابط بین بخش دولتی و عرضه فرهنگ

فعالیت دارند و برای پویایی فرهنگی در جامعه مدنی ،مترقی ،اجزایی حیاتی به شمار می روند .کثرت گرایی در خصوص تامین کنندگان مالی و ابزارهای فرهنگی بخشی ساختاری در سیستمی است که براساس قانون اساسی و قانونی که امور فرهنگی آلمان را اداره می کند ،به وجود آمد .شکل های مختلفی از فعالیت های فرهنگی تجاری نیز نقشی مهم در پویایی فرهنگی ملی آلمان بازی می کنند. به عنوان یک اصل ،هیچ همکاری یا هماهنگی سازمان یافته ای در فعالیت در

فرهنگی بین ((دولت ))و این شبکه گسترده از نقش آفرینان غیر دولتی وجود ندارد.با این همه نمونه های روز افزونی از همکاری بین ادارات دولتی مسئول امور فرهنگی در سطح مرکزی ،منطقه ای و محلی با این سازمانهای رابط وجود دارد که هدف از آن اجرای برنامه های حمایتی آنها یا ایجاد زمینه تامین مالی موسسات فرهنگی است .
3-2- همکاری بین وزارتخانه ای یا بین نهادهای دولتی

با توجه به خود مختاری ایالت ها – و نیز فرمانداریها – درخصوص سیاست فرهنگی ،دامنه و
بخش های اصلی فعالیت فرهنگی می تواند از منطقه ای به منطقه ای یا از فرمانداری به فرمانداری دیگر بسیار متفاوت باشد .گرچه نهادهای فراوانی در سطوح مختلف در تعیین و اجرای سیاست فرهنگی دخالت دارند،رویکردها با ترتیبات معتبری در قالب تصمیمات از طرف این نهادها در حوزه فرهنگ نادر است .تبادل تجربیات – و تا حدی همکاری داوطلبانه – در سطح منطقه ای در ((کنفراس پیوسته وزرای آموزش و امور فرهنگی ایالت ها در جمهوری فدرال آلمان (کی ام کی )صورت می گیرد .
ساختار مشابهی نیز در سطح شهری وجود دارد .در اینجا انجمن های محلی (انجمن شهرهای آلمان ،انجمن شهرها و شهرداریهای آلمان،انجمن بخشهای آلمان )است که به موضوعات خاص با اهمیت فرامنطقه ای در سطح منطقه ای و فدرال می پردازد .این انجمن ها در کمیته های امور فرهنگی در تصمیم گیری ها ی خاص خود به این موضوعات می پردازند و نتایج آن را به مسئولان محلی در قالب توصیه هایی منتقل می کنند .هیچ نهاد رسمی وجود ندارد که مسئول هماهنگی طرحهای سیاست فرهنگی ،برنامه ها و اقدامات انجام شده در سطوح مجزا در دولت باشد .تبادل آراء درباره موضوعات خاص مجزا در صورت لزوم بین نهادهای((کنفرانس دائمی (کمیته امور فرهنگی ،گروهمایی معاونان وزرا ،پلنوم )و دفتر کمسیر فدرال برای امور فرهنگی و رسانه ای (بی کی ام )انجام می شود .در همین حال کم و بیش تماس های منظمی نیز در سطح کاری وجود دارد .نمایندگان فدراسیون به طورمنظم در جلسات کمیسیون امور اروپایی و بین المللی کنفرانس دائمی و کمیته فیلم ایالت ها حاضر می شوند تا ارتباط فزاینده در موضوعات مربوط به روابط فرهنگی و سیاست فیلم تضمین شود .

تبادل آراءو هماهنگی سیاست فرهنگی بین ایالت ها و فرمانداریهای آن از روش های متعددی انجام می شود علاوه بر تماس های دوطرفه بین وزارتخانه مربوطه و فرمانداریها ،مشاوره های بین آن وزراتخانه و انجمن های محلی نیز در خصوص موضوعات مربوط به منطقه به طور کلی صورت
می گیرد .در ایالت های مختلف آلمان ،دبیر خانه های کارهای فرهنگی مشترکی با همت

 

فرمانداریها دایر شده است که هدف از آن تسهیل همکاری فرامنطقه ای است در برخی ایالت ها این هدف از طریق کنفرانس های منطقه ای در خصوص امور فرهنگی دنبال می شود .
در برخی ایالتها فقط طرحهای خسارت قانونی کلی وجود دارد که خاص امور فرهنگی نیست . علاوه بر کمک های ایالت ها به فرمانداریها ،حدود نیمی از آنها کمک هایی خاص را به فعالیت های فرهنگی می کنند .مثلاً حمایت از تئاترها ،موزه ها ،کتابخانه ها و مدارس موسیقی از این نظر

((قانون نواحی فرهنگی در فرستات ساکنونی))اهمیت خاص دارد و این قانون در سال 1993برای مدت 10سال تصویب شد و در ژوئیه2003تا سال 2007اعتبار آن تمدید شد .این قانون تصریح می کند 6/76میلیون یورو از بودجه مناطق به9 ناحیه روستایی و3 ناحیه شهری انتقال می یابد تا از موسسات فرهنگی و فعالیت های منطقه ای و بین منطقه ای حمایت شود .در لاندر دیگر(یعنی بادن-ورتمبرگ) ،حمایت دولت از بخش های مجزا .مثلاًتئاتر در قالب تامین مالی مشترک صورت می گیرد که حجم آن بر اساس در صد ثابت هزینه کلی تعیین می شود که فرمانداری سرمایه گذاری می کند .
سطوح مختلف دولت نسبتاً رویکردهای مختلفی به تلفیق سسیتماتیک سیاست فرهنگی به دیگر بخش های سیاست و برنامه ریزی توسعه راهبردی دارند .با این همه روبه کاهش همه سطوح دولت ،همکاری بیشتری را در تعریف اهداف و استفاده از منابع موجب شده است.
4-2-همکاری فرهنگی بین المللی
همکاری بین المللی در حوزه فرهنگ اهمیتی روز افزون می یابد .مثال بارز در این خصوص تلاش های فزاینده برای ایجاد گفتگوی فرهنگ هاست.
سیاست فرهنگی خارجی در عرصه کوچکتر را همچنان به طور عمده موسسه گوته شکل می دهد و اجرا می کند این موسسه در سال 2001یک سازمان رابط موسوم به اینتر نیشنز ادغام شد و به دنبال آن برنامه تازه ای را دریافت کرد .همکاری در خصوص سیاست فرهنگی صرف نظر از این ،از

سال 1992 بر اساس بند 151(سابقاًبند128)((پیمان ایجاد جامعه اروپا ))رشد یافت .این همکاری از طریق دستورالعمل های مشترک (نظیر دستور العمل 96/100/ائی سی پارلمان اروپا و شورای آن درباره انتقال غیر قانونی اشیاءفرهنگی از خاک کشورهای عضو)و اقدامات و برنامه های ارتقاء دهنده ای صورت گرفت که هم از همکاری بین کشورهای عضو و هم از همکاری بین کشورهای عضو و همسایگانشان (نظیر ((فرهنگ 2000))،مدیا پلاس و پایتخت فرهنگی اروپا)حمایت می کرد .

علاوه براین ترتیبات مشهود بین المللی بین شهرها ،همه بخش ها ی ایالت ها نیز به روابط منطقه ای دو جانبه و چند جانبه با بخش ها و مسئولان همتای خود در دیگر کشورها وارد شدند که عمدتاً-نه انحصاراً-در اروپا بودند .این تبادل فرهنگی بین مرزی مشخصاً((یورگیس ))خوانده شد (برای مثال سار- لور –لوکس ، یورو گیواگرنسیس یورو جیون ارزگبرگ، یورورجیون الب/ لب و انجمن یورورجیون نیس).
3-اهداف کلی و اصول سیاست فرهنگی 1-3 –بخش های اصلی الگوی سیاست فرهنگی فعلی
سیاست فرهنگی آلمان با اصول تمرکز زدایی ،اختیار تصمیم گیری فردی و چندگانگی هدایت
می شود ،این سنتی است که ریشه در رشد تاریخی این کشور دارد و در قانون اساسی آن منعکس است .فرمانداریها و ایالت ها در چهار چوب اختیارات خود ،موسسات فرهنگی و برنامه های خود را نیز دارند و یکسری مسایل و رویدادهای فرهنگی را حمایت یا تامین مالی می کنند .سطوح مختلف دولت تلاش می کنند یکدیگررا در حوزه سیاست فرهنگی به عنوان یک اصل کامل کنند. حمایت مالی مشترک موسسات و فعالیت های فرهنگی نمود این تلاش هاست (فدرالیسم فرهنگی جمعی ). از جنبه های دیگر ،پویایی فرهنگی در جمهوری فدرال با اصل رقابت مشخص است ،رقابت بین موسسات فرهنگی ،فعالیت های فرهنگی ،مبتکران و هنرمندان و سازمانهای فرهنگی واسطه بین یک شهر ، بین شهرهای مختلف و بین ایالت های مختلف .این اصل رقابت –که با تعهد سیاسی به فدرالیسم فرهنگی جمعی حفظ می شود عمده نیروی محرکه در پشت همه فعالیت های فرهنگی و هنری در چارچوب فدرالیسم آلمان است .
ویژگی ممتاز دیگر سیاست فرهنگی جمهوری فدرال آلمان ،اصل مداخله نکردن دولت به همراه مسئولیت جدی بخش دولتی در اطمینان از وجود موسسات فرهنگی و برنامه های آنها و نیز تامین مالی آنها است .قانون اساسی آزادی هنرها را تضمین می کند (بند 5(3)از قانون اساسی ) که نه تنها خود مختاری هنری و حق اداره مستقل موسسات و سازمانهای فرهنگی را قانونی می سا

زد و بلکه همچنین حفاظت از آنها را در برابر دستور العمل های دولت موجب می شود .دولت همچنین مسئول تشویق و حمایت فعالانه از این آزادی هنری است .این اصل که ناظر بر نقش دولت در ((کشوری فرهنگی ))است –کشوری که از خود مختاری هنری حمایت می کند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
جمعه 95 مرداد 29 , ساعت 1:49 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله در مورد مروری بر مراقبت از دهان و دندان فایل ورد (word) دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد مروری بر مراقبت از دهان و دندان فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد مروری بر مراقبت از دهان و دندان فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد مروری بر مراقبت از دهان و دندان فایل ورد (word) :

مروری بر مراقبت از دهان و دندان

مقدمه:
سلامت انسانها و در نتیجه سلامت جامعه نقش مؤثری در توسعه و توانمندی جامعه دارد ،سلامت محور توسعه است و سطح سلامتی جامعه نیز از توسعه یافتگی آن تا ثیر می پذیرد . مهمترین مساله در این راستا آگاهی و شناخت کامل افراد می باشد و این امر میسر نمی گردد مگر به کمک بهره گیری از روشهای جدید آموزشی و انجام پژوهشهای لازم ومتعدد .
با ارتقاء سطح آگاهی عموم مردم در زمینه بهداشت دهان ودندان از طریق آموزش روشهای صحیح بهداشت و پیشگیری ، فرهنگ سازی وجلب مشارکت آنها میتوان نگرش و رفتار و عملکرد آنان را در رابطه با سلامت دهان ودندان تغییر داده و با این افزایش آگاهی ، تغییر نگرش ها ،باورها و در نهایت ایجاد الگوهای صحیح رفتارهای بهداشتی می توانیم قدم مؤثری در تا مین سلامتی جامعه بر داریم .
مطالعات و تحقیقات انجام گرفته نشان می دهد که پوسیدگی دندان بطور چشمگیری در بین افراد جامعه شایع است .این مساله بیانگر این مهم است که وجود مشکل پوسیدگی دندان به عنوان یکی از اولویتهای بهداشتی درمانی جامعه امروز بوده و به برنا مه ریزی دقیق آموزشی و بهداشتی درزمینه پیشگیری نیاز دارد.

دهان و ساختمان دندان :
نقش دهان :
دهان در اعمال زیادی چون صحبت کردن ، خندیدن ، چشیدن ، گاز گرفتن ،جویدن وبلعیدن غذا نقش اصلی را به عهده دارد و اولین قسمت دستگاه گوارش است که از لبها شروع و به حلق منتهی می شود ، اولین قدم در عمل گوارش غذا ، خرد کردن و جویدن مواد غذائی است که وظیفه آ ن به عهده دندانها می باشد ،دندانها هر یک با شکل ویژه خود به اعمال بریدن (دندانهای پیش )، پاره کردن (دندانهای نیش)،نرم وله کردن (دندانهای آسیا) و نهایتاّ به عمل جویدن غذا کمک می کنند .
دندانها در عمل جویدن غذا نقش مهمی دارند اگر غذا خوب جویده نشود هضم آن مشکل میشود .
هر انسان در زندگی خود دو نوع دندان در می آورد :
1- دندان شیری
2- دندان دایمی
دندانهای شیری :
رویش دندانهای شیری معمولا از 6 ماهگی شروع می شود و تا حدود 5/2 سالگی طول می کشد تعداد دندانهای شیری 20 عدد است . اگر رویش دندانهای شیری چند ماه زودتر یا دیرتر از 6 ماهگی شروع شود طبیعی است و نباید نگران شد .ولی اگر بیشتر از 9 ماه عقب بیفتد باید ارجاع فوری داده شود.
دندانهای دایمی:
از حدود 5/5 تا 12 سالگی به تدریج دندانهای شیری لق می شوند و می افتند . هر دندان شیری که می افتد 2 تا 6 ماه طول می کشد تا جای آن دندان دایمی در بیاید .تعداد دندانهای دایمی 32 عدد است .
پوسیدگی دندان :
پوسیدگی دندان را در اصطلاح عامیانه کرم خوردگی دندان گویند .پوسیدگی دندان با فعالیت میکروبهای داخل دهان در سطح خارجی دندان شروع می شود .
هر دندان پوسیده یک یا چند علامت زیر را دارا می با شد:
-تغییر رنگ دندان از سفید به قهوه ای یا سیاه
-سوراخ شدن دندان در محل پوسیدگی
-حساس بودن یا درد گرفتن دندان در موقع خوردن غذاهای گرم و سرد وترش یا شیرین ویا وقتی که دندانها را روی هم فشار می دهیم
بوی بد دهان.
علت پوسیدگی دندان :
به طور طبیعی صد ها نوع میکروب در دهان وجود دارد . بیشتر میکروبهای داخل دهان بی خطر هستند .حتی بعضی از این میکروبها به هضم غذا کمک می کنند . وقتی از دندانها به خوبی مراقبت نشود این میکروبها با مواد موجود در بزاق لایه نرم بیرنگ وچسینده ای تشکیل می دهند که بر روی دندانها می چسبد وبا آب خالی شسته نمی شود .این لایه را پلاک میکروبی می گویند .باکتریهای موجود در پلاک از مواد قندی غذاها تغذیه می کنند و در جریان این کار اسید تولید می شود .این اسید تولید شده مینای دندان را حل می کند وپوسیدگی ایجاد می گردد .
لثه وبیماریهای آن :
لثه سالم صورتی رنگ است وکاملا به استخوان فک می چسبد لبه لثه معمولاتیز است ومثل لایه ای روی دندان کشیده شده است . اگر بهداشت دهان ودندان رعایت نشود بافت نگهدارنده لثه دچار بیماری می شود .در آغاز بیماری اول لثه پر خون قرمز ومتورم میشود سپس با پیشرفت بیماری استخوان فک خورده شده ولثه عقب نشینی می کند به تدریج دندان لق میشود وخود به خود می افتد .علت بیماری ماندن پلاک میکروبی روی دندان به مدت طولانی وتبدیل آن به لایه زرد یا قهوه ای که به آن جرم دندانی گویند میباشد.
روش درست مسواک کردن دندانها واستفاده از نخ دندان :
اول :انتخاب یک مسواک خوب :
-موهای آن از نایلون نرم درست شده بود .
-موهای آن مرتب ومنظم باشد
دوم :-خمیر دندان :
قدرت پاک کنندگی که باعث براق شدن دندانها می شود
-خوشبو وخوش طعم کردن دهان و
-افزایش مقاومت دندانها در برابر پوسیدگی به دلیل داشتن فلوراید .
*نکته مهم :لازم نیست مسواک کردن حتما با خمیر دندان انجام گیرد بلکه اگر خمیر دندان در دسترس نباشد باید حتی با آب خالی مسواک کرد . توجه داشته باشید که استفاده از نمک خشک جوش شیرین یا سایر پودرها برای مسواک کردن درست نیست و باعث ساییدگی مینای دندان و خراشیدگی لثه می شود ولی استفاده از اب نمک رقیق شده 0(نصف قاشق چای خوری در یک لیوان آب جوشیده سرد شده )اشکالی ندارد .
سوم :مسواک کردن درست
1- مسواک را با آب خیس کنید وبه اندازه یک نخود از خمیر را روی آن قرار دهید .
2- موهای مسواک را به طور مایل (با زاویه 45 درجه )روی سطح خارجی دندانها قرار دهید به طوریکه نصف موهای مسواک روی لثه قرار گیرد .در هر بار سعی کنید مسواک روی دو دندان را به طور کامل بپوشاند .
3-مسواک را همانطور که روی دو دندان گذاشته اید با دقت وملایمت به داخل فضاهای بین دندانها ولثه فشار دهید و10 تا 15 بار به سمت سطح جونده بکشید .
4-این کار را برای سطحهای خارجی و داخلی تمام دندانهای آن فک انجام دهید .
5-برای سطحهای داخلی دندانهای جلو مسواک را به صورت عمودی بر روی دندانها قرار دهید وبا حرکات بالا وپایین این سطحها را تمیز کنید .
6-برای سطحهای جونده مسواک را در روی سطح جونده دندانها کمی فشار دهید تا موهای مسواک به خوبی به داخل شیار های سطح جونده وارد شود . بعد چند بار مسواک را به جلو وعقب بکشید تا سطح جونده به خوبی تمیز شود
7- چون خرده های مواد غذایی ومیکروبها روی سطح زبان جمع می شود بهتر است هر چند روز یکبار روی زبان را هم با مسواک تمیز کنید .برای این کار مسواک را در عقب زبان قرار دهید وبه طرف جلو بکشید .(تمیز کردن زبان نقش مهمی برای از بین بردن بوی بد دهان دارد .)
8- پس از مسواک کردن دندانها وزبان دهان را چند بار با آب بشویید.
9- وقتی مسواک کردن دندانها تمام شد مسواک را خوب با آ ب بشویید ودر جایی دور از آلودگی نگهداری کنید .
توجه داشته باشید که هیچوقت مسواک خیس را در جعبه سر بسته نگذارید چون هوای داخل جعبه دم می کند و باعث رشد میکروبها می شود .
استفاده از نخ دندان :
با مسواک کردن نمی توان سطحهای بین دندانی را به خوبی تمیز کرد .برای این کار باید از نخ دندان استفاده شود .نخ دندان ، نخ مخصوصی است که ا ز ابریشم یا نایلون ساخته شده است .قبل از مسواک کردن دندانها باید با استفاده از نخ دندان سطحهای بین دندانی را تمیز کرد برای استفاده از نخ دندان باید :
1-قبل از استفاده از نخ ، دستها را باآب و صابون خوب بشویید .
2-حدود 35 سانتیمتر از نخ دندان را ببرید .
3-دو طرف نخی را که بریده اید ،در هر دو دست ، به دور انگشت وسط بپیچید .
4-سه انگشت آخر را ببندید ودو دست را از هم دور کنید تا نخ محکم کشیده شود .به این ترتیب انگشت نشانه وشست هر دست آزاد می ماند .
5- قطعه ای از نخ به طول 2 تا 5/2 سانتیمتر را بین انگشتا ن شست واشاره هر دست نگاه دارید .
6-نخ را با حرکتی شبیه اره کشیدن ،به آرامی به فضای بین دندانها وارد کنید ، مواظب باشید فشار نخ لثه را زخم نکند .( برای وارد کردن نخ بین دندانهای فک پایین از دو انگشت اشاره استفاده کنید ،برای وارد کردن نخ بین دندانهای فک بالا از دو انگشت شست یا یک شست ویک انگشت اشاره استفاده کنید .)
7- نخ را به کناره یکی از دندانها تکیه دهید وبا ملایمت به زیر لبه لثه ببرید . وقتی نخ را تا آنجا که ممکن است به زیر لثه بردید ، به سطح کناری دندان بچسبانید و چند بار به طرف بالا وپایین حرکت دهید .
8-نخ را کمی جابجا کنید و قسمت تمیز نخ را در همان محل ، به سطح کناری دندان دیگر بچسبانید و همین کار را تکرار کنید . بعد از آن ، نخ را از لای دندانها خارج کنید . آن قسمت از نخ را که برای این دندانها استفاده کرده اید جا به جا کنید و نخ کشیدن دندان بعدی را شروع کنید . این کار را برای تمام سطحهای بین دندانها تکرار کنید .
9- پشت آخرین دندان هر فک را نیز مثل دندانهای دیگر نخ بکشید
روش معاینه دهان و دندان:
وسائل مورد نیاز :
چوب زبان ، چراغ قوه و گاز تمیز
روش کار :
1- معاینه شونده را روی یک صندلی بنشانید .خود شما ،جلو روی او با یستید ، از او بخواهید که دهان خود را کاملا باز کند . با چراغ قوه فضای دهان را روشن کنید .
2- برای اینکه لثه وهمه سطحهای دندانها را به خوبی معاینه کنید ،باید در کار خود نظم داشته باشید و از یک طرف فک شروع کنید .
3- برای اینکه لثه وسطح زبانی دندانهای فک پایین یک طرف به خوبی دیده شود . باید از بیمار بخواهید که زبان را به طرف دیگر ببرد وبا استفاده از چوب زبان آن را نگهدارید.
4- برای اینکه لثه وسطح لبی دندانهای فک بالا وپایین را بخوبی معاینه کنید باید با چوب زبان ، لبها و گونه را از سطح لثه دور کنید .
5- در داخل دهان ولای دندانها ، به باقی مانده خرده های غذا توجه کنید . اگر در لای دندانها خرده های غذا دیده شود ، نشانه آن است که شخص از دندانهای خود خوب مراقبت نمی کند .
6- همه سطحهای مختلف را در تک تک دندانها معاینه کنید ، وجود پلاک ، جرم و پوسیدگی دندان ( از یک لک کوچک قهوه ای یا سیاه رنگ گرفته تا سوراخ شدگی دندان ) را بررسی نمایید .
7-به تمام قسمتهای لثه ، خوب نکاه کنید تا در صورت وجود تورم متوجه آن بشوید .
8-کف دهان ( زیر زبان ) ، کام ، داخل گونه ها ولبها را به خوبی نگاه کنید تا اگر زخم یا هر چیز غیر طبیعی دیگر وجود داشته باشد .
9- نوک زبان را با گاز تمیز بگیرید و کمی به سمت خارج از دهان بکشید . روی زبان ، زیر زبان و دو طرف آن را به دقت نگاه کنید تا در صورت وجود زخم یا غده متوجه آن بشوید .
مراقبت از دهان ودندان زنان باردار :
بعضی ها می گویند که ، زنان با هر زایمان یک دندان خود را از دست می دهند . این عقیده درست نیست . مادران زیادی هستند که ، چون بهداشت دهان ودندان خود را رعایت میکنند ، در تمام زایمانهایشان حتی یک دندان هم از دست نداده اند .ولی باید بدانیم که در دوران آبستنی ، تغییراتی در بدن زن حامله پیدا می شود که امکان ایجاد پوسیدگی دندان وبیماری لثه را در آنها زیادتر می کند :
1-بیشتر زنان حامله ، علاقه زیادی به مصرف مواد قندی وشیرینی دارند . مصرف زیاد مواد قندی زمینه را برای پوسیدگی دندان وبیماری لثه مساعد می سازد .
2-زنان حامله در دوران بارداری ، گاه دچار حالت تهوع واستفراغهای مکرر می شوند . استفراغ کردن باعث می شود که بزاق دهان آنها اسیدی شود . اسیدی شدن بزاق هم احتمال ایجاد پوسیدگی دندان و بیماری لثه را زیاد می کند .
3-بیشتر زنان حامله در این دوران کم حوصله هستند وکمتر به بهداشت دهان ودندان خود توجه دارند .
توجه مهم :
گاهی به دلیل رعایت نکردن بهداشت دهان و دندان ، روی لثه زن حامله یک غده پیدا میشود .
قطر این غده ممکن است یک سانتیمتر یا بزرگتر باشد . گاهی این غده دردناک است .این غده خطرناک نیست وبه آن تومور حاملگی می گویند .در صورت وجود تومور حاملگی زن حامله را به مرکز بهداشتی درمانی ارجاع فوری دهید .

روش مراقبت دهان و دندان در زنان باردار :
1- رعایت بهداشت دهان ودندان را به زنان حامله توصیه کنید وآ موزش دهید .
2- ضمن مراقبتهای دوران بارداری ، در هر بار مراجعه زن باردار ، ضمن سایر مراقبتها ، دهان ودندان ولثه او را هم باید به طور کامل معاینه ولزوم رعایت بهداشت دهان ودندان و روش صحیح آن را یاد آ وری کنید . بنابر این ، هر زن باردار را در ماههای سوم تا هفتم هر ماه یکبار ودر ماههای هشتم ونهم ، هر ماه دو بار معاینه ودر ما ههای سوم ، پنجم وهفتم حاملگی در فرم مربوطه ثبت کنید ودر صورت لزوم ارجاع دهید .
3- در صورت وجود استفراغ توصیه کنید که بعد از هر استفراغ ، دهان را با دقت بشویند وبا جوش شیرین دهانشویه کنند . برای این کار ،می توانند نصف قاشق چایخوری جوش شیرین را در یک لیوان آب جوشیده سرد شده حل کنند و با این محلول غرغره نمایند .

4- در صورت وجود تورم و خون ریزی از لثه ،ادامه نخ کشیدن ومسواک کردن دندانها ودهانشویه با آ ب نمک رقیق را توصیه کنید برای دهانشویه با آب نمک ، نصف قاشق چایخوری نمک را در یک لیوان آب جوشیده سرد شده حل می نمایند ودهان را با این محلول غرغره می کنند .
5- اگر تورم و خونریزی لثه ادامه پیدا کرد ، یا تومور حاملگی یا مورد غیر عادی دیگر دیده شد ،باید فوری به مرکز بهداشتی درمانی ارجاع داده شود .

6- پس از زایمان مادران باردار باید یک بار تا سه ماه پس از زایمان وبار دیگر از سه ماه تا یک سال پس از زایمان توسط شما معاینه شوند ، وضعیت دهان ودندان آنها در پرونده خانوار ثبت گردد ودر صورت لزوم به دندانپزشک یا بهداشتکار دهان ودندان ارجاع داده شوند.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
جمعه 95 مرداد 29 , ساعت 1:49 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله نقش خلاقیت و نوآوری در پیشرفت دانش آموزان‌ فایل ورد (word) دارای 9 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نقش خلاقیت و نوآوری در پیشرفت دانش آموزان‌ فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله نقش خلاقیت و نوآوری در پیشرفت دانش آموزان‌ فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله نقش خلاقیت و نوآوری در پیشرفت دانش آموزان‌ فایل ورد (word) :

انسان‌ها دارای قوّه خلاقیت هستند؛ برخی در یک زمینه دارای خلاقیت بیشتر و برخی در زمینه‌ای دیگر. خلاقیت می‌تواند توسط معلمان در دانش‌آموزان شکوفا گشته و یا از بین برود. بنابراین باید محیط و فضای مساعدی برای رشد و پرورش قوّه خلاقیت دانش‌آموزان فراهم آورد.‌
مفهوم خلاقیت‌
خلاقیت و نوآوری محرک اصلی تمدن‌هاست. تلفن، اتومبیل، هواپیما، رادیو،‌ تلویزیون، رایانه، الکترونیک، قدرت اتمی و مسافرت‌های فضایی و خلق ادبیات و انواع هنرها و ... نقاط عطفی از اختراعات و اکتشافات و نمودی ارزشمند از تفکر و ذهن خلاق بشر است.
بنابراین، برای پیشرفت در صنعت، اقتصاد، سیاست و همه علوم، نیازمند تفکری خلاق و نوآور هستیم؛ خلاقیتی که در ضمیر همه ما نهفته و در نحوه زندگی ما تأثیر دارد. تحولات سریع عصر کنونی ما، نیازمند حل مسائل و مشکلات به گونه‌ای خلاق است.
هرچند علم، توسعه و پیشرفت نیاز اولیه بشر امروزی است، ولی باید دانست که علم به خودی خود، ضامن حل بسیاری از مسائل و مشکلات آینده‌ای که ما با آن‌ها مواجه خواهیم شد نیست، تنها نیروی فوق‌العاده و قدرتمند خلاقیت است که می‌تواند مسائل و مشکلات را به طرز خارق‌العاده‌ای از سر راه بشر بردارد. روان‌شناسان در تعریف خلاقیت متفق‌القول نیستند و به خلاقیت از زوایای گوناگونی می‌نگرند؛ در گذشته محور بحث روان‌شناسان از خلاقیت <شخص خلاق یا فرایند خلاق> بود. امروزه نیز اگرچه بسیاری از اندیشمندان به خلاقیت به عنوان یک فرایند می‌نگرند، اما تعریف آنان از خلاقیت، مبتنی بر ویژگی <مولد بودن> است.‌
شاید به جرات بتوان گفت که جامع‌ترین تعریف خلاقیت توسط <گیلفورد> دانشمند آمریکایی عرضه شده است. او خلاقیت را با تفکر واگرا (دست یافتن به رهیافت‌های جدید برای مسائل) در مقابل تفکر همگرا(دست یافتن به پاسخ) مترادف دانسته است. افرادی که تفکر واگرا دارند در فکر و عمل خود با دیگران متفاوتند و از عرف و عادت دور شده روش‌های خلاق و جدید را به کار می‌برند. برعکس کسانی که از این خصوصیت برخوردار نیستند، تفکر همگرا دارند و در فکر و عمل خود از عرف و عادت پیروی می‌کنند. پس تفکر واگرا یعنی دور شدن از یک نقطه مشترک که همان رسم و سنت و عرف اجتماع است و تفکر همگرا یعنی نزدیک شدن به آن نقطه.‌
امروزه ثابت شده است که برخلاف باور بسیاری که ابداع و خلاقیت را خصوصیت ذاتی بعضی افراد می‌دانند، این استعداد در نوع بشر به اندازه حافظه عمومیت دارد و می‌توان آن را با کاربرد اصول و فنون معین و ایجاد طرز تفکرهای جدید و ایجاد محیطی مناسب پرورش داد.‌
در چند دهه اخیر پژوهش‌های بسیاری در زمینه خلاقیت انجام شده است. پژوهش‌های انجام شده در زمینه آموزش خلاقیت، عموماً به این نتیجه رسیده است که خلاقیت را هم می‌توان آموزش و هم پرورش داد. روشن است که هر کسی ممکن است در زمینه‌ای خاص خلاقیت داشته باشد. از هر کسی در هر زمینه نمی‌توان انتظار خلاقیت و ابتکار داشت. باید این بسترها و علایق و زمینه‌ها را شناسایی کرده و زمینه رشد آن‌ها را فراهم نمود.‌

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
جمعه 95 مرداد 29 , ساعت 1:49 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله ارزیابی اثرات زیست محیطی احداث شهرک های صنعتی با محوریت مطالعه شهرک صنعتی آشتیان فایل ورد (word) دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله ارزیابی اثرات زیست محیطی احداث شهرک های صنعتی با محوریت مطالعه شهرک صنعتی آشتیان فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله ارزیابی اثرات زیست محیطی احداث شهرک های صنعتی با محوریت مطالعه شهرک صنعتی آشتیان فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله ارزیابی اثرات زیست محیطی احداث شهرک های صنعتی با محوریت مطالعه شهرک صنعتی آشتیان فایل ورد (word) :

چکیده

اکنون مادر زمانی زندگی می کنیم که مسئله آلودگی محیط زیست به خاطر رشد سریع جمعیت ،صنعت و شهرکهای صنعتی و محدودیتهای منابع طبیعی بیش از پیش مورد توجه کارشناسان واقع شده و همچنین به شکل یک مسئله قابل لمس مورد توجه عام مردم قرار گرفته است .با توجه به خطرات بزرگ طرح هایی که در آنها ارزیابی های اثرات زیست محیطی صورت نگرفته و سلامت انسان و اکوسیستم را تهدید میکند منجر شده تا در جوامع امروزی اهمیت حفاظت محیط زیست امری ضروری و بدیهی به نظر برسد و بدون شک اقدام و اجرای هر گونه برنامه نیاز به دانش کافی و شناخت لازم از محیط زیست و آلاینده های آن دارد در همین راستا شناخت آلودگی های زیست محیطی و عوامل موثر در ایجاد آنها راه را برای مقابله با این آلودگی ها هموار کرده و هزینه های آن را کاهش می دهد.

واژگان کلیدی : شهرک صنعتی، ارزیابی اثرات زیست محیطی، آلودگی محیطزیست، توسعه پایدار

Email:amin.hashemi1369@chmail.ir

مقدمه

تعادل، هماهنگی و نظم لازم بین اجزاء طبیعت از ضروریات اساسی محیط زیست و بهداشت محیط است چنانچه این تعادل در اثر برخی از شرایط دچار تغییرات شود ، آسیب به کلیه اجزاء و ساختار موجودات زنده و در رأس آن انسان وارد خواهد شد،

از نیم قرن گذشته فعالیتهای مهم اقتصادی و صنعتی، بکارگیری تکنولوژیهای پیشرفته همراه با رشد فزاینده جمعیت و نیز عدم هماهنگی دول مختلف دنیا در استفاده بهینه از منابع طبیعی موجود موجب بر هم خوردن تعادل داشته های طبیعی موجود و در نهاین موجب بر هم خوردن تعادل زیست محیطی گردیده است. بشر با تولید آلودگیهای مختلف در آب، هوا، خاک، صدا، حرارت و غیره، در ایجاد فرسایش خاک، بیابانزایی، بروز سیلابها، انهدام و انقراض گونه های گیاهی و جانوری و تخریب لایه ازن، گرم شدن کره زمین، بالا آمدن آب دریاها، افزایش گازهای گلخانهای و بسیاری دیگر، سبب ایجاد بیماری های جدید و صعب العلاج و مرگ ومیر بیرویه و امثالهم نقش داشته است((6

ارزیابی اثرات زیست محیطی و عبارت است از شناسایی و ارزیابی سیستمیک پی آمدهای پروژه ها و برنامه ها و طرحها بر “اجزاء فیزیکی-شیمیایی و بیولوژیکی، فرهنگی، اقتصادی- اجتماعی و زیست محیطی” و به عبارت دیگر روشی است جهت پیشبینی تعیین و تفسیر اثرات زیست محیطی یک فعالیت بر روی کلیه اجزای اکوسیستمهایی که به طور مستقیم و غیرمستقیم زندگی بشر به آن وابسته است.((11

فرآیند ارزیابی اثرات زیست محیطی در وهله اول برای کمک به برنامه ریزی صحیح توسعه پایدار و سپس وسعت بخشیدن به پروژه های توسعه موجود بدون افزایش آلودگی های زیست محیطی در منطقه پایه ریزی شده است و هدف از انجام آن پرهیز از هر گونه اشتباهات پر هزینه در برنامه ریزی های توسعه و کنترل آلودگیهای زیستی و حفظ منابع با ارزش طبیعی و در مجموع یک شیوه مدیریت برای حفظ محیط زیست است (7)

ارزیابی اثرات زیست محیطی مکانیزمی است که استفاده مفید از منابع انسانی و طبیعی را جهت جلوگیری از افزایش صدمات به محیط زیست ارائه میدهد ودر برنامه ریزیهای کوتاه- مدت و بلندمدت در اثر بخشی هزینه ها تأثیر بسزایی دارد (3)

ارزیابی اثرات زیست محیطی باعث سالم ماندن انسان و تسریع در برنامه ریزیها می شود و بدین ترتیب درحفاظت هر چه بیشتر منابع و صرفه جویی در وقت مثمرثمر واقع میگردد. مطالعات اخیر نشان داده است که هزینه های ارزیابی اثرات بهداشت محیطی بطور متوسط کمتر از %5 هزینه های سرانه در کشورهای توسعه یافته است.((11

درحال حاضر با توسعه بی رویه و نامنظم صنایع در کشورهای در حال توسعه از جمله کشور ایران نگرش زیست محیطی جهت جلوگیری از افزایش بی رویه آسیبهای طبیعی ناشی از توسعه، حفظ طبیعت موجود و منابع طبیعی برای نسل های بعدی اهمیت بسزایی دارد و مورد توجه مسئولین ذیربط قرار گرفته است. در همین راستا در دو دهه اخیر دولت جهت سازماندهی به صنایع و ایجاد بازار رقابت و همچنین سهولت کنترل آلودگی و جلوگیری از افزایش بی رویه آسیبهای زیست محیطی ناشی از آلودگیهای صنعتی و حفظ طبیت اقدام به احداث ناحیه های صنعتی مشخص در مناطق مختلف کشور نموده است.

طرح احداث شهرک صنعتی مزرعه نو در شهرستان آشتیان با هدف سازماندهی صنایع پراکنده در منطقه، اشتغال زایی همچنین کنترل آلودگی ناشی از پراکندگی صنایع و به و ایجاد بازار خرید و فروش کالا و رونق اقتصادی و تبع آن حفظ و حراست محیط زیست مد نظر مسئولین محلی قرار گرفته است.

باتوجه به موارد فوق، هم اکنون و همزمان بافعالیتهای امکان سنجی و پیش امکان سنجی پروژه عمرانی طرح گسترش شهرک، مطالعات ارزیابی اثرات زیست محیطی به عنوان یک پدیده مطالعاتی جدید در کشور و به عنوان یک مطالعه پایه ای برای جلوگیری از آلودگی زیست محیطی در منطقه انجام میگیرد.

هدف تحقیق

با توجه به بحران های زیست محیطی ناشی از آلودگی ها هم اکنون بسیاری از کشورها را به طرز خطرناکی تهدید می کند لذا کشورها با حفاظت جدی و منطقی از محیط زیست خود و برنامه ریزی های علمی می توانند این بحران های زیست محیطی را کنترل نمایند،و توسعه ای پایدار همگام با محیط زیست داشته باشند که در همین راستا بر آن شدم تا مظالعه ای موردی بر روی ارزیابی اثرات زیست محیطی شهرک صنعتی آشتیان انحام دهم.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
<   <<   56   57   58   59   60   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ